قباله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272947/قباله
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
7
قَباله، سند ثبت خریدوفروش، مالکیت یا پیمان ازدواج، که در آن، نام و مشخصات دو طرف، موضوع تعهد یا معامله و شرایط آن ذکر، و گاهی قبالهنامچه، مبایعهنامه، سند ملک، بنچاق، چکنامه، تَرزَده، بَیلَک، بَیله، تَرده و نورده هم نامیده میشود (نک : لغتنامه ... ؛ معین؛ نفیسی).قباله در لغت به معنی پذیرفتن، کارسازی، عملیکردن و مجازاً به معنی «ضامنینامه»، مکتوبی است که در آن، چیزی را که انسان به آن ملتزم میشود، از کار و عمل و دین، مینویسند؛ همچنین، اگر کسی چیزی را بهطور قطع بپذیرد و نوشتهای براساس آن ثبت شود، نوشتۀ موصوف را قباله میگویند (نفیسی؛ غیاث ... )؛ نیز به مفهوم قراردادی است که بهموجب آن عضو یک منطقۀ مالیاتدهنده عهدهدار پرداخت مبلغ مقطوعی به دیوان میشد و شخصاً خراج را از مؤدیان وصول میکرد (معین).در عرف، قباله به سند مالکیت یا خریدوفروش ملک و سند ازدواج گفته میشود؛ بنابراین، به مفهوم ضمانتنامه، معاهده و مکتوبی است که هنگام فروش ملک و جز آن مینویسند و در آن، نام فروشنده و خریدار، آنچه خریدوفروش به آن تعلق میگیرد، مبلغ اداشده و شرایط بیع و جز آن را ذکر میکنند (نفیسی)؛ همچنین، سندی است که پیمان زناشویی و ازدواج به همراه مشخصات کامل ازدواج اعم از تاریخ، میزان مهریه و شرایط عقد در آن تأیید و ثبت میشود (نک : ه د، عقدنامه). تا پیش از رسمیشدن قانون ثبت اسناد، برخی از اسناد همچون مصالحهنامه یا صلحنامه، وصیتنامه یا تقسیمنامچۀ ارث و وقفنامه که مضمونش انتقال مالکیت از شخصی به شخص دیگر بود با عنوان قباله نامگذاری میشد (نک : جعفری لنگرودی، 524-525؛ برای نمونۀ این اسنـاد، نک : اعظم، 1/ 375 بب ، 1(2)/ 513 بب ؛ سرلک، آدابورسوم ... ، 137 بب ؛ حیدری، 152 بب ).پس از انقلاب مشروطه و تأسیس ادارۀ ثبت، کلمۀ قباله کمتر در ادبیات مکتوب به کار رفته، و برای قبالۀ ازدواج، از واژۀ عقدنامه یا طلاقنامه استفاده شده است. دربارۀ قبالههای خریدوفروش هم ترکیب کلی «سند رسمی» جایگزین شد. این واژه تا به امروز، کاربرد خود را در زبان محاوره حفظ کرده است و با گسترش معنایی، حتى گاهی بهصورت اسم عام برای مطلق خریدوفروش هم به کار میرود؛ برای نمونه میگویند که فلانی «زمین را قباله کرد»، یعنی خرید (اختری، «قباله ... »، 83).از «قباله» اصطلاحاتی چون «قبالهنویس» و «قبالهکردن به نام کسی» میان اهل زبان رایج است. «قبالهنویس» شخصی است که قباله را مینویسد. «قبالهکردن» به معنی فروختن، معاملهکردن و و تنظیمکردن قباله برای خریدوفروش و «قبالهکردن به اسم کسی» به مفهوم بخشیدن، واگذارکردن یا هبهکردن یک ملک به یک شخص است؛ در معنای ملکی را به کسی دادن یا فروختن ملکی و قبالهاش را به نام او نوشتن هم آمده است ( لغتنامه؛ انوری، 6/ 5477؛ نجفی، 2/ 1075).
ثبت مالکیت و خریدوفروش بهصورت سند سابقهای کهن دارد. در قانوننامۀ حمورابی (1750 قم) از قبالههایی که دولت به افسران ارتش واگذار کرده یاد شده است (لمتن، 10، 11). در نوزی (عراق امروزی)، اسنادی مربوط به انتقال املاک غیرمنقول شاه به رعایا به دست آمده است که به هزارۀ دوم پیش از میلاد تعلق دارد (همو، 11)؛ همچنین، برخی خشتهای بازمانده در بایگانی تختجمشید، اسنادی مربوط به خریدوفروش و معامله است (بریان، 722-723)؛ برای نمونه میتوان به سند معاملۀ زمینی اشاره کرد که طرف معامله نانازرابنی، دبیر آرامی هخامنشی، است (امین، 65). در دهکدۀ مقصودآباد جلگۀ مرودشت، بر صخرۀ کوه رحمت، دو کتیبه به خط پهلوی کشف شده است که هریک از آنها 8 سطر دارند و مضمون یکی تعلق ملک، و دیگری تعلق چاه به شخصی است (تفضلی، 97).از زمرۀ قدیمترین آثاری که به زبان پهلوی باقی مانده است بهار به دو قبالۀ ملکی اشاره میکند که در اورامان کردستان یافت شده و به خط پهلوی اشکانی و به زبان پهلوی روی پوست نوشته شدهاند. تاریخ این دو سند متعلق به 120 قم است. او مینویسد که در یکی از قبالهها، یکی از شروط خرید از سوی دولت چنین ذکر شده است: «اگر خریدار باغی را که خریداری میکند آباد نگاه ندارد و آن را ویران سازد، باید مبلغی جریمه بپردازد» (1/ 38).در اورامان، 3 طغرا قباله بهدست آمده که نزد مأموری به نام «استاتم» نوشته شده است. قبالۀ اول و دوم چرمی و مربوط به فروش دو قطعه تاکستان است که بر پوست آهو نوشته شده است و اکنون در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود. این دو سند به زبان و خط یونانی است و هر دو تاریخ سلوکی دارند. یکی مربوط به سالهای 88-77 قم و دیگری 22-21 قم است. پشت یکی از آنها، چند کلمه به زبان و خط پارتی نوشته شده که خلاصۀ متن یونانی است و احتمالاً، تاریخ نگارش آن نسبت به متن یونانی جدیدتر است. قبالۀ سوم به زبان و خط پارتی است و تاریخ اشکانی دارد و احتمالاً، مربوط به تاکستانی در 52 یا 53 م است که در روستایی به نام کپانیس واقع بود. براساس قبالههای اورامان، معاملات حقوقی مردم در زمان اشکانیان به زبان یونانی هم نوشته میشده است (اختری، «نگاهی ... »، 6).متأسفانه از سدههای نخستین دورۀ اسلامی، قبالهای باقی نمانده است، اما در نهج البلاغه، ضمن سخنان امام علی (ع)، نامهای در نصیحت به فردی که خانهای خریده است وجود دارد که پژوهشگران آن را نمونۀ قبالۀ خریدوفروش مسکن دانستهاند (نک : همـو، «قبـاله ... ایـران»، 51؛ امین، 69-70). در این نـامه، حضرت علی (ع) به وضوح مینویسد: «به من خبر رسید خانهای به 80 دینار خریدهای و برای آن سندی تنظیم کرده، و شهادت شهود را در آن ثبت کردهای». با استناد به این نامه، در قباله، ابتدا نام خریدار و فروشنده و سپس، مشخصات ملک موردمعامله، محل تنظیم سند، میزان بهای توافقشده و نام شهود معامله آمده است (نک : همانجا).در تاج القصص (سدۀ 5 ق/ 11 م)، ضمن داستان حضرت آدم، به باوری دربارۀ چگونگی ابداع قباله اشاره شده است؛ حضرت آدم از خدا میخواهد که صورت و صفت پیامبران پس از او را نشانش دهد؛ هنگام مشاهدۀ حضرت داود، وقتی میشنود که او 60 سال عمر خواهد کرد، تصمیم میگیرد 40 سال از عمر هزارسالۀ خود را به داود ببخشد؛ اما وقتی عزرائیل در موعد مقرر برای قبض روح نزد حضرت آدم میآید، او از گفتهاش برمیگردد و خواهان 40 سال باقیمانده میشود. عزرائیل بازمیگردد و جبرئیل برای آدم از سوی خدا چنین پیغام میآورد: «سنتی نهادی در میان فرزندان تا قیامت، تا هرکه اقرار کند آخر یک روز انکار کند. ولکن تو رسم انکار نهادی ما رسم قباله و گواه نهادیم. بگوی فرزندان را تا هرکجا اقرار کنید، قباله و گواه کنند» (بخاری، 1/ 240-242).طبری در ماجرای سوءقصد مشرکان قریش به حضرت محمد (ص) مینویسد که یکی از بزرگان قریش تصمیم گرفت پسر جوان خود را به فرزندی ابوطالب درآورد تا به عوض او محمد (ص) را بستاند؛ او تضمین میکند که برای این معامله قباله بنویسد و شاهدانی برای این کار حاضر کند ( ترجمه ... ، 5/ 1099).در داستان حضرت یوسف هم، برادران یوسف هنگام فروش او بهعنوان برده، قبالهای تنظیم میکنند. متن این قباله را یکی از برادران تدوین میکند و همۀ 10 تن و برخی از کاروانیان نام خود را ذیل آن مینویسند. این قباله در تفاسیر مختلف، با تفاوتهایی آمده است. قباله با نام خدا آغاز میشود و سپس، نام طرفین، مورد معامله (نام یوسف)، مشخصات آن و بهای توافقشده به میزان 20 درهم ذکر میشود. در ادامه، شرطهای ضمن معامله از سوی فرزندان یعقوب دربارۀ شیوۀ نگهداری یوسف ذکر شده است؛ با این مضمون که او را از این زمین ببرند، غلوزنجیر بر او بنهند، لباس درشت بر او بپوشانند و طعام کم و کثیف به او بدهند؛ بهویژه بر این نکته تأکید شده است که «دزد است و گریزپای، به عیبش رد نکنی». در پایان، شاهدان به این معامله گواهی میدهند. باتوجهبه این نمونه، به ساختار تقریبی قباله در سدۀ 5 ق میتوان دست یـافت (نک : سورآبـادی، 2/ 1113، 1176- 1177؛ بخاری، 2/ 589؛ ترجمه، 3/ 772).قبالهای مربوط به 501 ق/ 1108 م به خط فارسی در ناحیۀ ختن به دست آمده است. این قباله مربوط به فروش زمین، و نیمی از طول آن از بین رفته است. تمام نامه، حتى نام شهود، به خط یک شخص است؛ اما در کنار نام برخی از شهود، علامتی گذاشته شده است که شاید به خط خودشان باشد (مینوی، 287). متن این قباله با عبارت بسم الله شروع شده است و در ابتدا، محل و وضعیت نوشتن قباله (به مشهد مردمان) و نام و وضعیت سلامت عقل فروشنده با عبارت «به حال تندرستی» مشخص شده است. مکان زمین (روستای درنکو)، مقدار زمین (5 خروار تخم زمین) و نام خریدار (یحیی بن ایوب) ذکر شده است؛ همچنین، فروشنده اذعان کرده است که بهای تمام را دریافت کرده، و دست خود، فرزندان و خویشاوندان از این زمین کوتاه شده، و هرگونه ادعایی دربارۀ مالکیت این زمین از جانب ایشان باطل است. در پایان، تـاریخ تنظیم قباله و نام 7 شـاهد ذکر شده است (نک : همو، 288).در برخی متون تاریخی و ادبی دورۀ اسلامی، میتوان شواهدی از کاربرد قباله تا سدۀ 7 ق/ 13 م به دست آورد. در تاریخ بیهقی، هنگام بر دار کردن حسنک، در حضور «قضات و مزکیان»، اموال حسنک را به نام امیر قباله میکنند (ص 183). ازجمله تشریفات فضل بن سهل در عروسی مأمون با دخترش، نثارکردن طبقی از مومهای مدور زیر پای مأمون بود. در هریک از این مومها، نام روستایی نوشته شده بود و قبالۀ روستاها را برای افرادی میفرستادند که مومها را برداشته بودند (نظامی، 34). سعدی در گلستان در وصف بازرگانی میگوید: «همۀ شب دیده بر هم نبست از سخنان پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان است و فلان بضاعت به هندوستان و این قبالۀ فلان زمین است و فلان مال را فلان کس ضمین» (ص 117). در زینت المجالس، در بیان سخاوت خاندان برمکیان، حکایتی از فضل بن یحیى برمکی نقل شده است که در مجلس عقدی، به میهمانان طبقی از زر و قبالۀ یک ملک نثار میکرده است (مجدی، 422). نثار قباله از سوی پادشاهان به زیردستان در آثار دورۀ معاصر هم دیده میشود؛ برای نمونه فووریه، طبیب دربار ناصرالدین شاه، به پاداش مداوای بیماری صدراعظم، از او قبالۀ زمینی نزدیک میدان توپخـانه دریافت میکند (ص 132؛ نیز نک : علوی، 83؛ جمالزاده، 70).از سدۀ 8- 9 ق/ 14-15 م چند قباله بر جای مانده است. شمار قبالهها از سدۀ 10 ق/ 16 م بیشتر از سدههای پیش است. از سدۀ 11-14 ق/ 17-20 م صدها قباله با عناوین مختلف وجود دارد؛ بنابراین، بیشتر قبالهها از این سدهها به دست ما رسیده است. سبب این امر، علاوهبـر نزدیکی به عصر حـاضر، وجود دولت قدرتمنـد مرکزی صفوی و ایجاد امنیت قضایی است (اختری، «قباله ... ایران»، 54-55).
در سدههای نخستین دورۀ اسلامی، بهسبب بیتجربگی فاتحان، ایرانیان امور دیوانی را در دست گرفته بودند؛ بنابراین، نخستین قبالههایی که در این دوره در نقاط مختلف ایران نوشته شد، به تبعیت از نوشتههای دیوانی، به خط و زبان پهلوی ساسانی بود (همان، 49)؛ ازاینرو، با بررسی قبالههای دورۀ اسلامی، میتوان تاحدودی به ساختار قبالههای پیش از اسلام پی برد. قبالههای خریدوفروش ساختار و ارکان مشخصی دارند که کمابیش این موارد در همۀ آنها ثابت است:
در صدر قباله، آیهای از قرآن، اسماء متبرک و مقدس یا عبارتی در حمد و ستایش خداوند آمده است. نوع اسناد مختلف معمولاً از روی تحمیدیۀ آنها شناسایی میشود (مرتضوی، 136). قبالههای خریدوفروش با عباراتی خاص آغاز میشوند؛ مانند «هو المالک بالاستحقاق» (اعظم، 3/ 73؛ حیدری، 177؛ سرلک، آدابورسوم، 275، 276)، «هو المالک الحق» (همان، 274)، «هوالمالک الملک» (اعظم، 1/ 393) و «الحمد للٰه الذی احل البیع والشّرى وحرّم الغصب والرّبوا» («نگاهی ... »، 144؛ نیز نک : سرلک، همان، 279). گاهی هم با بیتی که مضمون آن پیشدرآمدی بر خریدوفروش است آغاز میشد؛ مانند: «شکر تو گویم که تویی ذوالجلال/ ملک تو در بیع شرع شد حلال» (رخشخورشید، 53).متن قبالهها معمولاً با عباراتی اینگونه آغاز میشود: «فروخت به بیع لازم جازم و صحیح شرعی» (جـانباللٰهی، 4/ 240؛ نیز نک : روحالامینی، نمودها ... ، 268)؛ «باعث بر تحریر و غرض از تسطیر و مقصود از رقم و نگارش این سطور شریعتدستور و میمنتمسطور ... » (جعفری، 62)؛ «باعث بر تحریر و ترقیم این کلمات شرعیة دلالات و واضع البینات بر آن است که ... » (رخشخورشید، همانجا؛ نیز نک : جانباللٰهی، 4/ 242؛ اعظم، 3/ 410؛ حیدری، 176، 191)؛ «موجب تحریر آنکه ... » (جانباللٰهی، 1/ 114)؛ «فروخت به مبایعۀ لازمۀ جازمۀ صحیحۀ معتبرۀ شرعیه» (همو، 4/ 232)؛ «داعی بر تسطیر و ترقیم این کلمات شرعی القواعد و الجانب» (اعظم، 4/ 401).
پس از مقدمه، نام و ذکر مشخصات دو طرف معامله درج میشود. هنگام ذکر مشخصات خریدار و فروشنده، برای زنان از القابی چون «عصمت و عفتپناه» استفاده میشد (همانجا)؛ برای مردان هم القابی چون «عالیشأن صداقتنشان» یا «عالیجنابان سیادت الشأنان» (حیدری، 178، 19۱)، «جناب سیادت و نجابتپناه، نتیجة السادات العظام الکرام نظاماً للسیاده و للنجابه ... » (اعظم، 1(2)/ 499)، «عالیحضرت سامیرتبت، مستغنیمنقبت ... » و «عالیحضرت منبعمرتبت، سلاله النجبا و کهف الحاج ... » (نوایی، 6) به کار میرفت. این القاب متناسب با جایگاه اجتماعی، مقام، مرتبه یا نسب افراد بود و نوعی ارزشگذاری اجتماعی محسوب میشد (حبیبی، 199).هویت اشخاص در قبالههای سنتی، بهویژه پیش از تخصیص نام خانوادگی به شکل امروزی و ثبت شناسنامهای، با ذکر نام، نام پدر و گاهی پدربزرگ مشخص میشد. دربارۀ زنان در صورت متأهل بودن، گاه نام همسر هم اضافه میشد؛ برای نمونه در قبالهای مربوط به 1250 ق/ 1835 م، که معاملهای میان دو زن است، نام فروشنده و خریدار چنین ذکر شده است: «المسمات رقیه خانم، بنت مرحوم حاجی محمد، زوجۀ دائمۀ آقا محمد ولد حیدر علی فیروزآبادی، به عفیفه المسما فاطمهبمان خانم بنت مرحوم درویشنظر، زوجۀ دائمۀ سیدعلی» (جانباللٰهی، 4/ 239-240؛ نیز نک : روحالامینی، همـان، 263). در قبالههایی که پس از 1307 ش و تأسیس ادارۀ ثبت احوال تنظیم شدهاند، گاهی نام خانوادگی و شمارۀ شناسنامه هم ذکر شده است؛ برای نمونه طرفین معامله در قبالهای به سال 1322 ش، اینگونه معرفی شدهاند: «آقا محمدعلی قاسمی فیروزآبادی به شناسنامۀ شمارۀ 1306 فرزند ملۤاجواد قاسمی به خانم سلطان عزیزی بارجینی، دختر آقا حسن ولد احمد معروف به سیاه خان ... » (جانباللٰهی، 4/ 236، 271).نکتۀ مهمی که دربارۀ فروشنده در قبالهها وجود داشت توصیف شرایط جسمی و روحی او بود؛ به این مفهوم که فروشنده در حالت تندرستی روحی و جسمی، با بلوغ فکری و اختیار و میل کامل، بیهیچگونه اجباری دارایی خود را فروخته است؛ زیرا در غیر این صورت، معامله ازلحاظ شرعی باطل محسوب میشد؛ برای مثال، نقصان عقلی یا روحی فروشنده میتوانست اسقاط تمام حقوق از وی باعث شود و به بیاعتباری معامله بینجامد. عباراتی چون نمونههای ذیل در اسناد به کار میرفت: «در حال صحت بدن و کمالالعقل بلا مظنه جبر و اکراه» (اعظم، 4/ 401)، «بیآنکه جبری و نه ظلمی دربارۀ خودش رفته باشد ... به رضا و رغبت خودش» (رخشخورشید، 53)، «بحسب الرضا» و «در حالت صحت عقل و کمال بلا جور والاکراه» (حیدری، 165، 178)، «بالعافیه والامن والامان» (اعظم، 1/ 400)، «در حالتی که جمیع اقاریر شرعیه و اعترافات ملیه ازو مجوز و مسموع بود، اعنی در حالت صحت بدن و کمال و عقل و ادراک و وجود شعور تام بلا اکراه و اجبار بل بالطوع والرغبة والارادة والاختیار» (سرلک، آدابورسوم، 264)؛ هرچند گاهی واقعیت کاملاً برعکس بود و هیچ رضایتی در انتقال مالکیت وجود نداشت (نک : دنبالۀ مقاله).
بخش مهم قباله ذکر نام و مشخصات دقیق مورد معامله است. ذکر مقدار مورد معامله با کلماتی مانند «همگی»، «همگی و تمامی یا تمامت» (نک : رخشخورشید، همانجا؛ سرلک، همان، 271-275؛ جانباللٰهی، 1/ 102-106) بیان میشد. دربارۀ اجناس «من» و دربارۀ کنیزان و غلامان «نفر» به کار میرفت. تعیین حدود برای املاکی چون زمین، مزرعه و خانه با ذکر 4 جهت اصلی یا موقعیت آن و برای آب با ذکر واحد سنجش، مانند قنات، تشت و جز اینها و نیز شیوه، مقدار و زمان بهرهبرداری آن مشخص میشد. در این قسمت، همۀ متعلقات مورد معامله بهعنوان حقوق جنبی آن ذکر میگردید که به خریدار تعلق مییافت. این متعلقات دربارۀ آب، مواردی همچون آبار، انهار، حرائم، کظائم و جعافر، دربارۀ زمین، ممر، مدخل و مشرب، دربارۀ باغ، ممر، مدخل، مجریالمیاه و جدران و دربارۀ خانه، مواردی همچون ممر آب باغچه و راهپا بود (جانباللٰهی، 4/ 348؛ برای نمونه، نک : جعفری، 62؛ روحالامینی، «تحلیل ... »، 17- 18؛ سرلک، همان، 277- 279). دربارۀ کنیزان و غلامان، نام، نژاد و مشخصات جسمی و گاه اخلاقی هم بیان میشد؛ برای مثال، در قبالهای دربارۀ کنیزی چنین ذکر شده است: «یک نفر جاریۀ باکرۀ گرجیه و هی المسماة مریم و مستغنیه از تعریف میباشد و به زیور عقل و ادب و فهم و درایت آراسته» (نوایی، 6).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید