صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قوچ اندازی /

فهرست مطالب

قوچ اندازی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 19 خرداد 1403 تاریخچه مقاله

قوچْ‌اَنْدازی، نرسردادن یا کلِ قوچ، مراسمی که طی آن، دامداران قوچها و کلها (بزهای نر) را برای جفت‌گیری در گله‌های گوسفند و بز رها می‌کنند.
زمان مراسم قوچ‌اندازی در نقاط مختلف ایران، باتوجه‌به اقلیم و آب‌و‌هوای هر منطقه متفاوت است. برای نمونه، در میان عشایر کرمان، 120 روز پس از نوروز و در دامغان و محلات و خمین، اوایل مهرماه است (نک‍‌ ‌: دنبالۀ مقاله). در همۀ مناطق، از مدتی پیش از مراسم قوچ‌اندازی، قوچها و کلها را از گلۀ گوسفندان و بزها جدا و در گله‌ای جدا نگهداری می‌کنند. گلۀ ایجادشده اگر‌چه از لحاظ شمار کوچک است، اما برای آن معمولاً چوپانی ویژه می‌گمارند و مرتعی خاص به آن اختصاص می‌دهند. دامداران و به‌ویژه عشایر به چند سبب موعد معینی را برای آمیزش گوسفندان و بزها در نظر می‌گیرند: نخست، آنها با این کار خود زمان مناسب زایش گوسفندان را انتخاب می‌کنند، یعنی زمانی که در حال کوچ نیستند. همچنین، این کار سبب می‌گردد که زایش همۀ گوسفندان باردار تقریباً در دورۀ معینی انجام بگیرد؛ در غیر این صورت، تولد بره‌ها به‌صورت پراکنده و در مدتی طولانی استمرار می‌یابد و این مشکلاتی برای آنها به‌ وجود می‌آورد (برای شرح مستوفی در این‌باره، نک‍‌ : شاه‌حسینی و رنجبر، ایلها ... ، 200-202). در نظر گرفتن چراگاههای ویژه نیز به این سبب است که قوچها و کلها با تغذیۀ خوب تقویت شوند تا هنگامی که در گله رها می‌شوند، کارآیی لازم را داشته باشند (همان‌دو، «اصول ... »، 141).
در نراق، از توابع دلیجان، به مراسم رهاکردن قوچها در گله، کل قوچ می‌گویند و آن را در نخستین روز آبان برگزار می‌کنند. 
آنهایی که گله دارند، مقداری آجیل و تنقلات داخل سینی بزرگی می‌گذارند و به محل نگهداری گله می‌روند. ابتدا، با روغن و شیرۀ انگور حلوا درست می‌کنند، سپس روی سر میشها، که آنها را رو‌به‌قبله گذاشته‌اند، آجیل و خُرفه می‌ریزند و روی شاخ قوچها، انار، پیاز و خربزۀ دو‌قلو فرو می‌کنند، با این نیت که زادوولد آنها پربرکت شود. سپس در حال دست‌زدن، قوچها و کلها را در گله رها می‌کنند. این مراسم در روستای رباط‌ترک دلیجان، 10 مهرماه برگزار می‌شود و آن را قوچ‌گدار می‌گویند (نوبان، 180). 
در عشایر بختیاری، این مراسم در بهار یا به تعبیر خود آنها، بهارگاه، و پس از استقرار در سردسیر انجام می‌گیرد. آنها با قوچ همچون داماد رفتار می‌کنند؛ او را شست‌وشو می‌دهند؛ بر پیشانی، کمر و دستها و پاهایش حنا می‌گذارند؛ زنگوله‌ای زردرنگ از جنس برنج و گردن‌بندی بافته‌شده از پشم یا دستمالی رنگی بر گردنش می‌آویزند؛ مهرۀ دفع چشم‌زخم و بستۀ نمک کوچکی به حیوان می‌بندند و سپس با او حرف می‌زنند، مثلاً می‌گویند: ای قوچ قربانت بروم، تو بهترین همدم ما هستی، تو خوب می‌دانی که ما چه می‌خواهیم، ما از میشی که تو با آن جفت می‌شوی، بره‌های دوقلوی ماده می‌خواهیم که روغن و کرۀ ما بیشتر شود. بعد از آن، با دعا و صلوات آن را در گله رها می‌کنند. همۀ این کارها را، به‌جز شست‌وشو، زنان انجام می‌دهند. معمولاً در آخرین مرحله، دختری قوچ را در گله رها می‌کند. گاه نیز دختربچه‌ای را برای لحظاتی بر پشت قوچ می‌نشانند، با این نیت که در آن سال بره‌های مادۀ بیشتری به دنیا بیاید (قنبری). آنها همچنین دعاهای سلامتی و افزایش نعمت می‌نویسند و در پارچه‌های مخملی سبز قرار می‌دهند و به قوچ می‌بندند و در این هنگام، معمولاً اسفند دود می‌کنند. در برخی روستاهای بروجن، نیز کم‌وبیش همین کارها را انجام می‌دهند و در پایان، صاحب گله کوچک‌ترین دختر خانواده را بر پشت قوچ یا پازن (بز نر) سوار می‌کند و پس از طی مسافتی، او را از پشت حیوان بر می‌دارد و حیوان را در گله رها می‌کند. اهالی بروجن اوایل مرداد، قوچ و پازن تخمی را از گله جدا می‌کنند و هرروز مرتب به آنها شبدر و علف و کاه و یونجه می‌دهند تا پروار شوند؛ سپس اوایل شهریور، طی مراسم پیش‌گفته، آنها را در گله رها می‌کنند (طهماسبی). 
کردها به مراسم قوچ‌اندازی «به‌ران تی به‌ردان» یا «بَران بَردان» می‌گویند و آن را با جشن و پای‌کوبی برگزار می‌کنند. معمولاً در اواخر مهرماه، هنگامی که کوچ پاییزه انجام گرفته است و عشایر در گرمسیر مستقر شده‌اند، این مراسم برگزار می‌شود. پسران جوان پشم قوچها را با رنگهای سبز، آبی، سرخ و بنفش می‌آرایند و به گردن آنها زنگوله می‌آویزند و به رقص و پای‌کوبی می‌پردازند. دختران به گردن هر‌یک از قوچها، دستمالی خوش‌رنگ می‌آویزند و سپس آنها را به گلۀ میشها وارد می‌کنند. در همین زمان، مردان نیز چند تیر شلیک می‌کنند؛ گویی ازدواج دامها را جشن گرفته‌اند. در این روز، غذاهای متنوعی می‌پزند؛ مثلاً نوعی نان شیرینی که با میوه یا سبزی تهیه می‌شود و به آن گَته می‌گویند. میهمانانی را نیز برای شام دعوت می‌کنند و در‌عین‌حال، بین فقرا نیز غذا توزیع می‌کنند (سلیمی، 84؛ نیکیتین، 133-134). 
در روستای ابر شاهرود، به این مراسم نرسردادن می‌گویند. 6 ماه که از سال گذشت، دامداران روزی را معین می‌کنند و در آن روز، خود به همراه چوپانان جمع می‌شوند. ابتدا دو تن از دامداران شرط می‌بندند و هریک از آنها چابک‌ترین قوچ خود را انتخاب می‌کنند و برای قوچ‌بازی با قوچ حریف به میدان می‌فرستند. صاحب قوچِ بازنده موظف است گوسفندی ذبح و گوشتش را کباب و از دیگران پذیرایی کند. پس از صرف غذا، نوبت کشتی چوپانان می‌رسد. چوپان بازنده باید گوسفندی را ذبح و گوشتش را میان حاضران تقسیم کند. سپس، چوپان قوچها را در یک ردیف رو‌به‌قبله قرار می‌دهد و یکی از چوپانان انار یا خربزه‌ای را به پیشانی قوچها می‌زند و می‌گوید: همین انار را به پیشانی می‌زنیم، به اندازۀ هر دانۀ انار بره و بزغاله. در برخی روستاها، 6 عدد انار یا سیب یا تخم‌مرغ به پشت قوچها و بزهای نر می‌زنند و می‌گویند: خدا بده برکت؛ پس از آن، نرها را در گله رها می‌کنند (شریعت‌زاده، 475- 476). عشایر سمنان نیز در این مراسم، اناری را به سر قوچ می‌زنند با این اعتقاد که به فراوانی دانۀ انار، قوچها قدرت باروری بیابند (بـرای آگـاهی از بـاور مردم به قدرت برکت‌زایـی انار در فرهنگ مردم، نک‍ ‌: ﻫ د، انار). 
برخی از دامداران این منطقه سر قوچ و کل را حنا می‌بندند و در مواردی نیز با نیت برکت‌افزایی، مقداری برنج بر پشت دامها می‌پاشند. عشایر سنگسری روزهای 13ام و 14ام ماه و عشایر الیکایی روزهای چهارشنبه و جمعه را برای این مراسم مناسب نمی‌دانند (شاه‌حسینی و رنجبر، «اصول»، 143). 
عشایر سنگسری موقع ورود قوچها به گله معمولاً تیر شلیک می‌کنند، چون باور دارند که به این ترتیب دامها به بیماری باد (آگالاکسی) دچار نمی‌شوند. دودکردن اسفند، پخش نقل و شیرینی و فرستادن صلوات نیز از رسوم رایج در این روز است (همان دو، ایلها، 205). 
دامداران تـایباد و بـاخرز در روز قـوچ‌گـذاری، نیمی از پشم گوسفندان را از وسط کمر تا انتهای بدنشان می‌چینند و قسمت جلو را با محلول خاک قرمز رنگ می‌کنند (مشایخی، 51-52). عشایر چوداری سمنان و دامداران بیجار نیز پشت قوچها را به همین ترتیب قرمز می‌کنند (شاه‌حسینی و رنجبر، «اصول»، همانجا؛ سلیمی، 39). 
در محلات و خمین، در این روز با شربت و چای و شیرینی از حاضران پذیرایی می‌کنند و برخی چوپانان نیز در این روز، چوب‌بازی (نوعی رقص مبارزه‌جویانه با چوب) می‌کنند (حسینی). رسم نشاندن دختربچه برای لحظاتی بر پشت قوچ در همۀ مناطق یادشده با نیت اینکه گوسفندانْ برۀ ماده بزایند، رایج است؛ اما در میان برخی از عشایر ارسباران (شاه‌حسینی، درآمدی ... ، 151-152) و برخی از عشایر کرمان که خواستار بره‌های نرند، پسربچه‌ای را بر پشت قوچ می‌نشانند (پورمختار).

مآخذ

پورمختار، محسن (استاد دانشگاه)، گفت‌وگو با مؤلف، سیرجان، 1399 ش؛ حسینی، علی (پژوهشگر)، گفت‌وگو با مؤلف، 1399 ش؛ سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، 1390 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، درآمدی بر شنـاخت ایل قره‌باغ (ارسباران)، تبریز، 1384 ش؛ همو و عنایت‌الله رنجبر، «اصول تنظیم زایش دام و آیینهای آن در بین عشایر استان سمنان»، ذخایر انقلاب، تهران، 1378 ش، س 2، ﺷﻤ‌ 23؛ همان‌ دو، ایلها و عشایر استان سمنان، سمنان، 1378 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ طهماسبی، علی جلیل، گزارش فرهنگیاری، موجود در واحد فرهنگ مردم سازمان صدا‌و‌سیمای جمهوری اسلامی ایران، بروجن، 1357 ش؛ قنبری عدیوی، عباس (پژوهشگر)، گفت‌وگو با مؤلف، 1399 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، به کوشش محمدمهدی ناصح، مشهد، 1388 ش؛ نوبان، مهرالزمان و همکاران، مردم‌نگاری دلیجان، تهران، 1382 ش؛ نیکیتین، و.، کرد و کردستان، ترجمۀ محمد قاضی، تهران، 1366 ش.

محمد جعفری (قنواتی)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: