صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قیامت /

فهرست مطالب

قیامت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

قیامَت، معاد یا رستاخیز، برخاستن مردگان، محاسبۀ اعمال و دریافت جزا در پایان جهان. 

واژه‌شناسی

قیامت از ریشۀ قامَ (قوَم) به معنای برخاستن است و در قرآن کریم، 70 بار همراه واژۀ «یوم»، به‌‌صورت یوم القیامة تکرار و بر وقوع حتمی آن بارها تأکید شده است. مسلمانان یوم القیامة را روز برخاستن مردگان از قبر برای محاسبۀ اعمال می‌دانند و به آن باور دارند (جفری، 353؛ معجم ... ، 2/ 453-454؛ ابن‌منظور، 12/ 496، 506). معاد از ریشۀ عود (صفی‌پوری، ذیل واژه؛ EI2, V/ 892) و به معنی جای پناه، پناه‌دادن (غیاث ... ، ذیل واژه)، بازگشت (صفی‌پوری، همانجا) و عالم آخرت (داعی‌الاسلام، ذیل معاد) است و یک‌بار در قرآن کریم آمده است (EI2, V/ 893). نیز واژۀ محشر که از ریشۀ حشر، به معنای جای گردآمدن مردم در روز قیامت (صفی‌پوری، ذیل حشر؛ غیاث، ذیل محشور) است، در مفهوم قیامت به کار می‌رود.
در اوستا، رستاخیز به‌صورت «فرَشو کِرتی» آمده است (پورداود، حاشیه بر ... ، 332، حاشیۀ 1؛ بارتلمه، 1008). Fraša- به معنی مناسب و اعلا و kərəti- از ریشۀ کَر (Kar-) به معنی کردن است؛ بنابراین فرشو کرتی یعنی نوسازی (همو، 1006-1008؛ نیز نک‍ : ایرانیکا، X/ 190-191). رست (rist) از ریشۀ اوستایی irista- (از ریشۀ raēө-: مردن) به معنی مرده و آخیز از ریشۀ هَئیز (haēz-) به معنی برخاستن است و «رست‌آخیز» برخاستن مردگان ترجمه می‌شود (بارتلمه، 1480,1530,1730؛ پورداود، همانجا؛ نیبرگ، II/ 170). اصطلاح «تن‌پسین» در متون فارسی میانه، پیکر جاودانه‌ای است که در پایان جهان، آفریدگان با آن برمی‌خیزند (زند ... ، 9؛ راشدمحصل، 33؛ ارداویراف‌نامه، 81؛ داستان ... ، 219؛ پورداود، همان، 219، حاشیۀ 8؛ بهار، پژوهشی ... ، 40). 
در متون فارسی، افزون‌بر رستاخیز و رستخیز، که بازماندۀ رست‌آخیز از زبان فارسی میانه‌اند، صورتهای دیگری هم به کار رفته است، ازجمله روز بازخواست، روز شمار، روز حساب، روز بزرگ، روز بازپرس، روز داوری، روز داد، روز عرض، روز عذرآوری، روز درنگ، روز دگر، روز امید و بیم، روز حشر، روز قیامت، قیامت، محشر، آخرت و معاد (داعی‌الاسلام، لغت‌نامه ... ، ذیل واژه‌ها و ترکیبات). 

پیشینه

ایرانیان باستان به معاد فردی، جمعی و داوری روز پسین باور داشتند (هینلز، 95؛ شاکد، 44، 51، 53). تدفین جنین در خانه‌های سیلک و شوش در هزاره‌های 5-4 ق‌م (گیرشمن، 30-31) و وجود ابزار زندگی کنار مردگان در گورخمره‌های اشکانی، نشان‌دهندۀ باور به زندگی پس از مرگ نزد ایرانیان باستان است (کامبخش‌فرد، 3، 8؛ نیز نک‍ : بویس، 12-14).
فرشگرد و پیروزی واپسین نیکی بر بدی 000‘ 3 سال پس از زردشت رخ می‌دهد (موله، 109؛ روایت ... ، 38؛ صد ... ، 94) و این امر با آمدن 3 منجی، اوشیدَر، اوشیدرماه و سوشیانس، پسران زردشت، هم‌زمان است و هریک سر هر هزاره از 000‘ 3 ‌سال پایانی ظهور می‌کنند (کتاب پنجم ... ، 34؛ مینوی خرد، 23). هر منجی از دوشیزه‌ای متولد می‌شود که با آب‌تنی در دریاچۀ کیانسه (کانسه) در سیستان (تفضلی، 59) و ورود فرَه (بندهش، 142) یا نطفۀ (بهار، همان، 183) زردشت در بدنش باردار شده است (بندهش، 142-143). هر 3 منجی به دیدار هرمزد می‌روند و دین را، که به سستی گراییده است، می‌آرایند (وزیدگیها ... ، 67، 113). خورشید در زمان اوشیدر، 10 روز، زمان اوشیدرماه، 20 روز و زمان سوشیانس، که رستاخیزکننده است، 30 روز میان آسمان می‌ایستد و همۀ مردم ایمان می‌آورند (زند، 17؛ بهار، همان، 199؛ بندهش، 116؛ نیز نک‍ : تاورنیه، 421). 
در هزارۀ اوشیدر، که 800‘ 1 (زند، همانجا) یا 500‘ 1 سال پس از دین‌آوری زردشت ظهور می‌کند (روایت، 58)، انواع گرگها در هم می‌آمیزند و به یک پیکر تبدیل می‌شوند؛ ولی سپاه مردم به سروری اوشیدر آن گرگ را نابود می‌کند. در هزارۀ اوشیدرماه، انواع مارها در هم می‌آویزند و ماری عظیم پدید می‌آید، ولی مردم به فرماندهی اوشیدرماه آن را از بین می‌برند. در این هزاره و در ششم فروردین (روز ... ، 69)، گرشاسبِ سام به فرمان هرمزد، ضحاک را، که از بند فریدون رها شده و 3/ 1  آفریدگان را بلعیده است، با گرز می‌کشد (زند، 18- 19؛ روایت، 60؛ سرکاراتی، 251-280). پس از کشته‌شدن ضحاک، نیروی آز کاهش می‌یابد و مردم با هر 3 روز یک‌بار غذاخوردن سیر می‌شوند. آنها نخست از ‌خوردن گوشت دست می‌کشند و گیاه‌خوار، شیرخوار و سپس آب‌خوار می‌شوند؛ حتى 10 سال پیش از آمدن سوشیانس، هیچ چیز نمی‌خورند و نمی‌میرند (بندهش، 145). در این زمان، مردم در علم دارو و پزشکی به اندازه‌ای توانمند می‌شوند که مرگشان فقط ناشی از قتل و پیری است (زند، 18). 
سوشیانس از ریشۀ اوستایی saošyant- به معنای نجات‌دهنده (بارتلمه، 1551) یا سودبخش (یشتها، 2/ 101)، و طول هزاره‌‌اش فقط 57 سال است (وزیدگیها، 97؛ نک‍‍ : مزداپور، داغ ... ، 224-225). در دورۀ سوشیانس، همۀ مردم دین‌بردار می‌شوند و کسی نمی‌میرد. 3 ماه پیش از رستاخیز، همانند آغاز آفرینش، نبردی بزرگ میان نیروهای طبیعت درمی‌گیرد؛ با این تفاوت که در آغاز آفرینش نبرد آب‌افزا بود و در اینجا آتش‌افزا ست (وزیدگیها، 99). غروب روز 26 اسفند (همان، 102)، فرشگرد کرداران (اوستایی؛ پورداود، حاشیه بر، 332، حاشیۀ 1) بر سر جسد مردگان می‌ایستند (روایت، 61) و دعا می‌خوانند (وزیدگیها، همانجا). هرمزد استخوان را از زمین، خون را از آب، موی را از گیاه و جان را از باد، که 5 انباردار او به شمار می‌روند (همان، 92؛ داستان، 402-403؛ صد، 173-174)، طلب می‌کند و آنها را در هم می‌آمیزد (روایت، همانجا)، اما نه به آن چهره که مُرده‌اند، بلکه از گل روشن بدون تاریکی، آب بدون زهر، آتش بدون دود و باد خوش‌بوی پر از تندرستی (وزیدگیها، 106-107). سوشیانس 5 بار یشت (نیایش دینی) می‌کند، در گاودم می‌دمد (همان، 102) و هر بار 5/ 1  مردگان را زنده می‌کند (روایت، همانجا). او هرکس را از همان‌جا که مرده بود، برمی‌انگیزاند (بندهش، 146؛ داستان، 403). مردم پدر، مادر، برادر، زن و خویشان خود را می‌شناسند (روایت، بندهش، همانجاها؛ داستان، 404). 
پس از 6 روز و در ششم فروردین (روز، 71) یا روز نخست از پنجۀ دزدیده (موله، 111-112)، برانگیختن مرده‌ها پایان می‌یابد. ایسَتواستَرِ داور، پسر زردشت، انجمن ایستواستران (بهار، پژوهشی، 290) را تشکیل می‌دهد و هرکس در آن، نیک‌کنشی و بدکنشی خویش را می‌بیند. پرهیزگار در برابر بدکار همچون گوسفند سفید در برابر گوسفند سیاه می‌شود و بی‌دینان به ناله و افغان می‌افتند (گاتها، 145). به مدت 3 شبانه‌روز، پرهیزگار را به بهشت برین و گناهکار را به دوزخ می‌افکنند تا در آنجا تن و روان پرهیزگار شادی و گناهکار مکافات ببیند (بندهش، داستان، همانجاها). گناهکار سزاوار مرگ را سر می‌برند، 3 شبانه‌روز در دوزخ می‌افکنند، مکافاتِ نه‌هزارساله به او می‌دهند و گناهکاران دیگر را به اندازۀ گناهشان مجازات می‌کنند (روایت، همانجا؛ صد، 174-175). اَرایمن (اریامن) ایزد (بندهش، 147؛ داستان، 405) با آتش و به فرمان خدا، فلز کوهها (صد، 175) یا کوهها و دره‌ها را می‌گدازد (بندهش، همانجا)، همۀ مردم را از درون آن فلز، که برای پرهیزکاران چون شیر گرم و برای بدکار گداخته است، می‌گذراند و پاک می‌کند (صد، همانجا). مردم پس از عبور، با عشق به هم می‌رسند و از داوری یکدیگر می‌پرسند. سوشیانس و یارانش گاو هَدَیوش (بهار، همان، 157؛ هینلز، 95) را در یزشی (آیین عبادی) می‌کشند و از پیه آن و درخت هوم سپید نوشابۀ بی‌مرگی می‌سازند، به مردم می‌دهند و همه را بی‌مرگ و جاودانه می‌کنند (بهار، همان، 81، 116، 152؛ بندهش، همانجا؛ داستان، 405-406). 
همۀ مردم را در سن 40 (روایت، 63) یا افراد بالغ را در سن 40 و نابالغان را در سن 15 (بندهش، همانجا) یا گوشت‌خواران را در سن 40 و بقیه را در سن 15 (روز، 73، 75) برمی‌انگیزانند. به هرکس زن و فرزند (بندهش، همانجا) یا به زنْ شوهر و به مردْ زن (روایت، 61) می‌دهند، اما دیگر زایشی نخواهد بود (همان، 64؛ بندهش، همانجا). زن و شوهر فقط از یکدیگر و نه از دیگری لذت می‌برند (وزیدگیها، 107). سوشیانس همۀ مردم را به سزا پاداش می‌دهد (بندهش، همانجا؛ نک‍ : کتاب پنجم، 44) و خود به بهشت برین می‌رود (بندهش، همانجا). به یاری نیروی خردِ بیشتر (مینوی خرد، 64)، ایزد بهرامِ پیروزْ اهریمن و دیوان را (داستان، 206-207) یا هرمزدْ اهریمن را و ایزدانِ امشاسپندْ دیوان هماورد خود را می‌گیرند و اهریمن و آزِ ازکارافتاده را از آسمان به تیرگی می‌افکنند (بندهش، 148؛ وزیدگیها، 97) یا دیوان یکدیگر را می‌خورند، ایزد سروشْ دیو آز (روز، 71) یا دیو خشم را می‌کشد، اهریمنْ آسمانی را که زیر زمین است سوراخ می‌کند و می‌گریزد (داستان، 259، نیز حاشیۀ 10) یا در زندانی از روشنایی افکنده و سرنگون می‌شود (کتاب سوم ... ، 4) و زمین بی‌فراز و نشیب و هموار می‌گردد (بندهش، همانجا). 
در روایت پهلوی، با اندکی تفاوت آمده است که پیش از برانگیختن مردگان، سوشیانس و یارانش به نبرد دیو بددینی و بدعت می‌روند و آن را مانند سنگی که به آب افتد در دوزخ می‌افکنند. سوشیانس با 5 بار یشت، همۀ دیوان جز آز و اهریمن را نابود می‌کند و اهریمن، که آز قصد جویدنش را دارد، به هرمزد شکایت می‌برد. ایزد سروشْ دیو آز را نابود می‌کند و هرمزدْ اهریمن و بدیِ نخستین را از آسمان بیرون و اهریمن را برای همیشه ناکار می‌کند (ص 62-63). مورد دیگر اختلاف در این گزارش، تشکیل انجمن ایستواستران پس از 3 روز پاداش و جزای مردمان در بهشت و دوزخ و گذر از فلز گداخته است. همچنین آمده است که هرمزد، ایزدان و مردمان همه به یک جا می‌روند، ستاره و خورشید و آتشِ بهرام به پیکر مرد درمی‌آیند و به زمین وارد می‌شوند. مردم در خوشی و آسایشی، که در خرد این جهانی نمی‌گنجد، به دیدار هرمزد می‌روند و به ستایش او می‌پردازند. گیتی نو پیرنشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی و کامروا خواهد بود (یشتها، 2/ 332) و هرمزد در کشور جاودانی خود، همۀ آنچه نیک و نغز است، به کسی می‌بخشد که او را خشنود سازد ( گاتها، 129).
بنا بر هرمزدیشت، ذکر نامهای هرمزد و ایزدان امشاسپند در کلام مقدس، برای روز واپسین بسیار مؤثر است (یشتها، 1/ 49، 55). در این روز، نقطۀ سیاه پیشانی پدر دوزخی با شفاعت فرزند برداشته می‌شود (صد، 133-134). روان کودکی که در هفت‌سالگی مرده است، در صورت بهشتی یا دوزخی‌بودن پدر و مادر، به بهشت یا دوزخ می‌رود و اگر پدر و مادر «یشت سروش» کنند، روان کودک از روان پدر و مادر جدا می‌شود، به بهشت می‌رود و در پیشگاه خداوند، پدر و مادر را شفاعت می‌کند (همان، 36). روان کسانی که رستاخیز و تن پسین را باور ندارند، پس از مرگ، بارها به مکافات بلعیدن و دفع‌شدن دچار می‌شود ( ارداویراف‌نامه، 81؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : زند، 9، 13- 19؛ آموزگار، 147؛ مسکوب، 27-30، 242-244؛ شاکد، 48-71؛ ایرانیکا، X/ 190-192).
مانویان فقط به معاد روحانی معتقد بودند و پایان جهان را با انواع سختیها، آمدن «عیسای درخشان» و داوری او در مرکز جهان، فروریختن آسمانها و زمین و آتش‌سوزی بزرگی که 1468 سال به طول می‌انجامد پیشگویی کرده‌اند (نک‍ : میرفخرایی، 30؛ بویس، بررسی ... ، 106- 118؛ کره، 125). خرم‌دینان به رستاخیز و داوری نهایی باور نداشتند (بهار، ادیان ... ، 99-100).
در متون فارسی میانه، بر ارتباط میان رستاخیز و نوروز (ﻫ م) تأکید شده است که یادبود آفرینش، نشان شکست سالانۀ مینوی تباهی (بویس، 34) و تجسمی از تجدید حیات است (موله، 66؛ بویس، 129؛ وزیدگیها، 94-95). رستاخیز در زمان «رَپیثوین» رخ می‌دهد که پادشاه گرمای نوروز است و با هجوم دیو زمستان در زیر زمین پنهان می‌شود و آبها را گرم می‌کند و گیاهان را زنده نگه می‌دارد و در نیمروزِ نوروز به روی زمین بازمی‌گردد و با خود گرما و نور می‌آورد. این بازگشت سالانۀ او در بهار، بازتابی از امید به رستاخیز و پیروزی نهایی نیکی است (الیاده، 75-77؛ هینلز، 43، 46؛ بویس، 32، نیز نک‍ : تاریخ ... ، 1/ 305). در 10 روز پایانی سال، جشن فروردیگان (نک‍ : ﻫ د، جشن) یا جشن مردگان، که ششمین و آخرین جشن فصلی یا گاهنبار است، برای یادآوری آفرینش انسان برگزار می‌شود. در این جشن، روانهای درگذشتگان از بهشت و دوزخ، یا فرَوَشیهای مردگان (مزداپور، زرتشتیان، 103) از آسمان به زمین می‌آیند و از خانه‌های خود بازدید می‌کنند. رستاخیز مردگان هم در آخرین 10 روز آخرین سال جهان صورت می‌گیرد (موله، 68؛ نیز نک‍ : روز، 22-25). رسم رفتن بر سر مزار درگذشتگان، خیرات برای روان آنها و روشن‌کردن شمع، چراغ یا آتش در روزهای پایانی سال، که برای استقبال از روان یا فروشی مردگان است، هنوز در ایران پابرجا ست (الیاده، 75-81؛ قریب، 195؛ بویس، همان، 1/ 304-305، 336-337).
اندیشۀ رستاخیز و آتش روز واپسین، که اصل ایرانی دارد، بر عقاید شرقی و غربی هم تأثیر گذاشته، و جزئی از اصول اعتقادی بیشتر مردم جهان شده است (هینلز، 95؛ الیاده، 131؛ بویس، 29، تاریخ، 1/ 398؛ شاکد، 44-45). یکی از عوامل گسترش این باور به سایر مناطق جهان، رواج کیش مهرپرستی در مناطقی وسیع از جهان بوده است. براساس این کیش ایرانی، ایزد مهرْ داور روز واپسین است که در پایان جهان، با خود آتش می‌آورد و بدکاران را نابود می‌کند (هینلز، 119- 129؛ شاکد، 116-117؛ مقدم، 1/ 32-33، 72، 90-91؛ بویس، همان، 3/ 547- 548، 559). 
در نوشته‌های یهودیان، کـه ظاهراً بیشترین تأثیـر را از دینهای ایرانی گرفته‌اند (همان، 3/ 472- 519؛ پورداود، آناهیتا، 103-104)، از جاری‌شدن رود آهن گداخته در رستاخیز و گذر مردم از آن سخن رفتـه است (همو، «سوگند‌نامه»، 155). در ادبیات یهودی ـ مسیحی به کران‌مندی تاریخ جهان، حوادث کیهانی و تاریخی، همچون خشک‌سالی، طلوع‌نکردن خورشید و مـاه، جنگ در پایان جهـان، ظهور مسیح و داوری او و رستاخیز یا داوری روز یهوه اشاره شده است (ترجمه ... ، 125-126، 258- 259؛ الیاده، 134-137؛ نیز نک‍‍‍ : بویس، همان، 3/ 472 بب‍ ، 547-550؛ بریتانیکا، VIII/ 529-530؛ شورتهایم، 187-191).
طول روز قیامت به درازای پنجاه‌هزار (معارج/ 70/ 4) یا یک‌هزار (سجده/ 32/ 5) سال است و ناگهان، در زمانی که فقط پروردگار از آن آگاه است، رخ می‌دهد (اعراف/ 7/ 187؛ یس/ 36/ 49-53). 

علائم و نشانه‌ها

وقوع حوادث طبیعی و ظهور حضرت مهدی (عج) از نشانه‌های این واقعه به شمار می‌رود. نام مهدی موعود (عج)، که در پایان جهان ظهور، و ستمکاران را نابود می‌کند و به حکومت می‌رسد، در قرآن کریم نیامده است (EI2, V/ 1230-1238؛ بویس، 152). دابة الارض را هم یکی از نشانه‌های نزدیکی قیامت دانسته‌اند: حیوانی عظیم‌الجثه که در آخرالزمان کافران را مُهر می‌زند و نمایان می‌سازد (نک‍‍ : معین، ذیل واژه). یکی از علائم دیگر نزدیکی قیامتْ دجال است که در آخرالزمان ظهور می‌کند و مردم را می‌فریبد. او بر خری عجیب سوار است که مردم پشکلِ آن را نقل‌ونبات پندارند و به هر موی آن طبلی آویخته است و ازدحام عجیبی به راه می‌اندازد. خر دجال ظهورکردن کنایه از ازدحام و جنجال عظیم است (همو، ذیل دجال، خر دجال؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، دجال؛ خر دجال).

قرآن

در قرآن دربارۀ روز قیامت آمده است که در این روز، آسمان سست (حاقه/ 69/ 16)، شکافته (مرسلات/ 77/ 9)، از جای برکنده (تکویر/ 81/ 11)، پیچیده چون طوماری (انبیاء/ 21/ 104) در دست خدا (زمر/ 39/ 67)، گدازان همچون فلز گداخته (معارج/ 70/ 8)، سرخ‌رنگ و گلگون است (الرحمٰن/ 55/ 37) و چون دودِ (دخان/ 44/ 10) رونده (طور/ 52/ 10) و عذابی دردناک مردم را در بر می‌گیرد (دخان/ 44/ 11). خورشید (تکویر/ 81/ 1)، ماه (قیامت/ 75/ 8) و ستارگان (تکویر/ 81/ 2) تاریک و پراکنده (مرسلات/ 77/ 8) می‌شوند و فرومی‌ریزند (انفطار/ 82/ 2) یا ماه (قمر/ 54/ 1) و دریاها شکافته (انفطار/ 82/ 3) و شعله‌ور (تکویر/ 81/ 6) می‌شوند. بر اثر لرزه‌ای سخت (زلزال/ 99/ 1؛ مزمل/ 73/ 14)، زمین به‌شدت در هم می‌کوبد و خرد می‌‌شود (فجر/ 89/ 21)، کوهها چون پشم حلاجی‌شدۀ متلاشی (قارعه/ 101/ 5؛ معارج/ 70/ 9)، یا از جا کنده و خاک می‌شوند و بر باد می‌روند (طه/ 20/ 105). زمین پست و هموار می‌شود (طه/ 20/ 106) و هرآنچه در شکم داشته، بیرون می‌ریزد (زلزال/ 99/ 2). مردم از قبرها (انفطار/ 82/ 4؛ ق/ 50/ 42) به‌سرعت (معارج/ 70/ 43) بیرون می‌آیند و با وحوش محشور می‌شوند (تکویر/ 81/ 5). در قرآن کریم، از دو بار دمیدن صورِ اماته و احیاء سخن رفته است. با دمیدن صور اماته همۀ زندگان می‌میرند، به‌جز آنها که خدا بقایایشان را بخواهد و با دمیدن دوم به محشر بنگرد (زمر/ 39/ 68؛ اسراء/ 17/ 97). در قرآن، نامی از اسرافیل برده نشده است و فقط در روایات، از او با نام فرشته‌ای مقرب، که هنگام قیامت در صور می‌دمد، نام برده‌اند (نک‍ : دبا، 8/ 286- 289). فرشتگان و روح‌الامین برای گرفتن فرمان، به عرش خدا می‌روند (معارج/ 70/ 4)، 8 فرشته عرش پروردگار را در بر می‌گیرند (حاقه/ 69/ 17) و همه به ستایش خداوند می‌پردازند (زمر/ 39/ 75).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: