صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کرچک /

فهرست مطالب

کرچک


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 2 تیر 1403 تاریخچه مقاله

کَرْچَک، یا بیدانجیر، از گیاهان کاربردی در فرهنگ مردم.
کرچک گیاهی است علفی و پایا از تیرۀ فرفیونیان که در نقاط معتدل، یک‌ساله و در شرایط مطلوب و اقلیم گرم و مرطوب می‌روید. ارتفاع آن باتوجه‌به شرایط آب‌و‌هوایی، گاه تا 6 متر هم می‌رسد. برگهای منفرد پنجه‌ای‌شکل آن شبیه برگ انجیر است با 5 تا 11 لوب عمیق و دندانه‌دار که به دم‌برگهای درازی منتهی می‌شود. میوۀ کرچک نیز کپسولی خاردار است که 3 دانۀ روغنی دارد و زمان گل‌دهی آن مرداد و شهریورماه است (حکیم مؤمن، 173-174؛ مظفریان، 222؛ لغت‌نامه ... ؛ مهربان، 71). مردم جنوب، اهالی فارس و بختیاری این گیاه را کنتو، کرنتی یا کنتی می‌گویند (عقیلی، 386؛ لهسایی‌زاده، 316؛ اقتداری، 23؛ امیری، 515). کرچک را ازآن‌رو که ساقه‌ای نازک و شکننده دارد، بادانجیر/ بیدانجیر، به معنای شکافته و شکسته‌باد گفته‌اند (غیاث ... ، ذیل بیدانجیر). در ارشاد الزراعه آمده است که برای کاشتن این گیاه در فروردین‌ماه، باید بذر آن را یک روز در آب خیس کنند و در زمین بکارند. آبیاری آن نیز به نیاز و شرایط رطوبت خاک بستگی دارد و فصل برداشت آن مهرماه است (فاضل، 164).
هنگامی که زمینها را به‌صورت آیش رها می‌کنند، به جا گذاردن بقایای محصولاتی چون کرچک، که تنها بذر آن برداشت می‌شود، از جملۀ راهکارهای مؤثر در کنترل فرسایش خاک ناشی از وزش باد یا روان‌شدن آبهای حاصل از بارندگی است (بیگی، 53). کرچک در بسیاری از نقاط ایران، قابل‌کشت است و همان‌گونه که گفته شد، شرایط مناسب برای رویش کرچک آب‌و‌هوایی گرم و مرطوب است (عقیلی، همانجا).
کاربرد طبی این گیاه در فرهنگ مردم ایران برجسته است. در فرهنگ دارویی، برگ، دانه و چوب آن خواص بسیاری دارد؛ اما کاربرد اصلی کرچک روغن آن است که از فشردن دانه‌های آن به دست می‌آید. طبیعت این گیاه را گرم و خشک دانسته‌اند (کاسانی، 2/ 840). جرجانی روغن کرچک را گرم و خشک و تحلیل‌برنده می‌داند ( الاغراض ... ، 1/ 296). در متون کهن، این گیاه را گشاینده و ازبین‌برندۀ هرگونه سختی، گرفتگی، قولنج، تصلب، سردی، رطوبت و ورم در بدن، به‌ویژه دستگاه گوارش، ذکر کرده‌اند. در گذشته، مغز 30 دانۀ کرچک را می‌ساییدند، در آب حل می‌کردند و می‌نوشیدند تا هرگونه رطوبت، بلغم و اخلاط سرد از شکم خارج شود (رازی، 20/ 230-231؛ ابومنصور، 130؛ ابن‌سینا، (3)3/ 35؛ جرجانی، ذخیره ... ، 3(2)/ 65). در صیدنه (کاسانی، 2/ 644)، به دارویی ترکیبی اشاره شده است که از روغن کرچک، مشک و جز اینها تهیه می‌شود و در درمان خشکی مزاج بسیار سودمند است (برای آگاهی از کاربرد کرچک و روغن آن در پزشکی سنتی، نک‍ ‌: جرجانی، همان، 3(2)/ 186-187؛ ابن‌سینا، 2/ 350؛ اخوینی، 259؛ حکیم مؤمن، 174، 496). 
در ایران، روغن کرچک برای درمان یبوست و خشکی مزاج نیز به کار می‌رود که شیوه‌های مصرفی آن تنقیه، خوراکی و موضعی است (طباطبایی‌فر، 81-82؛ طاهریا، 125؛ مهربان، همانجا؛ حمیدی، 231؛ خدیش، 141). طبع گرم این گیاه را در درمان تهوع ناشی از نفخ و دل‌درد شدید نوزادان مؤثر می‌دانند و از‌این‌رو، روغن کرچک را بر شکم طفل می‌مالند (شهری، طهران ... ، 3/ 176؛ همایونی، 476). مردم گیلان تا پیش از 40‌روزگی نوزادان، شیافی از ساقۀ جارو و پنبۀ آغشته به روغن کرچک می‌سازند و برای رفع یبوست نوزاد استعمال می‌کنند (پاینده، 261). بهترین شیوۀ مصرف خوراکی کرچک آمیختن آن با آب گرم است که ابتدا، روغن و بعد از آن، آب را می‌خورند تا طعم نامطبوع آن را کمتر احساس کنند (شهری، تاریخ ... ، 2/ 336-337). امروزه، روش رایج برای درمان اسهال ناشی از اختلالات معده و تصفیۀ کامل آن، خوردن ترکیب روغن بادام شیرین و کرچک است («اسهال ... »، 54). مردم اردکان برای انگل‌‌‌‌‌‌‌کشی و خروج کرم از شکم، جوشاندۀ ریشۀ درخت انار شیرین و سپس روغن کرچک را به بیمار می‌دهند (طباطبایی، 700). 
از داروهای مؤثر در بهبود انواع زخم، به‌ویژه زخم ختنۀ کودکان، روغن عقرب یا روغن ختنه است؛ برای این منظور، 15 تا 20 عقرب را به مدت چند روز، در ظرفی شیشه‌ای به حال خود رها می‌کنند تا عقربهای قوی‌تر عقربهای کوچک را بخورند و در آخر، روی یکی دو عقرب باقی‌مانده، روغن کرچک می‌ریزند تا عقربها بمیرند و در روغن حل شوند؛ بدین صورت با گذشت چند روز، روغنی سبز و لزج حاصل می‌شود (لهسایی‌زاده، 338؛ کتیرایی، 41، حاشیۀ 2). برای تهیۀ روغن مار نیز به شیوه‌ای مشابه، پس از کشتن و قطع سر مار، بدن آن را در روغن کرچک می‌اندازند (جانب‌اللٰهی، 333).
در نقاطی چون لرستان و سیستان، برای بهبود زخمهای عفونی، مرهمهایی حاوی روغن کرچک به کار می‌برند (اسدیان، 273؛ مهربان، 71) و اگر علت تأخیر در زایمان، چرخیدن و گشتن جنین باشد، شکم زائو را با روغن کرچک چرب می‌کنند و با مالش دست، جنین را به حالت طبیعی باز می‌گردانند (مؤیدمحسنی، 129- 130)؛ نیز برای تسریع در زایمان، دهانۀ رحم زائو را با روغن کرچک چرب می‌کنند (طوفان، 129). برای درمان عوارض پس از زایمان، 20 زالوی زنده را در روغن کرچک سرخ و بریان می‌کنند و بلافاصله، همان‌طور که داغ است، بر محل جراحت می‌مالند. مردم خراسان به شیوه‌ای مشابه، برای درمان خون‌ریزی بواسیر، زالوهای سرخ و بریان را بر سنگ مرطوبی می‌سایند و بر تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای پنبه می‌بندند (مونس‌الدوله، 248؛ جانب‌اللٰهی، 137؛ شکورزاده، 237). در سومین روز پس از زایمان، برای پاک‌سازی شکم از هرگونه ثقل و سنگینی، ترکیبی از روغن کرچک و بادام شیرین به زائو می‌دهند و در حمام نیز بدنش را با این روغن چرب می‌کنند (همو، 141؛ ورجاوند، 2/ 929).
روغن کرچک برای درمان بیماریهای حیوانات نیز از جملۀ داروهای کاربردی است. برای بهبود زکام پرندگان، کرچک را با گوشت مخلوط می‌کنند و به حیوان می‌دهند. برای درمان ورم سر پرنده نیز کمی روغن کرچک در دهانش می‌‌‌‌ریزند (نسوی، 123، 125). در برخی متون، خوراندن تخم کرچک را به سگ، سبب دیوانگی آن دانسته‌اند (جمالی، 59؛ حبیش، 380). برای درمان آماس بیضه و خشکی سر و گردن اسب، سرگین گاو و برگ کرچک را گرم می‌‌کردند و بر بدن حیوان دود می‌دادند (زبردست خان، 7، 101).
روغن کرچک از جملۀ مواد سوختنی بود که در منازل و اماکن خصوصی و عمومی به کار می‌رفت. در اسناد بازمانده از بایگانی مالی دارالخلافه‌‌ها و مجموعه‌‌‌‌‌‌‌های سلطنتی، هزینۀ تهیه و خراج روغن کرچک از ولایات وجود دارد؛ برای نمونه، در میان نامه‌های خواجه رشیدالدین (ص 56)، سهمیۀ روغن ارسالی از شهرها به دارالسلطنۀ تبریز محاسبه شده است. روغن کرچک در مراکز درمانی نیز، مانند بیمارستان ربع رشیدی، در فهرست نیازمندیها درج شده است (براون، 142-143). به گزارش برخی سفرنامه‌نویسان، روغن کرچک شعله‌ای دودزا با بویی نامطبوع داشته است که بیشتر فقرا و نیازمندان از آن استفاده می‌کردند (شاردن، 4/ 293).
در رسائل و متون مرتبط با آیین فتوت و جوانمردی، به کارکردهای آیینی روغن کرچک در شرح مناسک و مراسم تشرف به مراتب این فرق اشاره شده است؛ بدین ترتیب که پیاله‌ای روغن کرچک بر سفره‌ای از چرم گاو می‌‌‌نهادند و کهنه‌سواران صلوات‌گویان، دستها را با روغن چرب می‌کردند و نطع را می‌گشودند (انصاف‌‌پور، 58؛ بیضایی، 355). همچنین، بنا بر آیینی کهن در آغاز تابستان، زنان و مردان زردشتی از خاندانهای موبدان و دستوران، با جامه‌های سفید بر تن و مارتن/ مارگن به دست (چوب‌دستیهای آهنی با سری میخ‌دار) در خارج از شهرها، خرفستران و دیگر جانوران موذی را می‌کشتند و روغن کرچک دود می‌دادند (پورداود، 1/ 195). 
همچنین کرچک در برخی حیل، همانند اسباب شعبده‌بازی، کاربرد داشته است؛ بدین‌صورت که روغن کرچک را در چراغ‌دان می‌ریختند، فتیله‌ای در آن می‌گذاشتند و روشن می‌کردند؛ درنتیجه، اشیاء موجود در محیط، بسیار تیره یا سیاه به چشم می‌آمد (حاسب، 88) و برای سبزپوش به نظر رسیدن افراد حاضر در جمع، گرد نیل را در پارچه‌ای آب‌ندیده می‌پیچیدند و چراغ نو را، برای اولین‌بار، با این فتیله و روغن کرچک روشن می‌کردند (محمد عثمان، 34؛ حبیش، 405). 
کرچک همچنین از گیاهانی مبارک است که روییدن آن را در باغچۀ منازل، به فال نیک می‌گرفتند (رضایی، 641) و برای دفع چشم‌زخم و پیشگیری از ورود دام، چند بوته از آن را در کنار مزارع و کشتزارها می‌کاشتند (خدیش، 141؛ راعی، 157). مردم کرمان برای درمان بیماری کودکی که چشم‌زخم خورده است، خمیری از آرد ته سفره می‌گرفتند و به شکل گلوله‌هایی درمی‌آوردند که دراصطلاح به آن «کلوشور» می‌گفتند و شکم کودک را با روغن کرچک چرب می‌کردند و کلوشور و سکه‌ای را بر آن می‌نهادند تا خود‌به‌خود جدا شود و کلوشور را به سگی چهارچشم و سکه را به فقیر می‌دادند (لاریمر، 59). به هنگام شیوع وبا در بلوچستان و کرمان، مردم یک من روغن کرچک نذر درخت کهور می‌کردند (هدایت، 161). همچنین هنگامی‌که بیماری شخصی به درازا می‌کشید، زنی شوهردار از 7 خانه، که فاطمه‌نامی در آن زندگی می‌کرد، آردی موسوم به آرد هفت‌فاطمه می‌گرفت؛ سپس آن را با روغن کرچک خمیر و گلوله، و سپس سرخ می‌کرد، به نخ می‌کشید و تا بیمار بهبود نمی‌یافت، نخ را باز نمی‌کرد (همو، 55). نیز دانۀ کرچک را همچون اسپنددانه برای رفع درد و بلا به‌تنهایی یا با نخی از بند تنبان دود می‌دادند (ماسه، 2/ 109). 
در صنایع چرم‌سازی، روغن کرچک را برای انعطاف‌پذیری و چسبندگی بافت چرم دباغی‌شده، در فرایند خشک‌کردن به کار می‌بردند (بهلولی، 47؛ دایرةالمعارف ... ). برای سفیدکردن ظروف و آلات مسی، قدری روغن کرچک و جیوه را حرارت می‌دادند و روغن به‌جامانده را بر ظروف می‌مالیدند (حبیش، 318).

مآخذ

ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1367-1370 ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن الحقایق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346 ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1371 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ «اسهال و تلفات آن»، اخگر، تهران، 1326 ش، شم‍ 21؛ اقتداری، احمد، درد، درمان و دارو در بـاورهای مردم جنوب ایران، تهران، 1388 ش؛ امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، 1382 ش؛ انصاف‌‌‌‌‌پور، غلامرضا، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353 ش؛ براون، ادوارد، طب اسلامی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1343 ش؛ بهلولی، شهناز، «نگهداری و نرم‌سازی چرم»، گنجینۀ اسناد، تهران، 1372 ش، شم‍ ‌12؛ بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران (زورخانه)، تهران، 1382 ش؛ بیگی، امید، «سلامت و فضای سبز: گیاهان دارویی را جدی‌تر بگیریم»، بهداشت روان و جامعه، تهران، 1388 ش، شم‍ 41؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پورداود، ابراهیم، «خرفستر»، فرهنگ ایران باستان، تهران، 1326 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمد‌سعید، پزشکی سنتی و عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، به کوشش حسن تاج‌بخش، تهران، 1384 ش؛ همو، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش محمدرضا محرری، تهران، 1382 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخ‌نامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حاسب طبری، محمد، تحفة الغرایب، به کوشش جلال متینی، تهران، 1371 ش؛ حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1336 ش؛ حکیم ‌مؤمن، محمد، تحفة‌ المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386 ش؛ حمیدی، علی‌اکبر، مردم‌نگاری الموت، تهران، 1384 ش؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1385 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاری‌پور، تهران، 1384 ش؛ راعی، پیمان، «اصطلاحات و واژه‌های کشاورزی و باغداری در گویش قمشه (شهرضـا)»، فرهنـگ مـردم، تهـران، 1388 ش، شم‍ 31-32؛ رشیدالدیـن فضـل‌الله، مکاتبات رشیدی، به کوشش محمد شفیع، لاهور، 1945 م؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ زبردست خان، فرس‌نامه، به کوشش د. س. فیلات، کلکته، 1911 م/ 1289 ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهـران، 1363 ش؛ شهـری، جعفر، تـاریخ اجتماعی تهران در قـرن سیزدهم، تهـران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ طاهریا، محمدعلی، گزیده‌ای از فرهنگ عامیانۀ دامغانی، دامغان، 1344 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ طباطبایی‌فر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان، تهران، 1381 ش؛ طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381 ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، تهران، 1371 ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، بمبئی، 1349 ش؛ فاضل هروی، ارشاد الزراعة، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1356 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ لاریمر، د. ل. ر.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبد‌النبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن‌ضمیر، تبریز، 1357 ش؛ محمد عثمان، مجموعۀ طلسم اسکندر ذوالقرنین، چ سنگی، بی‌تا؛ مظفریان، ولی‌الله، فلور استان یزد، تهران، 1379 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ مهربان، احمد، گیاهان دارویی منطقۀ سیستان، تهران، 1390 ش؛ نسوی، علی، بازنامه، به کوشش علی غروی، تهران، 1354 ش؛ ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1377 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش.

مهشید شیرمحمدلو

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: