خلوصی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 10 مهر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273593/خلوصی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
خلوصی / xolosi/ ، زبان دو آبادی خلوص و گُتاو، از توابع دهستان هرنگ، بخش کوخرد، شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان (آنونبی، 6). روستای خلوص با طول جغرافیایی °54 و ´19 و ´´15 و عرض جغرافیایی °27 و ´6 و ´´42 («پایگاه ... »، بش )، از شمال به کوه گچبستک و رشتهکوه ناخ، از جنوب به صحرای خلوص و رودخانۀ مهران، از مغرب به گتاو و کاشنو و از مشرق به هرنگ محدود است (موحد، 11). براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 ش، جمعیت این آبادی 147‘1 تن بوده است («درگاه ... »، بش ). آبادی گتاو به طول جغرافیایی °54 و ´16 و ´´10 و عرض جغرافیایی °27 و ´8 و ´´12 در فاصلۀ 7کیلومتری آبادی خلوص واقع شده است. این آبادی از مرکز استان 261 کمـ فاصله دارد و در 17کیلومتری بستک واقع شده است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در همان سال، گتاو 558 تن جمعیت داشته است (همانجا). روستای گتاو از شمال به کوه بستک، از جنوب به صحرای خلوص، از مغرب به رودخانۀ شور، و از مشرق به روستای خلوص محدود میگردد (موحد، 12).به نوشتۀ جمیل موحد، «خلوص و گتاو، دهات خاصی هستند زیرا ساکنان آنها یکدست از هندوهای اطراف سنداند و پدرانشان در گذشته به ایران مهاجرت کردهاند. خلوصیها و گتاویها آداب و زبان مخصوص بهخود دارند و با روستاهای اطراف کمتر آمیختهاند. این احتمال وجود دارد که همراه برخی از تجار، از سمت خدمتگزار آمده، در اینجا ساکن شدهاند. جمعیت هندوها در این دو قریه به 500 نفر بالغ میشود» (ص 64). زبان خلوصی شباهتهای چشمگیری با گونههای هندو ـ آریایی دارد (آنونبی، 2). زبانهای هندو ـ آریایی (IA) جغرافیای وسیعی از پاکستان، بنگلادش، نپال تا سریلانکا و هندوستان را دربرمیگیرند. در غرب زبانهای هندو ـ آریایی، خانوادۀ زبانهای ایرانی قرار دارند. این دو خواهر از این خانواده حدود 2000 قم از هم جدا شدند (اَبی، 25).
مستنداتی از زبان خلوصی در دست نیست و تنها محدود به یک مقاله است که اریک انونبی و حسن محبی بهمنی در یک کنفرانس ارائه دادند. نویسندگان این مقاله خلوصی را زبانی متعلق به خانوادۀ زبانهای هندو ـ آریایی میدانند.دادههای گویشیای که در دنبالۀ مقاله میآید حاصل پژوهشهای میدانی نگارنده است.
همخوانهای این زبان عبارتاند از:/bân :/ b «بام»؛ /piško :/ p «پیشانی»؛ /astaxân :/ t «استخوان»؛ /rojo :/ j «رمضان»، «روزه»؛ /geči :/ č «گردن»؛ /xal :/ x «پوست»؛ /demb :/ d «زبان»؛ /nari :/ r «گلو»؛ /izu :/ z «امسال»؛ /musi :/ s «خاله»؛ /ševal :/ š «بیل»؛ /γoč :/ γ «قوچ»؛ /nefas :/ f «نفس»؛ /kalteri :/ k «بزرگتر»؛ /gizu :/ g «گندم»؛ /sâl :/ l «برنج»؛ /ambe :/ m «مادر»؛ /kend :/ n «زانو»؛ /vât :/ v «دهان»؛ /hat :/ h «دست»؛ /paj :/ j «پا».واکههای این زبان مشتمل است بر: /kâl :/ â «دیروز»؛ /xaru :/ u «خرما»؛ /mindi :/ i «حنا»؛ /dand :/ a «دندان»؛ /setâro :/ o «ستاره»؛ /pez :/ e «کاه».
واژگان زبان خلوصی ریشه در 3 منبع دارند: نخست، سنسکریت است: ambâ «مادر»، مقایسه شود با ambā «مادر» (راشدمحصل، 41)؛ دیگر، کلماتیاند که اصل آنها از سنسکریت است، اما دچار تغییرات آوایی تاریخی شدهاند، مانند hat «دست» که بازماندۀ həstə سنسکریت است (ابی، 26)؛ سوم، وامواژههایی است که از زبانهای دیگر مانند فارسی، گویشهای همجوار، عربی و انگلیسی وارد این زبان شدهاند.
ضمایر منفصل در این زبان دارای 3 شخص و دو شمارند: اولشخص مفرد، mâj؛ دومشخص مفرد، attu؛ سومشخص مفرد، ho؛ اولشخص جمع، âse؛ دومشخص جمع، âve؛ سومشخص جمع، hoven.ضمایر مفعولی عبارتاند از: اولشخص مفرد، moke؛ دومشخص مفرد، tonke؛ سومشخص مفرد، honke؛ اولشخص جمع، sonke؛ دومشخص جمع، vonke؛ سومشخص جمع، hovenke.ضمایر مشترک عبارتاند از: اولشخص مفرد، mâj pân؛ دومشخص مفرد، attu pân؛ سومشخص مفرد، ho pân؛ اولشخص جمع، âse pân؛ دومشخص جمع، âvepân؛ سومشخص جمع، hoven pân.ضمایر مبهم: hami «همان»، kâm «هیچ»، sâf «همه».
زمان حال به کمک ستاک فعل و شناسه ساخته میشود: اولشخص مفرد، mâjvan-i «من میروم»؛ دومشخص مفرد، attu van-e «تو میروی»؛ سومشخص مفرد، ho ven-aw؛ «او میرود». اولشخص جمع، âse van-â «ما میرویم»؛ دومشخص جمع، âve van-es «شما میروید»؛ سومشخص جمع، hoven van-en «آنها میروند».زمان گذشته: در زمان گذشته، ساخت شمار برای جنس مذکر و مؤنث مفرد متفاوت است؛ همچنین، ساخت دومشخص و سومشخص مفرد یکسان است و تنها وجه تمایز آنها ضمیری است که پیش از فعل میآید: مفرد: اولشخص مؤنث، mâj vejjâs و مذکر، mâj vejos «من رفتم»؛ دومشخص مؤنث، attu veji و مذکر، attu vejo «تو رفتی»؛ سومشخص مؤنث، ho veji و مذکر، ho vejo «او رفت»؛ جمع: اولشخص،âse visa «ما رفتیم»؛ دومشخص، âve vijâs «شما رفتید»؛ سومشخص، hoven vejju «آنها رفتند».زمان آینده: مفرد: اولشخص، konjândoju vanja «میخواستم بروم»؛ دومشخص، konjânduvu vanəə «میخواستی بروی»؛ سومشخص، konjândusu venajja «میخواست برود»؛ جمع: اول شخص، konjândumu vanoja «میخواهیم برویم»؛ دومشخص، konjândumu vanesja «میخواهید بروید»؛ سومشخص، konjândunu vanenja «میخواهند بروند».نمود استمراری: مفرد: اولشخص، mâj venemaj «من دارم میروم»؛ دومشخص، attu venemajje «تو داری میروی»؛ سومشخص، ho venemaj «او دارد میرود»؛ جمع: اولشخص، âse venemajsâ «ما داریم میرویم»؛ دومشخص âve venemajjes «شما دارید میروید»؛ سومشخص، hoven veneman «آنها دارند میروند».نمود تام: مفرد: اولشخص مذکر، vijusu و مؤنث، vejjâsu «رفته بودم»؛ دومشخص مذکر، viju و مؤنث، veji «رفته بودی»؛ سومشخص مذکر، viju و مؤنث، veji «رفته بود»؛ جمع: اولشخص، visajaw «رفته بودیم»؛ دومشخص، vijâsu «رفته بودید»؛ سومشخص، vijâjjaw «رفته بودند».فعل امر: دومشخص مفرد و جمع: pi «بنوش»؛ xâj «بخور»؛ van «برو»؛ pij-e «بنوشید»؛ xâ-e «بخورید»؛ van-e «بروید».-ma نشانۀ نهی است: ma-xâj «نخور!». نشانۀ نفی در این زبان، -na است: na-vej «نرفتی».
نخست مضاف، سپس مضافٌالیه به کار میرود: jo (مذکر) و ji (مؤنث) بهمعنای مالِ یا متعلق به، بعد از مضافٌالیه میآید: melat mâst-ji «کاسۀ ماست»؛ zajfo hamsâja-jo «زنِ همسایه».
نخست موصوف، سپس صفت به کار میرود: sere vazeri «خانۀ بزرگ»؛ goro kâro «اسب سیاه».
حرف در این زبان، پساضافه است: hoven sanda «با آنها»؛ tawsere «از خانه»؛ hasan bâγ-te vijo «حسن به باغ رفت».
عددهای یک تا 10 عبارتاند از: hokku «یک»؛ hahrâ «دو»؛ tərerâ؛«3»؛ čâllâ؛«4»؛ panjerâ؛«5»؛ čerâ؛«6»؛ saterâ؛«7»؛ aterâ؛«8»؛ naverâ؛«9»؛ daderâ؛«10». اعداد بهصورت 1 + 10، 2 + 10 و جز آن شمارش میشوند: :dado-hekko؛«11»؛ dado-bahrâ؛«12».جنس: عدد در جنس از معدود خود پیروی میکند. نشان مؤنث، / i-/ و نشان مذکر، / o-/ است که به پایان عدد افزوده میشود: hekki zayfo sondi «یک زن زیبا»؛ hekko kodoro sondo «یک مرد زیبا».صفت در جنس از موصوف خود پیروی میکند: kodoro čango «مرد خوب»؛ zaifo čangi «زن خوب».
این زبان از الگوی فاعل ـ مفعول ـ فعل (SOV) پیروی میکند: havâ xejli tado «هوا خیلی سرد است»؛ ho moke xetaji «او مرا زد»؛ kâl meh ačondu «باران دیروز میبارید».کلمات پرسشی در آغاز جمله قرار میگیرند: ?kaj ge age «کی به خانه میآیی؟».
astaxân «استخوان»؛ xal «پوست»؛ loy «موی»؛ bolakoy «گیس»؛ piško «پیشانی»؛ mu «صورت»؛ ax «چشم»؛ papelo «مژه»؛ berem «ابرو»؛ kan «گوش»؛ domâx «بینی»؛ vât «دهان»؛ demb «زبان»؛ dand «دندان»؛ tâlu «لثه»؛ geči «گردن»؛ xandeli «زبان کوچک»؛ kalko «گونه»؛ šâno «شانه/ کتف»؛ hat «دست»؛ ârak «آرنج»؛ ongul «انگشت»؛ nəč «ناخن»؛ nijo «قلب / دل»؛ kend «زانو»؛ paj «پا».
pu «پدر»؛ amba «مادر»؛ dâ:do «برادر بزرگتر»؛ pâw «برادر کوچکتر»؛ dedâ «خواهر بزرگتر»؛ pen «خواهر کوچکتر»؛ bâbo «عمو»؛ bâbiči «زنعمو»؛ pepi «عمه»؛ momo «دایی»؛ momej-miri «زندایی»؛ musi «خاله»؛ nono «پدربزرگ پدری و مادری»؛ nuni «مادربزرگ پدری و مادری»؛ čorko «پسر»؛ čurki «دختر»؛ miri «زن <همسر>»؛ mers «شوهر»؛ mersi-jo-pu «پدرشوهر»؛ mersi-ji-mow «مادرشوهر»؛ mersi-jo-dâdo «برادرشوهر» mersi-ji-dedâ «خواهرشوهر بزرگتر»؛ mersiji-pen «خواهرشوهر کوچکتر»؛ hamriš «باجناق»؛ miri-ji-pow «پدرزن»؛ miri-ji-mow «مادرزن»؛ hamjâ «هوو»؛ dâtoro «داماد»؛ pepi-ji-tyu «دخترعمه»؛ pepi-ji-peter «پسرعمه»؛ doter «نوه».
kâro «سیاه»؛ sokolo «سفید»؛ garo «سبز»؛ lovondiri «بنفش»؛ popi «صورتی» (تحقیقات ... ).
تحقیقات میدانی مؤلف؛ «پایگاه ملی نامهای جغرافیایی ایران»، نامهای جغرافیایی (مل )؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ راشدمحصل، محمدتقی، راهنمای زبان سنسکریت، تهران، 1389 ش؛ موحد، جمیل، بستک و خلیجفارس، تهران، 1384 ش، نیز:
Abbi, A., A Manual of Linguistic Fieldwork and Structures of Indian Languages, Munich, 2001; Amar, www.amar.org.ir; Anonby, E. and H. Mohebbi Bahmani, «Shipwrecked and Landlocked:Kholosi, an lnodo-Aryan Language in Southwest Iran», Proceedings of 5th International Conference on Iranian Linguistics, Bamberg, 2013; GNDB, www.gndb.ncc.gov.ir.طاهره رضایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید