کریم شیره ای
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 8 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273295/کریم-شیره-ای
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
کَریمْ شیرهای، مشهور به «نایبکریم» و ملقب به «دوشابالملک»، دلقک مشهور ناصرالدین شاه قاجار و نایب نقارهخانۀ دولتی. تاریخ دقیق تولد کریم شیرهای معلوم نیست. در نیمۀ دوم سدۀ 13 ق، در اصفهان زاده شد و دوران کودکی و نوجوانیاش را در همین شهر گذراند. بهسبب زبان تند و کنایههای گزندهاش، در اصفهان به «کریم پشه» مشهور بود. سرآمد شوخطبعان دربار ناصرالدین شاه محسوب میشد و هنوز هم داستانهایی دربارۀ رویارویی او با حاکم و بزرگان شهر، میان مردم اصفهان نقل میشود (نک : نوربخش، 55-62). او در جوانی رهسپار تهران شد و بهسبب استعدادش در شیرینکاری و بذلهگویی، در اندکزمانی شهرت یافت. گویا در آغاز، با گروهی از مطربان همکار بود و بعدها، رهبری عدهای بازیگر و مطرب را بر عهده گرفت تا اینکه سرانجام، به واسطۀ یکی از درباریان، به حضور ناصرالدین شاه رسید و پس از جلب رضایت شاه با لودگیها و شوخیهایش، توانست ماهانه مبلغی مقرری دریافت کند و شاه هم منزلی به او داد (همو، 63-73). دربارۀ ورود او به تهران و ترقیاش، داستانهایی میان مردم رواج دارد (برای نمونه، نک : همانجا). کریم به نیابت نقارهخانۀ دولتی پایتخت منصوب، و به «نایبکریم» مشهور شد. او همزمان، ریاست دستههای مطرب درجۀ دوم، سوم و غیردولتی شهر را بر عهده داشت، به دعاوی آنها رسیدگی میکرد و در ازای دادن اجازۀ کسب، از آنها مبلغی میگرفت (مستوفی، 1/ 483). نیز پیکهای نوروزی غول بیابانی، آتشافروز و دورگردانهای شهر، که هفتۀ آخر سال راه میافتادند و در ازای تصنیفخوانی و شادکردن مردم، از دکاندارها مبالغی شادباش میگرفتند، از درآمد خود مبلغی را به کریم میدادند (همانجا). برخی سبب نامگذاری کریم شیرهای را شیرینکاریها و بذلهگوییهای او دانستهاند (همانجا). عدهای دیگر بر این باورند که کریم در آغاز، به شیرهفروشی مشغول بود و بدینسبب بعدها، به «کریم شیرهای» معروف شد (معین؛ نیز نک : بامداد، 1/ 396-397). خانۀ کریم شیرهای در محلۀ پامنار تهران، همچون موزهای بود که اشیاء عجیب، از جمجمۀ الاغ گرفته تا کشکول (ه م) و صورتکهای مختلف در آن یافت میشد (نوربخش، 51). او به گُلکاری علاقۀ فراوانی داشت و براساس نوشتۀ عبدالله مستوفی، هنگامی که در اعیاد به دیدن بزرگان و درباریان میرفت، برای آنها گلدانهای نرگسی را هدیه میبرد که خود پرورش داده بود (1/ 484). کریم شیرهای برای حضور در دربار ناصری، به اذن حضور نیاز نداشت و مجاز بود در هر مجلسی با همۀ درباریان، حتى شخص شاه شوخی کند. از نوشتههای دورۀ قاجار برمیآید که ناصرالدین شاه عمداً و آگاهانه به او مجال چنین شوخیهایی را میداد تا درباریان حدود خود را بدانند و گستاخ نشوند (برای نمونه، نک : همو، 1/ 483). داستان ابوتراب هراتی، که کریم شیرهای به اشارۀ شاه او را شرمسار کرد، نمونهای از آن است (برای اصل داستان، نک : نوربخش، 107-111). همچنین، نمونههایی از شوخیهای او با سیاستهای توسعۀ لشکری و کشوری نقل شده است که ظاهراً، به مذاق درباریان خوش نمیآمد (برای نمونه، نک : اعتمادالسلطنه، 163؛ هدایت، 38). در نوشتههای دورۀ قاجار، بر نکتهسنجی و موقعیتشناسی کریم شیرهای تأکید، و اشاره شده که او با درباریانی که شاه به آنها علاقه داشت کمتر شوخی میکرده است (مستوفی، همانجا). بسیاری از رجال و درباریان برای اینکه از زخمزبان کریم شیرهای در امان باشند، مبلغی باج به او میدادند که معمولاً آن را به فقرا میبخشید (برای نمونه، نک : نوربخش، 275-307). در برخی پژوهشها آمده است که پس از تأسیس فراموشخانۀ میرزا ملکم خان به دستور ناصرالدین شاه، کریم شیرهای به تحریک برخی درباریان، انجمن فراموشخانۀ مسخرهای تأسیس کرد؛ بااینحال، برای این ماجرا نمیتوان سندی رسمی یافت و گویا، فقط بر نقل شفـاهی استوار است (نک : بامداد، 1/ 397؛ نجمی، 529- 531). شوخیهای کریم را نمیتوان و نباید به اشارات شاه و سیاسیبازی خلاصه کرد؛ زیرا در متون بازمانده از دورۀ قاجار، نمونههای فراوانی از شوخیهای او آمده است که مضمون سیاسی ندارد و فقط برای سرگرمی شاه و درباریان نقل شده است؛ ازجمله ماجرای تقلید از ساز «مجلسآرا» که آقا میرزا غلامحسین، مشهور به «آقاجان سنتوری»، پدر حبیب سماع حضور، ساخته بود و به کمانچه میمانست؛ ولی بلندتر بود و چند سیم اضافه داشت و باید ایستاده نواخته میشد. کریم شیرهای با ساختن سازی بزرگتر و مسخرهبازی در کاخ گلستان، رضایت شاه و اهل حرم را جلب کرد و 4 برابر انعام آقاجان را مدعی شد که شاه 4/ 1 انعام او را به کریم داد (معیرالممالک، رجال ... ، 278). کریم شیرهای پسری داشت که خود را «کریم عسلی» میخواند. او از استعداد پدر در شوخی و بذلهگویی بیبهره بود و مردم او را «کریم سرکهای» میخواندند (نوربخش، 41). پسر کریم پس از درگذشت پدر، کوشید راه او را دنبال کند؛ اما اقبالی نیافت و پس از مدتی، به نقارهنوازی مشغول شد (مستوفی، 1/ 485). در منابع، به تاریخ درگذشت کریم شیرهای اشاره نشده است؛ درواقع، آخرین خبری که از او در دست است به یکشنبه 15 جمادیالثانی 1311 مربوط میشود (نک : اعتمادالسلطنه، 924). در دورۀ مظفری و عهد مشروطه، نشانی از کریم نیست و از گزارشها برمیآید که او در روزگار ناصری درگذشته است؛ بدین ترتیب، تاریخ درگذشت کریم شیرهای را باید بین سالهای 1311 تا 1313 ق دانست (مستوفی، همانجا).کریم شیرهای در تاریخ فرهنگی ایران از چند منظر اهمیت دارد. برخی رفتـارهای او در قـالب ضربالمثل (ه م) درآمدهاند؛ مـانند نعلکردن خر کریم، اشاره به باجی دارد که درباریان برای در امان مـاندن از زبانش به او میدادهاند (نک : لغتنامه ... ، ذیل عبـارت؛ ذوالفقاری، 454-455). امروزه در ادبیات سیاسی، نام او با لودهای مترادف شده است که نابجا میکوشد در امور سیاسی دخالت کند. از منظر هنر طنزپردازی، بسیاری از سخنان و رفتارهای او در افواه عامه، سینهبهسینه نقل شده، و بخشی از تاریخ شفاهی طنز ایران با این داستانها مرتبط است؛ البته در شماری از این داستانها، اغراقهایی هم دیده میشود (قس: نوربخش، 36). برخی از داستانهای کریم شیرهای با داستانهای نقلشده در متون کهن، دربارۀ دلقک محمود غزنوی، همانند است (برای نمونه، نک : همو، 80- 89). درنهایت، باید به ماندگارترین حوزۀ تأثیر حضور او، یعنی نمایش، اشاره کرد. کریم شیرهای همراه اسماعیل بزاز، یکی دیگر از هنرمندان عصر ناصری، گروهی نمایشی تشکیل داد و در دربار و مجالس اعیان و اشراف، نمایشهایی اجرا کرد که به «تقلید» (ه م) شهرت داشت. مشهورترین این نمایشها در سلام عید نوروز در عمارت «سر در» برگزار میشد (معیرالممالک، یادداشتها ... ، 58- 59). پژوهشگران این دو را بزرگترین بازیگر ـ مقلد دورۀ نـاصری میدانند (گوران، 80) و از تأثیر آنها بر تئاتر روحوضی یاد میکنند (همانجا). دامنۀ شهرت کریم شیرهای چنان بوده است که ذبیح بهروز نمایشنامۀ جیجک علیشاه را با الهام از او نوشت و در 1303 ش، در برلین در مجلۀ ایرانشهر منتشر کرد. در 1290 ق، پس از افتتاح تکیۀ دولت (ﻫ م)، واقع در زاویۀ جنوبی کاخ گلستان، کریم شیرهای همراه اسماعیل بزاز و گروهش نمایشنامههایی در آنجا اجرا میکرد. شیوۀ اجرای این تقلیدها ترکیبی از هنر قراردادی و اختیاری بود (رضوانی، 111). نمایش فقط بر طرح کلی سرپرست استوار بود و هنرمندان براساس این طرح، بداههگویی میکردند (همو، 109) و رضایت تماشاچیان و انطباق نمایش را با مذاق آنان در نظر داشتند (همو، 114). از جملۀ تقلیدهایی که به کریم شیرهای نسبت دادهاند میتوان به «طبیب مازندرانی»، «دلاک مازندرانی»، «زن ملای ده» یا «یک زن و 3 مرد» اشاره کرد که فقط نامشان را میدانیم و متن و نحوۀ اجرای آنها بر ما پوشیده است (بیضایی، 167). مشهورترین نمایشنامۀ کریم شیرهای بقالبازی در حضور است که گویا در یکی از سالگردهای تولد ناصرالدین شاه در 6 صفر در کاخ گلستان، طی 4 مجلس اجرا شد. باتوجهبه اشارۀ میرزا آقا تبریزی به این نمایش در نوشتهای در 1288 ق، باید گفت که احتمالاً نخستین اجرای آن پیش از این تاریخ بوده است (ص 222؛ نیز نک : ه د، بقالبازی).
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1347 ش؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1379 ش؛ ذوالفقاری، حسن، داستانهای امثال، تهران، 1384 ش؛ گوران، هیوا، کوششهای نافرجام، سیری در صد سال تئاتر ایران، تهران، 1360 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ همو، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ میرزا آقا تبریزی، پنج نمایشنامه، به کوشش حسین محمدزادۀ صدیق، تهران، 1356 ش؛ نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، تهران، 1364 ش؛ نوربخش، حسین، کریم شیرهای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه، تهران، کتابخانۀ سنایی؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1363 ش؛ نیز:
Rezvani, M., Le Théâtre et la dance en Iran, Paris, 1962. محمد کریمی زنجانی اصل
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید