قارمان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 2 خرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272916/قارمان
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
7
قارْمان، یا قارمون، نوعی ساز از دستۀ هواصداها.این ساز در آذربایجانِ ایران، به شکلهای قارمان، قارمون یا گارمان و گارمون گفته و نوشته میشود. بنابر نظر برخی سازشناسان، چون این ساز از جمهوری آذربایجان به ایران وارد شده است و در آنجا به صورت qarmon نوشته میشود و با قارمون در نوشتار فارسی معادل است، واژۀ قارمون در قیاس با 3 گونۀ نوشتاریِ دیگر صحیحتر به نظر میرسد. قارمان از واژۀ روسیِ گارمُنیکا گرفته شده است و دیگران هم به این موضوع اشاره کردهاند («فرهنگ ... »، I/ 300؛ صادقی، 40)؛ بهاحتمال، واژۀ گارمنیکا برگرفته از هارمُنیکا/ هارمونیکا باشد.قارمان در ردۀ سازهای هواصدای مطلقِ زبانهدار با زبانۀ یکلایه، دارای لولههای صوتیِ چندتایی و مخزن هوا یا فانوس یا دَمی است و به خانوادۀ اُرگها و هارمونیومها تعلق دارد. اروپا مبدأ این خانواده از سازها ست و اُرگهای کلیسا، ارگهای دستی، آکاردئونها و هارمونیومها از آن جملهاند. قارمان زیرمجموعۀ آکاردئونها ست؛ آکاردئون درواقع نوعی ارگِ حملکردنی است که نخستینبار در 1822 م/ 1201 ش، در برلین، ساخته شد و نام آن از واژۀ آلمانیِ آکورد گرفته شده است. ساختمان آکاردئون در 1829 م/ 1208 ش، در شهر وین تکامل یافت (آبراشیف، 234).ایدۀ ساخت آکاردئون ابتدایی، که آن را هارمونیکای دستی میگفتند، از تبدیل روش دمیدن هوا با دهان به دمیدن هوا با فانوس یا دَمی بود. مردم سراسر دنیا از این ساز استقبال کردند و در 1830 م/ 1209 ش، که قارمان وارد روسیه شد، روسها علاقه و تمایل بیشتری به آن نشان دادند. در مناطق مختلف اروپا، انواع قارمان را کارمُن، قارمُنیکا، فِنسکایا، خورُمکا، سیبِرسکایا و پَشینِه نیز میگفتند (ملاح، 44، 614). ظاهر، ساختار، سازوکار و شیوههای اجرایی قارمان و آکاردئون شباهت بسیاری با هم دارند، ولی رنگِ صوتی و ویژگی صدای قارمان متفاوت است. «تکنیک اجرایی گارمون تاحدودی با آکاردئون متفاوت است. وظیفۀ این ساز در درجۀ نخست، اجرای ملودی است. دکمههای سمت چپِ گارمون، برخلاف آکاردئون، فقط امکان اجرای یک صدا را دارند که این صدا نوعی واخوان محسوب میشود» (اطرایی، 240).از قارمان از حدود 1850 م/ 1229 ش، در منطقۀ اَران (جمهوری آذربایجان کنونی) استقبال شد و در حدود 1870 م/ 1249 ش، ن. ا. بلاباردف، سازندۀ قارمان، در شهر تولا توانست با افزودن کلیدهای دیِز و بمُل، قارمان کروماتیک بسازد. بیشتر قارمانسازهای روسیه از قوم تاتار بودند. نخستین نوازندۀ قارمان در آذربایجان، حسین کیشی چکمهچی، از اهالی شهر شوشا در قرهباغ بود. پس از او، پسرش، کربلایی لطیف، به شهرت فراوانی در نوازندگی قارمان رسید. بـا گسترش نوازندگی این ساز در منطقۀ اران، نوازندهها به سازندگان پیشنهاد کردند که تغییراتی را در ساختمان ساز انجام دهند و کوکِ قارمان از 2 به 30 تغییر یافت. سازِ تغییریافته و اصلاحشده را قارمان آذربایجان نامیدند؛ چنانکه پیش از آن، قارمان گرجی، تاتار، سیبری، تولا، چچِن و انواع دیگرِ قارمان وجود داشت (نجفزاده، 30, 114).قارمان آذربایجان در جایگاهِ سازِ تکنواز و همنواز در موسیقی آذربایجان با اقبال عامۀ مردم مواجه شد. گویا این ساز را برای اجرای رِنگهای آذربایجانی و رقص ساخته بودند («دایرةالمعارف ... »، 111؛ کریمف، 55). از مشهورترین نوازندههای قارمان در جمهوری آذربایجان، میتوان به کربلایی لطیف حسیناوغلو (1255- 1323 ش)، ابوطالب یوسفُف، مشهور به قارمونچی ابوطالب (1263- 1316 ش)، احد فرضعلیاوغلو، مشهور به کور احد (1272-1321 ش)، طیب دَمیرُف، صفرعلی وزیرُف و محمدآقا آقایِف اشاره کرد. کربلایی لطیف و ابوطالب در شهر شوشا متولد شده بودند و میتوان شوشا را مبدأ و خاستگاه قارمان در آذربایجان دانست.محسن نواب، موسیقیشناس سنتگرا، در «رسالۀ وضوح الارقام در علم موسیقی» (تألیف 1262 ش، در شهر شوشای قرهباغ) نگاه خوشبینانهای به سازهای اروپایی نداشت و قارمان را هم سازِ اروپایی میدانست: «آلاتی که الحال در اروپا و مملکت روس برای ادای نغمات ایجاد کردهاند، همه را توان گفت که خارجآهنگاند در قانون موسیقی؛ از قبیل [...] فلوت، گارمون، فورطپیان [پیانو]، آرغان [اُرگ] و غیره. اما با آلات مذکور میتوان به نوعی همۀ نغمهها را ایجاد کرد، لیکن این آلات چندان تأثیر [در شنونده] ندارند» (ص 57). محسن نواب در متن رساله، واژۀ قارمون را ذکر کرده است که در ترجمه، بهصورت گارمون درآمده است.گارمون ساختاری شبیه آکاردئون دارد و متشکل از یک فانوس برای تأمین هوای ساز و دو جعبه در دو طرفِ فانوس است. جعبۀ سمت چپ کلاویههایی دکمهمانند دارد. داخل هر دو جعبه، سازوکارهایی برای بهصدادرآوردن زبانهها وجود دارد. هر کلاویه به چند زبانه متصل است. ردیف زبانهها به پُلانکا معروف است و در گارمون 4، 5 یا 6 پُلانکا وجود دارند (اطرایی، همانجا). قارمان آذربایجان از 3 بخش تشکیل شده است. بدنۀ سمت راست یا ساغکورپوس که کلاویهها (18 پرده و 12 نیمپرده) قرار دارند و بدنۀ سمت چپ یا سُلکورپوس که مجهز به 3 دکمۀ باس است و صدای زمینه یا دَم را تولید میکند. بدنۀ قارمان را از چوب کهنۀ گردو، زردآلو و کاج میسازند که بهمرور زمان، دچار تغییر نشود. فانوس یا دمیِ قارمان از مقواهای کارتن، چرم و قطعات فلزی ساخته میشود. نوازنده با یک بند چرمی ساز را روی شانۀ راستش قرار میدهد و کوککردن قارمان بر پایۀ نُت سی همنوازیش با دیگر سازهای ارکستر و اجرای مقامها را راحتتر میکند (تیموریفر، 92-94). «کوک گارمون تقریباً تامپره است؛ اما نیمپرده پایینتر از دیاپازون است و بنابراین یک سازِ انتقالی محسوب میشود. وسعت صوتی گارمون در حدود دو اُکتاو و چند نُت» است (اطرایی، 240). قارمان هم مانند هارمونیکا سازی وارداتی است و از منطقۀ قفقاز که زیر نفوذ و سیطرۀ روسیه بود، به آذربایجانِ ایران رسیده است. در دورۀ مشروطه (1324 ق/ 1867 م)، مسافران و زوار آذربایجانیِ مشهد مقدس هنگامیکه بهسبب ناامنی و خرابی راههای ایران، ازطریق دریای خزر و قفقاز با کشتی و قطار به ایران بازمیگشتند، سوغاتیهایی از بادکوبه و تفلیس خریداری میکردند و به تبریز میآوردند؛ از جملۀ این سوغاتیها ساز قارمان بود (رعدی، 42).قارمان در ایران هم سرنوشت مشابهی داشت و با اقبال مردم روبهرو شد. در تبریز، اصطلاح تار قاوال (تار و دایره) برای توصیف عامیانۀ دستههای موسیقی عروسیها مرسوم بود. با رواج قارمان، اصطلاح قارمان قاوال (قارمان و دایره) هم به اصطلاحات مردمی افزوده شد. امروزه در تبریز، کارگاه قارمانسازی دایر و در بیشتر نقاط تُرکنشین ایران، نوازندگی قارمان رایج است. این ساز مختص مناطق شهری نیست و در مناطق روستایی و عشایری، مانند ایل شاهسون آذربایجان هم دیده میشود (عیناللهزاده، 128). امروزه قارمان در اَشکال و قالبهای گوناگون ساخته میشود و در گروهها و همنوازیهای مختلفی کاربرد دارد.
اطرایی، ارفع و محمدرضا درویشی، سازشناسی ایرانی، تهـران، 1388 ش؛ تیموریفر، مجید، سـازهای موسیقی آذربایجان، تبریز، 1399 ش؛ رعدی آذرخشی، غلامعلی، «قصۀ ماهی دودی (شمهای از خاطرات دوران کودکی)»، خاطرات وحید، تهران، 1351 ش، شم 13؛ صادقی، علیاشرف، «کلمات روسی در زبـان فـارسی و تـاریخچۀ ورود آنهـا»، زبانشنـاسی، تهران، 1384 ش، س 20، شم 2؛ عیناللهزاده، اسماعیل، «مردمشناسی تاریخی ایـل شاهسون آذربایجان»، تاریخنامۀ ایـران بعد از اسلام، تبریـز، 1391 ش، س 2، شم 4؛ ملاح، حسینعلـی، فـرهنگ سـازهـا، تهـران، 1376 ش؛ نـواب، محسن، «وضوحالارقـام در علـم موسیقی»، ترجمۀ علی کاتبـی، ماهور، تهران، 1389 ش، شم 50؛ نیز:
Abrashev, B. and V. Gadjev, The Illustrated Encyclopedia of Musical Instruments, Berlin, 2008; Karimov, M., Azәrbayjan Musiqi Alatlari, tr. Zh. Garibova, Baku, 2003; Mugam Ensiklopediyasi, ed. M. Aliyeva, Baku, 2008; Najafzade, A., Azarbayjan, Chalgi Alatlarinin Izahle Lugati, Baku, 2004; Slovar' russkogo yazyka, Moscow, 1981.فرهود صفرزاده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید