صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قران حبشی /

فهرست مطالب

قران حبشی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 4 خرداد 1403 تاریخچه مقاله

قِرانِ حَبَشی، داستان جهان‌گشاییهای لشکر قباد شاه ساسانی به سرکردگی فرزندان وی، اردشیر و جهانگیر در توران، کشمیر و هند. 
ازآنجاکه مدار بیشتر حوادث و خط سیر داستان بر توصیف دلاوریها و نبردهای شخصی ایرانی به نام قران حبشی متمرکز است، عنوان آن را قران حبشی قرار داده‌اند. قران حبشی، پس از سمک عیار (ه‍ م) و گردنکشان‌نامه، سومین داستانی است که عنوان آن براساس برجستگی نقش و کارکرد عیاران معین شده است. 
قران حبشی پرداختۀ داستان‌پرداز بزرگ و پرکار سدۀ 6 ق/ 12 م، ابوطاهر طرسوسی یا طرطوسی است. این روایت نیز به مانند داراب‌نامه و قهرمان‌نامه (ه‍ م‌‌م) آبشخوری پیشااسلامی دارد و رویدادهای آن مربوط به دورۀ پیش از اسلام است. 

خلاصۀ داستان

خلیل بازرگان پس از بازگشت از سفر توران در میان تحفه‌های خود، دیبایی منقش به تصویر شمسه، شاه‌دخت تورانی، را به قباد شاه پیشکش می‌کند. بعدها در روایت مشخص می‌شود که نمونه‌های فراوانی از این دیبا را، گل، دختر دایۀ شمسه، بافته، و به قیمت می‌فروخته است و از این طریق، بسیاری از شاهزادگان و شاهان را خواستار شمسه و رقیب یکدیگر کرده است. اردشیر، فرزند میانی قباد شاه، پس از دیدن تصویر شمسه، دل‌باخته و عاشق او می‌شود. قباد شاه وزیر خود، هما، را برای خواستگاری به توران می‌فرستد. راوی در چگونگی سفر هما از یک‌یک توقفگاههای وی در شهرها، حاکمان و نسب آنها و کیفیت رفتارشان با هما نام می‌برد و با این کار از تکرار کیفیت مسیر عزیمت و لشکرکشی ایرانیان در دیگر قسمتهای روایت خودداری می‌کند و به‌جز شهر ری، کمتر نامی از آنها به میان می‌آورد. همای وزیر در راه سفر به توران، از بلخ می‌گذرد و مهر نشابوری، پهلوان‌بانوی حاکم بلخ، را نیز برای پسرش، شیرزاد، خواستگاری می‌کند. 
پس از قتل‌عامی که رستم و ایرانیان به کین سیاوش در توران انجام می‌دهند، ایرج، شاه توران، کینۀ ایرانیان به دل می‌گیرد و با آنان سر ستیز دارد. او حاضر نیست شاه‌دخت خود را به ایرانیان تسلیم کند و این کار را تسلط ایرانیان بر تورانیان تعبیر می‌کند و بر همین اساس، او همای وزیر، خلیل بازرگان و بندگان ایشان را در بند می‌کند و هدایای قباد شاه به یغمای ترکان می‌رود. در این زمان، قران حبشی، خربندۀ (نگهبان خر) هما، دور از این واقعه، با شنیدن کردار ایرج شاه، کاغذ اخبار هما را به ایران می‌رساند و قباد شاه از دمشق عازم جنگ با توران می‌شود. ایرانیان سپاه توران را شکست می‌دهند و ایرج شمسه را برای تسکین درد ننگ شکست از ایرانیان به کیهان شاه کشمیری وعده می‌دهد تا در ازای آن ایرانیان را به دست یاری سرداران جادوسیرت کشمیر شکست دهند. ایرانیان پس از نبردهایی، کشمیر را ویران می‌کنند و جادوان را از بین می‌برند. کیهان شاه راه گریز در پیش می‌گیرد و از رای هند درخواست کمک می‌کند. پسر رای هند، که خواستگار گنج‌مهر، دختر کیهان شاه است، برای نبرد با ایرانیان به کشمیر می‌رود؛ اما پس از چندی کشته می‌شود و عیاران هم کیهان شاه را به مردانگی از بین می‌برند. از این پس و برای مدتی، اردشیرِ قباد شاه به دست دیوی مهاکال‌نام ربوده می‌شود و سرانجام به یاری قران حبشی از بند دیوان نجات می‌یابد. قران حبشی در این ماجرا با ابلیس دیدار می‌کند و شیطان وی را دوست برگزیدۀ خود می‌خواند و در آغوش می‌کشد. در همۀ نبردهای ایران و توران و کشمیر، مهر نشابوری برای خون‌خواهی پدرش، به‌سان پهلوان‌بانوان با تورانیان نبرد می‌کند و در یکی از جنگها اسیر جاودان می‌شود؛ اما همواره به شیرزاد وفادار باقی می‌ماند. 
در ادامۀ این کشمکش و پس از پناه‌بردن ایرج به ترکان سمرقند و چند نبرد با قباد شاه، طومار کردار ایرج شاه به دست قران در هم پیچیده می‌شود. از این پس، شمسۀ ترکستانی، گنج‌مهر، مهر نشابوری و گل دایه در یک سفر دریایی ناخواسته، با پریان و مردمان آبی روبه‌رو می‌شوند و خطرهایی چند را پشت سر می‌گذارند تا اینکه در جزیره‌ای به خلیل بازرگان باز می‌خورند و در روم با برادر مهینِ اردشیر، دیدار می‌کنند. چندی بعد هم، اردشیر و جهانگیر به خیال اینکه دلداران خود را از دست داده‌اند، ناکام به روم می‌رسند و بعد از دیدار اتفاقی با خسروشیروان، از پیداشدن معشوقان باخبر می‌شوند و همراه یکدیگر به دیدار قباد می‌روند. اردشیر و جهانگیر در دمشق با شاه‌دختان در می‌پیوندند و گل دایه به نکاح قران حبشی در می‌آید. قباد شاه به هر یک از عیاران ولایتی می‌بخشد و بدین‌ترتیب، قران حبشی نیز به امیری خراسان می‌رسد. 

نسخه‌شناسی

براساس فهرستهای نسخ خطی منتشرشده در جهان، تاکنون از روایت قران حبشی 9 دست‌نوشتۀ ترکی، یک نسخۀ خطی عربی منحصربه‌فرد (کتابخانۀ محمودیه مدینۀ منوره) و 3 نسخۀ فارسی ناتمام شناسایی شده است (نک‍ : بلوشه، I/ 142-143, 356؛ ریو، 219-223؛ نورث، 100؛ تورنبرگ، 67؛ ویتکم، 58؛ یونگ، 252؛ فلوگل، II/ 32-33؛ مرن، III/ 57؛ اِته، II/ 1182). نکتۀ درخور توجه آن است که این روایت در برخی فهرستها با عنوان «داستان شاه قباد» ثبت و معرفی شده است (نک‍ : مرن، فلوگل، همانجاها). 

حضور قران حبشی در دیگر روایات

برخلاف ناشناخته‌بودن روایت قران حبشی در دورۀ معاصر، پهلوان عیار آن، از سده‌ها پیش، چهرۀ شناخته‌شده‌ای برای داستان‌پردازان ادب فارسی بوده است و از قران حبشی در کنار روایتهای دیگری چون شاهنامه، ابـومسلم‌نامـه و سمک عیـار (ه‍‍‍ م‌م) نـام بـرده‌اند (نک‍ ‍: ابوطاهـر، داراب‌نامه، 1/ 213). افزون‌بر این، در اسکندر و عیاران، روایتی از اسکندرنامه (ه‍ م)، نیز قران حبشی در کنار مهتر نسیم عیار حاضر می‌شود و خود رهبر گروهی مستقل از عیاران است و با نسیم عیار هم‌چشمی و رقابت بسیار دارد. قران حبشی در این کتاب به پیادۀ آل محمد (ص) شهرت دارد (ص 220، 289). 
در سمک عیار (نک‍ : ارجانی، 1/ 88-92)، یکی از یاران عیار و معتمد درۀ عیاران، ارغون چوپان، قَرَن عیار نام دارد. توصیفاتی کوتاه در بخشهایی از سمک عیار به قران اختصاص دارد. عیار و پهلوان‌بودن این شخصیت داستانی از یک‌سو، و معرفی وی با نام «قَرَن» از سوی دیگر، می‌تواند تداعی‌گر هویت قران حبشی باشد. احتمالاً صدقة بن ابوالقاسم شیرازی، که معاصر ابوطاهر طرسوسی، و از شهرت روایات او باخبر بوده است، قران حبشی را می‌شنیده، و در گسترش روایت خود همانندسازی کرده و او را الگویی برای آفرینش قَرَن عیار قرار داده است تا مخاطب را شیفتۀ نقل خود کند. همچنان که ابوطاهر هم نخستین روایت‌پردازی است که نام سمک را، با همان هویت چینی وی، در داستان قران حبشی آورده است و چندان دور نیست که ابوطاهر نیز سمک عیار را خوانده، و نقلش را شنیده باشد. 
در تحریر منحصربه‌فردی از حماسۀ گرشاسپ‌نامه (ه‍ م) که در اختیار رضاقلی هدایت بوده، و براساس حکایت 115بیتی‌ای، که آن را در مجمع الفصحا نقل کرده است، بار دیگر قران حبشی را می‌بینیم که در نقش پهلوانی عیار، به خاندان سام خدمت می‌کند و پس از درگذشت سام، به خدمت نریمان درمی‌آید و برای دفاع از شمسه‌بانو، معشوق نریمان، به‌تنهایی با رعد غماز و عیاران سپندکوه نبرد می‌کند (1/ 474-483). 
به‌طورکلی، در روایتهای داستانی فارسی، ذکر نام «قران» در هر حالتی هم که باشد، نادر است؛ اما نکتۀ بااهمیت آن است که همین مجموعۀ شواهد اندک هم با قران حبشی ارتباط و شباهت نزدیکی دارند. مصداقی از این حالت در داراب‌نامه دیده می‌شود. در این اثر، فیروزشاه و فرخ‌زاد به‌هنگام سرگردانی در دریا، به‌ناگاه راه به جزیرۀ لوطیه می‌برند که مقام زنگیان است. این جزیره دو پادشاه به نامهای قطران و قران زنگی دارد. قطران پیش‌تر به دست پهلوانان هلاک می‌شود؛ اما قران زنگی پادشاه زیرک و عاقبت‌اندیشی است که پس از جدال و مکاشفه‌ها، سرانجام، به دست بهروز عیار کشته می‌شود و پهلوانان به‌سختی از او رهایی می‌یابند. ماجرای رویارویی قران زنگی و فیروزشاه و فرخ‌زاد 8 صفحه از روایت را به خود اختصاص داده است (بیغمی، 1/ 233-241). قران‌نامیدن این پادشاه، زنگی‌بودن وی و کاردانیش، شباهت او با قران حبشی را نشان می‌دهد؛ زیرا قران حبشی هم در فرجام روایت طرسوسی، امیر خراسان می‌شود. 

تفاوتهای روایت قران حبشی

قران حبشی برخلاف رسم و شگرد معمول دیگر عیاران بنام روایات داستانی فارسی، هیچ‌گاه شراب نمی‌نوشد و برای ورود به خیل دشمنان تغییر چهره نمی‌دهد و پوشش بدل نمی‌کند. جالب‌تر اینکه او برای غافلگیرکردن دشمنان، در هیچ‌یک از رویدادها، از بیهوشانه بهره نمی‌برد. قران حبشی به‌معنای واقعی کلمۀ عیار، بسیار شجاع و جسور است و در گشودن گره مصائب و دفع بسیار مخاطرات، پیش‌گام و جلودار، و تنها هدفش از این کردارها کسب نام نیک است. افزون‌بر این، مهم‌ترین وجهی که سبب تفاوت کردارهای وی با دیگر عیاران می‌شود حضور او در میدانهای جنگ تن‌به‌تن و گروهی است. یاران قران حبشی نیز به تأسی از او برخلاف دیگر عیاران، در روایتهای داستانی، نه‌تنها از نبرد در میدان جنگ روی‌گردان نیستند، بلکه داوطلب هم می‌شوند. موضوع دیگر در قران حبشی، برجستگی و اهمیت صبغۀ ملی نبردها در قالب بن‌مایۀ رویارویی ترکان تورانی و ایرانیان و حفظ تمامیت ارضی هر دو قلمرو است. مضمونی دیگر که بیشتر به این موضوع دامن می‌زند، کین‌خواهی تورانیان از ایرانیان به‌سبب قتل‌عام گسترده‌ای است که رستم (ه‍ م) در خون‌خواهی سیاوش (ه‍ م) انجام داد و در جای‌جای روایت از آن یاد شده است. شاه توران، ایرج، به مانند افراسیاب حتى تا لحظات پایانی عمر نیز با ایرانیان سر صلح ندارد. در جریان نبردها، 3 ایالت خراسان، خوارزم و عراق عرب لشکر قباد شاه را همراهی می‌کنند و در جبهۀ مخالف هم شاهان کشمیر و هند و امیران سمرقند و بخارا لشکر توران را یاری می‌دهند. 
نویسندۀ قران حبشی، ابوطاهر، به استناد کتابهایش و ازجمله همین کتاب موردبررسی، آشنایی عمیقی با داستانهای ایران پیش از اسلام داشته است و در موضعی از قران حبشی، برای توصیف واقعۀ مرگ سیاوش از زبان حاکم شهر مرزی سنجاب، به منبعی با نام شاهنامه ارجاع می‌دهد؛ البته منظور او از شاهنامه نمی‌تواند شاهنامۀ فردوسی باشد؛ زیرا از منبع خود با تعبیر «شاهنامۀ بزرگ» یاد می‌کند (حماسه ... ، 1/ 150-151). صفا و بیشتر پژوهشگران شاهنامۀ بزرگ را عنوان خاص شاهنامۀ مؤید بلخی می‌دانند (1/ 611). 
موضوع پایانی دربارۀ قران حبشی احتمال واقعیت تاریخی شخصیت قران است (برای شرح کامل این دیدگاه، نک‍ : جعفرپور، 71 بب‍ ).
از داستان قران حبشی دو تصحیح چاپ شده است: یکی در 1395 ش، با عنوان حماسۀ قران حبشی به تصحیح میلاد جعفرپور در دو جلد، و دیگری در 1397 ش، با عنوان قصۀ قران حبشی به کوشش علیرضا امامی و اردوان امیری‌نژاد در یک جلد. 

مآخذ

ابوطاهر طرسوسی، داراب‎نامه، به کوشش ذبیح‎الله صفا، تهران، 1389 ش؛ همو، حماسۀ قران حبشی، به کوشش میلاد جعفرپور، تهران، 1395 ش؛ ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1363 ش؛ اسکندر و عیاران، به کوشش علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1383 ش؛ بیغمی، محمد، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، 1391 ش؛ جعفرپور، میلاد، مقدمه بر حماسۀ قران حبشی (نک‍ ‍: هم‍ ، ابوطاهر طرسوسی)؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1369 ش؛ هدایت، رضا‌قلی، مجمع الفصحاء، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1382 ش؛ نیز:

Blochet, E., Catalogue des manuscrits turcs, Paris, 1932; Jong, F. de, Catalogus Codicum Orientalium Bibliothecae Academiae Regiae Scientiarum, Leiden, 1862; Ethé, H., Catalogue of Persian Manuscripts in the Library of the India Office, London, 1937; Flügel, G., Die arabischen, persischen und türkischen handschriften der Kaiserlichen und Königichen Hofbibliothek Zu Wien, Wien, 1865; Mehren. A. F, Codices orientales bibliothecae regiae Havniensis jussu et auspiciis regis, Copenhagen, 1857; North, F., Catalogue of the Extraordinary, Curios, and Extensive Collection of Manuscripts of the Late Earl of Guilford, London, 1830; Rieu, Ch., Catalogue of the Turkish Manuscripts in the British Museum, London, 1888; Tornberg, C. J., Codices arabici, persici et turcici bibliothecae regiae universistis upsaliensis, Upsala, 1849; Witkam, J. J., Inventory of the Oriental Manuscripts of the Royal Netherlands Academy of Arts and Sciences in Amsterdam, Leiden, 2006.
میلاد جعفرپور

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: