کل عنایت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 19 مرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273489/کل-عنایت
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
کَلْعِنایَت، ندیم و دلقک مشهور دربار شاه عباس اول صفوی. نام اصلی وی کربلایی عنایت بوده، و گویا در اصفهان، انتهای کوی اسماعیل بیک، کنار کاخی به همین نام گرمابهای داشته است (نوربخش، 75). او را بهواسطۀ سفر به کربلا، کل میخواندند و شاه عباس این واژه را به کچل تغییر داده، و او را کچلعنایت میخوانده است (جمالزاده، 1/ 139). مردم او را شخصیتی فوقالعاده، با توانایی بسیار در حاضرجوابی و تیزهوش میدانستند. گویا کلعنایت با شاه عباس بیملاحظه شوخی میکرده، و با حاضرجوابیها و حرکات و اطوارش، در هر حال، شاه را به خنده وا میداشته است (فسلفی، 251؛ شاردن، 4/ 1578). داستانهای گوناگونی از جسارت و ذکاوت او در منابع متعدد نقل شده است که با نکتهدانی خود گاه، مغضوبی را از عذاب شاه در امان میداشت و گاه در موقعیتهای خطیری چون جنگ، سبب گشایش خاطر و راحتی خیال او میشد (فلسفی، 251-252؛ نوربخش، 78-81؛ برای آگـاهی از داستانهـای دیگر، نک : شـاردن، 4/ 1578-1581؛ منجم، 123-124). از معروفترین ماجراهایی که با وساطت کلعنایت به خیر تمام شد ماجرای کرباسفروشی کلعنایت یا قصۀ کچلعنایت و بلای تریاک در ایران است. در ایران دورۀ صفوی، بسیاری از مردم با افراط در مصرف تریاک و کوکنار به کام مرگ کشیده میشدند. شاه عباس طی حکمی، مصرف کوکنار و تریاک (ه م) را منع کرد. در پی آن، شماری از تریاکیها بهسبب اعتیاد شدید مردند؛ گروهی نیز درمانده و ناتوان شدند و این حکم به نارضایتی و نگرانی عموم اهالی اصفهان انجامید. کلعنایت، که شاهد مصائب و متاعب حاصل از منع شاه بود، به چارهگری پرداخت و مقابل کاخ حرمسرا، دکانی آراست و در آن، مقدار فراوانی پارچۀ کتانی که برای کفن و دفن مردگان به کار میرفت قرار داد؛ سپس، به چند تن از خدمتکاران خود سپرد که هنگام ورود شاه به کاخ، خود را شتابان به دکان برسانند، بیقرار و سوگوار تقاضای کفن کنند. وقتی شاه به در کاخ رسید، با دیدن ازدحام اطراف دکان کنجکاو شد و نزدیک آمد. کلعنایت درحالیکه چوب زرعی در دست داشت، با اطوار مسخرهآمیزش شاه را خنداند و اعلام کرد که از این به بعد به کار کتانفروشی، که برایش سود بیشتری از خدمت در دربار دارد، میپردازد. زمانی که شاه سبب را جویا شد، کلعنایت پاسخ داد که از زمان منع مصرف کوکنار و تریاک به دستور شاه، معتادان گروهگروه میمیرند و ازاینرو، بهای پارچۀ کتان دوبرابر شده، و سود این کار بسیار است و تا زمانی که در کوکنارخانهها بسته است، بهجز این به کار دیگری نمیپردازد. شاه به خنده میافتد و مسخرگی و لودگی کلعنایت کارگر میشود. شاه درمییابد که نمیتوان معتادان را به ترک اعتیاد اجبار کرد و از آن پس دستور خـود را لغـو میکند (شاردن، همانجا؛ نیـز نک : نـوربخش، 82-87؛ جمالزاده، 1/ 139-143). برخی داستانهای کلعنایت هنوز نیز میان مردم رایج است و نقل میشود (نک : الولساتن، 76- 79). گاهی این داستانها به مثل سایر نیز تبدیل شدهاند، مانند: مگر آش کلعنایت میپزی (وکیلیان، 183-184). محمد منجم وفات کلعنایت را 23 محرم 1002، در مشهد، ثبت کرده است (ص 356)؛ همچنین نقل است که در سفر شاه عباس به مشهد، کلعنایت در رباطی فوت میکند و شاه عباس این رباط را «گُل مُرد» نامید؛ البته به احتمال «کَل مُرد» باشد که بهمرور تغییر کرده است (نائینی، 43).
الولساتن، ل. پ.، قصههای مشدی گلین خانم، به کوشش ا. مارتسلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ جمالزاده، محمدعلی، هزاربیشه، تهران، 1326 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1374 ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1334 ش؛ منجم یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیفالله وحیدنیا، تهران، 1366 ش؛ نائینی، میرزا علی خان، سفرنامۀ صفاءالسلطنۀ نائینی (گزارش کویر)، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1366 ش؛ نوربخش، حسین، دلقکهای مشهور درباری، تهران، 1357 ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، 1387 ش.
گلاله هنری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید