ارکینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 مرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273267/ارکینی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
ارکینی / arkini/ ، گونهای از گویش لری، از گویشهای ایرانی دستۀ غربی، گروه گویشهای جنوب غربی، شاخۀ گویشهای لری. گویشوران ارکینی ساکنان 5 روستای شهرستان ابهر واقع در استان زنجان هستند. ابهر یکی از شهرهای مهم استان زنجان است که در منطقۀ معتدل کوهستانی در درۀ پهناوری در جنوب غربی زنجان، در کنار ابهررود، بر سر راه تهران به تبریز قرار دارد. استان زنجان با مساحت 164‘22 کمـ2 دارای 7 شهرستان و 9 شهر است. زنجان، ابهر، خرمدره، خدابنده، ماهنشان، ایجرود و طارم علیا شهرستانهای استان زنجان هستند که در میان آنها، شهرستان ابهر با 993‘2 کمـ2، 15٪ از کل مساحت استان را دربرمیگیرد. این شهرستان از جنوب و شرق به تاکستان، از غرب به قیدار، از شمال به طارم و زنجان و از شمال شرق به طارم سفلا از استان قزوین محدود میشود. فاصلۀ ابهر تا مرکز استان، 90 کمـ و تا تهران، 230 کمـ است. ابهر در °49 و ´26 طول شرقی و °37 و ´15 عرض شمالی قرار گرفته است. عرض آن از شمال به جنوب، از پشت کوههای قارلوق تا آخر مزارع خوشنام، 50 کمـ و از غرب به شرق، از سلطانیه تا حدود ضیاءآباد، 75 کمـ است. ارتفاع این شهرستان از سطح دریا، 540‘1 متر است (آقامحمدی، 9). ابهر براساس سرشماری سراسری سال 1390 ش، 116‘169 تن جمعیت دارد که از این شمار، 454‘19 تن در مرکز شهرستان زندگی میکنند («درگاه ... »، بش ). شهرستان ابهر دارای دو بخش (مرکزی و سلطانیه)، 4 شهر (ابهر، سلطانیه، صایینقلعه و هیدج)، 8 دهستان (سلطانیه، سنبلآباد، گوزلدره، ابهررود، حومه، درسجین، دولتآباد و صایینقلعه) و 160 روستا ست. درسجین یکی از دهستانهای هشتگانۀ شهر ابهر با چندین آبادی است که باشندگان 5 آبادی آن لرُزباناند. آبادیهای ارکین، آقچهکند، شِیوَرین، خلیفهحصار و خود درسجین از دیرباز با کوچندگان لر آباد شدهاند و حضور آنان در منطقهای آذری ـ ترکزبان، آمیختگی فرهنگی و زبانی ویژهای را پیافکنده است. این 5 روستا درمجموع، 900 تن از کل جمعیت شهرستان ابهر را تشکیل میدهند. از میان 5 روستای یادشده، تمرکز این پژوهش بر روستای ارکین است که در 25کیلومتری جنوب غربی شهرستان ابهر قرار دارد و براساس سرشماری سال 1390 ش، دارای 26 خانوار و 91 تن جمعیت بوده است ( آمارنامه ... ، بش ). این روستا در ارتفاع 680‘1متری از سطح دریا، از چشمانداز زیبای کوهستانی و مناظر طبیعی بکر و زیبا بهویژه در بهار برخوردار است. ارکین از شمال به روستای میلان و خلیفهحصار، از شرق به روستای شکرچشمه و از غرب به روستای گلنگرز منتهی میشود. دو مزرعۀ بزرگ چهک و قایلیجه از مزارع این روستا به شمار میروند. مصالح ساختمانی کهن این روستا از سنگ، گل، خشت و چوب است و خانههای نو، مانند دیگر جاها، از آجر و سیمان و سنگ بنا شدهاند (بهادری، 8- 9). گویش این 5 آبادی به گویش دودانگهای نامور است که نام یکی از اقوام لر به شمار میرود. گویش لری رایج در این آبادیها به گویش لری چهارلنگ نزدیک است که از گویشهای ایرانی دستۀ غربی، گروه گویشهای جنوب غربی و از شاخۀ لری به شمار میآید.گویشهای لری دربردارندۀ گویشهای بختیاری، بویراحمدی، فیلی، کهگیلویهای، گیانی، ممسنی و نهاوندی است (حسندوست، 1/ 18) و به 3 شاخه بخش میشوند: 1. شاخۀ شمالی، شامل گویش لکی؛ 2. شاخۀ مرکزی، دربرگیرندۀ گویشهای فِیلی (fēyli) و ثلاثی؛ 3. شاخۀ جنوبی، شامل گویشهای بختیاری، ممسنی، کهگیلویه و بویراحمدی. پراکندگی گویشوران لر در امتداد رشتهکوه زاگرس در غرب ایران، از زاگرس میانی تا سواحل خلیج فارس و در غرب تا حدود مرزهای غربی است. بیشترین جمعیت گویشوران لر در استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان، و بخش چشمگیری از آنها در گسترهای از استان اصفهان تا غرب استان فارس و بوشهر و جنوب استان ایلام ساکناند. افزونبر این مناطق، بخشی از اقوام لر به گونهای نامتمرکز در ناحیههای دیگری پراکنده شدهاند؛ یکی از علتهای مهم این پراکندگی، مسایل سیاسی، بهویژه سیاستهای دورۀ رضاشاه و پیش از او، سیاستهای صفویه، افشاریه و قاجاریه بوده است (عبدی، 82). از میان این پراکندگی، از اقوام لری میتوان نام برد که به استانهای قزوین، قم و کرمان کوچانده شدهاند. از نظر قومی، اقوام لر به دو شاخۀ بزرگ و کوچک بخش میشوند. اقوام لر بزرگ در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، بخشی از اصفهان، بخشی از خوزستان و بخش کوچکی از لرستان زندگی میکنند. اما گروهی که لر کوچک نامیده شدهاند بیشتر در لرستان و پشتکوه (ایلام)، استان همدان، بخشی از کرمانشاه و استان مرکزی، شهرستان اندیمشک از استان خوزستان و در استانی غربی از کشور عراق ساکناند. همانطورکه اشاره شد، بخشی از اقوام لر به استان قزوین و نواحی اطراف آن کوچانده شده، و آمیختگی زبانی و فرهنگی ویژهای را بنیان نهادهاند؛ اهالی آبادیهای پنجگانۀ روستای درسجین ابهر از این دستهاند و گویشی که به آن گفتوگو میکنند، دودانگهای نامیده میشود. دودانگه، تیرهای از طایفۀ ممزایی ایل چهارلنگ بختیاری است. چهارلنگ یکی از ایلهای بزرگ بختیاری به شمار میرود و خود دربردارندۀ 5 طایفۀ بزرگ مَمیوند، محمودصالح (طایفۀ ممزایی از این طایفه است)، کیانرسی (دارای دو طایفۀ جانَکی گرمسیر و سهونی)، زلقی و موگویی هیهاوند (دارای 5 طایفۀ کوچکتر بسحاق، پولادوند، عبدالوند، حاجیوند و عیسیوند) است (ابراهیمی، بش ؛ اماناللٰهی، 195، 202)؛ سکونتگاه این ایل از شمال، جاپلق، از شرق، گلپایگان و خوانسار و اصفهان، از جنوب، بختیاری و هفتلنگ و از غرب، سیلاخور سفلا را در بر میگیرد.
دربارۀ سبب نامگذاری چهارلنگ و دودانگه بر این دو طایفۀ لر، همچنین نام ارکین بر روستای مورد پژوهش ما باید گفت، براساس سنتی که در ایل وجود داشته، گردش اقتصاد حکومت خانی برپایۀ مالیات سرانهای بوده است که از دامداران میگرفتند. این مالیات براساس میزان تولید فراوردههای دامی محاسبه میشد و بستگی داشت به نوع مراتع و پهناوری آنها، شمار دام، همچنین شمار کسانی که در ایل، قدرت و کارایی در تولید دام و پرورش آن داشتند (کریمی، 67 بب ) این روش مالیاتگیری که تابع مقررات ایل بختیاری و مقررات حاکم بر آن و سلسلهمراتب دودمانی است، در زمان شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984 ق/ 1524-1576 م) و در زمان حکمرانی جهانگیر خان بختیاری، بر بنیان مالیاتبندی، و برمبنای واحد مادیان شکل گرفت و ایل را به دو بخش هفتلنگ و چهارلنگ تقسیم کرد (بدلیسی، 76) و از بخشی که دام زیادتر و مراتع بهتر داشت ، مالیات بیشتر و از بخش دیگر، مالیات کمتر دریافت میشد. همانگونه که گفته شد، میزان مالیات دامی در ایل را برحسب شمار مادیان تعیین میکردند؛ چون یک رأس مادیان برابر واحد گرفتن مالیات دامی به معنی چهارلنگ محسوب میشد، افراد این منطقه که مشمول پرداخت این نوع مالیات بودند به چهارلنگ نامور شدند. ژان پییر دیگار دربارۀ سبب نامگذاری این دو طایفه دیدگاه تباری را مطرح میکند که بیگمان نادرست است. او مینویسد: بنیانگذار ایل بختیاری به هنگام مرگ، دو خانوار از خود برجای نهاد که یکی، 4 پسر از یک زن وی و خانوار دیگر، 7 پسر از زن دیگرش بودند؛ بر همین بنیان، پس از مرگ خان، دو طایفۀ هفتلنگ و چهارلنگ شکل گرفتند (ص 28).از زبان پیرترهای روستا نیز دو روایت دربارۀ خاستگاه مردمان روستای ارکین بر جای مانده است. در هر دو روایت، 7 برادر از ایل چهارلنگ از سوی فارس به این منطقه میآیند. در روایت نخست، این 7 تن بهعنوان تفنگچیهایی توانا و حرفهای توسط حاکم این منطقه برای دفاع دربرابر راهزنان و یا درگیریهای قومی و یا شاید سیاسی آن زمان به روستاهای ابهر فراخوانده میشوند؛ سپس به پاس خدماتشان، اراضی بزرگی در اختیار آنها قرار داده میشود که روستاهای درسجین و ارکین و املاک دیگری تا قزوین را دربرمیگرفت. روایت دیگر نیز خاستگاه این 7 برادر را همان ایل چهارلنگ میداند، اما سبب کوچ آنها را یاغیگری و طغیان در برابر کریم خان یا نادر شاه و تبعید آنها به منطقههای یادشده برمیشمارد. این 7 برادر به دلایل نامعلوم از هم جدا میشوند و هرکدام در مناطقی از قزوین و بویینزهرا تا ابهر و دورتر از آن، تا مناطق کوهستانیتر پراکنده میگردند، بهگونهای که مناطقی از این محدوده به نام دودانگه، و زبان ایشان نیز در میان اهالی به دودانگهای نامور است. نام یکی از این برادرها، عزیز خان و یا عزیزجان بوده است و در 25کیلومتری جنوب غربی شهرستان ابهر، در جایی که ارکین نام نهاده میشود، ساکن میگردد. اهالی روستای ارکین خود را از نوادگان عزیز خان میدانند و نام خانوادگی آنان عزیزخانی است. مردم این روستا در منطقهای به نام چهک ساکن بودند ولی بهسبب زلزله به منطقۀ کنونی که بالادست آنجا بوده است کوچ میکنند.ریشهشناسی جاینامها چندان ساده و روشن به نظر نمیآید؛ اما به گفتۀ بومیان، ارکین همان واژۀ آذری «اکین» (فعل امر به معنی بکارید) است و پاسخی بوده، که حاکم منطقه به پرسش عزیز خان داده است مبنیبر اینکه «چه کار کنند؟». واژۀ اکین خلاف نظر بومیان، واژهای ترکی نیست و به احتمال زیاد، از ریشۀ ایرانی باستان ـ kar بهمعنای «کاشتن» ساخته شده است.
تحول صامتهای دودانگه در برخی موارد ویژۀ خود گویش و دیگر گویشهای لری است و در برخی، از همان تحول صامتهای زبانهای ایرانی جنوب غربی پیروی میکند؛ برای نمونه، واج ایرانی باستان / z/ (هندواروپایی: gh/ *g*) در لری، چون دیگر گویشهای جنوب غربی، به واج / d/ بدل شده است: dil < *zŗd «دل». واج ایرانی باستان / č/ ، بهویژه در موقعیت میانی بین دو واکه، به واج / z/ تحول مییابد. همچنین، واکۀ مرکب / au/ ، و واکۀ سادۀ / u/ به واکۀ / i/ بدل میشوند: sizan/ siza < saučana «سوزن». واج مرکب ایرانی باستان / rz*/ در گویش لری، چون دیگر گویشهای دستۀ غربی شاخۀ جنوبی، به واج / l/ تحول یافته است: buland < *bŗza «بلند». واج ایرانی / θ/ هرگاه پیش از واج / r/ قرار گیرد، در گویش لری، چون دیگر گویشهای جنوب غربی، به / s/ دگرگون میشود: dās < dāθra «داس» (حسندوست، 37- 39)/ x/ های آغازی در بیشتر موارد به / h/ تبدیل میشوند: hošk < xošk «خشک». /x/های میانی نیز در برخی موارد طی فرایند کامیشدگی حذف میشوند: morom < mixoram «میخورم > موروم». همخوان میانی / h/ حذف، و واکۀ پیشین آن کشیده میشود: kōnaa < kohna «کهنه». صامت پایانی / d/ ، بهویژه در فعلها، حذف میشود: di < did « دید > دی»؛ پس از واکه نیز به / t/ تبدیل میشود: kelit < kelid «کلید». صامت میانی / d/ در کنار صامت / n/ به / n/ تبدیل میشود: gannom < gandom «گندم» و در برخی واژهها، در موقعیت میانی، به / y/ بدل میگردد: diyeh bidom < dideh budam «دیده بودم». صامت پایانی / b/ به / ow/ تبدیل میشود، بهویژه در واژههایی که واکۀ / a/ پیش از صامت / b/ پایانی قرار گرفته باشد: show < shab « شب > شو»، aftow < aftab «آفتاب > آفتو». صامت / b/ در موقعیت میانی به / v/ دگرگونی مییابد: owves < ābestan «آبستن > اووس». صامت آغازی / b/ به/ v/ تبدیل میشود: vāstom < beistam «بایستم > واستُم». صامت لبی ـ دندانی / f/ در موقعیت میانی در برخی جاها حذف میشود: gertan < gereftan «گرفتن > گرتن». صامت پایانی / γ/ دربرخی واژههای مختوم به واکه حذف میشود: doru < doruγ «دروغ». دو صامت دندانی کنار هم، همجنس و در هم ادغام میشوند: bassan < bastan « بستن». در بسیاری واژهها ابدال واکۀ / u/ به / i/ ، چون برخی دیگر از گویشهای ایرانی جنوب غربی، دیده میشود: xin < xun «خون».
در گویش لری دودانگه، مانند فارسی، اسم فاقد حالت و جنس، و دارای دو شمار مفرد و جمع است. نشانههای جمع اسم در این گویش، / gil/ یا / gila/ و / iya/ است: گیلَه «گلهها»، بشگیلا «بچهها»، مرکییا «مردان». صفتهای اشاره به نزدیک و دور در لری دودانگه، همچون لری بختیاری، i «این» و ū «آن» است (نک : ویندفوهر، 560) که بهصورت in «این» و un «آن» نیز به کار میرود. نشانۀ مفعول، / ra/ و / a/ ، و حرف اضافۀ مالکیت، / za/ به معنی «برای» و پسوند نکرهساز، / a/ است که همراه یا بدون / ya/ «یک» به کار میرود. ضمایر شخصی منفصل درگویش دودانگه عبارتاند از: مفرد، man،؛to،؛u/ un «من، تو، او/ اون»؛ جمع، ima،؛šoma/ to،؛una «ما، شما، ایشان». ضمایر اشاره عبارتاند از: un «آن»، in «این»، una «آنها»، ina «اینها». ضمایر انعکاسی، همان ضمایر انعکاسی زبان فارسی معیار است. ضمایر پرسشی در گویش دودانگه از نظر آوایی و واجی تفاوتهایی با زبان فارسی دارند: čanni «چقدر»، išdo «چگونه»، či/ ši «چه»، key/ čevaγ «چهوقت»، ši «چیز»، diya «دیگر»، kuja «کجا»، kamin «کدام»، kabi/ čabi «کو» (تحقیقات ... ).ساختواژه در گویش لری ارکین از دو فرآیند شاخیدگی (اشتقاق) و ترکیب پیروی میکند، با این ویژگی که بخشی از وندهای اشتقاقساز همان وندهای دخیل در شاخیدگی واژههای فارسی معیار است و بخشی ویژۀ گویش لری ارکین، و پارهای نیز وندهای ترکی ـ آذریاند که در ساختهای اشتقاقی زبان ترکی به کار میروند:
/ -na/ در «ندار»؛ / -na/ در «ناخوش»؛ / -ham/ در «هممحلی»؛ / va/ در «وازیر <= پایین>»، پیشوندهای واژهساز در این گویشاند؛ با این توضیح که پیشوند / -va/ در کاربرد کنونی، ویژۀ این گویش است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید