صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قلیان /

فهرست مطالب

قلیان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

قِلْیان، قَلیان/ غِلیان، وسیله‌ای برای دود‌کردن تنباکو، متشکل از مخزن آب شیشه‌ای یا سفالی، متصل به لوله‌ای چوبی یا فلزی که بالای آن آتشدانی قرار دارد و با مکیدن نی لوله‌ای، که به میانۀ قلیان متصل است، می‌توان دود ناشی از دود‌کردن تنباکو را به ریه هدایت کرد. به این عمل قلیان‌کشیدن می‌گویند.
در فرهنگهای لغت، زیر کلمۀ قلیان چنین آمده است: وسیله‌ای برای دود‌کردن تنباکو با مخزن آب معمولاً شیشه‌ای که آتشدانی بر سر آن قرار دارد. دود از درون آب می‌گذرد و با نی چوبین، که به پایه متصل است، بالا کشیده می‌شود (انـوری، 6/ 5584). قلیان ایرانی مانند قلیان ترکی ساخته شده است؛ با این تفاوت که در نوع ایرانی آن به‌جای نی قلیان بلند، نی چوبی قرمزرنگی به کار می‌رود و پس از مدتی استعمال، با لولۀ دیگری تعویض می‌شود (نجمی، 519). برخی بر این باورند که چون حرکت آب در کوزه شبیه قَلَیان (جوشش) است، قلیان یا غلیان را به این نام می‌خوانند. نام قلیان در زبانها و فرهنگهای مختلف متفـاوت است: در برخی مناطق شرقی ایران، به آن جِلیم یا چِلَم می‌گویند ( ایرانیکا، X/ 261) و بختیاریها و ساکنان شهرهای جنوبی ایران آن را قَیْلون می‌نامند (صالحی، 291).

پیشینه

تاریخ دقیق به‌کارگیری قلیان در ایران معلوم نیست؛ ولی براساس نوشتۀ الگود، حکیم ابوالفتح گیلانی (996 ق/ 1588 م)، دانشمند و طبیب ایرانی دربار اکبرشاه گورکانی، دود تنباکو را از کاسۀ کوچک آب عبور داد تا آن را تصفیه و خنک کند و به‌این‌ترتیب، «هوکاه» یا همان قلیان را اختراع کرد (ص 41, 110). دربارۀ تاریخ و چگونگی ورود توتون و تنباکو به ایران میان پژوهشگران اختلاف‌نظر هست. تاریخهایی متفاوت از 920 تا 1010 ق و راههای گوناگون از جزیرۀ هرمز تا سایر بنادر جنوبی ایـران مطرح شده است (بـرای آگاهی بیشتر در این‌باره، نک‍ : ﻫ د، توتون و تنباکو). با استناد به رباعی اهلی شیرازی (د 942 ق/ 1535 م)، که تاکنون قدیم‌ترین ارجاع از کاربرد قلیان در ادبیات فارسی است، باید گفت که در نیمۀ نخست سدۀ 10 ق/ 16 م، قلیان در میان مردم ایران پدیده‌ای شناخته‌شده بود: قلیان ز لب تو بهره‌ور می‌گردد/ نی در دهن تو نیشکر می‌گردد/ / بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست/ ابریست که بر گرد قمر می‌گردد (نک‍ ‍: سمسار، 15).
 شاردن تنباکوی شوش، همدان و کرمان را از بهترین انواع آن به‌ شمار می‌آورد (2/ 706). نخستین تصویر قلیان متعلق به رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس اول، است. این تصویر آبرنگ معروف به چهرۀ «نشمی کماندار» در 1039 ق/ 1629 م نقاشی شده است. در این تصویر، قلیان در دست راست نشمی (فردی در دربار شاه عباس) است و زغال (ه‍ م) روی آتشدان قلیان می‌سوزد و دود آن معلوم می‌کند که وی پُکی بر آن زده یا درصدد این کار است (کنبی، 225، 263؛ سمسار، 15-16). در دورۀ شاه صفی (1077 یا 1078-1105 ق/ 1667-1694 م)، معمولاً پس از پایان ماه رمضان، شاه مجلسی ترتیب می‌داد و در آن، افزون‌بر نوشیدن شراب، تنباکو هم دود می‌کرد (فلور، 79). در همان دوران، شاه هنگام سفر هم گاهی قلیان می‌کشید (سانسون، 107). در این دوره، بیشتر زنان و مردان ایرانی قلیان می‌کشیدند و چنان به آن عادت داشتند که ترک آن را غیر‌ممکن می‌دانستند (تاورنیه، 639). زمان شاه سلطان حسین صفوی، در اصفهان، قهوه‌‌خانه‌هایی وجود داشت که در آنجا قلیان می‌کشیدند (جملی، 133، 169)؛ کریم‌ خان ‌زند هم به قلیان‌کشیدن علاقه داشت. در نقاشی‌ای (1193 ق/ 1779 م) متعلق به محمدصادق، تصویری از کریم‌ خان نقش شده است که او را در حال کشیدن قلیان نشان می‌دهد (رهنورد، 320). در دورۀ قاجار، نیز کشیدن قلیان مرسوم بود و فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در مراسم سلام به‌طور رسمی قلیان می‌کشیدند (مستوفی، 1/ 541). دیوارنگارۀ فتحعلی شاه در مراسم سلام نوروزی، اثر عبدالله خان مربوط به 1230 ق/ 1815 م، این موضوع را تأیید می‌کند (رهنورد، 322).

ممنوعیت قلیان‌کشی

زردشتیان براساس این باور که سیگار و قلیان باعث آلوده‌شدن آتش می‌شود، آنها را تحریم کرده‌اند (جکسن، 410). دربارۀ مصرف دخانیات در دورۀ صفوی، موضوع مهم حرام، حلال یا مباح‌بودن کشیدن قلیان و به‌طور‌کلی، دود بود. علمای اخباری به‌صرف اینکه قلیان‌کشیدن در زمان پیامبر (ص) سابقه نداشته است و خبری در‌ باب حلیت آن وجود ندارد، آن را حرام و اصولیها آن را حلال و مباح می‌دانستند و حتى برخی علما آن را باطل‌کنندۀ روزه هم نمی‌دانستند (محبوبی، 1/ 231-232). از رسالۀ مراجع تقلید چنین برداشت می‌شود که استعمال هرآنچه به بدن انسان آسیب بر‌ساند منع می‌شود یا دست‌کم توصیه نمی‌گردد. در زمان شاه عباس اول، کشیدن قلیان در ایران رواج فراوان داشت و شاه تصمیم گرفت که این عادت را ترک کند تا شاید مردم نیز از او پیروی کنند؛ ولی این کار محقق نشد ( ایرانیکا، X/ 263). نقل است که روزی شاه عبـاس در مجلسی رسمی دستـور داد به‌جای تنباکو، قلیان میهمانان را با پهن چاق کنند. سپس درحالی‌که میهمانان مشغول کشیدن قلیان بودند، از آنان پرسید این تنباکو که وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا می‌کند بهترین تنباکوی دنیا است، چگونه است. حاضران همه از تنباکو تعریف کردند. آنگاه شاه با خشم و طنز به حاضران می‌گوید: «نفرین و لعنت به این تنباکو که با بوی پهن اسب تفاوت ندارد». سرانجام، مخالفت شاه عباس با تنباکو به تحریم آن منجر شد. بااین‌حال و با وجود مخالفت شاهان صفوی و اشکال برخی علما، استعمال دخانیات به‌سرعت در ایران رواج یافت (شاردن، 2/ 709-710؛ محبوبی، همانجا). 
حتى شاه صفی پس از ممنوع‌کردن قلیان، کسانی را که این منع را نادیده می‌گرفتند به‌شدت تنبیه می‌کرد و با ریختن سرب داغ در حلق متخلفان یا در‌آوردن چشمشان، آنها را مجازات می‌کرد (تاورنیه، 524). با ممنوعیت استعمال توتون و تنباکو، درآمد دربار کم ‌شد و همین امر شاه را ترغیب کرد که این ممنوعیت را بردارد ( ایرانیکا، همانجا). در دورۀ قاجار، در مجالس عادی هم کشیدن قلیان رواج داشت و هریک از بزرگان و علما قلیانچی مخصوص خود را داشتند که در همۀ مجالس همراهشان بود. در این قبیل محافل، به نسبت مقام افراد، قلیان آنها را زودتر می‌آوردند. در واقعۀ رژی، مردم استعمال توتون و تنباکو را از صبح همان روز، ابتدا در قهوه‌خانه‌ها و سپس در همه‌جای شهر تحریم و ترک کردند. با ادامۀ بحران، دولت درنهایت مجبور شد در این قرارداد تجدیدنظر کند (ناظم‌الاسلام، 19 بب‍ ). مردم تا زمان لغو امتیاز، اشعاری در کوچه‌و‌بازار می‌خواندند (مستوفی، 1/ 634-635)، مانند: من خانم قلیان‌کشم/ از بهر قلیان نا‌خوشم/ / بنگر به رخت مشمشم/ برخیز و قلیانم بیار/ / میرزا که داده حکم جنگ/ با گوله و توپ و تفنگ/ / مشدی و الدنگ و درنگ/ برخیز و قلیانم بیار/ / فرنگی گفته من موشم/ دنگی نزن تو گوشم/ / کیسۀ تنباکو به دوشم/ میرم فرنگ می‌فروشم (نک‍ : سمسار، 19).

اجزاء قلیان

قلیان معمولاً از کوزه، تنه، نی، میلاب، سرقلیان و بادگیر تشکیل می‌شود.
1. کوزه: محفظه‌ای است که بیش از نیمی از آن را با آب پر می‌کنند. کوزه از جنس شیشه، سفال، سنگ، چوب، چینی، گل، جوز هندی، کدو یا نارگیل است و به‌طور ‌متوسط، حدود   لیتر آب می‌گیرد (جکسن، 68). کوزۀ قلیانِ مراسم سلام نوروزی ناصرالدین شاه بلوری (نجمی، 176) و پوشیده از مروارید، الماس، زمرد و زبرجد بود (دروویل، 107). کوزۀ قلیانهای اشراف در ایران بیشتر از جنس طلا یا نقره بود که آن را هنرمندانه صیقلی و لعاب‌دار می‌کردند و می‌آراستند (نجمی، 519). در تهران قدیم، کوزه‌های قلیان مسی، نقره‌ای، نارگیلی یا بلوری بود. کوزۀ قلیان نارگیلی همان کدو رشتی (کدوتنبل) پرورده است که وقتی هنوز کامل خشک نشده است، روی آن نقش‌و‌نگار یا بته‌جقه می‌کشند (کتیرایی، 132، حاشیۀ 1).
2. تنه: قسمت دوم قلیان تنه یا بدنه نام دارد که بیشتر از جنس چوب تیره، و سطح آن کنده‌کاری شده است. برخی اوقات، جنس تنه از فلز است. تنه‌های فلزی اگر از فلزات گران‌قیمت ساخته شده باشند، دانه‌نشان یا ملیله‌کاری می‌شوند و اگر جنسشان از فلزات ارزان باشد، آن را مطلا یا سطحش را نقاشی می‌کنند. تنۀ قلیان متصل به کوزه و طول آن نزدیک به 38 سانتی‌متر است (جکسن، همانجا؛ سمسار، 22). وسط تنه سوراخی تعبیه می‌کنند و با لوله‌ای آن ‌را می‌مکند. لوله و تنۀ قلیان به‌خوبی آب‌بندی می‌شوند.

3. نی: طول آن حدود 45 سانتی‌متر است و در کوزۀ قلیان فرو می‌رود. نی هم از جنس همان چوب تیره‌ای است که در ساختن تنۀ قلیان به‌ کار رفته است و بیشتر اوقات، نوک آن لبه‌ای از نقره دارد (جکسن، همانجا). لولۀ قلیان ایرانی، در مقایسه با نوع ترکی آن، کوتاه‌تر است؛ زیرا لوله‌های بلند به‌سختی تمیز می‌شوند، به‌علاوه، لولۀ بلند مزۀ دود قلیان را خراب می‌کند (نجمی، همانجا). در گذشته، نی قلیان مارپیچِ چرمی مخصوص اربابان بود و وقتی می‌خواستند آن را به فرد دیگری بدهند، نی چرمی را با نی چوبی عوض می‌کردند (دروویل، 105).
4. میلاب: نی کوچکی که یک سر آن به انتهای تنۀ قلیان متصل است و یک سرش داخل آب کوزه قرار دارد.
5. سرقلیان: شامل دو قسمت است: قسمتی که به تنۀ قلیان متصل است و قسمت قیف‌مانندی که جای تنباکو و آتش است. گاهی این دو قسمت را از جنسهای متفاوت می‌سازند. معمولاً قسمت زیرین از چوب و قسمت بالایی از چینی، سفال یا فلز است (سمسار، 24). روی سرقلیان تنباکو می‌گذارند، قطعات زغال قرار می‌دهند و به بالای تنۀ قلیان وصل می‌کنند (دروویل، 104). معمولاً سرقلیانها تزییناتی دارند و مینا‌کاری یا کنده‌کاری شده‌اند. گاهی هم زنجیرهای ظریفی به اطراف آن آویزان است (جکسن، سمسار، همانجاها). در سفرنامه‌های دورۀ قاجار، به سرقلیانهای طلا با نقشهای زیبا و میناکاری‌ اشاره شده است (دروویل، 107). معمولاً قلیانهایی که بدنۀ فلزی دارند، سرقلیان و بادگیرشان چسبیده به تنه است (سمسار، 22).
6. بادگیر یا سرپوش: برای اینکه زغال روی سرقلیان بیش‌ازاندازه شعله‌ور نشود، معمولاً درپوش فلزیِ استوانه‌ای‌شکلی به نام بادگیر روی سرقلیان قرار می‌دهند. در گذشته، بادگیرها از جنس نقره و اغلب، مشبک و کنگره‌دار بودند (همو، 24).

تزیین قلیان

در دورۀ قاجار، آرایش و تزیینات قلیان نشانۀ بلندپایگی صاحب آن بود (آلمانی، 239). هر کوزۀ قلیان تزیینات ویژۀ خود را داشت. کوزه‌های شیشه‌ای نقاشی، کوزه‌های سفالی لعاب‌دار‌ و نقاشی، کوزه‌های چوبی و سنگی کنده‌کاری و کوزه‌های فلزی معمولاً ملیله‌کاری، طلا‌کوبی، دانه‌نشان یا قلمکار می‌شدند. تزیینات تنه‌های چوبی کنده‌کاری‌شده و اغلب، بسیار پرکار و جالب بود. بیشتر اوقات، نی و میلاب قلیانها از جنس بدنۀ قلیان ساخته می‌شد. نی‌پیچ نیز به‌سبب حالت فنری و نرمش، بسیار پرکاربرد بود (مستوفی، 1/ 541؛ سمسار، 20، 22). در تهران قدیم، برای تزیین چوب میانۀ قلیان، آن را با جورابی خوش‌رنگ یا پارچه‌ای زیبا می‌پوشاندند و پستی‌و‌بلندیهای بدنه را نخ‌پیچی و گل‌دوزی می‌کردند (شهری، 6/ 438- 439). در کوزۀ قلیان بلوری، مهرۀ رنگی، دانۀ تسبیح، چند عدد گل یا برگ سبز می‌ریختند تا با غل‌غل قلیان در آب حرکت کنند و قلیان‌کش و بینندگان از آن لذت ببرند (کتیرایی، 132، حاشیۀ 1). هنوز هم این عادت میان افراد قلیان‌کش رایج است. 
در جنوب ایران، به مناسبت نوروز، دور کوزه‌های گلی سبزه می‌کاشتند که هنوز هم رایج است. از دیگر تزیینات قلیان حک، نقر و نوشتن شعر روی اجزاء مختلف آن بود؛ برای مثال، روی کوزۀ قلیان این شعر را می‌نوشتند: از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند/ که آتشی که نمیرد همیشه در دل ما ست. روی بادگیر قلیان می‌نوشتند: این طرفه قلیان کز صفا/ باشد چو خلد جان‌فزا/ / در مجلس اهل وفا/ باشد چو بلبل در نوا/ / از غلغلش اندر سما/ گوش ملائک پرصدا (همو، 339، برای نمونه‌های بیشتر، نک‍ : همانجا؛ شهری، 6/ 441).

انواع

در بیشتر موارد، قلیان را براساس نوع استفاده، جنس، مکان کشیدن، اندازه، شکل و جز اینها تقسیم‌بندی می‌کنند. از مهم‌ترین انواع قلیان می‌توان به نوع سفری آن اشاره کرد. کوزۀ این نوع قلیانها از چرم مزین به طلا و میناکاری گران‌بها ست. قلیان شهری، که در منازل کاربرد دارد، اغلب بزرگ‌تر، بلندتر و سنگین‌تر از نوع حمل‌کردنی آن است (دروویل، 108). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: