قالی شویان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 2 خرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272927/قالی-شویان
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
7
قالیشویان، یا مشهد اردهال، مجموعۀ چند فیلم مستند دربارۀ مناسک قالیشویی در مشهد اردهال کاشان. دربارۀ مشهد اردهال و مناسک قالیشویی چند فیلم مستند ساخته شده است که همۀ آنها بهسبب نمایش کیفیت این مراسم در روستای اردهال، از نظر اجتماعی و مردمنگاری حائز اهمیتاند. در این فیلمها، با زبان تحقیق اجتماعی و مردمنگارانه یا زبان سینما، بهتفصیل دربارۀ مشهد اردهال، امامزاده سلطان ابوالحسن علی، فرزند بلافصل حضرت امام محمدباقر (ع)، مناسک قالیشویی و قدمت و ریشههای تاریخی و فرهنگی آن سخن به میان آمده است. روستای اردهال یا مشهد قالی در 49 کم جنوب غربی کاشـان واقع است. هرسال بسیاری از مردم شهرهای کاشان، محلات، دلیجان، قم و نراق در دومین جمعۀ ماه مهر، با هر نوع وسیلۀ نقلیه، از کامیون و اتوبوس و اتومبیل گرفته تا قاطر و حتى پای پیاده، راهی اردهال میشوند تا در مراسم پرشور شستن قالی مقدس در مجاورت آرامگاه امامزاده، شرکت کنند.
روایت است زمانی که حضرت سلطانعلی از مردم فین یاری طلبید، آنها چوببهدست رو به اردهال آوردند، ولی پیش از رسیدنشان، حضرت شهید شده بود (شاهی، 25). اهالی فین جنازۀ آن شهید را درون تختهای قالی پیچیدند و در نزدیکی قریۀ اردهال دفن کردند. از آن سال به بعد، رسم است که اهالی فین طبق وصیت شهید، سالی یکبار در محل آرامگاه جمع شوند و با انجامدادن مراسمی خاص، تختهای قالی از آرامگاه بیرون آورند و در نهر شازدهحسین، بهصورت نمادین، شستوشو دهند. انبوهی از مردم باورمند، که چماقهای بلندی به دست دارند، حافظ و مجری این مراسماند. آنها چوبهای خود را در آب رودخانه فرو میبرند و بیرون میآورند و قطرههای آب را روی قالی و مردمی که شاهد اجرای مراسماند میپاشند و با این شیوه، قالی را، که نمادی از شهید دشت اردهال است، بهصورت نمادین میشویند و غسل میدهند (بلوکباشی، 58؛ نیز نک : ه د، قالیشویان، مراسم).
ناصر تقوایی در فیلم مشهد قالی (1350 ش)، هوشنگ آزادیور در گل قالی (1353 ش)، علی بلوکباشی در مناسک قالیشویی (1355 ش) و فرهاد ورهرام در مستند بازار مشهد اردهال (1366 ش)، گوشههایی از این مراسم را ثبت کردهاند. اهمیت این فیلمها در سفرهایی است که سازندگان آن پیش از ساختن فیلم به اردهال داشتند و گزارشهایی دربارۀ مراسم قالیشویان تهیه کردهاند. آنها کوشیدهاند که کموبیش، ساختار فیلم خود را برپایۀ همان گزارشها و مشاهدات عینی بنیان نهند. این همان شیوهای است که هایدر هم به آن توصیه کرده، و گفته است: «فیلم مردمنگارانه باید مبتنی بر شناخت مردمنگارانه باشد». بنابر تأکید وی، روند مطلوب در ساخت فیلم مردمنگارانه این است که ابتدا مردمنگار کار میدانی انجام دهد و پس از تجزیه و تحلیل و نـوشتن یـادداشتها، بـه مکان مدنظرش بـازگردد و بر مبنـای نوشتههایش، فیلمی بسازد که دربارۀ آن کاملاً فکر کرده است (ص 220-221). تقوایی در 1350 ش، فیلم مشهد قالی را برای گروه «ایرانزمین» ساخت؛ این گروه زیر نظر فریدون رهنما در «سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران» اداره میشد. او پیش از ساخت این فیلم، مقالۀ تحقیقی جلال آلاحمد را دربارۀ مراسم قالیشویان در اردهال خوانده بود و همراه ابراهیم گلستان و غلامحسین ساعدی به مشهد اردهال رفته، و فیلمبرداری گلستان از این مراسم را مشاهده کرده بود. فیلم گلستان بهسبب اشکالی که در دوربین 16میلیمتری بولکس ایجاد شد، قابلاستفاده نبود. تنها حاصل این سفر عکسهایی است که تقوایی گرفته است (بهارلو، تحقیقات ... ). تقوایی در بازگشت به تهران، ساخت چنین فیلمی برای تلویزیون ملی ایران را به فرخ غفاری و رضا قطبی پیشنهاد داد و مدتی بعد، هر 3 تن با گروهی فنی عازم اردهال شدند. غفاری مایل بود خودش فیلم را بسازد؛ اما وقتی شور و علاقۀ تقوایی را دید، اجازه داد او کارگردان فیلم باشد و فقط دورادور مراقب بود که تقوایی کارش را درست انجام دهد. 40 حلقه فیلم ریورسال ضبط، و برای ظهور به ایتالیا فرستاده شد؛ ولی هرگز به ایران بازگردانده نشد (بهارلو، معرفی و شناخت ... ، 40-41). تقوایی سال بعد با دو فیلمبردارش، منصور یزدی و نعمت حقیقی، دوباره به اردهال رفت و فیلمی 22دقیقهای ساخت. این فیلم رنگی و در قطع 16میلیمتری است و عباس گنجوی آن را تدوین کرده است؛ همچنین، راوی آن اسدالله پیمان است (همو، معرفی و نقد ... ، 187؛ مهرابی، 359). در فیلم مشهد قالی، مرد میانسالی در حضور مردان چماقبهدست، با دمیدن در شیپور، شروع مراسم را اعلام میکند. بعد از آن، در میان هلهله و جوشوخروش زائران، شماری از مردها به سرداب امامزاده میروند و قالی را به دوش میکشند و بیرون میآورند. این بخش از مراسم یادآور روزی است که خبر یاریخواهی حضرت سلطانعلی به مردم فین رسید (بهارلو، تحقیقات؛ شاهی، 25). بنابر روایت فیلم، «فینیها شستن قالی امامزاده را تنها شایستۀ خود میدانند، و دست غریبه اگر به آن رسید، قلم میشود. چوببهدستها دلاوری نافرجام نیاکان خود را از یاد نبردهاند. شاید پیش از این، قالی به ضرب شمشیر شسته میشد و امروز که شمشیر نیست، بخشش بیدریغ درخت کهن هست» (بهارلو، معرفی و نقد، 191). قالی را با خواندن نوحه و فریاد «حسین وای حسین» به کنار نهر شاهزادهحسین میبرند و پس از شستوشوی نمادین، در پارچههای سبز و سیاه میپوشانند و دوباره به سرداب برمیگردانند. اهالی روستای کوچک خاوه در نزدیکی اردهال، تولیت آستان امامزاده را به عهده دارند و به تعبیری، حافظ قالیاند. براساس روایت معتمدان محلی، خاوهایها زودتر از فینیها بر سر پیکر بیجان امامزاده رسیده بودند و پیکر حضرت را برای غسل و به روایتی، قالی خونآلود را بعد از دفن امامزاده، برای شستوشو به فینیها، که دیرتر رسیده بودند، تحویل داده بودند. نقش خاوهایها در ابتدای مراسم قالیشویان گرفتن قالی از خادمان در داخل حرم و تحویل آن به فینیها و در پایان مراسم، گرفتن قالی از آنها و تحویلدادن به خادمان است (شاهی، 32-33). در فیلم تقوایی، مناسک قالیشویی با نماهایی از تعزیهخوانها، مارگیرها، نقالها، فروشندگان دورهگرد و چهرههای دردمند افرادی که حاشیهنشین مراسماند همراه است که این امر میتواند بیانگر ارتباط میان مذهب و مردم باشد (صفاریان، 76). تقوایی همچنین، برای آنکه وصفی روشن از آمدن سلطانعلی از مدینه به کاشان ارائه دهد و نحوۀ شهادت او را ترسیم کند، با استفاده از چند پردۀ نقاشی و شرح نقال (پردهخوان) با صدای سیروس افهمی، داستان را بیان میکند. کلام روایت او روشن و پرورده است. اصولاً گفتار متن فیلمهای تقوایی در مقایسه با گفتار متن فیلمهای مستندی که در همان ایام ساخته و نمایش داده میشدند امتیاز خاصی دارد (بهارلو، معرفی و شناخت، 42). فیلم مناسک قالیشویی 5 سال بعد از فیلم مشهد قالی ساخته شد و شبیه همان مراسم در مهر 1355، به تصویر کشیده شد. در عنوانبندی فیلم مناسک قالیشویی، نام کارگردان درج نشده، و نام علی بلوکباشی در سمت مردمشناس ثبت شده است. فیلم مناسک قالیشویی، برخلاف مشهد قالی، از کیفیت تصویری و سینمایی محروم است؛ اما قوت پژوهش مردمشناختی آن تاحدودی، این کاستی فیلم را جبران کرده است (همو، تحقیقات؛ امامی، 319). در فیلم مناسک قالیشویی، حاصل پژوهش با گفتار بیان میشود. گفتار در این فیلم بر دو نوع است: نخست، گفتار نوشتاری که براساس تحقیق کتابخانهای نوشته شده است و اطلاعات دقیقی دربارۀ جغرافیای اردهال و تاریخچۀ شهادت سلطانعلی به دست میدهد؛ دوم، بهرهگیری از صدای معتمدان محلی است که بر پایۀ تحقیق میدانی در محل ثبت شده است و روایتهای شفاهی دربارۀ شهادت امامزاده و مناسک قالیشویی را بیان میکند. زبان گفتار فیلم از نوع زبان کتابت و توضیحی است. روایت شفاهی معتمدان بومی هم آمیخته با زبانهای عامیانه و گویش محلی مردم فین و کاشان است (بهارلو، تحقیقات). مشاهدۀ مشهد قالی و مناسک قالیشویی از برخی زوایا میتواند بیانگر دو نوع نگاه در اینگونه فیلمها باشد. تقوایی در مشهد قالی، اطلاعاتی درخور توجه از نحوۀ اجرای مراسم به دست میدهد؛ اما بهسبب آنکه اطلاعات او در پرتو نگاهی تحلیلی به مراسم بیان نمیشوند، در حد اطلاعاتی صرف و تاحدودی جستهوگریخته باقی میماند. باوجوداین، تقوایی بهسبب تجربه و فعالیتهای بصریاش در عکاسی و سینما، روایتی سینمایی از اجرای این مراسم ارائه داده است. همین گزارش سینمایی که فاقد پژوهش مردمشناختی است مانع از آن میشود که فیلم شایستگی اطلاق فیلم اتنوگرافیک را داشته باشد. فیلم مناسک قالیشویی هم، با اینکه بهسبب قوت وجۀ مردمشناختی دارای اهمیت پژوهشی و کاربردی است، ازنظر سینمایی، بسیار ضعیف محسوب میشود (امامی، همانجا). هایدر در این باره میگوید: «فیلم مردمنگارانه باید حاصل شناخت مردمنگارانه باشد؛ اما تمام بینشهای مردمنگارانه به یک اندازۀ سینمایی نیستند» (ص 222). ضعف دیگر فیلم مناسک قالیشویی ناهماهنگی گفتار و تصویر در بیشتر صحنهها ست. گفتار همان موضوعی را توضیح نمیدهد که در تصویر نشان داده میشود. برخلاف فیلم مشهد قالی، که فیلمبرداران و تدوینگر آن در کار خود صاحب سبک و سلیقه بودند، در فیلم مناسک قالیشویی، فیلمبرداران، یعنی حمید انگجی و داود قاسملویی، و تدوینگر آن، هوشنگ نیکپور، در حوزۀ کاری خود شهرت چندانی نداشتند و بلوکباشی هم ــ به اعتبار عنوانبندی فیلم ــ برای خود مقامی در حد کارگردان قائل نبود. مناسک قالیشویی با مدت زمان 37 دقیقه در مهر 1355، در مرکز مردمشناسی ایران تهیه شده است (نقل از عنوانبندی فیلم مناسک قالیشویی). فرهاد ورهرام مستند بازار مشهد اردهال (از مجموعۀ مستند کاشان) را یک دهه پس از فیلم مناسک قالیشویی برای گروه فرهنگ و ادب شبکۀ اول سیمای جمهوری اسلامی ایران ساخت. قطع فیلم او 16میلیمتری، رنگی و با مدت زمان 22 دقیقه است؛ فیلمبرداران عباس باقریان و محمود بیگی و تدوینگر عباس یوسفپور بودند. ورهرام ساختار فیلمش را بر همان پایهای قرار داد که پیشتر، بلوکباشی گذاشته بود. فیلم ورهرام هم براساس تحقیق میدانی (روایت شفاهی پیرمردی از شهادت امامزاده سلطانعلی، اهمیت بـازار اردهال و مناسک قالیشویی) و پژوهش کتابخانهای دربارۀ کیفیت برگزاری مراسم قالیشویی و برپاساختن بازار اردهال ساخته شده است. ورهرام، به سیاق سایر فیلمهای مردمنگارانۀ خود، قبل از ساختن بازار مشهد اردهال، گزارش مکتوبی از مراسم قالیشویان تهیه کرد که حاصل سفر او به روستای اردهال، و مبتنیبر تحقیقات کتابخانهای است. او با تأکید بر این موضوع که امروزه، مراسم قالیشویان فقط در یک روز برگزار میشود، اشاره میکند که در گذشتههای نهچندان دور، مراسم به مدت 3 هفته برگزار میشده است؛ هفتۀ اول هفتۀ «جار» نامیده میشد. در این هفته، عدهای در بازار کاشان جار میزدند و اهالی را از تاریخ برگزاری مراسم، که متولیان آن را تعیین کرده بودند، آگاه میساختند؛ هفتۀ دوم هفتۀ «قالی» نام داشت که روز اول آن زمان برگزاری مراسم بود و در سایر روزها، بازار موقتی برای زائران و روستاییانی که از اطراف برای شرکت در مراسم آمده بودند، برپا میشد؛ هفتۀ سوم هفتۀ «نشلجیها» بود و به اهالی روستای نشلج (نشلگ) اختصاص داشت. اهالی این روستا در زمان وقوع حادثه، خبر شهادت حضرت سلطانعلی را به اهالی فین رسانده، و در این هفته عزاداری کرده بودند (ورهرام). صحنههای مفصلی از هر 3 فیلم به حاشیههای مراسم قالیشویان، بهویژه نحوۀ برپایی بازار موقت اردهال و خرید و فروش، اختصاص دارد. بازاری که عامۀ مردم معتقدند خریدکردن از آن شگون دارد و اگر برای دختری از این بازار جهیزیه بگیرند، تا سال بعد حتماً به خانۀ بخت خواهد رفت (آلاحمد، 198، حاشیۀ 1). در فیلم مشهد قالی، از لحظۀ سپیدۀ صبح، مردمی نشان داده میشوند که با شتاب سر میرسند و بر تپههای اطراف، در جوار آرامگاه و رودخانه، جا میگیرند. از یک یا دو روز پیش از اجرای مناسک قالیشویی، فروشندگان دورهگرد هم در محل حاضر میشوند و بساط خود را پهن میکنند تا کالاها و انواع خوردنیها را به اهالی فین و زائرانی که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک میآیند عرضه کنند. تقوایی با تأکید بیشتری این صحنههای حاشیهای را نشان میدهد (بهارلو، تحقیقات). ورهرام هم، همانطور که از نام فیلمش پیدا ست، عمدۀ توجه خود را به بازار اردهال و استقبال گستردۀ زائران از این بازار معطوف ساخته است. او در صحنههایی از فیلمش، نشان میدهد و در گزارش هم بیان میکند که بازار موقت اردهال در دو روز، یکی روز قبل و یکی روز برگزاری مراسم، برپا میشود. بیشتر برپاکنندگان بازار کسبههای خردهپا و پیلهوران کاشانی یا فروشندگانی از شهرهای اطرافاند و روستاییان محلی هم محصولات کشاورزی و دستبافتهای خود را در این بازار عرضه میکنند. شماری از فروشندگان بساط خود را در حجرههای قدیم بازار کنار امامزاده سلطانعلی پهن میکنند؛ این حجرهها از سوی متولیان امامزاده اجاره داده میشود. گروهی از فروشندگان هم اجناس خود را در چادرهای موقت، روی زمین یا در وانتبار در مسیر بین امامزاده سلطانعلی و امامزاده شازدهحسین، که حدود 500 متر از هم فاصله دارند، عرضه میکنند. در این بازار، علاوهبر برپایی بساط چلویی، نانوایی، قصابی، کبابی و سلمانی، انواع و اقسام مواد خوراکی، پوشاک، لوازم ضروری زندگی و تولیدات کشاورزی و باغداری و صنایعدستی روستایی هم فروخته میشود (ورهرام). بازارچۀ بدون سقف اردهال، که پیش از این با خشت و گل ساخته شده بود و در دو طرف، 34 رواق کوچک قرینه داشت، سالها قبل تخریب شد (فرخیار، 77) و فقط تصاویری از آن در این فیلمها به یادگار مانده است. تأکید روی بازار به ورهرام، تقوایی و بلوکباشی کمک کرده است که توجه بیشتری به گروههای گوناگون زائران و بافت طبقاتی آنها داشته باشند. در هر 3 فیلم، بیشتر صحنهها در نماهای عمومی فیلمبرداری شدهاند و تأکید اصلی روی زائران در گروههای جمعی است. از این لحاظ بهنظر میرسد که هر 3 فیلمساز، بهجز در نماهای کوتاه، از اصلی پیروی کردهاند که هایدر آن را «تمام بدن و تمام مردم در تمام اعمال» نامیده است. از نظر هایدر، «این اصل مردمنگارانه میتواند برای فیلمسازان مردمنگار بسیار مفید باشد. نماهای نزدیک چهره باید بسیار کم مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا کل بدن افراد هنگام کار، حرکت یا استراحت گویاتر و جالبتر از اجزاء بدن است» (ص 223). علاوهبر این 3 فیلم، هوشنگ آزادیور در 1353 ش، فیلم مستند گل قالی را ساخت. او در این فیلم، تاریخچۀ قالیبافی در ایران را از دورۀ باستان و پیوند نقش قالی با فرهنگ تصویری و هنری بیان میکند (مهرابی، 331) و بهمنظور نشاندادن نقش و اهمیت قالی، صحنههایی را به مراسم قالیشویان اردهال اختصاص میدهد (بهارلو، تحقیقات)؛ نیز علی حاتمی در فیلم سینمایی طوقی (1349 ش)، یکی از فصلهای تعقیب و گریز دو شخصیت اصلی فیلمش را در اردهال و روز مراسم قالیشویان فیلمبرداری کرد تا با استفاده از جمعیت سیاهپوش و چماقبهدست، بر هیجان و التهاب فضای مدنظرش بیفزاید.
آلاحمد، جلال، ارزیابی شتابزده، تهران، 1357 ش؛ امامی، همایون، «درنگی بر سینمای اتنوگرافیک ایران»، درآمدی بر انسانشناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک، به کوشش ناصر فکوهی، تهران، 1387 ش؛ بلوکباشی، علی، قالیشویان، مناسک نمادین قالیشویی در مشهد اردهال، تهران، 1379 ش؛ بهارلو، عباس، تحقیقات میدانی؛ همو، معرفی و شناخت ناصر تقوایی، تهران، 1382 ش؛ همو، معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی، تهران، 1369 ش؛ شاهی، ابوالفضل، «از فرش تـا عرش»، همشهری مـاه (ویژهنامۀ ایرانشناسی)، تهران، 1387 ش، شم 22؛ صفاریان، ناصر، «نیمۀ سبز جهان»، فیلم، تهران، 1376 ش، شم 204؛ فرخیار، حسین، مجموعۀ تاریخی ـ مذهبی مشهد اردهال، کاشان، 1369 ش؛ مهرابی، مسعود، فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران، تهران، 1375 ش؛ ورهرام، فرهاد، گفتوگو با مؤلف؛ هایدر، کارل، فیلم مردمنگار، ترجمۀ مهرداد عربستانی و حمیدرضا قربانی، تهران، 1385 ش.
عباس بهارلو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید