کاروان و کاروان سرا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273151/کاروان-و-کاروان-سرا
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
کارْوان و کارْوانْسَرا، شیوهای از حملونقل گروهی انسان، حیوان و کالا، و محل اقامت کاروانیان و مسافران.
واژۀ کاروان مشتق از ایرانی باستان و از ترکیب دو کلمۀ کار (سپاه، جنگ) و وان (پسوند نسبت) ساخته شـده است (هرن، 185؛ نیـز نک : حسندوسـت، 4/ 2090-2091). در بیشتر زبانهـای ایرانی و غیرایرانی نیز بـا همین نـام ــ در برخـی موارد بـا اندکی تغییر در تلفظ ــ خوانده میشـود (همو، 4/ 2090- 2091). در زبان پهلوی و فارسی میانه، نیز بهصورت «کاروان» تلفظ میشود (مکنزی، 47؛ نیبرگ، 115). در فرهنگهای لغت، «قافله و شتر و استر و خر و الاغ را نیز گویند و راه گذری یا مسافری را نیز گویند که برای تجارت به جایی روند» (برهان ... ، ذیل کاروان). در دورۀ پهلوی، به جای کارناوال فرانسوی، عنوان کاروان شادی رواج یافت که نمونۀ آن در جشن تولد حضرت علی (ع) در تهران به راه میافتاد (داعیالاسلام، ذیل کاروان).کاروانسرا را نیز معادل خان، رباط، سرا، فندق و جز اینها آوردهاند (صفیپوری، ذیل ربـاط؛ لغتنامه ... ، ذیل واژه؛ هدایت، ذیل خان). البته برخی پژوهشگران رباط را جدای از کاروانسرا و به مفهوم محل سکونت صوفیان و درویشان دانستهاند و تأکید دارند که واژۀ رباط، در معنای کاروانسرا، در دورۀ معاصر به فرهنگهای لغت راه یافته، و پیش از این در کتابهای صوفیان و عارفان، رباط همان معنای ذکرشده را داشته است (کریمیان، 515-537).تیم هم در معنای کاروانسرای بزرگ (هدایت، نفیسی، ذیل واژه) کاربرد دارد و مصغرشدۀ آن، واژۀ تیمچه، به معنای کاروانسرای کوچک است ( لغتنامه، ذیل واژه) و مراد از آن محل خریدوفروش کالای تجار در بازارها بوده است و این واژه در دورۀ معاصر به سراهای کوچک سرپوشیده در بازار اطلاق میشود (سلطانزاده، 86-87). تفاوت تیمچهها با کاروانسراهای بازار در این بود که سراها بارانداز و انبار داشتند و تیمچهها فاقد آن بودند و همچنین در سراها، تجار دست اول تا بنکدار و دلال و مانند آن حجره داشتند و در تیمچهها، فقط بازرگانان بزرگ حجره داشتند و بهجز دلالها و واسطهها، کسی به تیمچهها رفتوآمد نداشت (شهری، تاریخ ... ، 1/ 336).
به عقیدۀ پژوهشگران، سیر و سفر در روزگار باستان و در هزارههای پیش از میلاد، در فلات ایران رونق و اعتبار داشته است و تا پایان تمدن عیلام، مسافران داخلی و خارجی در جادههای میان شوش و ایالات داخلی و سرزمینهای خارجی در رفتوآمد بودند و شاید بناهایی را نیز برای حال مسافران ساخته بودند که در حملۀ آشوریان از بین رفته است (نوربخش، 32، نیز حـاشیۀ 15)؛ همچنین، بهسبب ویژگیهایی چون: قرارگیری ایران ازلحاظ جغرافیایی در شبکۀ راههای جهانی، فاصلۀ بسیار شهرها و آبادیها در مناطق کوهستانی و کویری ایران (که بخش عظیمی از جغرافیای طبیعی ایران را تشکیل میدهد)، کمبود آب در مناطق وسیعی از ایران، حفظ امنیت کاروانیان و اموال تجار، نیازهای مذهبی و حمایتهای سیاسی، کاروانسراسازی در ایران پیشینهای کهن دارد و تاریخچۀ آن را براساس منابع مکتوب، میتوان به دوران هخامنشیان نسبت داد؛ چنانکه هرودت گزارشی از شمار فراوانی (حدود 111) میهمانسرا در مسیر شاهی ارائه میدهد که در زمان داریوش هخامنشی (550-486 یا 485 قم) در اختیار مسافران قرار میگرفت (2/ 623؛ نیز نک : تکمیل همایون، 210؛ گیرشمن، 158؛ رفیعفر، 40، 43؛ پوپ، 1436). از مشهورترین اقدامات هخامنشیان در ایجاد راههای ارتباطی در ایران، «راه شاهی» است. راهی به طول تقریبی 500‘2 کمـ که از میان شهرها و مناطق مختلف میگذشت و شوش (پایتخت هخامنشی) را به سارد (پایتخت لیدی) متصل میکرد (پیرنیا، 46-51؛ هرودت، همانجا؛ نوربخش، 36- 39).
در دورۀ طولانی سلسلۀ اشکانیان (ح 250 قم- ح 226 م)، براساس منابع اندک معماری و تنها با مشاهدۀ قلاع و شهرهای باقیمانده از آن دوران، میتوان حدس زد که کاروانسراهای اشکانی از خشت و گل بوده است (کیانی و کلایس، 4). در دورۀ ساسانی (ح 226-652 م)، اهمیت فراوانی به راهها و امنیت جادهها داده شد و در مسیر راههای تجاری و اصلی کشور، کاروانسراهایی ایجـاد شد که کاروانسرای دروازه گچ (مسیر شیراز ـ فیروزآباد) و رباط انوشیروانی (مسیر سمنان ـ دامغان) در امتداد جادۀ ابریشم از شمار آنها ست (همان دو، 4، 267، 269). با ورود اسلام به ایران و گسترش ارتباطات با ممالک دیگر، بهمرور، نیازهای جامعه به کاروانسراها افزایش یافت؛ ازجمله در دورۀ عباسیان (سدۀ 2-7 ق/ 8-13 م)، سامانیان (سدۀ 3-4 ق/ 9-10 م)، آلبویه (سدۀ 4-5 ق/ 10-11 م) و غزنویان (سدۀ 4-6 ق/ 10-12 م) ساخت و مرمت بناهای عامالمنفعه همچون کاروانسراها رونق داشت و انواع این کاروانسراها در مسیرهای کاروانیان ساخته شد ( ایرانیکا، IV/ 799؛ ابنحوقل، 53، 76-77؛ ناصر خسرو، 123-124؛ کیانی و کلایس، 4؛ تکمیل همایون، 212-213). پس از حملۀ مغول و وقفهای که در هنر و معماری ایران در سدۀ 7 ق/ 13 م، روی داده بود، ایلخانیان مجدد به ساخت راهها و کاروانسراها و بناهای مرتبط توجه نشان دادند؛ بهطوریکه در مکـاتبـات رشیدی، وقف 24 کـاروانسرا ذکر شده است (نک : رشیدالدین، 317- 318؛ ویلبر، 23؛ تکمیل همایون، 213). از دورۀ مغول به بعد، اندکاندک اروپاییان، که مأموران سیاسی، بازرگانان و جهانگردان را شامل میشدند، وارد منطقۀ مشرقزمین و ازجمله ایران شده، و در گزارشهای خود، به توصیف و تشریح کاروانسراهـا و معماری این بناها پرداخته، و گاه توصیفات بسیار کاملی از برخی کاروانسراها، که امروزه روبهویرانی است، ارائه دادهاند (کلاویخو، 162، 198- 199؛ نیز در منابع تاریخی این دوره، نک : عبدالرزاق، 2(2-3)/ 840؛ خواندمیر، 3/ 629).در دورۀ صفوی (سدۀ 10-12 ق/ 16- 18 م)، شاهان، بهویژه شاه عباس اول (978- 1038 ق/ 1570- 1629 م)، به این نکتۀ مهم پی بردند که بازرگانی امری است که در کوتاهمدت، سبب رونق اقتصادی کشور میشود و برای تحقق این امر، ضمن برقراری امنیت در برخی راههای اصلی بازرگانی، دستور احداث و تعمیر راهها و کاروانسراهای بین راهی را دادند (میرخواند، 396؛ اسکندربیک، 3/ 1104؛ رفیعفر، 46). تلاشهای شاه عباس در زمینۀ ساخت کاروانسراها در سراسر ایران چنان چشمگیر بود که از آن دوره به بعد، حتى اگر شاهان و بزرگان دیگر اقدام به ساخت و وقف کاروانسراها میکردند، نام کاروانسرا مترادف نام شاه عباس بود ( ایرانیکا، IV/ 708؛ تاورنیه، 123-127، 387- 388؛ شاردن، 2/ 270-271، 3/ 36، جم ؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). در برخی آثار تاریخی نقل شده است که تا حدود سال 1084 ق، شمار 802‘1 کاروانسرا فقط در پایتخت بوده است (نک : طاهری، 316).
در دورۀ افشاریه (12-13 ق/ 18 م)، زندیه (12-13 ق/ 18 م) و قاجاریه (13-14 ق/ 18-20 م) نیز این سنت ادامه یافت و در بسیاری از گزارشهای تاریخی به احداث و وقف کاروانسراها اشاره شده است؛ همچنین، بسیاری از پژوهشگران و معماران غیرایرانی نیز به این مسیرها و کاروانسراها توجه ویژه نشان دادهاند و آثاری در شناخت راهها و کاروانسراهای ایران نگاشتهاند که منبعی بسیار ارزشمند در پژوهشهای این حوزه محسوب میشود (برای نمونه، کاروانسراهای ساخت کریمخان در بازار وکیل شیراز، نک : فرصت، 501؛ اعتمادالسلطنه، 2-3/ 1050، 1281-1282؛ جملی، 39، 43-44، 49؛ سیرو، راهها ... ، کاروانسراها ... ، سراسر اثرها؛ هیلنبراند، 331-376؛ پوپ، 1436-1441).برخی کاروانسراها نیز تاریخچهای مذهبی دارند و بهاینسبب مورد توجه مردم بودهاند؛ مانند کاروانسرای سعد در مسیر مشهد، که براساس متون تاریخی محل توقف امام رضا (ع) بوده است (لباف، 157). در سبب ساخت برخی کاروانسراها نیز داستانهایی نقل شده است؛ برای مثال در نزدیکی قم، بر سر کوهی، که در تاریخ قم از آن به نام خور نام برده شده است، چشمهای شفابخش وجود داشت که بیماران برای درمان برخی بیماریها به آنجا میرفتند. نوشته شده است که والی قم در 288 ق، دستور داد تا در کنار این چشمه، کاروانسرایی بسازند تا «مردمانی که بهسبب دوا قصد این آب کنند در این کاروانسرا فرود آیند و اثر آن الى یومنا باقی است» (قمی، 67).
همانطور که پیش از این گفته شد، دورۀ طلایی ایران در ساخت و مرمت کاروانسراها، دورۀ صفوی و بهخصوص دورۀ شاه عباس است. در این دوره، دستور ساخت کاروانسراهای متعدد در راههای ایران و در منازل متعدد صادر شد (گروسه، 113؛ ایرانیکا، IV/ 798). بسیـاری از پـژوهشگران و نویسندگان براساس افسانهای، نقل میکنند که شاه عباس فرمان داد «یکی کمتر از 000‘1 (999) کاروانسرا» بنا کنند؛ چون در آن روزگار عدد 000‘1 را لفظی خفیف میدانستند و ازاینرو که آیندگان در شمارش آن درنگ کنند و قدر و قیمت این کار بزرگ او را بدانند (فووریه، 152). برخی این افسانه را، بهسبب شمار فراوان کاروانسراها در ایران، واقعی میدانند (نوربخش، 165) و برخی شمار آنها را بسیار کمتر (سیرو، همان، 27) و برخی بسیار بیشتر ذکر کردهاند (همانجا). این افسانه نشان از توجه شاه عباس و حکومت صفویه در شناخت اهمیت کاروانسراها دارد (تکمیل همایون، 215). این افسانه را حتى سفرنامهنویسان غربی از زبان مردم نقل کردهاند (دیولافوا، 42-43؛ واله، 150؛ اوبن، 42؛ موریه، 1/ 215). باستانی پاریزی نیز افسانهای را نقل میکند که براساس آن، شاه عباس که در لباس مبدل برای بررسی امور به کرمان میرود، از گنجعلی خان، حاکم کرمان، میخواهد که برای جلب رضایتش، در آن مسیر، کاروانسرایی بسازد تا مردم بعد از فرسنگها راهپیمایی، استراحتگاهی داشته باشند. گنجعلی خان نیز دستور او را اجرا میکند و این کاروانسرا به کرمانشاه (در زبان عام، کرمونشو) مشهور است («گنجعلی خان»، 85). همانطور که گفته شد، براساس این افسانهها، همۀ کاروانسراهای زیبا، «بهسان هرچیز دیگری که در ایران امروز برازنده است»، برحسب یک توافق عمومی، به شاه عباس منسوب شده است (پوپ، 1436-1440).
کاروان شبیه است به قطاری از گاریها و عرابهها که شمار فراوانی از تجار و مسافران در زمان معین و مکان معینی دور هم جمع شوند و به مقصد معینی حرکت کنند؛ با این هدف که در مسیر سفر بتوانند در برابر راهزنان ایستادگی کنند (تاورنیه، 123-124). کاروانها هرچه شمار افراد بیشتری را شامل میشد، امنتر بود؛ اما ازآنجاییکه همه بهآهستگی حرکت میکردند، مسیر به کندی طی میشد (همو، 123).کاروانها به دو صورت رواج داشت؛ کاروان با شتر که معمولتر و بیشتر بود و کاروان با اسب. کاروان شتر خرج کمتری داشت و برای بارکشی مناسبتر بود، چون برخی شترها بار چند اسب را میکشیدند. در میان این کاروان، اسب و قاطر هم وجود داشت و معمولاً شرابها را با اسب و قاطر حمل میکردند؛ زیرا به باور مسلمانان، شتر اختصاص به حضرت محمد (ص) دارد و نباید با این حیوان شراب جابهجا کنند؛ ازاینرو، شراب را در مشک میریختند و بار قاطر میکردند (همو، 124).بخش اعظم مسافران کاروانها را بازرگانان تشکیل میدادند که به راهاندازی کاروان مبادرت میکردند و نوکر، خدم و حشم به همراه داشتند (رفیعفر، 41). گروه دیگر کاروان و کاروانسرا محصلان، طلاب و عالمانی بودند که برای کسب علم و بهرهگیری از محضر استادان به شهرهای مختلف سفر میکردند. درویشان و صوفیان نیز از مسافران کاروانها بودند که جا و مکان ثابت نداشتند و مرتب از شهری به شهر دیگر میرفتند. گروه دیگر جغرافیدانان و تاریخنویسان بودند که برای کسب آگاهیهای جغرافیایی و تاریخی و ثبت آنها در کتابها و سفرنامههایشان همواره در سفر بودند. آخرین گروه را هم زائران اماکن مقدس تشکیل میدادند (همانجا).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید