قرعه کشی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272982/قرعه-کشی
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
قُرْعهکِشی، عملی برای تعیین سهم، نصیب یا نوبت اشخاصی که در موضوعی به نحوی اشتراک منافع دارند.
قرعه واژهای است عربی به معنی آنچه بدان فال زنند ( لغتنامه ... ، ذیل واژه). قرعه را در لغت با بلّیه و اضطراب هممعنی دانستهاند؛ چنانکه قارعه نامیدن قیامت از همین ریشه، و ناظر بر ترس و فزع گناهکاران در برابر خداوند است. ترس و دلهرۀ افراد تا زمان خروج و تعیین سهمشان به واسطۀ قرعه را دلیل اطلاق این واژه دانستهاند (بطحایی، 68). در فارسی، واژۀ پِشک یا پِسک ( لغتنامه، نفیسی، ذیل واژه) با قرعه برابر است؛ بنابراین، قرعه به شکل گفتاری خود یعنی پِشک به فرهنگهای فارسی (جمالزاده، 38) و پارهای متون تاریخی، که به سرهنویسی تمایل داشتهاند، راه یافته است (نک : کسروی، تاریخ هیجدهساله ... ، 878). آنچه به وسیلۀ فالزدن با آن سهم کسی را تعیین میکنند قرعه نامیده میشود ( لغتنامه، ذیل واژه). پشک قرعهای است که شریکان برای تقسیم اسباب و آلات میان خود میاندازند (نفیسی، همانجا).بهطورکلی، قرعه به معنای سهم، نصیب، بهره ( لغتنامه، همانجا؛ معین، ذیل واژه)؛ یک بار زدن، یک بار کوفتن (همانجا)؛ مال، فال (نفیسی، همانجا)؛ عدد، نام یا نشانهای است که با آن بهصورت انتخابی یا تصادفی، سهم یا تکلیف کاری برای یک یا چند تن مشخص میشود (انوری، حسن، ذیل واژه).قرعه گاهی مترادف با ابزار فالزدن، تفأل (نک : نفیسی، همانجا) و رمالی (شمیسا، 954) به کار رفته است. ابزار قرعهکشی عبارت است از پارههای کاغذ، قطعات برنجی و رویین، چوب یا استخوان و جز اینها که ازطریق فالزدن با آن بهرۀ کسی را تعیین میکنند (معین، شمیسا، همانجاها). از این واژه ترکیبات قرعهافکندن، قرعهانداختن و قرعهکشیدن به معنای قرعهزدن، فالزدن و پشکانداختن وجود دارد ( لغتنامه، ذیل واژهها). قرعهزن صفت فردی است که عمل قرعه را انجام میدهد و با قرعه فال میزند ( لغتنامه، همانجا). واژۀ قرعه همچنین، به معنی برگزیدن، انتخابشدن (خواندمیر، 1/ 129)، نوبت و انتخاب تصادفی (نک : مولوی، دفتر 1/ 61؛ سپهر، عبدالحسین، 1/ 264) به کار رفته است. در زبان و گویش مردم بیشتر مناطق ایران و در بازیهای محلی، واژۀ پشک به مفهوم قرعه و قرعهانداختن به کار میرود (نک : ه د، پشکانداختن).
بنابر روایتهای ایرانی، عبری، سامی، عربی و ترکی، قرعه و قرعهزنی یکی از راهحلهای شناختهشده در تصمیمگیریهای بزرگ، برگماشتن مقامهای سیاسی، کشف مجهول و رهایی از سرگردانی اقوام بوده است. در سخنان منسوب به کورش، قرعه بهترین وسیلۀ فرد محتاط برای تصمیمگیری در حیرانی بیان شده است (پیرنیا، 1/ 304). آبراداتاس، فرمانروای شوش، به حکم قرعه فرماندهی ارابههای جنگی را در یکی از جنگها از کورش گرفت (گزنفن، 186؛ پیرنیا، 1/ 352). کورش خود را منتخب به قید قرعه میدید و همراهان داریوش هم پیشنهاد دادند که به قید قرعه، پادشاه پارس انتخاب شود (همو، 1/ 357، 527). به گواه متون بازمانده از آیین مزدیسنا، ویراف به حکم قرعه با نیزهانداختن بر اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک، راهی سفر روحانی خود شد ( ارداویرافنامه ... ،24؛ آجاریان، 114).بنابر قرآن کریم، سرپرستی حضرت مریم (ع) را با اقلام مشخص کردند (آلعمران/ 3/ 44)؛ به روایت بلعمی، این کار با نوشتن نام افراد بر قلمهایی انجام شد که با آنها تورات و حکمت مینوشتند و در دستاری پوشانده بودند (1/ 505). در روایت ابناثیر، با انداختن قلمها در آب، قلمی که نام زکریا بر آن نوشته شده بود روی آب ماند و او برندۀ قرعه شد (3/ 273).
در فقه اسلامی، قرعه از جملۀ کارهای اطمینانبخش برای کشف حقایق مبهم است. در اصطلاح عرف، قرعه عبارت است از عمل معهود و روش خاص موردقبول طرفین نزاع برای رفع اختلاف (بطحایی، 67، 68). قرعهزدن در فقه اسلامی جایز شمرده شده است؛ زیرا در قرآن کریم در دو سورۀ آلعمران (3/ 44) و صافات (37/ 141)، دربارۀ سرپرستی حضرت مریم (ع) و ماجرای حضرت یونس به قرعهانداختن اشاره شده است. با استناد به این آیات، پیامبر (ص) و ائمه (ع) آن را جایز دانستهاند (نک : بطحایی، 68-70). در حدیث «کلّ مجهول ففیه القرعه»، سفارش شده است که هر مطلب مجهولی را با قرعه حل کنید (همو، 71). مفسران هم اقلام را از آن پیامبران و ازلام را از اهل جاهلیت برمیشمرند و حکم بر جایزبودن آن میدهند (میبدی، 2/ 114، 117). بنابر نقل عایشه، پیامبر (ص) در سفرها و غزوات، یکی از زنانش را به قید قرعه به همراه میبرد (طبری، 3/ 1103). میبدی این عمل را در سیرۀ پیامبر (ص) دلیل دوم برای مباحبودن قرعه میگیرد (2/ 118). در نمونههایی از صدر اسلام، گاه برای رعایت شرعیات و عدالت دست به قرعه میزدند؛ چنانکه یکی از اصحاب رسول (ص) برای پیشیدادن دو همسر مردهاش در خاکسپاری، میان آنان قرعه انداخت (طبرسی، 6/ 82).برای تعیین قصاص فردی که همزمان چند تن را به قتل رسانده باشد، میان کشتهشدگان قرعه میزنند و نام هرکسی که از قرعه درآمد، با استناد قتل وی، قاتل را قصاص میکنند (نک : ماوردی، 464). موارد دیگر بهکاربردن قرعه عبارت است از: برخورداری دو طرف دعوا از دلایل یکسان؛ جایی که دو مرد یا بیشتر با دلایل کافی ادعای فرزندی یک تن را داشته باشند؛ دربارۀ توریث خنثا؛ دربارۀ دو متوفای همسان، که مشخص نیست کدامیک زودتر مرده تا وارث دیگری شناخته شود و هرگاه 3/ 1 ترکۀ متوفا جوابگوی همۀ وصایا نباشد، قرعه لازمالااجرا ست و امام، حاکم و قاضی میتواند مجری آن باشد (بطحایی، 74-76).گاهی علما در میان خود برای رعایت ترتیب و عدم تقدمبخشی علمی به قید قرعه به منبر درس میرفتند (واصفی، 2/ 318). در دعاوی شرعی دورۀ قاجار و هنگام اختلاف طرفین بر سر انتخاب مجتهدی که میبایست به اختلاف آنان رسیدگی کند، به قرعه متوسل میشدند (امین، 88- 89).در برخی مناطق، اگر بین دو مسلمان با گرایش شیعه و سنی دعاوی حقوقی وجود داشت، برای حفظ رعایت بیطرفی، میتوانستند حاکم شرع را به قید قرعه برگزینند (نک : حبیبی، 142، 334).
به گواه منابع، مغولان سرزمینهای خود را به قید قرعه میان سران تقسیم میکردند (پیگولوسکایا، 2/ 369). بنابر گزارشهای موجود، گاه سپردن مأموریتهای سیاسی به حکم قرعه انجام میشد (نک : اعتمادالسلطنه، 2/ 978).در رسالۀ طب اللمالک، قطبالدین نیریزی از علماء میخواهد که به قید قرعه یکی از شاهزادگان صفوی را برای مقابله با افغانها بر تخت شاهی بنشانند (نک : جعفریان، 3/ 1315، 1321، 1347). در دورۀ مشروطه و با نخستین تکاپوها برای تشکیل شورای ملی، وکلای شاهزادگان، قاجارها و گاه اصناف به قید قرعه برگزیده میشدند (سپهر، عبدالحسین، 2/ 1041، 1042). در اینجا، قرعه مترادف برگزیدهشدن از طریق انتخابات بود (ناظمالاسلام، 3/ 517، 519؛ کسروی، تاریخ مشروطه ... ، 372، 449). در اصل دوم متمم قانون اساسی دورۀ مشروطه، انتخاب 5 مجتهد و فقیه را برای نظارت بر مصوبات مجلس به قرعه جایز دانسته بودند (نک : شمیم، 457). در اوضاع آشفتۀ جنگ جهانی اول، 12 وکیل به قید قرعه برای ساماندهی امور انتخاب شدند (سپهر، احمدعلی، 1/ 197).
قرعه و قرعهزنی در فرهنگ مردم ایران، در دو زمینه حضوری پررنگتر دارد: نخست، مسائل و مناسبات اقتصادی در زندگی روستایی و برخی موارد، شهری؛ و دوم، در بازیهای بومی و محلی. در فرهنگ اقوام گوناگون، کموبیش همسانیهایی در روشهای قرعهزنی وجود دارد. باتوجهبه اینکه قرعهانداختن در بازیهای محلی در مدخلی مستقل بررسی شده است (نک : ه د، پشکانداختن)، در این مقاله فقط به موضوع نخست میپردازیم.
در گذشته، در مناطقی که از کمبـود آب رنج میبردند و نظام ارباب ـ رعیتی قویتری در آن حکمفرما بود، استفاده از قرعهکشی برای تعیین حقوق و تکالیف برزگران و اربابان درخور بررسی است.از دیرباز برای مشخصکردن نوبت آبیاری در نخستین روز آبیاری سال، میان کشاورزان از یک جوی مشترک (ماوردی، 362) یا تقسیم زمینها، ابزار و عوامل تولید کشاورزی و زمینهای آیش هر دو ـ سه سال یکبار، میان رعیت پشک و قرعۀ پشک و قرعه به کار میرفت (در دورۀ قاجار، نک : سالور، 4/ 3114). به زمینهایی که اربابان آن را از پشک مستثنا میکردند و خود زراعت آن را بر عهده میگرفتند، املاک خالصه میگفتند (نک :کریمیان، 98). مهمترین کارکرد اقتصادی پشک (قرعهکشی) را میتوان در سنت بُنهداری مردم ایران جست (ه د، بنه). هرساله پیش از آغاز سال زراعی و پس از انتخاب سربنه، مراسمی با حضور کدخدا، ارباب یا نمایندگانش و آبیاران برای تعیین برخی عوامل و ابزار کار بنهها برگزار میشد. بهطورکلی، در فرهنگ مردم، برای تعیین سهم دو تن یا بیشتر و انجام کاری در بین آنان، غالباً از پشک استفاده میشود (سعیدی، 157؛ صفینژاد، 24). پشکاندازی در چند مورد انجام میشد: الف ـ پشک زمین؛ ب ـ پشک گاوکار؛ ج ـ پشک ابـزارکار؛ و د ـ پشک نـوبت آب (همانجـا؛ نیـز نک : عجمی،510).
ایـن روش بـه دو صورت انجـام میشد. نخست، با مساحی زمینها و انتخاب نامی برای آن. ابتدا باتوجهبه موقعیت جغرافیایی زمین، اسامی را بر کاغذهایی مینوشتند، لوله میکردند و داخل کلاهی میریختند و سپس، کودکی کلاه را میان آبیاران میچرخاند. آنان با بیرونکشیدن یک کاغذ، قطعهزمینی را بهصورت تصادفی برای برزهگری انتخاب میکردند (صفینژاد، 24، 25)؛ در روش دوم، نام آبیاران را در قرعه مینوشتند؛ سپس، مشخصات قطعهزمینی را بیان میکردند و نام یکی از آبیاران را از کلاه بیرون میکشیدند و زمین مذکور به مدت یک سال زراعی بدان فرد تعلق میگرفت (همو، 25).در روستای سعیدآباد ورامین، هرساله در روزی به نام روز پشک، زمینهای زراعی ده را 12 قسمت میکردند. هر پارهزمین به شیوهای که آبیار پشک خوانده میشد، میان یک بنۀ ششنفری تقسیم میشد. در آبیار پشک، 12 تن از سربنهها در مراسمی زیر درخت چنار و محوطهای با حضور کدخدا جمع میشدند. هریک از سربنهها قطعهای سنگ، چوب یا کلوخ را به نمایندگی خود به کدخدا میداد. کدخدا از شخصی بیطرف درخواست میکرد که این اشیاء را به سمت هر یک از زمینهای 12گانه بیندازد و بدینترتیب، زمین هر بنه تعیین میشد؛ همچنین، برای کشت گندم در قطعهزمین مرغوب، بین بنهها قرعه میزدند (همانجا).در برخی مناطق، این قرعهکشی شامل زمینهای آیش و غیرآیش میشد. به این صورت که زمینهای زراعی یکبار بین یک نسل یا به دلیل رخدادی اجتماعی، میان دهقانان دستبهدست میشد؛ به این نوع قرعهکشی قرهپشک (سیاهبهر)، و به چرخش هرسالۀ زمینها ازطریق قرعه آقپشک (سفیدبهر) میگویند (خسروی، 15). میان لرها، قرعهزنی برای تقسیم قطعات زمین و گاه زمینهای ارثی به کار میرود که به تیر ونن (تیرانداختن) معروف است و لکزبانان به آن تیرپشک میگویند (جودکی).ذبت عُوَید به معنای ریزه چوب انداختن است و بومیان عرب خوزستان برای تقسیم زمین، محصولات کشاورزی و جز اینها از این روش استفاده میکنند که به مفهوم قرعهکشی با استفاده از چوب و سنگ و سایر اشیاء است (همو).
در روستـای طالبآباد، بـرای تعیین سهم هر برزگر از گاوهای شخمزنی، قرعهکشی میکنند که به آن پشک گاوکار میگویند. گاوها به نسبت سن و قدرتشان جفت هم در نظر گرفته میشوند؛ سپس، هر جفت را متناسب با رنگ و قیافه یا بنهای که پارسال بوده است، نامگذاری میکنند. آنگاه براساس این اسامی، بین برزگران قرعه میاندازند و گاو جفت هر برزگر را تعیین میکنند. در سعیدآباد ورامین، آبیار بنه این کار را انجام میدهد (صفینژاد، 26).
ابزارهایی مانند چـرخ خرمنکوبی، یـراق (ابزار شخمزنی) و جز اینها، که در انبار اربابی بود، با پشک بین برزگران تقسیم میشد (در طالبآباد، نک : همو، 27، 28).
در آغـاز سال زراعی، نـوبت آب بنـهها با پشک و بهشکل چرخشی مشخص میشود (همو، 29، 30). در الموت، آب لایه (نوبت آب) مانند پشک زمین در طالبآباد تعیین میشود (عسگری، 1/ 166). در استان مرکزی، هنگام میانکردن آب (مشاعکردن) یا آببخشی، آب مازاد را پشک میکنند (فرهادی، 124، 126). میان تاتها، سربنهها (کدخدا) در بهار و پاییز هر سال، با پشکانداختن نوبت کشاورزان را برای آبیاری مشخص میکنند (آلاحمد، 25). اهالی مجن در اردیبهشت، آب را به قرعه در اختیار بلوکهای دهگانه قرار میدهند (نصیری، 60). در تعاونی سنتی تیرکار در روستاهای بیرجند، زمین و آب با پشک و قرعه بین تیرکاران تقسیم میشود (میکانیکی، 123). افزونبر کشاورزی، در امور دامپروری هم در تعاونی سنتی شیرزنی، موسوم به واره، یکی از بانوان گیساسبی (پیشکسوتان سفیدموی) زمان برابری شمار، کیفیت دامهای شیرده و نوبت اعضاء را به قید قرعه و پشک تعیین میکند (در پیرسواران، نک : رسولی، 166، 167).در ایزدخواست، برای تعیین سهم افراد از یک نوع همجنس، مانند کاه خرمن، گوسفند و مردهریگ درگذشتگان، ابتدا آن اموال را به میزانی مساوی تقسیم میکنند. آنگاه هریک از این افراد تکههای ناهمسانی از سنگ، چوب و جز اینها به فرد میاندار میدهد. او نیز از کودک یا فردی بیطرف میخواهد که هریک از آن اشیاء و نشانهها را روی یکی از قسمتها قرار دهد و بدینترتیب، سهم هریک از طرفین مشخص میشود (رنجبر، 531).
قرعهکشی افزونبر زمینداری و امور کشاورزی، در فعالیت بازاریان و زندگی خصوصی افراد هم به کار میرود و به فرهنگ مردم راه یافته است. در دورۀ صفوی، صنف وراقان (صحافی امروزی) عصر پنجشنبه به قید قرعه یکی را از میان خود برمیگزیدند تا دکانش را برای نیازمندان در روز جمعه بگشاید (شاردن، 4/ 1440). در دورۀ قاجار، شاهزادگان برای اختصاص درآمدهای گمرک ایالتی (نظامالسلطنه، 1/ 248) و حتى انتخاب همسر (نک : سالور، 5/ 3235، 3466) بین خود قرعه میانداختند؛ همچنین، دربارۀ قرعهزنی لوریها (کولیها) برای پیشگویی مطالبی آمده است (پاتینجر، 171).در نامگذاری کودکان نیز، چند نام را میان برگههای قرآن قرار میدادند و یکی را به قرعه بیرون میکشیدند و آن را در گوش کودک میخواندند (آلمانی، 308). از جملۀ موارد نادر در منابع، قرعۀ مرگ است. این قرعه در شرایط بسیار بحرانی به کار میرفت. گاهی در موقعیتهای خطرناک، مانند گرفتاری ملاحان در کشتیهای سرگردان، افراد ناگزیر از تغذیه با گوشت یکدیگر میشدند؛ بنابراین، برای انتخاب قربانی، قرعهای موسوم به قرعۀ مرگ انجام میدادند (رضاقلی، 329، 330).
بنابر شواهد موجود، از گذشته تا کنون، ابزارهای گوناگونی مانند نیزه، قلم و سفال (نک : طبری، 3/ 792؛ بلعمی، 1/ 585) برای قرعه و قرعهزنی به کار میرفت. در روایات نیز، انگشتر، کتابت، بهره و هستۀ خرما (بطحایی، 77) وسیلههایی برای قرعهکشی معرفی شدهاند.
سرایندگان فارسی با در نظر داشتن قرعه به معنای سرنوشت، حکم قضاوقدر، از قرعه و مفاهیم مربوط به آن برای آفرینش آرایههای ادبی در اشعار خود بهره بردهاند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید