صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قیچی /

فهرست مطالب

قیچی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

قِیْچی، ابزاری دسته‌دار با دو تیغۀ آهنین برای بریدن پارچه، کاغذ و جز اینها.

ریشه‌شناسی

اصل این واژه «قیچا» با ریشۀ ترکی مغولی است. برخی منابع آن را «قی‌چین» به معنای آلتی که قی شمع را می‌چیند (معین)، کازود، دوکارد، بَرنَس و بِرنیس/ بُرنیس ضبط کرده‌اند ( لغت‌نامه ... ؛ نفیسی). در منابع ایران باستان و پهلوی، نشانی از واژۀ قیچی یافت نشده است و به نظر می‌رسد که ایرانیان واژگانی چون کرت، به معنی کارد و چاقو یا دوکارد، را به ‌کار می‌برده‌اند. البته، این واژگان بعد از ورود واژۀ قیچی منسوخ شدند (فره‌وشی، 260؛ آساتوریان، 54؛ حسن‌دوست، 2/ 694-695). در زبان عربی، به یک دَم قیچی، مِقراض و به قیچی کامل، مقراضان می‌گویند (ابن‌منظور، بستانی، ذیل مقراض). 
قیچی انواع گوناگونی دارد (نک‍ ‍: دنبالۀ مقاله): در گویش طایفۀ ارشلو و خراسان جنوبی، به قیچی پشم‌چینی «دوکارد» (بهنیا، 76؛ خلیلی‌پور)، در برخی لهجه‌های کردی کرمانجی، «هَم‌بُر» و در کردی کلهری، «چیرگ» می‌گویند (بهنیا، همانجا). این قیچی در میان بختیاریها به «چَرَه» (کریمی، 30) و در گویش مردم تنکابن به «دوآرد» (عیسى‌پور، 130) موسوم است (نک‍ : آساتوریان، همانجا).

پیشینه

در دوران سنگ، بشر توانست با به‌کارگیری سنگ، انواع ابزار، ازجمله قیچی را بسازد (روسو، 39 بب‍ ). در باور زردشتیان، قیچی نماد شهریور امشاسپند، نگهبان فلزات است (رمضان‌خانی، 237). براساس گزارش جرجی زیدان، در ایران باستان، قیچی یکی از ادواتی بود که ارتشیها زمان رژه‌ همراه خود داشتند (ص 136). نقش قیچی بر کلاه کرتیر در سنگ‌نگارۀ پیروزی‌نامۀ شاپور اول ساسانی (سل‍ 240-270 م) در نقش رستم، از کهن‌ترین تصاویر موجود از این ابزار است که به عقیدۀ برخی، نماد قدرت شاپور اول در تصمیم‌گیری بوده است (رجبی، 35-37، 42-43). براساس برخی متون تاریخی، کاربرد قیچی از همان سده‌های نخستین اسلامی رایج بوده است، چنان‌که طبرسی تصریح می‌کند پیامبر (ص) در سفر همیشه قیچی به همراه داشتند (1/ 68)؛ این سنت در میان صوفیان نیز رواج داشت (باخرزی، 2/ 163). همچنین در صدر اسلام، برخی به‌منظور کم‌فروشی، کناره‌های سکه را با قیچی می‌بریدند (ماوردی، 317- 318). در احسن التقاسیم آمده اسـت کـه در صـدر اسلام، قیچـی از شـاش/ چـاچ بـه شهـرها و کشورهای دیگر برده می‌شد (مقدسی، 2/ 476-477). 
کاربرد قیچی در آثار شاعران دوره‌های مختلف، ازجمله خاقانی، سعدی، مولوی و حافظ (نک‍ : دنبالۀ مقاله) مبین نقش آن در زندگی روزانۀ مردم طی سده‌های بعد است. در دورۀ صفوی (ح 905-1135 ق/ 1499-1723 م)، یکی از ابزارهایی که در چراغ‌خانه‌ها نگهداری می‌شد قیچی ویژۀ تمیزکردن فتیله بود (کمپفر، 148). 
کارکرد دیگر آن در سلمانیها بوده است؛ الئاریوس در همین دوره، در سفرنامۀ خود، ضمن وصف انواع سلمانیها می‌نویسد که آنها برای کوتاه‌کردن موی مشتریان قیچی به کار می‌بردند و به‌منظور پیشگیری از بیماریهای گوناگون، هر مشتری قیچی شخصی خود را داشت (ص 241). شاردن نیز افزون‌بر ذکر نمونه‌ای از کاربرد قیچی برای بریدن پاکت نامه، نوشته است که ایرانیها تیغه‌های قیچی را کمی خمیده‌تر می‌سازند تا برش بیشتری داشته باشد (1/ 464، 2/ 888). 
در دورۀ قاجار (1210-1344 ق/ 1795-1925 م)، قیچی از اقلامی بود که از انگلستان وارد می‌شد و کالای ارزشمندی بود که حتى برخی جهانگردان آن را هدیه می‌دادند (کرزن، 1/ 289؛ نیز نک‍ : فوروکاوا، 132؛ پاتینجر، 128). در روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه نیز آمده است که وی در سفر به انگلستان از کارخانۀ راجرز، شماری قیچی ناخن‌گیری گران‌قیمت خرید (ص 311-312). قیچی ابزار قتل نیز محسوب می‌شد و رجال قاجاری گاه خاطیان را با قیچی می‌کشتند (عضدالدوله، 91-92). بنا به گفتۀ آلمانی، قیچی غالباً در قلمدان اشخاص ثروتمند نیز یافت می‌شد (ص 112).

شیوۀ ساخت

قیچی متشکل از دو تیغۀ متقاطع با دو جاانگشتی است. تیغه‌های قیچی باید کاملاً قرینه باشند تا قیچی به‌خوبی ببرد. برای ساخت آن، قیچی‌ساز دو باریکه آهن خشک را انتخاب می‌کند، آب آن را در کوره می‌گیرد و سپس با چکش‌کاری هریک را به شکل یک لنگۀ تیغه با جاانگشتی درمی‌آورد. پس از سوارکردن دو تیغه روی هم، مرکزش را سوراخ می‌کند و با میله‌ای سخت به یکدیگر متصل و ته میله را پرچ می‌کند. در آخر، لبۀ تیغه‌ها را با سوهان یا سنگ سنباده تیز می‌کند و با محلول خاصی آب می‌دهد (بقیعی، 202؛ وولف، 51).
غالباً آهنگران قیچی را می‌ساختند (عزیزی، 456). در اصفهان، صنف خاصی به نام جماعت قیچی‌ساز بود که قیچیهای زنانه و مردانـه می‌ساخت (تحویلدار، 109-110؛ نیـز نک‍ : اصفهانـی، 123- 124). در مشهد هم قیچی‌سازی از مشاغل قدیم بوده است (بقیعی، همانجا). به گفتۀ فلور، قیچی‌سازان ماهری در طبس زندگی می‌کردند (ص 255) و قیچی‌سازی از پیشه‌های دورۀ ناصری نیز بوده است (علی‌بابایی، 191؛ نیز نک‍ : وولف، همانجا). 
 از انواع قیچی می‌توان به قیچی باغبانی ( لغت‌نامه، ذیل واژه؛ نیز نک‍ : شهری، 2/ 104)، چمن‌زنی، خیاطی، آهن‌بری، حلب‌بُری، دالبر، سَرکج، دستی، کاردستی، قالی‌بافی و پشم‌چینی اشاره کرد (انوری؛ دانشگر، 429؛ برای آگاهی بیشتر از انواع قیچی، نک‍ : میرزایی، 180- 181). قیچی از ابزار دلاکان نیز بوده است؛ در تهران قدیم، برخی سلمانیها آن‌قدر مهارت داشتند که ریش مشتری را با قیچی مثل تیغ از ته می‌زدند (شهری، 2/ 135؛ نیز نک‍ : طلاییان‌پور، 69).

کاربردها

قیچی یکی از ابزارهای مهم هنرمندان و صنعتگران است: در قالی‌بافی، پرداخت‌گر به‌کمک قیچی مخصوصی که دسته‌های آن روی هم می‌افتد، قسمتی از بافت را می‌چیند (وولف، 195-196؛ گروسیـن، 58؛ نیز نک‍ : ه‍ د، قالی و قالی‌بافی)؛ در گبه‌بافی، با قیچی پرزهای اضافۀ گبه (ه‍ م) را می‌گیرند که به این کار قیچی‌زدن یا قیچی‌کاری می‌گویند (دوستی، 106؛ دانشگر، همانجا). از قیچی در گلیم‌بافی (یاوری، 82؛ دوستی، 58، 68)، بافت و رفوگری فرش (نصیری، 61، 137)، خوس‌دوزی (دوستی، 251)، گیوه‌دوزی (همو، 328)، آبگینه‌سازی و شیشه‌گری (همو، 17؛ حسن‌بیگی، 80) و جز آن استفاده می‌شود (بـرای آگاهی بیشتـر، نک‍ : مکملی، 39-40، 46؛ حاجی‌آقامحمدی، 181؛ دوستی، 241-242). 
مردم ایران همواره از قیچی برای کاربریهای معمول، مانند بـریـدن و سـوراخ‌کـردن استـفـاده می‌کننـد (بـرای نمـونـه، نک‍ : مؤیدمحسنی، 389؛ طباطبایی، 532). در حوزۀ پزشکی نیز قیچی یکی از ابزارهای کارآمد به شمار می‌رود و در جراحی (شریعت‌پناهی، 134، 154)، فصد (الگود، تاریخ ... ، 360)، زایمان و بریدن بند ناف (جانب‌اللٰهی، پزشکی ... ، 131، 135) و ختنه‌کردن (الگـود، طب ... ، 269) به ‌کار می‌رود (نیز نک‍ : سیری، 13/ 1391).

نمادشناسی

در گرگان، ایلام، لرستان و برخی نقاط ایران، نقش قیچی روی شماری از سنگ‌قبرها دیده می‌شود؛ این نماد در گورنگاره‌ها، اغلب نشان از گور زنان (اسدیان، 160؛ فرزین، 66، 68-69)، شغل متوفا و نمادی از مرگ (صفی‌خانی، 79؛ معطوفی، گرگان ... ، 605، 690؛ نیز نک‍ : دولتیاری، 70) یا نشانۀ پاکی و آراستگی متوفا بوده است (احمدزاده، 84).

ادبیات

در ادبیات گذشته، شاعران بیشتر از واژۀ مقراض برای مضمون‌آفرینی استفاده کرده‌اند (خاقانی، 43؛ حافظ، 397؛ سعدی، 151؛ مولوی، 152). بنابر افسانه‌های مردم گیلان، زمانی که «کشکرت» (زاغ سفید) قیچی را از خیاطی دزدید، به زاغ تبدیل شد و آن قیچی مانند دمی دراز به بدنش چسبید (بشرا، 115). 
قیچی دست‌مایۀ مثلهایی هم شده است، ازقبیل ریش و قیچی هردو در دست شما ست (دهخدا، 2/ 886)، بچه میخِ میان قیچی است، پیش رو آینه و پشت سر قیچی (ذوالفقاری، 1/ 486، 660، 747). دربارۀ قیچی چیستانهایی هم میان مردم رایج است (نک‍ : هاشمی، 87، 140؛ مظفری، 22، 100، 117).

باورها و آیینها

در دورۀ قاجار، باورهایی دربارۀ قیچی وجود داشته است؛ به تصریح مونس‌الدوله، قیچی ماهیتی طلسم‌گونه داشت و برخی زنان برای دورکردن شوهرانشان از تعدد زوجات از آن استفاده می‌کردند (ص 40). قیچی در مراسم بخت‌گشایی دختران و برای بریدن پارچۀ پیراهن مراد هم کاربرد داشته است (همو، 110). در اردکان برای بازشدن بخت، زیر بالش دختر قیچی می‌گذاشتند (طباطبایی، 438). دختران دم‌بخت خراسانی روز چهارشنبه‌سوری کنار جوی آبی می‌رفتند؛ دو شست خود را با نخ سفیدی می‌بستند و کوزۀ آب و قیچی را کنار خود می‌گذاشتند؛ نخستین عابری که از آنجا می‌گذشت با قیچی نخ میان دو انگشت دختر را می‌برید و می‌گفت: «بستگی بخت را بریدم» (شکورزاده، «چهارشنبه‌سوری ... »، 157- 158).
نزد مردم گیلان (پاینده، 56) و زردشتیان یزد (رمضان‌خانی، 238)، قیچی یکی از اجزای سفرۀ عقد بوده است. در سیرجان هنگام خواندن خطبۀ عقد، شخصی بالای سر عروس می‌ایستاد و پی‌درپی قیچی را بازوبسته می‌کرد و وقتی از او سؤال می‌کردند: «چه می‌کنی؟» پاسخ می‌داد: «زبان مادرشوهر و خواهرشوهر را می‌برم» (مؤیدمحسنی، 85؛ قس: کتیرایی، 177؛ شکورزاده، عقاید ... ، 614-615). در میناب، همان قیچی را که هنگام عقد استفاده شده بود تمیز می‌کردند و مادر عروس تا شب زفاف اجازه نمی‌داد کسی به آن دست بزند (سعیدی، 222). در آمل، برای دفع جادوی بدخواهان عروس، یک قیچی باز را سر سفرۀ عقد نگاه می‌داشتند و آن را در شب زفاف می‌بستند (مهجوریان، 41). در مراسم گواه‌گیران (خواستگاری) زردشتیان یزد، قیچی یکی از هدایایی بود که از طرف عروس به خانۀ داماد می‌بردند (رمضان‌خانی، 227).

 در قدیم، ترکمنها برای شکستن طلسم و جادو در مراسم عروسی، پیوسته قیچی می‌زدند یا دهانۀ آن را بازوبسته می‌کردند (معطوفی، تاریخ ... ، 3/ 2046، 2146). در سوادکوه و الاشت، خیاط هنگام بریدن لبـاس عـروس و داماد، برای درخواست پول از صاحب مجلس می‌گفت: «قیچی نمی‌برد» و صاحبان مجلس به او هدیه می‌دادند که در سوادکوه به آن هدیه «مقراض‌تِکی» و در الاشت به آن «مقراض‌سَری» می‌گفتند (یوسفی، 79؛ پورکریم، 110؛ نیز نک‍ : ه‍ د، عقد، سفره؛ عقد، مراسم).
در سیرجان، قیچی یکی از اجزاء اصلی مراسم رخت‌بُرون است. برای تهیۀ لباسهای نوزاد، قیچی را در این میهمانی به دست سادات یا بزرگ‌تر مجلس می‌دهند و او گوشۀ پارچه‌ای را می‌برد یا به‌اصطلاح «قیچی توی پارچه می‌گذارد» (مؤیدمحسنی، 124-125؛ نیز برای گیلان، نک‍ : پاینده، 23). 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: