کبوتر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273197/کبوتر
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ شده
7
کَبوتَر، از پرندگان اهلی با کارکردهایی در فرهنگ مردم.
کبوتر در فارسی میانه بهصورت kapōtar آمده، که مشتق از kapauta-، به معنی آبی و کبود در فارسی باستان است (هرن، 187-188؛ مجتبایی، 15؛ نیز برای آگاهی از واژهشناسی آن در زبانها و گویشهای باستـانی ایرانی، نک : حسندوست، 4/ 2126- 2127). در فارسی امروزی، کبوتر با نامهای کفتر، کبتر (نفیسی)، کوتر ( آنندراج)، کموتر (صالحی، 303)، دهار، نامهبر و جز اینها آمده است ( لغتنامه ... ). همچنین، کبوتر را به ترکی گوگَرچین میگویند و عربها آن نوع پرندهای را که طوق دارد و در خانهها انس میگیرد، مانند فاخته، کبوتر و قمری، حمام مینامند (دمیری، 101؛ ابومنصور، 168). در برخی متون تاریخی، کبوتر را رهبر، و در تازی، هادی میخوانند (شهمردان، 145).
باستانشناسان در کاوشهای باستانشناختی بینالنهرین، پیکرهها و سکههایی منقش به کبوتر خانگی را به دست آوردهاند که قدمت آنها به 500‘4 قم بازمیگردد و زمان اهلیکردن این پرنده را به 000‘ 3 سال قبل از آن مربوط میدانند (بریتانیکا، XV/ 65). در روایات اساطیری نیز آمده است که فریدون کبوتر را اهلی کرد (گردیزی، 39). کاربرد کبوتران برای نامهبری در ایران نیز به 1000 قم بازمیگردد (دیگار، 223) و به نظر میرسد کبوتران با زیست انسانها سازش پیدا کردند و خلاف بیشتر پرندگان دیگر، شمار آنها کم نشده است (فیروز، 223).در اساطیر، کبوتر نمادی از روح حیات، جان، عبور از مرحله یا جهانی به مرحله و جهانی دیگر، عفت (در برخی سنتها: مظهر هرزگی و سادهلوحی)، نجابت، صلح و معصومیت است. کبوتر نزد شاهبانوان اساطیریِ آسمان، موجودی مقدس و مظهر جنس مؤنث و مادر بوده است و معمولاً در تصاویر اسطورهای، دو کبوتر ایزدبانوی مادر را همراهی میکنند و همچنین کبوتر با شاخهای زیتون، نماد صلح و تجدید حیات است (کوپر، 287؛ صالحی، 525؛ برای آگاهی از نماد اسطورهای کبوتر در ادیان و سنتهای باستان، نک : کوپر، 287- 288).تورات قدیمترین منبع مکتوبی است که از کبوتر نام برده، و اطلاعاتی از آن ارائه داده است. در این کتاب مقدس، در داستان حضرت نوح (ع) روایت میشود که پس از فروکشکردن طوفان، کبوتر را مأمور کرد که بر فراز دریا پرواز کند تا خشکی بیابد. بار اول که کبوتر به پرواز درمیآید، چون «نشیمنی برای کف پای خود» نمییابد به کشتی بازمیگردد؛ دفعۀ دوم که به دوردستها روانه میشود، با خود برگ زیتونی به همراه میآورد و حضرت نوح (ع) اینچنین آگاه میشود که آب از سطح زمین رفته، و خشکی پدیدار گشته است و 7 روز دیگر، کبوتر را دوباره رها میکند و او دیگر بازنمیگردد (پیدایش، 8: 8-13). این داستان توانایی مسیریابی، جَلدبودن و پیامرسانی کبوتر، از ویژگیهای مهم این پرنده، را آشکار میکند. در غزل غزلهای سلیمان نیز خطاب به کبوتر آمده است: «ای کبوترِ من که در شکافهای صخره و در سترِ سنگهای خارا هستی، چهرۀ خود را به من بنما و آوازت را به من بشنوان، زیرا که آواز تو دلنشین و چهرهات خوشنما ست» (2:14-15). همچنین، براساس عهد جدید، در هنگام غسل تعمید عیسى (ع)، روح همچون کبوتری بر او فرود میآید که مشابه با فره ایزدی، و در اساطیر ایرانی، در هیئت مرغ وارغن توصیف شده است (انجیل متى، 3: 16؛ پورداود، 319). به این ترتیب، کبوتر، که در عهد جدید مظهر روحالقدس است، نماد خلوص و سادگی میشود و در عهد عتیق، ازآنجـاییکه شـاخۀ زیتـون (ه م) را بـه کشتی نوح میآورد، نماد صلح، هماهنگی، امید و خوشبختی است. همچنین، کبوتر نمادی از غریزۀ متعالی و بهویژه تصویری از عشق است (نک : صالحی، 526).در اساطیر ایرانی، نیز شاید براساس وظیفهای که نوح برعهدۀ کبوتر گذاشته بود، از این پرنده با عنوان پیک، قاصد و نامهبر یاد شده است؛ ازجمله او را پیک ناهید/ آناهیتا (فرشتۀ نگهبان آب) نامیدهاند و تصویر این پرنده در مجسمهها و پیکرههایی که در خوزستان یافت شده، رمزی از ناهید است (اقتداری، 1(2)/ 963- 964؛ نیز نک : اکرمن، «مهرها ... »، 987؛ یاحقی، 347).در دورۀ اسلامی، اهمیتی خاص برای کبوتر قائل شدهاند؛ چنانکه جاحظ در الحیوان، بخشی را به تشریح و توصیف انواع کبوتر (حمام) و حکایات و روایات مربوط به این پرنده اختصاص داده است (3/ 5 بب ). ایرانیان توجهی خاص به کبوتر، بهویژه کبوتران حرم داشتهاند که تا دوران معاصر نیز در باورهای مردمی استمرار داشته؛ بدان سبب، رماندن کبوتران حرم منع شده است و برخی از فقیهان برای جبران این گناه، قربانیکردن گوسفندی را لازم دانستهاند (مفید، ۴۳۶؛ طوسی، ۲۲۴). در علامتها و علمهای عزاداری، تندیسهای کبوتر، طاووس، فیل، شیر و غزال نمادی از پیکار ابدی میان عدل و ظلم و همچنین نور و ظلمت است (هراتی، 39).در دوران حکومـت نورالدین زنگی (حک ۵۴۱- ۵۶۹ ق/ ۱۱۴۶- ۱۱۷۴ م)، نامهبری با کبوتران توسعه یافت و بیشتر مملوکان میان سدههای 7-10 ق/ 13-16 م، اين روش را به کار میبردند (مارتسلف، 499). در برخی نسخ خطی، چون تمائم الحمائم ابنعبدالظاهر، کبوتران نامهبر، صفات و ویژگیها و حتى انساب برخی از آنها شـرح داده شـده است (نک : قلقشندی، ۱۴/ 390-391؛ حـاجیخلیفه، ۱/ ۴۸۳).از میان روایتهای تاریخی دربارۀ کبوتر، به ممنوعکردن شکار کبوتران به فرمان غازان خان مغول (670-703 ق/ 1272-1304 م) میتوان اشاره کرد که در پی این حکم، فقط سپاهیان غازان خان اجازۀ شکار کبوتران را داشتند (رشیدالدین، 348). در دورۀ صفویه (10-12 ق/ 16- 18 م)، مسیحیان اجازۀ نگهداری کبوتر را نداشتند و چون این کار بسیار سودمند بود، بعضی از مسیحیان برای دستیابی به این حق مسلمان میشدند (تاورنیه، 31؛ نیز نک : شاردن، 2/ 749)؛ همچنین، سفرنامهنویسان اروپایی به تربیت کبوتران اهلی برای جلب سـایر کبوتران به کبوترخانههـا (ه م) و بهکارگیری فضولات آنها اشاره کردهاند (تاورنیه، 31؛ شاردن، 2/ 749؛ جملی، 155). این گونه از پرندگان چنان در فرهنگ و جامعۀ ایرانی اهمیت داشتهاند که در برخی متون تاریخی، به روشهای درمان آنها هم اشاره شده است (مراغی، 149-150).
کبوتر تیرهای از پرندگان است که انواع بزرگتر این تیره کبوتراناند (بریتانیکا، XV/ 64-68). خوراک کبوتر دانه است (دنیسری، 216) و معمولاً در سال، 4 تخم میگذارد که همۀ جوجهها قابلیت باروری دارند؛ البته، برخی نوشتهاند که کبوتر دشتی در سال دو بار، و کبوتر خانگی سالی 10 بار تخم میگذارد. جوجهها دهروزه از تخم بیرون میآیند و بهترین روش برای اینکه هیچ تخمی از بین نرود و خراب نشود این است که در هر سال یک ماه، کبوتر نر و ماده را از یکدیگر جدا کنند (شهمردان،146؛ مراغی، 148، 149).انواع کبوتران براساس متغیرهایی چون رنگ بدن، میزان و نوع پر، شیوۀ پرواز و عقاید مرتبط با آنها نامگذاری میشوند. دمیری آنها را در دو دسته جای میدهد: کبوتران بری که در برجها لانه میکنند و از مردم گریزاناند و کبوتران اهلی که در خانهها جا میگیرند (ص 101). کبوتر اهلی را آموزش میدهند و انواعی دارد: چون نامهبر، چرخی، معلقی و جنگی (کامی، 217؛ مراغی، 46). برای نامهبری، کبوتر ماده بهتر است، چون بهجز چند روز در فصل بهار، چندان رغبتی به جفتگیری ندارد و در صورت دیدن جفت نر، از حرکت بازنمیایستد. برای آموزش کبوتر نامهبر، جفت نر را برای مدتی معین، داخل قفس میگذارند و عَلمی سفید بر بالای آشیان قرار میدهند. جفت ماده را از فاصلۀ دور رها میکنند. او خود را بهسرعت، به قفس کبوتر نر میرساند؛ هر روز، بر طول این مسافت میافزایند و علم را بالاتر میبرند؛ سپس، علم را برمیدارند و کبوتر بهسبب قدرت بینایی فراوان و آموزشی که در این مدت دیده است، خود را به قفس کبوتر نر میرساند. پس از این مدت، کبوتران ماده را برای سفر همراه خود میبرند و آنها را برای نامهبری به کار میگیرند (همو، 218). معمولاً، مربیان کبوتران نامهبر اجازه نمیدادند که کبوتر تخم بگذارد؛ زیرا در این حالت، کبوتر توجهش به تخمها جلب میشد (همو، 220). کبوتر رهبر از بهترین کبوتران است که بهراحتی از آبها و کوهها میگذرد، راه را پیدا میکند و وقتی در آسمان است، به راست و چپ نگاه میکند تا لانۀ خود را بیابد (شهمردان، 145-146؛ مراغی، 150).در منابع گوناگون افزونبر کبوتر نامهبر، سایر انواع کبوتران بدین قرار نامگذاری شدهاند:کبوتر حرم: در اطراف حرم امامان و بقاع متبرک زندگی میکند و شکارکردن آن ممنوع است (معین). کبوتران حرم در حریم و صحن حرم امامان و امامزادگان، آزادانه بالوپر میزنند و از دانههای نذری مردم بهوفور تغذیه میکنند (نک : یاحقی، 347).کبوتر چاهی: وحشی است و در دیوارۀ قناتها، مجراهای زیرزمینی آب و نزدیک چاهها زندگی میکند (صفینژاد، 18؛ پیشدادفر، 244؛ رنجبر، 513؛ دریانورد، 223؛ هاشمنیا، 17).کبوتر یاهو و یاکریم: در خانهها نگهداری میشود و مردم باور دارند که نگهداشتن آن در خانه ثواب دارد (صفینژاد، 18). به باور مردم، صدای آواز این کبوتر شبیه لفظ یا هو ست (معین).برصل: نوعی کبوتر است که جثۀ کوچکی دارد، بیشتر در دیار شام زندگی میکند، خوراکش زیتون است و همانی است که در نمادپردازیها، خوشهای زیتون به دهان دارد (کامی، 222).شَفْنین: آوازی حزین و لحنی شیرین دارد. این نوع کبوتر اگر مادۀ خود را گم کند، جفت دیگری نمیگیرد (همانجا؛ مراغی، 152).قمری: طوقی سیاه بر گردن دارد و تا زمانی که شکار نشود، آواز نمیخواند و بعد از شکار و وقتی در قفس است، آوازهایی گوناگون میخواند (کامی، 223؛ رنجبر، دریانورد، همانجاها؛ مقدم، 1/ 531).فاخته: کبوتری خوشآواز است، مهاجرت میکند و پس از یکسالگی، طوق گردنش نمایان میشود. کمتر با انسانها انس میگیرد، تعلیمنـاپذیر و عـاشق سرو (ه م) است (کـامی، همانجـا؛ مراغی، 151-152). در تویسرکان، به آن کفترگاوی و کفترگوی میگویند که مهاجر است و آن را شکار میکنند (مقدم، همانجا؛ نیز نک : ه د، فاخته).از انواع دیگر کبوتر میتوان به اینها اشاره کرد: کبوتر صحرایی، کبوتر وحشی، پرکاغذی، چتری، قاصد، کاکلی/ کاکلدار، مرغی، حضرتی، طوقی و غبغبی (معین؛ رنجبر، دریانورد، هاشمنیا، همانجاها).کبوتر چنان با فرهنگ ایرانی عجین شده است که در گذشته، یکی از نامهای رایج در ایل باصری برای پسرها بوده است (توکلی، 247) و همچنین، برخی آبادیها و روستاهای ایران هم در ترکیب با واژۀ کبوتر نامگذاری شدهاند، مانند: کبوترآباد اصفهان و کبوترلان خرمآباد (پاپلی، 432).
از کاربردهای مهم و تاریخی کبوتر بهرهگیری از آنان در کبوترخانهها بوده است که پیشینهای کهن در ایران دارد و کارخانۀ کودسازی طبیعی محسوب میشده است (برای آشنایی از فواید و تاریخچۀ این برجها، نک : ه د، کبوترخانه). کبوتربـازی نیز از تفریحاتی است که از گذشته، در میان کبوتربازان رواج داشته است و برخی مردم کبوتران را با این هدف پرورش میداده، و تربیت میکردهاند (نک : ه د، کبوتربازی).کبوتر و اجزای مختلف بدن این پرنده در طب سنتی کاربردهای فراوانی دارد: برای نمونه، خوردن تخم کبوتر را درمانی برای نازایی میدانستند (صفاییزاده، 174). گوشت انواع کبوتر حلال (دمیری، 103)، گرم و تقویتکننده است (همو، 104؛ جمالی، 86؛ دنیسری، 106) و در ترکیب با برخی مواد، برای درمان لاغری مفید است (جمالی، 85). برخی هم بهسبب هوش فراوان کبوتر در یافتن راه و بازگشت به لانه، این پرنده را باذکاوت میدانستند و برای افزایش هوش، خوردن گوشت کبوتر را توصیه میکردند (قزوینی، 431؛ حاسب، 260). سرگین کبوتر در ترکیب با برخی مواد، نافع سختی دفع ادرار، و نیز دفع سنگ مثانه است (دمیری، 103-104) و اگر سرگین آن را با وسمه به سر ببندند، سبب رشد مو و قوت ریشۀ مو میشود (حاسب، همانجا). شکم کبوتر زنده را هم اگر بشکافند و بر زخم عقرب بگذارند، درمان میشود (دمیری، 104).به باور قدما، مجاورت با کبوتر یا زندگی در خانهای که در آن کبوتر است، آبله، فلج، سکته و سبات (پرخوابی) را از میان میبرد (همو، 103؛ نیز برای آگاهی از انواع درمانها با اجزای مختلف بدن کبوتر، نک : دنیسری، 237؛ شهمردان، 147- 148؛ مراغی، 150-152).پزشکان طب قدیم هنگام تشریح و شکافدادن استخوان و برای جلوگیری از تورم و آسیب به آن، از خون کبوتر بهره میگرفتند (رازی، 20(1)/ 267، 21(2)/ 271)؛ همچنین برای رفع تاریکی چشم و شبکوری، چشم خشکشدۀ کبوتر را میساییدند و آن را در چشم میریختند. ترکیب خون کبوتر با قطران، درمان پیسی بود (حاسب، همانجا). خون کبوتر و قمری را برای درمان لختگی خون در چشم و درمان شبکوری و در مجموع، بیماریهای چشمی مفید میدانستند (رازی، 21(2)/ 270، 271؛ دمیری، قزوینی، همانجاها؛ جمالی، 85-86).یکی از رایجترین و مشهورترین کاربردهای کبوتر در طب مردمی، خوراندن تخم این پرنده به کودک برای درمان لکنت زبان است. خراسانیها صبح ناشتا به مدت 7 روز متوالی، به کودک تخم خام کبوتر میدهند تا زبانش باز شود و اگر اثر نکرد، مجدد به مدت 3 روز دیگر به او تخم کبوتر میدهند (شکورزاده، 269-270).همچنین در برخی بازنامهها (ه م)، به گوشت انواع کبوتر برای درمان بسیاری از بیماریهای باز شکاری اشاره شده است (نسوی، 92-93، 121-122، 142، جم ).افزونبر کاربردهای طبی، میبایست به نقوش کبوتر در انواع آثار هنری اشاره کرد. یکی از نقشهای آثار هنری از دوران باستان تاکنون، نقش کبوتر، قمری، فاخته و انواع دیگر این تیره از پرندگان است: برای نمونه، نقش کبوتر را بر تندیسکهای الٰههها، که ویژهنشانی جانوری برای الٰهۀ باروری است (اکرمن، «تندیسکها ... »، 254، 271)، بر سنجاق سر، آویزها (پرزُرسکی، 301، 304، 310)، بازوبند جواهر (رایس، 481)، مهرها (اکرمن، «مهرها»، 988)، آذینهای معماری کاخها (پوپ، «آذینها ... »، 1532) و نقوش برجستۀ ساروجبری در حمامها (زمرشیدی، 298)، در انواع سفالینهها (پوپ، «هنر ... »، 1762، 1768، 1859) و کاشیها (همو، یادداشتها بر ... ، 2211) و قالیها (فنایی، 126) بهفراوانی نقش میکردند.کبوتر را برای طعمه در صید پرندگان شکاری ارزشمند، مانند باز و عقاب، به کار میبردند. این کار به دو روش انجام میگرفت: 1. به پای یک کبوتر نخ میبستند و آن را در آسمان رها میکردند؛ همینکه مرغ شکاری کبوتر را صید میکرد، با استفاده از همان نخ، به دنبال مرغ شکاری و کبوتر طعمه میرفتند تا اینکه لانۀ آن مرغ را پیدا کنند و هنگامیکه مرغ شکاری مشغول خوردن کبوتر میشد، آن را شکار میکردند؛ 2. از مرغ شکاری کوچکی به نام بِدوار بهره میگرفتند. در این روش، به بدوار یک کبوتر میدادند تا بخورد و در حین خوردن کبوتر، چون خود بدوار طعمۀ مرغان شکاری بزرگتر بود، آن مرغان به بدوار حمله میکردند که هم او و هم کبوتر را شکار کنند؛ در این زمان، صیادان مرغان شکاری بزرگتر را میگرفتند (مختارپور، 216-217).افزونبر اینها، کبوتر کاربردهای دیگری هم داشته است؛ برای نمونه، از خون کبوتر برای نوشتن بهره میبردند؛ به این صورت که قلم را در آن آغشته میکردند و مینوشتند؛ نقل است که این نوشته هرگز پاک نمیشد (جمالی، 85-86).
در احادیث و باورهای دینی، کبوتربازی و پرورش کبوتران در خانه منع شده است و نقل است پیامبر (ص) مردی را در پی کبوتران دید و فرمود: شیطانی پیروی شیطان میکند؛ زیرا ایشان پراندن کبوتر بر بامها را منع کرده بودند، چون در این صورت کبوتربازان بر بام خانهها میرفتند و همسایگان را بیحجاب و پوشش میدیدند (دمیری، 101-102)؛ اما در حدیثی دیگر نقل است که حضرت علی (ع) (ه م) نزد پیامبر (ص) از تنهایی شکایت بردند و ایشان توصیه کردند که یک جفت کبوتر نگه دار تا مونس تو باشد و آواز او به تو برسد و تو را برای نماز بیدار کند. در حدیثی دیگر از پیامبر (ص) نقل است که نگهداشتن کبوتران خوشآواز در خانه، سبب دورشدن جن (ه م) از کودکان خواهد بود (همو، 102).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید