قنات
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273077/قنات
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
قَنات، یا کاریز، کاهریز یا کریز، فن جمعآوری و انتقال آب از لایه/ لایههای پرآب مناطق مرتفع به مناطق پست ازطریق دهلیز زیرزمینی.در لغتنامهها، ضمن آنکه قنات را واژهای عربی دانسته و معادل فارسی آن را کاریز، کاهریز و کریز نوشتهاند، در تعریف آن آوردهاند: «جوی آبی باشد که در زیر زمین بکنند تا آب از آن روان شود» و نیز «نقبی است که در زیر زمین کنند و از چاهی به چاهی آب برند تا آنجا که آب به روی زمین جاری شود» ( لغتنامه ... ، برهان ... ، ذیل کاریز). مؤلف انجمنآرا در سبب نامگذاری آن به کاریز نوشته است: راه آب روان در زیر زمین که در اصل کاهریز بود که برای امتحان جریان آب، کاه میریختهاند تا معلوم شود (هدایت، ذیل واژه). پژوهشگری ضمن نقد این سبب در نامگذاری آورده است که کاریز کوتاهشدۀ واژۀ کوهریز است، به معنی آبی که از کوهستان بیرون میآید. این واژه بیشتر در بخشهای شرقی فلات ایران و افغانستان رایج است (سیدسجادی، 4-5).پژوهشگران دربارۀ ریشۀ کلمۀ قنات اتفاقنظر ندارند؛ برخی آن را عربی و مأخوذ از واژۀ اکدی کانو/ قانو میدانند (گوبلو، 18- 19) و برخی دیگر آن را برگرفته از واژۀ کام، به معنی پوشاندن یا گَن (در فارسی باستان به معنای باغ و بهشت) دانستهاند (سیدسجادی، 5- 9؛ منصوری، سراسر مقاله).قنات ازلحاظ ساختمان متشکل از چند میلۀ چاه و یک کوره یا دهلیز است. پژوهشگران حوزۀ آبیاری سنتی و قنات در تشریح این سازۀ آبی بر چند نکته تأکید کردهاند، ازجمله اینکه انتقال آب از مناطق مرتفع به مناطق پست صرفاً بهکمک نیروی ثقل صورت میگیرد و در این زمینه، هیچگونه نیروی برقی یا حرارتی به کار نمیرود (پاپلی و لباف، 14-15) و نیز این مطلب که رکن اصلی این سازۀ آبی دهلیز زیرزمینی است. چاهها، که با فاصلههایی معین این دهلیز را به سطح زمین ارتباط میدهند، هرچند بسیار مفیدند، نقشی در بهرهبرداری از آب به معنای واقعی ندارد (گوبلو، 27).
ایران از جملۀ مناطق خشک و کمباران است که متوسط بارندگی در این سرزمین به حدود 240 میلیمتر، یعنی کمتر از متوسط بارندگی در جهان میرسد. این موضوع سبب شده است که آب و نحوۀ تأمین آن از نگرانیها و دلمشغولیهای همیشگی مردم این سرزمین باشد. هم ازاینرو ست که ایزدان موکل بر آب و باران در اوستا بارها ستایش میشوند (ه د، آب؛ باران). باز از همین رو ست که سازههای مرتبط با آب، ازجمله قنات/ کاریز، که مهمترین و پیچیدهترین این سازههایند، در تاریخ و فرهنگ ما اهمیتی ویژه یافتهاند و این اهمیت تا اندازهای است که از قنات/ کاریز در کنار سایر مؤلفههای اساسی تمدن در تاریخ اساطیری ایران یاد شده است. در تاریخ اسطورهای ایران، بانی قنات هوشنگ پیشدادی و در روایتی دیگر، منوچهر معرفی شده است (بلعمی، 128؛ گردیزی، 72). گردیزی برای تشریح و تأکید بر بزرگی کارهای همای چهرآزاد مینویسد: «فرمود تا کاریزهای بسیار بیرون آوردند» (ص 80). در افسانهها و حکایتهای دیگر، که سابقۀ مکتوب برخی از آنها بیش از هزار سال است، به جنبههای اسطورهای ابداع قنـات اشاره شده است؛ برای نمونه، ابنفقیه در سدۀ 3 ق/ 9 م مینویسد که یکی از پادشاهان گروهی از فیلسوفان را جمع کرد و دستور داد که در کرمان، جایشان دهند. کرمان چنان بود که آب در کمتر از ژرفای 50 گز به دست نمیآمد. حکیمان نقشهای کشیدند و آب را از آن ژرفا روی زمین آوردند. پس درختکاری کردند تا همۀ کرمان از درخت پوشیده شد (ص 205). براساس افسانهای، که در بخش وسیعی از حوزۀ فرهنگ و تمدن ایران رایج است، نخستینبار شخصی به نام طاهر آبشناس دیوان را وادار به سـاخت قنـات کرد (نک : دنبالۀ مقاله). اینکه مردم ساخت برخی قناتها را به کاوه، دختـر رستم و کیخسرو نسبت میدهند (نک : دنبالۀ مقاله) نیـز در شمار همین دست روایتها ست. این موضوع از یکسو، نشاندهندۀ اهمیت قنات در تاریخ فرهنگ ایران، و از سوی دیگر، نشان از پیشینۀ طولانی کاربرد این فناوری در جامعۀ ایران است؛ زیرا اگر پدیدهای پیشینۀ طولانی نداشته باشد، در اسطورهها بازتاب نمییابد. افزونبر این افسانهها، بررسیهای علمی نیز پیشینۀ کهن کاربرد قنات را در ایران تأیید میکند. کمبود بارش و تقسیم نامساوی منابع آبیاری سبب شده است که از عهد باستان، ساکنان فلات ایران به آبیاری مصنوعی متوسل شوند؛ چنانکه در آغاز تاریخ میلادی، این شیوۀ آبیاری را ایرانیان به کار میبستند (پیگولوسکایا، 1/ 6). طبق آگاهیهای موجود، نخستین قناتها در نیمۀ نخست هزارۀ 1 قم در بلندیهای غرب ایران پدیدار شدهاند و از سویی دیگر ریچارد فرای (ص 16) مینویسد: ایجاد و گسترش آبراهههای زیرزمینی به نام قنات در ایران و کاریز در افغانستان و آسیای میانه، گویا از نخستین هزارۀ پیش از میلاد پا گرفته باشد. اورارتوئیها برای آبیاری و حفر جویها و ترعهها و قنوات و کاریزهای زیرزمینی و ایجاد سد و بند کوشش فراوانی به عمل آورده بودند (دیاکونف، تاریخ ماد، 272) و قنوات نیرومندی حفر کردند که بخشی از آنها را با سنگ میساختند، و درنتیجـه، سرزمین بایـر را بـه زمینهای کشاورزی بـدل کردند (گیرشمن، 92). تقریباً در همان دوران نیز اقوام پارسی در مرکز ایران، با فناوری قنات آشنا بودند. آب لازم برای تخت جمشید از آغاز بنیانگذاری آن به دست داریوش، از قنات تأمین میشده است (ناجی، 939-940). اکباتان قدیم هم قناتهای فراوانی داشته، و بیشتر آبادیهای معتبر فلات ایران از دورۀ مادها به بعد، با همین روش آبیاری میشده است (نیرنوری، 16). کشاورزی در دورۀ هخامنشیان، اهمیت فراوانی داشت و پایه و اساس آن آبیاری دستی بود و حکومت هم تلاش میکرد همیشه سیستم آبیاری را در اختیار داشته باشد (دیاکونف، تاریخ ایران ... ، 156). روزگار داریوش کبیر (550-486 یا 485 قم) اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سراسر فلات ایران به شمار میرود. به امر شاهان هخامنشی، آن شخصی که کاریز حفر میکرد و آب به سطح زمین میآورد یا کاریزهای خشک را بازسازی میکرد مالیات 5 نسل بر او بخشیده میشد (نک : هنری، 46). داریوش وقتی مصر را فتح کرد، دستور داد تا قناتی در مصر حفر کنند، این عمل را سیلاکس، دریاسالار داریوش، انجام داد (نیرنوری، همانجا). در آن دوران، کاریزهایی با فن ثابت آبیاری از دورههای پیش از یونانیان بر جای مانده بود و تأثیر حیاتبخش تجربی این فن بر امور کشاورزی سبب شد که جانشینان اسکندر نیز بر احداث کاریزهای جدید در زمینهای جلگهای تمایل یابند و این رویه در عهد اشکانیان (ح 250 قم- ح 226 م) همچنان، دنبال شود (انصافپور، 1/ 286). هرچند کشاورزی در دورۀ اشکانیان به کیفیت عهد سلوکیان (312-64 یا 65 قم) نبود، از گستردهشدن دامنۀ تجارت و افزایش کاریز (قنات)ها و دیگر امارات میتوان دریافت که این امور در این عهد در قیاس با دورۀ هخامنشیان پیشی گرفته است (همانجا)؛ نمونۀ آنها آثاری از قناتی است که از دورۀ اشکانیان در روستایی نزدیک بیستون بر جای مانده است (سیدسجادی، 18، حاشیۀ 51). در فلات ایران، کشاورزی فقط به مدد آبیاری مصنوعی مقدور، و شیوۀ حفر کاریز بیش از روشهای دیگر معمول بوده است (دیاکونف، اشکانیان، 72). اشک سوم (سل 211-205 ق م) وقتی دید یونانیان مصمماند از صحرا بگذرند، سعی کرد کاریزها را، که تنها منبع آب نواحی مرکزی ایران بود، خراب کند تا دشمن را از دسترسی به آن محروم سازد (نیرنوری، 16-17). در روزگار ساسانیان (ح 226-652 م)، نیز گسترش کاریزکنی ادامه یافت و به سرزمینهای جنوبی خلیج فارس منتقل شد. در این دوره، برای نظارت در امور آبیاری و تأسیسات آن، دیوانی به نام «کست فزود» پدید آورده بودند که راجع به اقسام مختلف قنات و جداول آب و شیوههای سدبندی و بازرسی قنوات و نگهداری و شرایط استفاده از آنها احکامی داشت. براساس قوانین این دیوان، دولت قناتهایی را که خراب میشدند تعمیر، و در صورت لزوم، قناتی جدید احداث میکرد (کریستنسن، 431؛ انصافپور، 1/ 391-393). در این دوره، قوانینی برای حفر کانالها و سایر مجاری مصنوعی آب، بهویژه برای احداث قنات و حق استفاده از آن و سایر امور آبیاری، مثلاً گذشتن قنات از اراضی مالکان مختلف و حقوق صاحبان و حفاران قنات، وضع شده بود که در کتاب ماتیکان هزارداتستان آمده است (ص 94-95). در بعضی از قوانین ساسانی، شرکت مراجع دولتی در امور آبیاری هنگام بروز اختلاف بین صاحبان قنات و کمک مالی حکومت به احداث قناتها تصریح شده است و گاه خود دولت (شاه) بر حفر قنات پیشقدم میشد (خسروی، 101). نقل است که از زیر نیشابور، که در سدۀ 3 م به دستور شاپور بنا شده بود، شمار فراوانی کاریز میگذشته که عمیقترین آنها 70 پله داشته است (ناجی، 940). با ورود اسلام به ایران، مسلمانان با مسئلۀ قنات روبهرو شدند که پیش از این، از آن بیخبر بودند و ازاینرو، دشواریهایی در جامعه پدید آمد؛ فقها پس از مدتی توانستند آن را با اصول فقه اسلامی حل کنند (همانجا). به روایت گردیزی در 224 ق/ 839 م، بهسبب وقوع زلزله در فرغانه و ویرانی قناتها، اهل نیشابور و خراسان، که بر سر کاریزها نزاع داشتند، برای داوری نزد عبدالله بن طاهر، والی خراسان (210-230 ق/ 826-845 م)، میرفتند؛ اما چون در کتب فقه و اخبار در معنی کاریز و احکام آن چیزی نیامده بود، پس عبدالله همۀ فقهای خراسان و بعضی از عراق را جمع کرد تا کتابی در احکام کاریزها نوشتند. گردیزی تأکید میکند که تا دورۀ او، سدۀ 5 ق/ 11 م، احکام این کتاب در جامعه معتبر بود (ص 203). در تنظیم این کتاب حتماً از قوانین حقوقی ساسانی استفاده شده است، زیرا همانطور که پیشتر گفته شد، فصل 22 کتاب ماتیکان هزارداتستان به احکام و مقررات حفر قنات و حق استفاده از آن اختصاص دارد (همانجا). بارتولد از قول خوارزمی مینویسد، در زمان سامانیان، در سدۀ 4 ق/ 10 م، اداراتِ متصدی آب و آبیاری کماکان اصطلاحات فارسی را به کار میبردند، اصطلاحاتی که مسلماً در کتاب فقیهان وجود نداشته است (ص 27). در همین دوران، محمد کرجی، مهندس ایرانی، کتابی به نام انباط المیاه الخفیة دربارۀ ساختمان و نگاهداری قنات نوشت که در نوع خود بینظیر است (نک : سراسر اثر). تألیف چنین کتابهایی مؤید اهمیتیافتن بیش از پیش موضوع قنات و وسائل مرتبط با آن در جامعۀ آن روز است. در سدۀ 5 ق/ 11 م، در بیشتر نقاط ایران، کارهای بزرگی در زمینۀ آبیاری انجام گرفت و در احداث کاریزها چنان پیشرفت و ترقی حاصل شده بود که مثلاً در کرمان، آب را ازطریق کاریز/ قنات به فاصلۀ 5 روز راه (قریب 125 کم ) به شهر میرساندند (ابنفقیه، 206). عمق کاریزها در بعضی نقاط (بهویژه در کوهستانها) بالغ بر 90 متر بود. در آن عهد، عدۀ بیشماری کارشناس مجرب برای تفحص محل آبهای زیرزمینی و حفر قناتها (کاریزها) وجود داشت (پیگولوسکایا، 1/ 261). با حملۀ مغول در سدۀ 7 ق/ 13 م، شبکههای آبیاری و قناتها ویران، و بسیاری از آنها خشک و بایر شد. در دورۀ ایلخانیان (654- ح 750 ق/ 1256- 1349 م)، برای احیای آنها اقداماتی صورت گرفت که مهمترین آنها در دورۀ غازان خان و زیر نظر وزیر او، رشیدالدین فضلالله بود (باقری، 53). در این دوره، همراه با گسترش مالکیت مشروطۀ زمین، یعنی اقطاع، و در ارتباط با مالکیت آن اراضی، حق استفاده و نظارت به مقطعان واگذر شد. در اسناد مربوط به سیورغالها (زمینی که پادشاه برای معیشت به ارباب بخشد) و اقطاعهای موروثی، مالکیت آب قناتهای قدیم و جدید به صاحبان سیورغالها و مقطعان واگذار میشده است. درواقع در سدههای 5- 9 ق، دیگر در ایران به وجود دیوان آب اشاره نمیشود (نعمانی، 1/ 444). در روزگار صفویان (ح 905-1135 ق/ 1499-1723 م)، حفر قنات و کاریز رونق گرفت؛ شاردن در اینباره مینویسد: در فن اکتشاف و هدایت آب هیچ مردمی در جهان به پای ایرانیان نمیرسند؛ آنان برای آبیاری در همۀ نقاط، عموماً کاریز حفر میکنند و در همه جا، در استخراج آب کامیاب میشوند (4/ 302). بنابر نوشتۀ محمدکاظم مروی، نادر شاه فرمان داد زمینها را آباد و زراعت کنند و سیستم ویرانشدۀ آبیاری را به نظم آورند (1/ 205، 433-434). در دورۀ قاجار (1210-1344 ق/ 1795-1925 م)، هرچند برخی شخصیتها، مثل آقاسی (صدراعظم محمد شاه)، علاقۀ فراوانی به حفر و توسعۀ قنات داشتند، درمجموع، سیاستهای غلط این حکومت صدمۀ بسیاری به حیات قنات وارد کرد؛ برای نمونه، در این دوره، مالیات آب در میبد از قیمت ملکـی آن بیشتـر بود، بهطوریکـه مردم یا منکر مالکیت آب میشدند یـا آن را بلاعوض به سادات، که معاف از پرداخت مالیات بودند، واگذار میکردند (جانباللٰهی، تحقیقـات ... ). در گناباد، در زمـان سرکشی مأمور مالیات، مردم آب قنات را با سدهای زیرزمینی، که تعبیه کرده بودند، میبستند تا مأمور با مشاهدۀ حجم آب مالیات کمتری تعیین کند (لباف، 275). به هر صورت، در شناخت و تفسیری که ویتفوگل برای مرحلهای خاص از تکامل تمدن دارد و آن را تمدن هیدرولیکی مینامند، میتوان گفت که تمدن هیدرولیکی در ایران در قالبی استثنایی و اختصاصی پدیدار شده است. این نمونۀ خاص را میتوان تمدن کاریزی نامید و معتقد بود که در شرایط اقلیمی و اراضی موجود در فلات ایران، تمدن هیدرولیکی تنها در یک مسیر امکان تکامل و باروری در سطحی را داشته است که از عصر شکوفایی تمدن اسلامی میشناسیم و سرآغاز این راه اختراع، و مرحلۀ تکاملش تسلط کامل بر فن قناتسازی بوده است. اختراع کاریز، به اتفاقنظر همۀ صاحبنظران تاریخ آب، از ارزندهترین پدیدههای اندیشۀ انسانی است و در طول تاریخ تمدن، در میان همۀ روشهایی که برای تهیۀ آب در سرزمینهای خشک ابداع شده است، هیچیک درخور مقایسه با فن قناتسازی نیست (ناجی، 938- 939).
امروزه 90٪ قناتهای موجود در جهان در فضای فرهنگ ایرانی قرار دارد و این فن در انحصار ایرانیان بوده است (گوبلو، 29، حاشیۀ 73). براساس آمار غیرمدون موجود در بخش آبهای زیرزمینی وزارت نیرو در 1360 ش، شمار 442‘19 قنات در این سرزمین دایر بوده است (کردوانی، 1/ 333-335). طول قناتهای ایران بالغ بر 000‘350 کمـ است (همو، 1/ 334) و در آمار رسمی 1377 ش، شمار 164‘32 قنات با آبدهی سالانه 000‘000‘ 823‘9 مـ3 فعالاند. در حدود 7/ 7٪ این قناتها در مناطق شرقی ایران حفر شدهاند که کمتر از 300 میلیمتر باران سالانه دریافت میکنند و 3/ 22٪ آنها در قلمرو غربی ایران شمارش شدهاند (صفینژاد، «شگفتیها ... »، 60). قناتهای مشهور و قدیم ایران در استانهای خراسان، کرمان و یزد واقع است (همو، نظامها ... ، 11-12). عمیقترین مادرچاه در قنات قصبه است که بنابر پژوهشهای باستانشناختی، رشتۀ اصلی آن حدود 000‘2 سال پیش حفر، و قدمت آن سبب رواج افسانههای فراوان دربارۀ آن شده است. این همان قناتی است که ناصر خسرو در 442 ق، عمق آن را 700 گز و طول آن را 4 فرسخ ذکر کرده است (ص 126)؛ اما براساس تحقیقات یادشده، مادرچاه آن 200 متر عمق دارد و طول آن 135‘ 13 متر است (لباف، 274، 276).
قنات را از دیدگاههای مختلف میتوان تقسیمبندی کرد؛ اما کلیترین و جامعترین این تقسیمبندیها ازلحاظ توپولوژی و عوارض طبیعی زمین است. که بهتبع هر حوزه شرایط آبوهوایی خاص خود را دارا ست؛ برای نمونه، اگر این تفاوتها را به 3 حوزۀ کوهستانی، نیمهکوهستانی و جلگهای و دشتی تقسیمبندی کنیم، چون قنات با این پدیدهها در تعامل است، در هریک از این حوزهها، ریختشناسی قنات، بازدهی و ثمرههای قنات، حتى فرهنگ شکلگرفته در ارتباط با آنها متفاوت است؛ برای نمونه، تفاوت قناتهای یزد را در 3 حوزه بررسی میکنیم:
بِده یا دِبی (آبدهی) قنات کم است (حداکثر 10 قفیز که در یزد هم واحد سطح برای زمین معادل 000‘1 متر و هم واحد حجم برای محاسبۀ دبی قنات و تقریباً برابر با یک لیتر در ثانیه است)؛ مسیر آن کوتاه است و معمولاً طول آن از یک کمـ تجاوز نمیکند؛ پیشکار آن سنگ و در برخی موارد، شولاتی است که در هر دو حال، پیشرویکننده نیست؛ مادرچاه عمق کمی دارد و از 10 تا 15 متر تجاوز نمیکند؛ چون قنات در اصل، چشمههای توسعهیافته است، معمولاً از چشمهسارهای مختلف تغذیه میکند (جانباللٰهی، «کنش ... »، 209-210، تحقیقات).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید