قرآن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272967/قرآن
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
قُرْآن، کتاب مقدس مسلمانان. قرآن در فرهنگ روزمرۀ ایرانیان بازتاب و تأثیر فراوان دارد؛ به گونهای که امکان ندارد بتوانیم فرض کنیم یک ایرانی ــ حتى غیرمسلمان ــ بتواند روزی را پشت سر بگذارد که در آن ــ مستقیم یا غیرمستقیم ــ با این کتاب یا مفاهیم، معانی، آیات و رشحات آن سروکار نداشته باشد. تعبیرات «فرهنگآفرینی قرآن» و «قرآنزیستی»، که برخی از قرآنپژوهان (خرمشاهی، چشمها ... ، 147) دربارۀ این کتاب بهکار برده و با همان عناوین مقالاتی نوشتهاند، از تأثیرگذاری ژرف قرآن کریم در فرهنگ و زندگی جامعۀ ایرانی حکایت دارد.دلیل عمدۀ حضور قرآن در زندگی و فرهنگ مردم ایران، اعتقاد راسخ، دیرینه و آباواجدادیای است که از سپیدهدم اسلام در افق زندگی ایرانی، ظاهر شده است و این اعتقاد راسخ به مثابۀ باوری قومی از نسلهای پیشین تا امروز استمرار یافته، و بهرغم عوامل بازدارنده و فرااعتقادی، که عمدتاً رهآورد دنیای جدید و تحولات اجتماعی و صنعتی بوده است، به حضور پررنگ خود ادامه داده است.حضور قرآن در فرهنگ و اعتقاد مردم ایران بهگونهای جایگیر و همهجانبه است که بهدشواری میتوان آن را به دو قلمرو مجزای خاص و عام تقسیم کرد و بر بخش عام آن بهطور جداگانه انگشت نهاد. در این رهگذر، بسیاری از یافتههای علمی قرآنی که محصول دریافت عالمانۀ خواص و دانشمندان است یا این گروه درک و شناخت خاص خود را از آن ارائه دادهاند، در نظر عام، بهصورتی چنان سهل و متناسب با فهم عموم مطرح شده است که در نگاه نخست، دشوار میتوان آن را دریافتی عامیانه و مردمی از گوشهای از مسائل مرتبط با قرآن تلقی کرد؛ برای نمونه، استخاره (ه م) به قرآن مجید در ذات خود، مبتنی بر درکی تفسیری از آیات قرآن و معرفتی کاملاً تخصصی است که امروز در باور کلی، به دریافتی مبتنی بر فرهنگ مردم از آیات قرآن بدل شده است؛ درحالیکه ممکن است برخی باورهای رایج در بین مردم دربارۀ قرآن و خواص آیات و سورهها یا پارهای کاربردها، که بهصورت آیینها و مراسم ویژه در طب مردمی باقی مانده است، الزاماً با روشهای علمی و پشتوانههای منطقی همراه نباشد. بسیاری از این باورها و معتقدات، با آنکه فاقد نص صریح دینی است یا اگر روایات و احادیثی هم در این خصوص هست، اصالت ندارد، در بین گروههای مختلف جامعه، اعم از غنی و فقیر و خاص و عام، بهویژه زنان رایج است (روحالامینی، 1695).قرآن کریم در زندگی مردم نهتنها به اعتبار متنی دینی، که آیات و احکام آن باید مبنای زندگی اعتقادی و عملی مردم باشد، که چون «شیئی مقدس»، که بیوضو به آن نباید دست زد، در فرهنگ مردم حرمتی موروثی پیدا کرده است. برای نشاندادن گستردگی نفوذ قرآن در زبان و بیان مردم ایران، همین بس که عموم مردم بسیاری از کارها و مراحل زندگی روزمره، اگرنه همۀ آنها، را با «بسم الله» آغاز میکنند؛ جمله یا عبارتی که همۀ سورههای قرآن جز سورۀ توبه (9) با آن آغاز میشود. «بسم الله»، یا صورت مخفف آن «بسم الٰه»، به قول طبری، نخستین آیهای است که بر پیامبر (ص) نازل شده است؛ بااینحال، در اینکه آیا بسم الله جزو قرآن و در زمرۀ آیات هر سوره است، بحثهایی میان فقها و در نتیجه فِرق مختلف در گرفته که در تفاسیر تفصیل آن آمده است (نک : ابوالفتوح، 1/ 41-50).با آنکه دربارۀ ضرورت ذکر «بسم الله» در آغاز هر کار بر مبنای معتقدات اسلامی در جملاتی ازقبیل «کُلُّ اَمرٍ ذی بالٍ لم یُذْکَرُ فیهِ بسم الله فَهُوَ اَبْتَر» تأکید شده است (مجلسی، 73/ 305)، بااینحال به نظر میرسد که سنت ذکر نام خدا در آغاز کارها به پیش از اسلام بازمیگردد، زیرا در متون زردشتی نیز بسیاری از نوشتهها با عبارت «پت نام یزد / یزدان» آغاز میشده است ( ایرانیکا، IV/ 172). ذکر «بسم الله» بهخصوص هنگام کشتن حیوان حلالگوشت، بنابر باور عامه، چنان اهمیت دارد که اگر بهعمد گفته نشود، گوشت حیوان حرام میشود. از همین رهگذر است که «بسملکردن» در فرهنگهای فارسی به معنی مطلق کشتن و ذبحکردن و «نیمبسمل» به معنی نیمکشته و نیمهجان ثبت شده است (انوری، ذیل ترکیبات).حضور قرآن در زندگی مردم نمودی چشمگیر دارد: قرائت قرآن بهویژه صبح زود و در ماه مبارک رمضان ثوابی مضاعف دارد. دست بیوضو به خط قرآن نباید بخورد؛ قرآن را وقتی میگشاییم که بخوانیم یا پس از خواندن که میبندیم، بلافاصله باید ببوسیم و با احترام در جای خود بگذاریم؛ اگر قرآن باز بماند، شیطان آن را میخواند (روحالامینی، 1695-1696).هیچگاه نباید کتاب یا چیز دیگری را روی قرآن گذاشت، زیرا به آن اهانت میشود. اگر قرآن از دست کسی بیفتد، باید هموزن آن شیرینی خیرات کنند (همو، 1696). اگر مردم برگی از قرآن یا حتى برگ کاغذی که آیه یا کلمهای از قرآن روی آن نوشته شده است روی زمین ببینند، آن را فوری برمیدارند و میبوسند و در جای محفوظی میگذارند که به آن توهین نشود. برگهای فرسودۀ قرآن یا کاغذپارههایی که آیه یا کلمهای از قرآن یا اسماء الله روی آن نوشته شده است بلافاصله باید در جایی زیر خاک دفن شود. در آستان قدس رضوی، که حجم اینگونه کاغذها فراوان است، معمولاً آنها را بهطرز مخصوصی در چاه میریزند. فردی که حاجتی دارد، مثلاً اگر بیماری در منزل دارد یا شیء قیمتیاش را گم کرده است، قرآنی را پنهانی از مسجد یا امامزادۀ محل برمیدارد، به طوریکه خادم مسجد یا متولی امامزاده متوجه نشود، آن را به خانه میآورد و تا برآوردهشدن حاجتش، در گوشۀ صندوقی بهصورت «گرو» نگه میدارد و با برآوردهشدن حاجت، همراه با شیرینی خیرات، آن را به جای نخست بازمیگرداند (همانجا).در خراسان، وقتی باران زیاد ببارد و بیم خرابی برود، قرآنی را به زنجیر میبندند و از چاهی آویزان میکنند تا باران بند بیاید (نک : ه د، بارانخواهی). زنان قرآنهای قطع کوچک را همراه سایر زیورآلات، از گردن خود میآویزند یا آن را بهعنوان حرز و برای جلوگیری از خطر، بر بازو میبندند (نک : ه د، تعویذ؛ باطلالسحر؛ روحالامینی، همانجا). امروزه هم رانندگان قرآن کوچکی را به همین منظور، به فرمان خودرو میبندند یا آیۀ 13 سورۀ زخرف (43)، «سُبْحانَ اَلذی سَخَّرَ لَنا هذا وَما کُنّا لَهُ مُقْرِنین»، را داخل خودرو و در محل دید سرنشین مینویسند و معتقدند که به این ترتیب از خطر در امان میمانند.استخاره یا تفأل به قرآن تقریباً در بیشتر کارهایی که انجامدادن آن محل تردید است بسیار رواج دارد. این کار را اغلب «ملا» یا روحانی محل انجام میدهد؛ بااینحال، برخی از قرآنهای چاپی، باتوجهبه مفهوم کلی آیات مندرج در هر صفحه، بالای آن «خوب»، «بد» و «متوسط» چاپ و کار مراجعهکنندگان را آسان کردهاند (دبا، 8/ 969). حافظ در اشعار خود به اینگونه فالگرفتن اشاره کرده است (ص 357).اعتقاد به خواص بلاگردانی قرآن سبب شده است که هر تازهعروسی که به خانۀ بخت میرود و هر مسافری که عازم دیاری دیگر است از زیر قرآن رد میشود و باور دارد که در طول عمر یا در طول سفر، در پناه قرآن خواهد بود. بسیاری از مردم بنابر سنتی دیرین، بر بالای سردر منزل خود کاشیها یا الواحی حاوی «بسم الله الرحمن الرحیم»، «هُوَ الْفَتّاح الْعَلیم» یا آیۀ «وان یکاد» یا «اَدْخُلوها بِسَّلامِ آمِنین» نصب میکنند یا همچون مردم سروستان (همایونی، 172)، بالای چهارچوب خانهها، قرآن یا اوراقی از قرآن مجید میگذارند که حافظ و نگهبان همۀ افرادی باشد که از زیر آن رد میشوند. این سنت در فارس، گویا پیشینهای کهن دارد که نمودار مجسم و موجود آن «دروازهقرآن» شیراز است. سابقۀ این دروازه به زمان حکومت عضدالدولۀ دیلمی (324-372 ق/ 936-983 م) میرسد که مابین دو کوه چهلمقام و باباکوهی، یعنی تنگ الله اکبر، به دستور وی طاقی ساخته شد که به «طاق قرآن» یا «دروازهقرآن» موسوم گشت. این طاق بهمرور زمان تخریب شد، اما کریمخان زند (وفات 1193 ق/ 1779 م) آن را مرمت کرد و بر فراز آن اتاقکی ساخت و در آن اتاق، قرآن خطی بزرگی قرار داد تا مسافران از برکت عبور از زیر قرآن، از گزند حوادث در امان باشند. این قرآن که به «قرآن هفدهمن» معروف است، پس از تخریب طاق قرآن در سال 1316 ش، به موزۀ پارس منتقل شد (کمالی، 1052).آموختن قرآن و رفتن به مکتبخانه و طی مراحل قرآنخوانی از قدیم در بسیاری از نقاط ایران آداب و ترتیبی داشته است. مکتبخانه در اصطلاح محلی «ملا» نامیده میشود و به استاد مکتبخانه، که معمولاً از مردان یا زنان قرآندان و کهنسال است، «آخوند» و به بهترین شاگرد مکتب که بعد از آخوند غلط بقیه را میگیرد و از همه جلوتر است «سرخلیفه» میگویند. بعد از فراگرفتن حروف الفبا و ابجد، خواندن قرآن را از انتها، یعنی از سورههای کوچک آغاز میکنند. وقتی کودک به سورۀ «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة» (همزه/ 104/ 1) رسید، باید برای آخوند پول یا هدیهای غیرنقدی بیاورد. آن روز آخوند این شعر (حراره) را بر قرآنآموز میخواند و از او میخواهد آن را حفظ کند و ظهر که به خانه رفت، آن را نزد والدین خود بخواند و هرچه به او دادند، فردای آن روز برای آخوند بیاورد: ویل لکل، دو مشت پل (= پول)، اگر نداری قرض کن، خانۀ آخوند پر گاوررس کن (یاحقی، آن ... ، 1/ 136-137). بچۀ مکتبی وقتی به سورۀ عَمَّ یَتَساءَلون (نبأ/ 78) میرسید، باید عمهاش، یا اگر نداشت، خاله یا مادرش هدیهای برای آخوند میفرستاد.مراسم ختم قرآن در مکتبخانه هم آداب خاصی داشت؛ وقتی کودک همۀ قرآن را یاد میگرفت، مراسم مفصلی برگزار میشد که به آن «قرآنتمامی» میگفتند. آن روز پسربچهای را روی کرسیچهای سوار میکردند و پسرهای دیگر کرسیچه را سر دست بلند میکردند. کودک با لحنی مخصوص آیات سورۀ والشمس (90) را میخواند و بچهها پس از هر آیه، دستهجمعی با صدای بلند میگفتند: «هاها». این کار از مکتبخانه تا منزل پدری بچه ادامه داشت. در خانه هم با چای و شیرینی و آجیل از همه پذیرایی میکردند (یاحقی، همان، 1/ 238؛ نیز نک : ه د، مکتب و مکتبخانه).در خجند، در تاجیکستان کنونی، مراسم آغاز خواندن قرآن با قرائت کودکان دختر و پسر اهمیت بسیاری دارد و به نام جشن «قرآندرایان» از آن یاد میشود (تورسانزاد، 253-254).در بسیاری از نقاط ایران، وقتی کسی شب اول یا دوم ماه، ماه را در آسمان میبیند، به چیزی نو نگاه میکنند و در اصطلاح ماه را نو میکنند؛ اغلب مردم مقیدند که ماه به قرآن نو شود. در شمال ایران، مردم معتقدند که اگر بر قرآن و مفاتیح نظر کنند، شگون دارد. باسوادان در کوهستان هنگام دیدن ماه، قرآن را میگشایند (پاینده، 169). در برخی تقویمها نیز آمده است که ماه را باید به روی قرآن نو کرد (روحالامینی، 1695).استعانت از قرآن، بهویژه در سنتها و آدابورسوم زنانه، بسیار رایج است؛ زنان برای جلوگیری از سقط جنین در حین تافتن دو نخ به هم، 7 آیه از سورۀ «یس» (36) را میخوانند (شکورزاده، 127) تا زائو یا بیمار از گزند شیاطین در امان باشد.به هنگام پختن آش اُماج کُماج در خراسان، که مراسم آن شباهت بسیاری به سفرۀ بیبی سهشنبه دارد، 7 آیه از سورۀ «یس» را با صدای بلند قرائت میکنند (همو، 28، 31). سر سفرۀ حضرت ابوالفضل، به اشارۀ ملاباجی، همه سورۀ اخلاص میخوانند (همو، 53). گذشته از سورههای فاتحه و اخلاص، که در مرگومیرها و بسیاری از مراسم سنتی و مردمی قرائت میشود، از نظر مردم، برخی دیگر از سورهها مانند «یس» (36)، الرحمن (55)، الجمعه (62)، الملک (67) و چهارقل (اخلاص، کافرون، فلق و ناس) خواص و فواید بسیار دارد و در مواقع و به منظورهای مختلف قرائت میشود و دشواریهای فراوانی را از پیش پای مؤمنان برمیدارد.سورۀ اخلاص یا بهاصطلاح، «قل هو الله» (112)، در تداول مردم و فرهنگ عامه، جلوههایی فراوان دارد: در تداول مردم فردوس، یک قل هو الله، یعنی زمانی کوتاه و اندک و در تداول مردم سمنان، مثل قل هو الله دیزی چرب منا کره، یعنی قل هو الله دیزی را چرب نمیکند و فقط با دعا کار از پیش نمیرود، به کار میرود (ستوده، 161). مردم خراسان در ترانهای مردمی در مقام دعا میگویند: شکر میکنم خدا را/ محمد مصطفى را/ / قل هو الله رجا/ اسم بزرگت همهجا (احمدپناهی، 133).در قصههای عامیانه و حرارهها، نیز تعبیرات قرآنی و از آن جمله «قل هو الله» کاربرد دارد. وقتی گربه چمباتمه میزند و آهسته خرخر میکند، مردم فردوس معتقدند که او قرآن میخواند، بنابراین مزاحمش نمیشوند.برخی از آیات قرآن در باور مردم، خواصی مترقب دارند که ممکن است منشأ بسیاری از آنها روایات و مأثوراتی باشد که در کتب تفسیر و ادعیه و حدیث آمده است. بعضی از تفاسیر مانند مجمع البیان و تفسیر روض الجنان در آغاز هر سوره، به خواص و منافع قرائت آن اشاره میکنند که برخی از آنها در تداول عامه نیز باقی مانده است. گذشته از این، در بسیاری از کتب فقهی و ادعیه، مانند بحار الانوار، وسایل الشیعه، مستدرک الرسائل و حتى کتاب کافی، خواص و ثواب قرائت بسیاری از آیات و سورهها ذکر شده است (نک : معینی، «خواص ... »، 1019-1020).جامع التمثیل یکی از نخستین کتابهای امثال در فرهنگ عامه است. در این اثر، بسیاری از حکایات و پند و اندرزها مزین به آیات قرآنی است که بر سبیل تمثیل یا استشهاد آمده است (هبلهرودی، سراسر اثر؛ نیز نک : افشار، 132-133).برخی از آیات قرآن بهطور ویژه مورد توجه مردم است، یعنی باورهایی دربارۀ آن وجود دارد یا خواصی بر قرائت آن مترتب است که سبب میشود مردم از آنها بسیار سخن بگویند و در زندگی معنوی و عملیشان، آنها را به کار گیرند؛ از آن جمله به چند آیۀ مشخص میتوان اشاره کرد:آیۀ استثنا یا آیۀ مشیت، که کلمۀ «اِنْ شاءَالله» براساس آن به تداول مردم راه یافته است و برای مواردی ازقبیل، تحسین یا شگفتی و دفع چشمزخم به کار میرود، به نظر اغلب مفسران، از آیۀ 23 و 24 سورۀ کهف (18) گرفته شده است که میفرماید: «وَلا تَقولَنَّ لِشَاْیٍ اِنّی فاعِلٌ ذٰلِکَ غَداً، اِلّا اَنْ یَشاءَالله» یا بهقول برخی، از آیۀ 18 سورۀ قلم (68)، یعنی «وَلا یَسْتَثْنون» (ان شاءالله نگفتند) گرفته شده است (معینی، «استثنا ... »، 198). به باور مردم، وقتی در کارها میگوییم: «ان شاءالله»، یعنی عمل خود را به ارادۀ خداوند موکول میکنیم (فروزانفر، 57- 58)؛ باوری که در مثنوی هم بدان اشاره شده است: گر خدا خواهد نگفتند از بطر/ پس خدا بنمودشان عجز بشر/ / ترک استثنا مرادم قسوتی است/ نی همین گفتن که عارض حالتی است (مولوی، 6).از دیگر آیات موردتوجه و مهم در نزد عامه و بسیاری از خواص، آیۀ 62 سورۀ نمل (27)، یعنی آیۀ «اَمَّنْ یُجیب» است که مخصوصاً برای برآوردهشدن حاجت، تکرارکردن 3، 5، 7 یا 10 مرتبۀ آن را بسیار سودمند میدانند.آیة الکرسی (بقره/ 2/ 255) از آیههای مهم و معروف است که سبب نامگذاری آن به «کرسی» این عبارت است: «وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّماوات وَالْاَرْض». این آیه پس از هر نماز، قبل از خواب، موقع خروج از منزل، هنگام سختی و مواجهه با مشکلات و نیز برای دفع چشمزخم خوانده میشود (معینی، «خواص»، 1019). در کتب تفسیر، از آن جمله، روض الجنان (ابوالفتوح، 3/ 397)، اخبار و روایات فراوانی در فضیلت قرائت و خواص این سوره ذکر شده است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که سید آیههای قرآن آیة الکرسی است (همانجا). از قول ملاصدرا نوشتهاند که اسم اعظم الٰهی در این آیه است (صدرالدین، 4/ 18).یکی دیگر از مهمترین و رایجترین آیات قرآن نزد عوام «وَاِن یَکاد»، یعنی دو آیۀ آخر سورۀ قلم (68/ 51-52) است که مهمترین کاربرد آن دفع چشمزخم (ه م) است. در کتب تفسیر، در سبب نزول این آیه روایتی آمده است که پایۀ «چشمزخم» را در باورهای دینی محکم میکند؛ به این مضمون که کفار خواستند که از طریق چشمزخم، به پیامبر اسلام (ص) آسیب بزنند. در میان آنان مردی بود که به «چشم بد» اشتهار داشت، در برابر رسول (ص) آمد و در او نظر کرد و هیچ شک نداشت که چشم بد او در وی اثر کند. حق تعالى رسول را از چشم بد وی نگاه داشت و این آیه را بفرستاد: «وَاِن یَکادُ الَّذینَ کَفَروا ... » (ابوالفتوح، 19/ 368-370). از این جا بود که بحث «اِزلاق بالابصار» در میان مسلمانان امری مسلم شد و در شعر و ادب فارسی نیز جای ویژهای پیدا کرد: حضور خلوت انس است و دوستان جمعاند / وان یکاد بخوانید و در فراز کنید (حافظ، 166-167).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید