قهوه خانه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273115/قهوه-خانه
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
قَهْوهخانه، از نهادهای اجتماعی با کارکردهای متنوع فرهنگی، ادبی، اجتماعی و سیاسی در فرهنگ مردم ایران. قهوهخانه در ابتدای شکلگیری، مکانی بود که در آن قهوه (ه م)ی دمکرده به مشتریان عرضه میشد؛ اما بعدها بهرغم آنکه عرضه و نوشیدن چای (ه م) جای قهوه را گرفت، نام قهوهخانه پابرجا ماند و تغییری نکرد. قهوهخانه، که سنت دیرپای قهوهخانهنشینی را در ایران به وجود آورد، نخستین نهاد اجتماعیای بود که در جامعۀ شهری ایران شکل گرفت و زمینهای را فراهم آورد که مردان از محیط خانه یا محل کار به فضای عمومی روی بیاورند (بلوکباشی، قهوهخانه ... ، 11). به عبارت دیگر، قهوهخانه از نخستین نهادهایی بود که در شکلگیری فضای عمومی نقشی مؤثر ایفا کرد. ایجاد قهوهخانه با استقبال گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی جامعه روبهرو شد. این موضوع بیش از هرچیز، بازتابی از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایران بود. در دورۀ صفوی، بهویژه زمان سلطنت شاه عباس اول (996- 1038 ق/ 1588- 1629 م) و با تثبیت حکومت مرکزی، امنیت در مناطق مختلف ایران حاکم شد. این امنیت سبب گسترش و رونق فعالیتهای اقتصادی شد. همچنین، ایجاد کارگاههای فرشبافی، پارچهبافی، ابریشمکشی، کاشیسازی و فلزکاری از سوی حکومت، امکان اشتغال بیشتر را فراهم کرد. در کنار اینها، ساخت کاروانسراهای (نک : ه د، کاروان و کاروانسرا) مختلف بههمراه توسعۀ مناسبات با کشورهای اروپایی، سبب گسترش تجارت خارجی و داخلی شد (برای شرحی بیشتر در این زمینه، نک : سیوری، 92 بب ). بنابر گزارشی، در 1048 ق/ 1638 م، بیش از 800‘1 کاروانسرا در ایران دایر بوده است. آبادانیهایی که بهویژه در دورۀ سلطنت شاه عباس دوم (1052-1077 ق/ 1642-1666 م) در اصفهان صورت گرفت این شهر را به یکی از بزرگترین و زیباترین پایتختهای جهان در آن دوره تبدیل کرد (همو، 172). مجموعۀ این وضعیت سبب افزایش رفاه برخی اقشار، بهویژه مردم شهرهای بزرگ شد. یکی از نتایج این موضوع ایجاد اوقات فراغت برای آنان بود. شکلگیری قهوهخانهها همزمان با چنین تحولاتی صورت گرفت. در قهوهخانهها علاوهبر فروش قهوه، خدمات دیگری هم به برخی مشتریان ارائه میشد که مهمترین آنها قلیان (ه م) بود. فراهمکردن ملزومات کشیدن چپق (ه م)، مانند توتون و آتش و کشیدن تریاک (ه م) تا پیش از ممنوعیت آن، از جملۀ خدمات دیگر قهوهخانهها محسوب میشد. بعدها، عرضۀ انواع شربت، بستنی، فالوده (ه مم) و نوشابه و در برخی قهوهخانهها، تدارک آبگوشت (ه م) و فروش آن مرسوم گردید (نک : دنبالۀ مقاله). قهوهخانه زمینۀ مناسبی را برای گذراندن اوقات فراغت فراهم میکرد. تاورنیه ضمن توصیف قهوهخانههای میدان نقشجهان اصفهان، مینویسد که بیشتر ایرانیهای متمول هرروز پیشازظهر، به قهوهخانهها میرفتند و در آنجا، با قهوه و قلیان پذیرایی میشدند (ص 390). کمپفر، پزشک آلمانی، که در دورۀ شاه سلیمان صفوی (حک 1077 یا 1078-1105 ق/ 1667-1694 م) ساکن ایران بوده است، مینویسد که مردم بیکار و فارغالبال به قهوهخانه میآیند و ضمن کشیدن قلیان و نوشیدن قهوه، هنرنمایی شاعران، گویندگان و نقالان را تماشا میکنند و بهاینترتیب، «به بهترین و مطبوعترین وجه» وقت میگذرانند (ص 195). گذراندن اوقات فراغت در قهوهخانه تا سالهای اخیر نیز استمرار داشته است (نک : مختارپور، 224؛ حمدیه، سراسر اثر؛ همایونی، فرهنگ ... ، 186-187). بهتدریج، فعالیت گروههای هنری مختلف مانند نقالان، پردهخوانان، شاهنامهخوانان، نوازندگان، بازیگران نمایشهای روحوضی و بعدها، پخش موسیقی از طریق گرامافون زمینههای بیشتر و متنوعتری را برای گذراندن اوقات فراغت در قهوهخانهها فراهم کرد. شاردن (ه م)، که در دورۀ صفوی سالها در ایران ساکن بود، در قیاس با سایر سفرنامهنویسان، گزارش کاملتری از قهوهخانه و فعالیتهای آن ارائه داده است. وی مینویسد که قهوهخانه هم محلی برای دیدار و ملاقات افراد بود و هم مکانی برای وقتگذرانی و نیز جایی برای اجرای نقالی (ه م) و شعرخوانی و انجام بازیهایی مانند شطرنج و نرد (ه مم) که منع شرعی نداشتند (2/ 844). بهشتی هروی، شاعر سدۀ 11 ق/ 17 م، در سفرنامۀ منظوم خود، هنگام توصیف قهوهخانههای اصفهان، به حضور شاعران، آوازخوانان، نوازندگان و رقاصان در این مکانها اشاره کرده است (ص 221-222؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). در دورۀ صفوی، گاه واژۀ قهوه را بهجای قهوهخانه به کار میبردهاند. نجات اصفهانی، از شاعران سدۀ 11 ق، در مثنوی سیر السالکین آورده است: گهی در قهوۀ مؤمن به صحبت/ گهی در قهوۀ زینا به عشرت (ص 74) و منظورش قهوهخانههای مؤمن و زینا ست کـه از جملـۀ قهوهخانههای مشهور اصفهـان در آن دوران بودهاند (گلچین، 74، حاشیـۀ 5؛ بـرای نمونـههای دیگر، نک : نصرآبـادی، 1/ 203، 205، 2/ 760؛ فلسفی، زندگانی ... ، 2/ 34).
اوایل سدۀ 10 ق/ 16 م، با تأسیس نخستین قهوهخانه در مصر، سنت قهوهخانهنشینی از این کشور به شام و عثمانی وارد شد. در 962 ق/ 1555 م، زمان سلطان سلیمان خان، معاصر شاه تهماسب اول (ح 930-984 ق/ 1523-1576 م)، نخستین قهوهخانه در استانبول دایر، و پس از زمانی کوتاه، تأسیس آن در شهرهای مختلف عثمانی رایج شد. قهوهخانههای استانبول بهزودی به مرکز تجمع شاعران و ادیبان ترک تبدیل شد. آنها ضمن خواندن شعر و طرح مباحث ادبی، با شطرنج و نرد خود را سرگرم میکردند (همو، «تاریخ ... »، 260). باتوجهبه کارکردهای ذکرشده دربارۀ نخستین قهوهخانههای ایـران (نک : دنبالۀ مقاله)، میتوان این فرض را پذیرفت که آشنایی ایرانیان با نهاد قهوهخانه از طریق عثمانیان بوده است (فلسفـی، همانجا). البته نوشیدن قهوه در ایران از سدۀ 10 ق و پیش از تأسیس قهوهخانه، رایج بود و تألیف رسالههایی دربارۀ قهوه به زبان فارسی در همین سده، مؤید ایـن موضوع است (نک : منزوی، 5/ 3311، 3796).بر اساس اسناد و گزارشهای موجود، نخستین آگاهیهای ما دربارۀ قهوهخانه و ساخت آن مربوط به زمانی است که شاه عباس اول پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و تصمیم به زیباسازی و توسعۀ اصفهان گرفت. در طرح زیباسازی و توسعۀ پایتخت جدید، شاه عباس به ایجاد بناهای عامالمنفعه توجه کرد، ازجمله تأسیس قهوهخانههایی در اطراف میدان نقشجهان اصفهان و دو سوی خیابان چهارباغ. در آثار دورۀ صفوی، تاریخهای متفاوتی برای اتمام این طرح و بهرهبرداری از آن ذکر شده است. منجم یزدی تاریخ 1011 ق را برای اتمام قهوهخانه و بهرهبرداری از آن بیان میکند و در ادامه، مادهتاریخی سرودۀ شاه عباس میآورد که مؤید همان سال است؛ وی سپس مینویسد که شاه این قطعه را در شب 12 رجب در قهوهخانه سرود (ص 236-237؛ برای تاریخهای دیگر، نک : جنابدی، 759-762؛ اسکندربیک، 2/ 871-873). اهمیت گفتار منجم یزدی در قیاس با نوشتههای دیگران در این است که وی به رسم قهوهخانهنشینی نیز اشاره میکند. متعاقب این مطلب، گزارشی است که برخی تذکرهنویسان دربارۀ امینای شاعر آوردهاند که به 5 سال پس از منجم یزدی مربوط است. براساس این گزارش، امینای نجمی در 1016 ق، مورد تفقد شاه عباس قرار میگیرد و شاه 100 تومان پاداش به وی میدهد. امینا، که بر پسربچهای قهوهچی عاشق بوده است، همۀ این مبلغ را صرف معشوق خود میکند (اوحدی، 1/ 637). علاقۀ شاه عباس به قهوهخانه به اندازهای بود که گاه ضیافتهای سیاسی را هم در قهوهخانه برگزار میکرد (نک : سیلوا، 341).
از این تاریخ به بعد در متون مختلف، بهویژه تذکرهها و سفرنامههای اروپاییان، آگاهیهای جزئیتر و مشخصتری در اینباره ارائه شده است. این گزارشها مؤید علاقۀ ویژۀ شاه عباس به قهوهخانه است که به صورتهای متفاوت بازتاب مییابد. او گاه سرزده به قهوهخانهای میرفت و با شاعران و هنرمندان گفتوگو میکرد؛ برای نمونه، میتوان به رفتن وی به قهوهخانۀ بابا عرب و گفتوگوی او با ملا شکوهی و میر الٰهی اشاره کرد (نصرآبادی، 1/ 343، 363). گاه نیز دستور تأسیس قهوهخانهای را برای برخی شاعران میداد؛ برای مثال به دستور وی، قهوهخانهای در چهارباغ برای شمس تیشی شاعر ساختند (همو، 1/ 213-214). علاوهبر موارد مذکور، قهوهخانههای دیگری هم در اصفهان بود که تذکرهنویسان به برخی از معروفترین آنها اشاره کردهاند، مانند قهوهخانۀ درویش دلاک و قهوهخانۀ طوفان که نام آن از اسم پسربچهای زیبارو و شاغل در آن قهوهخانه گرفته شده بود و بسیاری از مشتریان برای دیدن او به این قهوهخانه میرفتند و حتى برخی شاعران بر وی عاشق شده بودند (همو، 1/ 203، 553-554؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). مشتریان قهوهخانهها به اندازهای بودند که گاه جای نشستن پیدا نمیشد؛ چنانکه میر صیدی تهرانی، شاعر سدۀ 11 ق، دربارۀ قهوهخانۀ زینا گفته است: بیا به قهوۀ زینا رویم صیدی زود/ که یک زمان دیگر جای شاه پیدا نیست (فخرالزمانی، 808، نیز حاشیۀ 1). سیلوا ای فیگروا نیز قهوهخانۀ جنب دارالشفای قیصریۀ اصفهان را یکی مشهورترین مکانهای این شهر دانسته است (همانجا).تا پایان سدۀ 11 ق، قهوهخانه به نهادی کاملاً شناختهشده در ایران تبدیل شده بود. تا این زمان، در بسیاری از شهرهای ایران قهوهخانهها شکل گرفته بودند و سنت قهوهخانهنشینی کاملاً رایج شده بود. خوزانی اصفهانی ضمن شرح واقعهای از تهران سدۀ 11 ق، به دعوایی منجربهقتل در قهوهخانه اشاره میکند (2/ 966). این مطلب مؤید وجود قهوهخانه در تهران آن دوره است. محمد مفید بافقی، که در نیمۀ دوم سدۀ 11 ق میزیست، هم به برخی از قهوهخانههای آن دوران یزد اشاره کرده است، مانند قهوهخانۀ میدان خواجه از تأسیسات میرزا حکیم کلانتر و قهوهخانۀ چهارسوق که هر دو محل تجمع شاعران و ادیبان بودهاند و قهوهخانهای که اللهقلی بیک کلانتر در سدۀ 11 ق حوالی «میدان وقت و ساعت» تأسیس کرده بود (3(1)/ 228، 246، 399، 443، 444). افزونبر اینها، میتوان از قهوهخانههایی یاد کرد که طی سدۀ 11 ق، در شهرهای دیگر تأسیس شده بودند، مانند قهوهخانۀ پایین پای حضرت امام در مشهد، قهوهخانۀ آقا قیاسا در کاشان و قهوهخانۀ آقا منصور سمنانی در سمنان (ملیحا، 81، 104، 276). براساس سفرنامههای اروپاییان، این وضعیت کموبیش تا پایان دورۀ صفوی ادامه داشته است.تاکنون گزارشی از قهوهخانهها و فعالیتهای آنها از پایان دورۀ صفوی تا دورۀ قاجار منتشر نشده است. فقط در یکی از متون تاریخی مربوط به زندگی و سلطنت نادرشاه، به دستور وی مبنی بر ساخت برخی بناهای عمومی ازجمله قهوهخانهای در قندهار اشاره شده است (استرآبادی، 375-376). از سوی دیگر، حسین تحویلدار در گزارش خود، که اواخر دورۀ ناصرالدین شاه تهیه کرده است، از سابقۀ وجود قهوهخانه در اصفهان اظهار بیاطلاعی میکند و مینویسد: «قهوهخانه از پیش ]در اصفهان[ مصطلح نبوده و به یک قهوهخانۀ دولتی که در وسط چهارباغ کهنۀ قدیم ساختهاند منحصر بوده، حال چند سال است کمی رواج گرفته، چند باب قهوهخانه ساختهاند» (ص 120). برخی پژوهشگران با استناد به گزارش تحویلدار و اینکه در گزارشهای منتشرشده تاکنون هیچ آگاهی ویژهای دربارۀ قهوهخانه دیده نمیشود، به این نتیجه رسیدهاند که اوضاع نابسامان ایران در فاصلۀ سالهای فروپاشی سلسلۀ صفویان و رویکارآمدن قاجاریان، که با آشفتگی و آشوب فراوان همراه بود، سبب ازرونقافتادن قهوهخانهها و تعطیلی آنها شده است (بلوکباشی، قهوهخانه، 43).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید