کتاب کوچه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 28 خرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273212/کتاب-کوچه
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
کِتابِ کوچه، فرهنگوارهای تألیف احمد شاملو (1379-1304 ش)، دربردارندۀ لغات، اصطلاحات، کنایات، مثلها، باورها و دیگر عناصر مربوط به فرهنگ مردم ایران. کتاب کوچه حاصل تحقیقات و تلاشهای مستمر احمد شاملو، محقق، شاعر، مترجم و روزنامهنگار نامدار معاصر است. او از نوجوانی و پس از آنکه معنای برخی واژههای زبان گفتاری را در فرهنگهای لغت نیافت، شروع به گردآوری کلمات و عبارات زبان گفتاری کرد. شاملو در دهۀ 1340 ش، با برخی مجلات، ازجمله کتاب هفته و مجلۀ خوشه همکاری داشت. او در کتاب هفته، صفحهای به نام کتاب کوچه را با همکاری علی بلوکباشی سرپرستی میکرد. به دعوت او، علاقهمندان از همهجای ایران برای این صفحه، مطالبی دربارۀ فرهنگ عامه میفرستادند که در آن به چاپ میرسید و طرفداران بسیاری نیز داشت. شاملو از همین مطالب در تدوین کتاب کوچه استفاده کرد. یادداشتهای او یکبار در 1333 ش، هنگامی که زندانی بود و بار دیگر در 1339 ش از میان رفت؛ ولی بار دیگر شروع به جمعآوری مطالب کرد. شاملو از 1349 ش، دوباره به تدوین و تنظیم موقت مطالب جمعآوریشده پرداخت (شاملو، «کار ... »، 84). در طول سالهای تهیه و انتشار این مجموعه، آیدا سرکیسیان، همسر شاملو، با وی همکاری داشت. در 1350 ش، فرهنگستان زبان برای تحقیق و تدوین کتاب کوچه، از شاملو دعوت به همکاری کرد؛ ولی این همکاری پس از 3 سال، به دلایلی ناتمام ماند. شاملو همچنین پیشنهاد دانشگاه کلمبیا برای تدوین کتاب کوچه را در 1355 ش نپذیرفت و ترجیح داد بهتنهایی این کار عظیم را ادامه دهد. به گفتۀ آیدا سرکیسیان، که پس از مرگ شاملو سرپرستی این مجموعه را بر عهده گرفت، در زمان حیات شاملو، همۀ فیشها تا حرف «ی» تهیه شده بود و به فیشبرداری مجدد نیازی نبود (ص 3). نخستین جلد این مجموعه (حرف آ) در 1357 ش در تهران منتشر شد و تاکنون (1400 ش) 13 مجلد از این مجموعه تا حرف «ح» چاپ و منتشر شده است. در طول این 40 سال، وقفههای کوتاه و بلندی در چاپ و نشر کتاب کوچه پیش آمد؛ برای نمونه از 1362 تا 1372 ش، چاپ کتاب متوقف شد؛ البته در 1371 ش، حرف «آ» کتاب کوچه، براساس روششناسی جدید، دوباره تدوین شد. انتشارات آرش در سوئد، در 1371 ش، قصههایی از مجلدات مختلف کتاب کوچه را در کتابی به نام قصههای کتاب کوچه چاپ کرد. این کتاب در 1380 ش، در ایران تجدید چاپ شد. در پایان آخرین جلد منتشرشدۀ کتاب کوچه (حرف ح)، بخش مفصلی آمده که شامل افزودههای حروف پیشین است که در جای اصلی خود نیامدهاند (شاملو، 1356 بب ).کتـاب کوچه را، اگرچـه ازلحـاظ ساختـار نمیتوان دانشنـامه دانست، اما ازلحاظ محتوا و مطالب، آن را باید دانشنامۀ فرهنگ مردم دانست. لغات، اصطلاحات و امثال این کتاب و همچنین پرداختن به موضوعاتی نظیر باورهای عامه، آیینها، ترانهها، بازیها و قصههای امثال، این کتاب را به مجموعهای کمنظیر تبدیل کرده است؛ بهگونهای که فرهنگنویسان و لغتشناسان، زبانشناسان، ادیبان، مردمشناسان و بیش از همه، محققان و متخصصان فرهنگ مردم ایران هیچگاه از کتاب کوچه بینیاز نیستند. سرنخهای بیشماری دربارۀ موضوعات گوناگون فرهنگ مردم را از این کتاب میتوان استخراج کرد. شاملو تـا هرجا که امکان دسترسی ــ خواه در عرصۀ رجوع به اسنـاد کتبی و خواه جستوجوهـای میدانی ــ برایش میسـر بوده، پیش رفته است. او از بیشترین و نزدیکترین منابع استفاده کرده، و در کتاب به بیشترین گونههای فرهنگ عامه ازجمله قصهها، مثلها، افسانهها، باورها، آیینها و زبانزدها اشاره کرده است (احمدپناهی، 267). آشکار است که تهیه و تنظیم چنین فرهنگی کاری بسیار عظیم و طاقتفرسا ست و بهسبب ترتیب الفبایی پژوهش، هزاران بار این امر دشوارتر شد. گستردگی و دشواری کار میتواند تا حدی توجیهکنندۀ نقایص و کاستیهای آن باشد؛ گرچه بیشترین نقدها بر شیوۀ تنظیم مطالب وارد شده است.
شاملو در مقدمۀ جلد اول، اذعان میکند که نظم و ترتیبی که برای ثبت کلمات و اصطلاحات کتاب در پیش گرفته است درست و علمی نیست؛ ولی در توجیه این ضعف مینویسد که از بیم آنکه مطلبی از دست برود یا برای پرهیز از ارجاعدادن خواننده به مدخلی که زمان چاپ آن مشخص نیست، همۀ عنوانها را به ترتیب الفبا آورده، و تنظیم نهایی و تصحیح جایگاه هر مدخل را منوط به پایانیافتن کار و چاپ همۀ مجلدات آن دانسته است. «ترتیب کنونی آن ترتیبی موقت است و اساس کار را بر این نهادهایم که تا حد امکان، مواد و مطالبی که منطقاً میباید در مجلدات آتی بیاید در نخستین فرصتی که دست میدهد گنجانده شود» (حرف آ، 1/ «هشت»). به همین سبب است که برای نمونه، مثل کوزهگر از کوزۀ شکسته آب میخورد، در جلد اول و ذیل مدخل «آب» آمده است و نه در ردیف الفبایی خویش و ذیل «کوزهگر» (همان، 1/ 82). همۀ مدخلهای کتاب بر مبنای نظامی ترکیبی مرتب شده است؛ یعنی نظام الفباییِ «خاستگاهها و محورها». هر مدخل ذیل خاستگاه خویش قرار گرفته است؛ چنانکه برای نمونه، «آب» مدخلی اصلی یا بهتعبیر شاملو، «خاستگاه» است؛ مدخلهایی که بهنوعی با آب ارتباط دارند، پس از آن بهترتیب الفبایی، ذیل گروههای موضوعی خاص میآیند. این گروههای موضوعی عبارتاند از: باورهای توده، آدابورسوم و آیینها، خوابگزاری، بازیها، ترانه و تصنیف، دعا و نفرین، سوگند و دشنام، چیستان، امثالوحکم، ترکیبات جملهای و شبهجملهای (شامل ابیات و اشعار)، تعبیرات مصدری و ترکیبات دیگر (همان، 1/ «هشت» ـ «نه»).در فهرست نشانهها و حروف اختصاری دفتر اولِ حرف پ، این موضوعات به فهرست بالا اضافه شدهاند: دوا و درمان، احکام، زبانپیچ، نوحه و در مجلدات تازهچاپشده، ماشیننوشته نیز افزوده شده است. مبنای گردآوری شواهد فرهنگ مردم تهران بوده است؛ بااینحال گاه برای نمونه، ذیل گروه موضوعی ترانه، روایتهای نقاط دیگر ایران نیز ذکر شده است. شاملو برای توجیه این امر میگوید که هرگز نمیتوان موضوعی فولکلوریک را صددرصد متعلق به یک ناحیۀ جغرافیایی خاص دانست. در تهران هم، که محل زندگی و آمدوشد گروههایی از نقاط مختلف ایران است، بیش از هر جای دیگر، مواد فرهنگ مردم در یکدیگر آمیخته است (حرف آ، 1/ «پانزده»). بهسبب روش کار این فرهنگ که هم موضوعی و هم الفبایی است، گاه برخی مدخلها یا زیرمدخلها بارها تکرار شده است؛ ازاینرو، ممکن است مدخلی هم ذیل موضوع و هم ذیل ردیف الفبایی بیاید؛ ولی برای پرهیز از پرگویی، در نخستین مرتبۀ الفبایی، با شرح و توضیح کامل، ثبت و ضبط شده است و در دفعات بعد، خواننده را به شمارۀ آن ارجاع میدهد. در پایان هر حرف، که ممکن است شامل یک یا چند مجلد باشد، فهرستهای متنوعی تهیه شده است که خواننده را در یافتن مدخلها یا موضوعهای مد نظر یاری میدهد. گرچه گاه سردرآوردن از این فهرستها کاری دشوار و خستهکننده است. در متن فرهنگ، نشانهها و حروفی اختصاری نیز بهصورت قراردادی برای نشاندادن موضوعها یا ارجاعات به کار رفته است و در هر مجلد، صفحهای به فهرست این نشانهها اختصاص دارد.
تاکنون بسیاری از صاحبنظران دربارۀ اشکالات و نقایص ساختاری و گاه محتوایی کتاب کوچه سخن گفتهاند. آنچنانکه پژوهشگری بیان کرده است که «در کتاب کوچه مواد فرهنگ عوام، بدون توجه به نوع یا به قول فرنگیها genre، طبق شمارهگذاری ابداعی شاملو در هم آمیخته است» (امیدسالار، 599). اشکال کار در این است که شاملو از روشی که خودش ابداع کرده است هم پیروی نمیکند و از این شاخه به آن شاخه میرود (همو، 597). برخی دشواریها و نقایص این فرهنگ را شاملو خود میدانسته و در پایان مقدمۀ حرف آ، به آنها اشاره کرده است: ازجمله استفاده از دستور گویشی تهرانی، اختصارها یا تفصیلهای نابهجا، نیامدن برخی امثال یا ترکیبات جملهای و شبهجملهای ذیل گروه موضوعی صحیح خود، پارهای افتادگیها در نقل مترادفها و متضادها (ص «پانزده»)، یکدستنبودن آوانویسیها، سهلانگاری در ذکر روشمند و دقیق منابع، بیربطی بعضی مطالب به مداخل، نامتناسببودن شواهد با مداخل و درهمآمیختن اصطلاحات خاستگاه و محور، و موضوع و ماده (صادقی، 177-190). برخی پژوهشگران به نبود ربط و پیوند برخی مدخلها با فرهنگ عامه در این کتاب اشاره کردهاند، مانند نام راستهها و اماکن معروف بازار تهران، شرح و بسطهای کسلکننده و ملالآور ذیل برخی مدخلها و ذکر نقلقولهای مطول (فاضلی، 11). اشکالات دیگری نیز بر کتاب وارد است؛ ازجمله اینکه شاملو در هیچ جای کتاب، توضیح و تعریفی از گروههای موضوعیاش ارائه نکرده است تا زوایای کار برای فرهنگنگار و مخاطب محدود و مشخص شود؛ برای نمونه، باید تعریفی دقیق و علمی از امثال، تعبیرات مصدری، ترکیبات جملهای و شبهجملهای ارائه میشد یا دربارۀ اینکه مراد از زبانپیچ چیست هیچ توضیحی ارائه نشده است و خواننده باید خودش معنای این اصطلاح را بداند.نکتۀ دیگر، که در دستهبندیهای موضوعی این مجموعه نادیده گرفته شده، این است که تعبیرات مصدری، ترکیبات جملهای و شبهجملهای بیانگر طبقۀ دستوری کلمات است نه موضوع آنها. در این مجموعه، در تفکیک امثالوحکم، به ترکیبات جملهای و شبهجملهای دقت چندانی نشده، و گاه اشتباهاتی رخ داده است: مانند مثل تا زنده است از دهنش آتش درمیآید، وقتی مرد از گورش، که ذیل ترکیبات جملهای و شبهجملهای مدخل «آتش» ثبت شده است (حرف آ، 1/ 228). گاهی بهعکس، ترکیب جملهای ذیل امثال و حکم آمده است: مانند آمدن به ارادت، رفتن به اجازت، که ذیل امثال مدخل «آمدن» ذکر شده است (همان، 2/ 608). گاه برخی امثال بهصورت مصدری ثبت شده، و ذیل تعبیرات مصدری آمده است: هم آش و پلو معاویه را خوردن، هم نماز علی را خواندن، ذیل مدخل «آش» (همان، 2/ 494). شیوۀ ثبت مثلها یکسان نیست. برخی از امثال همیشه به شکلی ثابت و یکسان در زبان به کار میروند، مانند آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه ده وجب؛ ولی ازآنجاییکه در بسیاری از امثال، زمان فعل و ضمایر شخصی متغیر است، مثلی را میتوان بسته به مقام و جایگاه سخن و مخاطب، به چند شکل بیان کرد؛ چنانکه آب از سرم/ سرش/ سرت ... گذشته. از حرف «الف» به بعد، برای نشاندادن کاربرد مثلی، نشانۀ امثالوحکم پیش از مدخل گذاشته شده است. همین ناهماهنگیها گاه سبب میشود مدخلهای عجیب و غریبی در این فرهنگ دیده شود؛ مانند دیرآمدن و خواستن زودرسیدن، ذیل مدخل «آمدن» (همان، 2/ 630). ظاهراً فرهنگنویس با درنظرداشتن عبارت یا مثل «دیرآمده میخواهد زود هم برسد» این تعبیر را ساخته است. از حرف «پ» به بعد به موضوعی در کتاب برمیخوریم با نام احکام که شواهدش درواقع، مربوط به همان حوزۀ باورهای تودۀ مردم است؛ برای نمونه، انگشتهای پای راست که تیر بکشد، کسی از سفر میآید، ذیل مدخل «پا» (1/ 9). موضوع تفکیکشدۀ دیگر تمثیلات است که در فهرستی جداگانه آمده است؛ ولی مشخص نیست با امثالوحکم چه تفاوتی دارد. برای نمونه، ذیل مدخل «پا»، این امـثال نقل شده است: هرجا سنگ است به پـای لنگ است یا پا فشردی، بردی (1/ 12، 83). ذیل تمثیلات این مدخل، اینها آمده است: سنگ سبک همیشه دم پا ست، کفش تنگ و پای لنگ و پای شتر و علاقهبندی؟ (همان، 1/ 14، 16) و ذیل ترکیبات جملهای و شبهجملهای این مدخل هم این مطالب ذکر شده است: از هرجا سنگ آید به پای من لنگ آید، نه پای گریز و نه دست ستیز، مهمان نمیخواهی، زیر پایش را جارو کن (همان، 2/ 18، 20). درک تفاوت موضوعی نمونههای یادشده و اینکه چرا مثلها و عبارتهای مشابه زیر 3 عنوان موضوعی مختلف آمده، تقریباً غیرممکن است. نکتۀ دیگر ثبت چیستانها ذیل کلمههای «آن» و «اون» است. «این سیستم ارجاع نه در هیچ فرهنگ لغات عامیانهای دیده میشود که در ایران تهیه شدهاند و نه در هیچ کدام از مجموعههای فولکلوریک که طبق روشهای معمول در مغرب فراهم آمدهاند» (امیدسالار، 597). در ثبت منابع و ارجاعدهیها هم آشفتگیهایی دیده میشود؛ برای نمونه، هنگام نقل مشابهات لغوی یا موضوعی مدخل مد نظر در متون ادب گذشته، جلد و صفحۀ کتاب مرجع ذکر نشده است (حرف آ، 2/ 534، 539، جم ). نکاتی که تاکنون بدانها اشاره شد مربوط به ساختار و شیوۀ فرهنگنویسی است. بر این کتاب، ایرادهای محتوایی نیز گرفته شده است؛ ازجمله اینکه گاه مترادفهایی که برای برخی مدخلها ذکر شده است دقیق و درست نیست؛ برای نمونه، دُم درآوردن که در کتاب کوچه مترادف شکم کسی گوشت و بالا آوردن دانستـه شده است (خدیش، 93) یا مثل پول قلب هرجا برود برمیگردد که مترادف آن را سکۀ شاه ولایت هر جا رود پس آید گفته است (همو، 213).
ذیل برخی مدخلهای کتاب کوچه و به مناسبتهایی که گاه ارتباط چندانی نیز به مدخل ندارد، روایتهایی از برخی افسانههای ایرانی آمده است و چنانکه گفته شد، مجموعۀ این روایتها با عنوان قصههای کتاب کوچه منتشر شده است. مکتوبکردن روایتهای شفاهی به 3 روش انجام میشود: در روش اول، پژوهشگر پس از ثبت و ضبط داستان، آن را عیناً با همان گویش منتشر میکند؛ در روش دوم، متن را به زبان معیار برمیگرداند؛ اما شمار فراوانی از نامهای خاص و نیز برخی اصطلاحات و کنایات و مثلها را با گویش و همراه آوانگاری ذکر میکند و معنی آنها را نیز توضیح میدهد؛ در روش سوم، بازنویسکننده به اصول و مبانی گردآوری و ثبت فولکلور پایبند نیست؛ در این روش، گاه دو یا چند روایت با هم ترکیب میشوند تا روایتی مناسب ساخته شود (جعفری، سراسر مقاله). شاملو در نقل قصهها و افسانهها، تقریباً از روش سوم پیروی کرده است. او برخوردی آزادانه با افسانهها دارد و از کم و زیاد کردن مطالب در اصل داستان ابایی ندارد. شاملو خود میگوید: این روایت فراهمآمده و بازنویسیشدۀ چند روایت مختلف است که در زمانهای مختلف ضبط کردهایم. در هر روایت، حداکثر 3 یا 4 حادثه ذکر شده است که گاه، 2 و 3 حادثۀ آن در روایات مختلف تکرار میشود. هیچیک از این روایات پایانبندی ندارد و پایان حاضر را خود بدان افزودهایم ( قصهها ... ، 113). در همۀ روایتهای قصهها، زبان زیبا و گفتاری شاملو و تسلط او بر شیوههای نقل و روایت دیده میشود. این زیبایی هم در روایت و هم در گفتوگوها کاملاً مشهود است. میدانیم که در افسانهها و اغلب داستانهای ادب گذشته، معمولاً شاه، وزیر، رعیت، چوپان، خارکن و جز اینها همه با یک زبان سخن میگویند؛ اما آنچه در بازنویسیهای شاملو نمایان است زبانی زنده و جاندار است که بیشتر، منطبق با زبان گفتار مردم و بیانگر وضعیت اجتماعی، سنی و جنسی شخصیتی است که در متن سخن میگوید. افزونبر این، آن دسته از روایتها که بخشهایی منظوم دارند عرصۀ مناسبی برای هنرنماییهای شاملو ست. تقریباً همۀ عبارات منظوم قصهها ساختهوپرداختۀ خود شاملو ست که در متن روایت جای گرفته است؛ بااینحال در برخی جاها، شاملو اصطلاحات، جملهها و عبارتهایی به کار برده است که از یکسو، از زبان روزمرۀ عامه دور است و از سوی دیگر، متناسب با ویژگیهای افرادی نیست که آنها را بر زبان میآورند. بر این اساس، روایتهای شاملو از این قصهها ارزش فولکلوریک ندارند و پژوهشگران حوزۀ فولکلور نمیتوانند در پژوهشهای خود به آنها استناد کنند؛ اما روش موفق او در بازنویسی افسانهها میتواند سرمشق نویسندگان دیگر قرار گیرد (جعفری، سراسر مقاله). برخلاف همۀ پیچیدگیها، آشفتگیها و اشتباهات کتاب کوچه، این مجموعه منبعی غنی از ویژگیها و توانمندیهای زبان مردم کوچهوبازار است. کتاب کوچه را میتوان گنجینهای عظیم و ارزشمند از مواد موجود در فرهنگ مردم دانست که تنها پس از چاپ همۀ مجلدات آن، باید نهادی یا گروهی متخصص مسئول تنظیم و تدوین علمی و محققانۀ مواد آن شوند تا دانشنامهای خاص زبان فرهنگ مردم تهران، بهصورتی کاملاً استاندارد تهیه و ارائه شود.
احمدپناهی سمنانی، محمد، «شاملو، فرهنگ عامه و کوچه»، گوهران (ویژهنامۀ احمد شاملو)، تهران، 1384 ش، شم 9-10؛ امیدسالار، محمود، «در پیچوخمهای کتاب کوچه»، من بامدادم سرانجام، به کوشش سعید پورعظیمی، تهران، 1396 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، «روایت شاملو از افسانههای ایرانی»، همان؛ خدیش، حسین، گذری از کوچۀ شاملو، شیراز، 1388 ش؛ سرکیسیان، آیدا، «کتاب کوچه یازده سال در انبار خاک خورد»، گفتوگو با مجتبى شول افشارزاده، سخن تازه، تهران، 1396 ش، شم 508؛ شـاملو، احمد، قصههای کتاب کوچه، تهران، 1387 ش؛ همو، «کار کتـاب کوچه هیچوقت به پایان نمیرسد»، آدینه، تهران، 1368 ش، شم 33؛ همو، کتاب کوچه، حرف آ، تهران، 1357 ش، حرف پ، 1385 ش، حرف ح، 1395 ش؛ صادقی، علیاشرف، «کتاب کوچه»، نقد آگاه، تهران، 1362 ش؛ فاضلی، نعمتالله، «ارزش مردمشناختی کتاب کوچه»، کتاب ماه علوم اجتماعی، تهران، 1377 ش، شم 11.
پگاه خدیش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید