کشکول یا کجول
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 8 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273306/کشکول-یا-کجول
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
کَشْکول، یا کجول/ خجول، ظرفی فلزی یـا سفالی از لوازم ویژۀ درویشان که زنجیری به آن میبندند و بر شانه میآویزند.
نخستین بار در اواخر سدۀ 10 ق/ 16 م، در فرهنگ جهانگیری، واژۀ کشکول یا خشکول به معنی گدا ثبت شد (1/ 725). در برهان قاطع چنین آمده است: «کشکول بر وزن مقبول به معنای گدا باشد، یعنی شخصی که گدایی کند و کاسۀ کشکول کاسۀ گدا را گویند»؛ نیز، دربارۀ سبب نامگذاری آن آمده است که معنی ترکیبی آن کشیدن به دوش است؛ زیرا کش به معنی کشیدن است و کول به دوش و کتف میگویند. برخی زبانشناسان ریشۀ کلمۀ کشکول را از زبان سانسکریت میدانند. کشکول، که در صورت قدیمترش کجکول بوده است، به احتمال بسیار، همان koccola به معنی کاسه یا نوعی ظرف است (قائممقامی، 172).
دربارۀ سابقۀ کشکول، چگونگی ساخت و نخستین کاربرد آن نظرهای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را به بودا و پیروان او منسوب میکنند (امین، 157؛ دانالی، 500). از زائری چینی به نام هوان تساینگ، که چند سال پس از فتح مدائن به دست اعراب، به ایران سفر کرده بود، روایت شده است که انوشیروان پس از فتح کابل، کشکول بودا را در آنجا مییابد و آن را به ایران میبرد؛ سپس، به چین میفرستد (امین، همانجا؛ زرینکوب، 18). برخی نیز گفتهاند هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) خـانۀ کعبه را میساخت، چوبی از بهشت برایش آوردند و حضرت از آن چوب ستونی ساخت که قدری بلند بود. بخش اضافی بالای چوب را بریدند و حضرت جبرائیل از آن قطعهچوب کشکول را ساخت (فتوتنامهها ... ، 185)؛ نیز، گفتهاند که کشکول بیضۀ قوچ قربانی حضرت ابراهیم (ع) بود و هنگامی که آن را به دریا انداختند، کشکول سبز شد ( آیین ... ، 276). از قول پیامبر اسلام (ص) آوردهاند که چون حضرت نوح (ع) کشتی میساخت، تختهای که روی آن چوب کشتی را تراشیده بود به اندازهای گود شد که 300 تن در آن غذا میخوردند. خداوند بر نوح نازل فرمود که این تخته را نگه دار. نوح پس از خروج از کشتی، آن را به شکل کشتی تراشید و در آن، طعام و آشامیدنی میخورد و چون این ظرف گرهی در پشت داشت، آن را کچکول میگفتند (چهارده ... ، 274). براساس قولی دیگر، کشکول علامت و نشانهای از مشک آب حضرت عباس (ع) و سقایی ایشان است (ذکاوتی، 624). برخی شعرهایی که درویشان هنگام پرسهزدن میخواندند ناظر بر همین باور است، مانند: ذکر یا مشکور گویم در حضور شیخ و شاب/ افکنم کشکول بر دوشم بهجای مشک آب/ / زانکه دارم منصب از عباس سقای حسین/ جانم هزار بار باشد فدای تو یا حسین (زروانی، 79). افزونبر این، براساس حکایتی مشهور و البته تخیلی، درویش روشنعلی کابلی در واقعۀ کربلا، ظرفی آب برای علیاصغر، فرزند امام حسین (ع)، میبرد؛ ازاینرو، امام سجاد (ع) به وی عنایت میکند (امیدی، 152؛ برای نقد این حکایت، نک : برقعی، 182- 185)؛ همچنین، میتوان به تصاویر خیالی قنبر، غلام حضرت علی (ع)، در قهوهخانه (ه م)ها اشاره کرد که کشکول و تبرزین در دست دارد ( آیین، 339). این شواهد جای تردید نمیگذارد که کشکول افزونبر کارکردهای مختلف، نمادی با ویژگیهای مذهبی است (ملکیان، 57). امروزه نیز درویشان افزونبر مواقع عادی، از قبیل سفر و حضر و بهویژه هنگام پرسهزدن (نک : ویلز، 323؛ هاشمنیا، 179؛ همایونی، 185؛ نیز نک : ه د، درویش)، زمـان شرکت در آیینهـای مذهبی هم کشکول خود را حمل میکنند (نک : وکیلیان، 86).
در بیشتر منابع، جنس کشکول فلز، سفال، چوب و کدویی مخصوص به نام کدوی قلیانی یا کشکولی معرفی شده است ( لغتنامه ... ؛ دایرةالمعارف ... )؛ همچنین، گفتهاند که جنس کشکول از پوست نوعی نارگیل دریایی است که در جزایر نزدیک به خط استوا به عمل میآید. این میوۀ سیاه شبیه کشتی است و دو طرف لبۀ آن را سوراخ میکنند و زنجیر یا ریسمانی به آن میبندند تا درویشان بتوانند آن را به ساق دست خود آویزان کنند. این میوه روی درخت هم به شکل دو کشکول به هم چسبیده است و میان آن، مغز نارگیل قرار دارد (داعیالاسلام). برخی پژوهشگران جنس کشکول را نوعی صدف دریایی یا پوست میوهای درختی در افریقا میدانند که از آب دریا به دست غواصان میرسد؛ همچنین، اضافه میکنند که این ظرف نمیسوزد، چربی را به خود نمیگیرد و برای نوشیدن و جوشاندن شیر یا آب به کار میرود (امیدی، همانجا). معمولاً روی سطح خارجی کشکول، عبارات و اشعار درویشی را کندهکاری میکنند. چنین کشکولهایی نفیس و بسیار باارزشاند (برهان). کشکولی طلاکاری و نقرهکاریشده از جنس فولاد تراشیده یکی از آثار درخشان فلزکاری عهد صفوی و از نمونههای اعلای این صنعت است. قسمتهای فوقانی و تحتانی این کشکول کفشمانند منقش به اسلیمیهای تودرتو ست و دورتادور آن، کتیبهای نقرهکاریشده وجود دارد که در هریک، نوشتههایی با خط زیبای نسخ ایرانی حک شده است (افروغ، 95). از دورۀ صفوی کشکول نفیس دیگری بر جای مانده است که جنس آن از نقره و حاصل دست استاد تقی جیلانی است؛ همچنین، در همین دوره، شخصی به نام یارمحمد کشکولی دیگر ساخته است که لبۀ حاشیهای نقره دارد. این کشکول در موزۀ هنر متروپلتین نیویورک نگهداری میشود (آلن، 102-103).زیباترین نمونههای کشکول بازمانده از دورۀ قاجار (سدۀ 13-14 ق/ 19-20 م) در موزۀ آرمیتاژ نگهداری میشود و اندازههای آن 2/ 11 در 31 به ارتفاع 5/ 14 سانتیمتر است. میان چند ردیف طرح اسلیمی که بهزیبایی بر بدنۀ این کشکول حک شده است، قسمتهایی از دعای ناد علی (ع) درون ترنجهایی متصل به هم با خط ثلث نقش بسته است. نقشبستن دعای ناد علی (ع) بر کشکولهای دراویش بهسبب ارادت آنها به امام علی (ع) بوده است (فراست، 83). نمونۀ دیگر کشکولی است که بر بدنۀ آن، میان طرح اسلیمیها، ترنجهای کوچکی شامل اسماء جلالۀ الله با خط ثلث نگارش شده است. این کشکولها افزونبر زیبایی و ارزش معنوی، بر شکوه و احترام جایگاه امامان در فرهنگ شیعی تأکید دارند (همانجا).
در برخی مناطق، زنان نذر میکنند که اگر پسر بزایند، اسم او را عباس بگذارند و او را سقای حضرت عباس (ع) کنند. بدینمنظور، در سوگواریهای ماه محرم، بر گردن این پسران از سنین نوزادی، کشکولی کوچک پر از شربت میاندازند و آن را به رسم خیرات میان مردم توزیع میکنند (مونسالدوله، 179)؛ همچنین، در برخی شهرها، ازجمله تهران و همدان، هنگام سوگواریهای ماه محرم، برخی بزرگسالان که نذر دارند، لباس سقایی (ه م) میپوشند و دستهای به نام سقاها تشکیل میدهند. هریک از افراد این دسته کشکولی به دست میگیرند، مشکی آب بر دوش میاندازند و در مسیر سوگواران، تشنگان را آب میدهند و از مصائب اهل بیت (ع)، بهویژه تشنگی امام حسین (ع) و اهل بیت آن حضرت، میخوانند (فرزانه، 283-284؛ زروانی، 64؛ بیضایی، 23-24). مردم لرستان مانند بسیاری از مناطق ایران، یک روز پیش از نوروز (ه م) را الفه (عرفه) مینـامند و بعدازظهر این روز، بر سر مزار درگذشتگان میروند. در این مراسم، کودکانی با لباس مخصوص درویشی، ازجمله پیراهن سفید و بلند، جلیقه، کلاه، کشکول و تبرزین، سر راه میایستند و هرکس که نذر دارد مبلغی پول در کشکول آنها میریزد. بعداً این پولها را به تهیدستان میدهند (شادابی، 49). در کازرون، در شب عید، درویشان کشکول خود را پر از نقل و شیرینی میکنند و ضمن خواندن مدح علی (ع)، به در خانهها میروند و از نقل و شیرینی کشکول به کف دست اهالی میریزند (حاتمی، 171-172). در برخی مناطق، برای دفع چشمزخـم افزونبر چشـم حیوان قربـانی و اجزاء دیگـر (نک : ه د، چشمزخم؛ قربانی)، یک کشکول فلزی کوچک نیز به لباس نوزاد میدوزند (نصیری، 107). کشکول همچنین، از لوازمی است که در سوگواریهای ماه محرم بر علامت دستههـا میبندند (نک : ه د، علامت).بنابر مطالب ذکرشده، کشکول دارای کارکرد مذهبی است و حتى چند کشکول کشتیمانند برنجی از دورۀ صفویه به دست آمده است که روی آنها، عباراتی با مضمون باطنی و عرفانی و آیاتی از قرآن حک شده است (ملکیان، 57).همانطورکه گفته شد، روی بدنۀ اغلب کشکولها، شعرهایی حک شده است؛ برای مثال، شعری که روی کشکول یکی از دراویش دورۀ قاجار نوشته شده، چنین است: «عباس آن که شهره به هر شهر و کشور است» (زروانی، 73). بر بدنۀ یک کشکول قدیمی، هم واژۀ کجکول نقش بسته است: «دلم از قیل و قال گشته ملول/ ای خوشا خرقه و خوشا کجکول» (ایزدپناه، 103؛ برای نمونههای دیگر، نک : آیین، 406، 433، 450).کشکول از جملۀ اشیاء تزیینی قهوهخانهها نیز بود و معمولاً شماری از آنها را بر دیوارهای قهوهخانه میآویختند (بلوکباشی، 59). قهوهچیانی که از دراویش بودند بخشهای بیشتری از قهوهخانۀ خود را با تختهای پوست، تبرزین، کشکول و جز اینها تزیین میکردند (همو، 85). در برخی محلهها، طاقنمای بعضی از تکیههای بزرگتر را با اسباب و ادوات درویشی، ازجمله کشکول میآراستند (نجمی، 115-116؛ مستوفی، 440-441).افزونبر آنچه گفته شد، شکل کشکول توجه بسیاری از قفلسازان را به خود جلب کرد و آنها قفلهای فراوانی را با الهام از کشکول ساختهاند؛ بدین صورت که بدنۀ این قفلها شبیه هلال ماه یا کشکول است و گاه این هلال کشیده و باریک و گاه گرد و توپر است (همو، 133)؛ حتى در طرحهای نقـاشی پشتشیشهای هم میتوان تأثیرپذیری از ظاهر کشکول را مشاهده کرد (سخنپرداز، 27). در ظرفهای سفالی هم گاه این نقش دیده میشود؛ همۀ سطح بیرونی کاسه، با تکرار نقش مردی کشکولبهدست تزیین شده است. این مرد درویشی است که دستار بر سر دارد و اطرافش را هالهای فرا گرفته است و درحالیکه کشکول به دست دارد، در طبیعت نشسته، و اطرافش را پوشش گیاهی فرا گرفته است. این طرح روی برخی بشقابها با زمینۀ گیاهی مشابه کاسه وجود دارد؛ بدینترتیب که در کاسۀ آبی و سفید مزبور، جزئیات چهرۀ درویش حذف شده است و فقط کشکولی در دست دارد (علیپور، 192-193).
کشکول بهصورت زیورآلات، بهویژه زیورآلات زنان بلوچ دیده میشود؛ بدین صورت که کشکول کاسهگونهای از جنس طلا بر گردن میآویزند (کریمی، 57). در خوزستان، هم زنان از این کشکول طلا بهجای زیورآلات استفاده میکنند (قرنجیک، 69).در هنر بافندگی هم طرحی از کشکول دیده میشود؛ از جمله در گلیم کشکولی (پرهام، 44)، نقش کشکولی در قالیبافی (رسولی، 44) و سجاده یا برمال کُردی که مرغوبیتش به شمار کشکولهای (تصاویر محرابمانند) آن است (معروفپور، 61-62).
آلن، ج. دبلیو، «روکشهای نقرهای درها در عهد صفوی»، ترجمۀ فرشته سپاهانی، وقف میراث جاویدان، تهران، 1385 ش، شم 53؛ آیین قلندری (مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقۀ عجم و سخنوری)، به کوشش ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، 1374 ش؛ افروغ، محمد و علیرضا نوروزی طلب، «هویت اسلامی ـ ایرانی در فلزکـاری عصر صفوی؛ بـا تـأکید بر کتیبههـای موجود بر روی آثار فلزی»، مطالعات ملی، تهران، 1389 ش، شم 44؛ امیدی، ناهید، دیده و دل و دست، مشهد، 1382 ش؛ امین، حسن، بازتاب بودا در ایران و اسلام، تهران، 1378 ش؛ ایزدپناه، حمید، فرهنگ لکی، تهران، 1367 ش؛ برقعی، ابوالفضل، حقیقة العرفان، تهران، بیتا؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانههای ایران، تهران، 1393 ش؛ بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران (زورخانه)، تهران، 1337 ش؛ پرهام، سیروس، شاهکارهای فرشبافی فارس، تهران، 1375 ش؛ تناولی، پرویز، قفلهای ایرانی، تهران، 1386 ش؛ چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1388 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بیجا، 1385 ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1364 ش؛ دانالی، «بودا از نظریۀ تناسخ ارواح پیروی میکرد»، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، یغما، تهران، 1336 ش، شم 115؛ دایرةالمعارف فارسی؛ ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، بازشناسی و نقد تصوف، تهران، 1390 ش؛ رسولی، محمد، «هنر قالیبافی از جان مایه میطلبد»، گفتوگو، کیهان فرهنگی، تهران، 1367 ش، شم 50؛ زروانی، مجتبى و محمـد مشهدی نوشآبـادی، «جریدهبـرداری و سقـایی؛ میراث قلندران و جوانمردان»، مطالعات عرفانی، تهران، 1389 ش، شم 11؛ زرینکوب، عبدالحسین، «تصوف و ایران باستانی»، هنر و مردم، تهران، 1357 ش، س 16، شم 186؛ سخنپرداز، کامران و حجتالله امـانی، «نقـاشی پشت شیشه: ویژگیهـا و تـأثیرگذاری»، آینۀ خیـال، تهران، 1387 ش، شم 10؛ شـادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرمآباد، 1377 ش؛ علیپور، مرضیه، «بررسی جایگاه سفالینههای آبی و سفیـد چین در هنـر ایران»، تـاریخ روابط خـارجی، تهـران، 1395 ش، شم 68- 69؛ فتوتنامهها و رسائل خاکساریه، به کوشش مهران افشاری، تهران، 1382 ش؛ فراست، مریم، «نماد و نمود نام علی (ع) در هنر فلزکاری صفویه و قاجار»، کتاب ماه هنر، تهـران، 1387 ش، شم 120؛ فرزانـه، حمیـد، «عزاداری هیئتهـای سقاهـای همدان و همدانیهای مقیم تهران»، فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، شم 26؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351 ش؛ قائممقامی، احمدرضا، «نقد فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی»، فرهنگنویسی (ویژهنامۀ فرهنگستان)، تهران، 1394 ش، شم 10؛ قرنجیک، زلیخا، «پوشاک مردم خوزستان»، کتـاب مـاه هنر، تهـران، 1378 ش، شم 17- 18؛ کریمی، نسرین، «زیورآلات زنـان بلوچ»، فرهنگ مردم، تهران، 1382 ش، شم 6-7؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1386 ش؛ معروفپور، نشمیل، «برمال؛ سجادۀ سنتی کردی»، فرهنگ مردم ایران، تهـران، 1392 ش، شم 35؛ ملکیـان شیروانی، اسدالله سورن، «کشکول صفوی؛ کشتی شراب در تعلیم عرفانی»، مطالعات صفوی، به کوشش ژان کالمار، ترجمۀ داوود طباطبایی، تهران، 1385 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، 1356 ش؛ نصیری، معصومه و مریم اسماعیلی، مجن، بهشت پنهان، تهران، 1389 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1370 ش؛ ویلز، چارلز جیمز، ایران در یک قرن پیش، ترجمۀ غلامحسین قراگزلو، تهران، 1368 ش؛ هاشمنیا، محمود و ملوک ملکمحمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348- 1349 ش.
مریم طباطباییپور
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید