صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قابوس نامه /

فهرست مطالب

قابوس نامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 2 خرداد 1403 تاریخچه مقاله

قابوسْ‌نامه‌، پند‌نامه‌ای (تألیف: 475 ق/ 1082 م) در 44 باب از امیر عنصر‌المعالی کیکاووس، از امیرزادگان آل‌زیار.
این کتاب همیشه با نـام قابوس‌نامه معروف بـوده است و همۀ کسانی‌که از این اثـر نقل کرده‎اند، آن را به همین نـام خوانده‌اند. از این میـان، تنها عوفی بـه اسم کتـاب اشاره‌ای نکرده، و فقط از مؤلف آن نام ‌بـرده است. گـویا نـام اصلی این کتـاب قابوس‌نامه نبوده است؛ زیرا نه مؤلف آن قابوس نام دارد و نـه برای شخصی به ایـن نام نوشتـه شده است (نفیسی، «یح»). در مقدمۀ برخـی از نسخه‌های خطی کتاب، از آن با عنوان نصحیت‌نامه یـاد شده است (عنصرالمعالی، چ نفیسی، 3). عنوان قدیم‌ترین نسخۀ خطی موجودْ کتاب پند‎نامۀ امیر‎کبیر ملک جیلان است (یوسفی، مقدمه بر ... ، 18). پژوهشگران دربارۀ مقام و جایگاه اجتماعی و سیاسی نویسندۀ کتاب و پسرش، گیلان‌شاه، با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ برخی با ‌استناد ‌به گفتۀ ابن‌اسفندیار (2/ 18) و مرعشی (ص 232)، ضمن تصریح بر اینکه نویسندۀ کتاب و پسرش «قدرت و شکوه نیاکان بزرگ خود را نداشتند»، تأکید کرده‌اند که آنها در گستره‌ای بسیار کوچک، منحصر به بخشی از طبرستان، صاحب حکومت بودند (بدوی، 81). برخی دیگر معتقدند که در زمان کیکاووس و گیلان‌شاه، آل‌زیار از حکومت ساقط شده بود و فرمانروایی هیچ سرزمینی را بر عهده نداشت (نفیسی، «یا»). 
براساس آنچه در متن کتاب آمده است، مؤلف مدتی در ارّان، نزد ابوالاسوار شدّادی بوده، و با وی به جنگ رومیان رفته است؛ همچنین، 8 سال در غزنین ندیم سلطان مودود‌بن مسعود غزنوی بوده، با وی به جنگ هندوستان رفته، و در زمان القائم بامرالله برای ادای حج رهسپار مکه شده است (همو، «یب»)؛ ازاین‌رو، می‌توان نتیجه گرفت «کسی که پادشاه بوده است، معقول نیست که در رکـاب پادشاهان دیگـر» چنیـن کارهایی کرده باشد (همانجا). پژوهش در این زمینه به اهل تاریخ مربوط می‌‌شود؛ اما موضوع مهم این است که نویسنده در «خاندانی اصیل» (غروی، 19) و با فرهنگ ایرانی پرورش یافته، و این ویژگی سبب شده است که بسیاری از عناصر فرهنگی مردم ایران را در کتاب خود بازتاب دهد. 
عنصرالمعالی کیکاووس در 412 ق/ 1021 م، متولد شد. برخی وفات او را 462 ق/ 1069 م نوشته‎اند (ابن‌اسفندیار، همانجا)؛ اما در همۀ نسخه‎های خطی کتاب، سال تألیف کتاب 475 ق/ 1082 م، یعنی 13 سال پس از این تاریخ ثبت شده است (یوسفی، همان، 17). بنابر گفتۀ خود عنصرالمعالی، او «کریم‌الطرفین» بود؛ زیرا نسبش از طرف خاندان پدری به آغش وهادان می‌رسید که در دوران پادشاهی کیخسرو (ه‍ م)، پادشاه گیلان بود. این پادشاهی از وی به پدران کیکاووس رسید؛ نیز مادرش، دختر مرزبان بن رستم بن شروین، مصنّف مرزبان‌نامه، بود که جدّ سیزدهم پدرش، کابوس قباد برادر انوشیروان (ه‍ م) می‌شد (عنصرالمعالی، چ یوسفی، 4-5). خاندان زیاری از 316 ق/ 928 م، در گستـره‌ای حکومت می‌کردند که طبرستان، گرگان، اصفهان، ری، همدان، کنگاور، دینور، بروجرد، قم، کاشان و گلپایگان را در برمی‌گرفت. آنها به‌تدریج، اقتدار خود را از دست دادند؛ به‌گونه‌ای که با روی‌ کار آمدن سلجوقیان بر هیچ منطقه‌ای فرمانروایی نمی‌کردند (نفیسی، «ط»).
عنصرالمعالی کیکاووس فردی ادیب، دانا، شاعر و آشنا با سیاست بود؛ همچنین، به‌سبب مسافرتهای فراوان به نقاط مختلف، مانند مکه، گنجه، غزنین و هندوستان، تجارب فراوانی اندوخته، و با روحیات مردم فرهنگهای مختلف آشنا بود (یوسفی، مقدمه بر، 19-20). او در 63سالگی، این تجارب را با دقت جمع‎بندی، و به‌صورت پندنامه‎ای برای پسرش، گیلان‌شاه، تألیف کرد (همان، 16).
این کتاب از نظر نوع‎شناسی در ردیف «اخلاقیات» قرار می‎گیرد که در تاریخ و فرهنگ ایرانی سابقه‎ای طولانی دارد و ریشه‎‎های مکتوب آن را باید در پیش از اسلام و در ادبیات پهلوی، اندرزنامه‎ها و اخلاقیات آن دوران جست‎و‎جو کرد. برخی پژوهشگران مشخصۀ بارز ادبیات پهلوی را اندرزنامه‎‎‎ها و اخلاقیات می‎دانند (تفضلی، 180-181). می‌توان گفت نقش اخلاقیات و پند‎نامه‎ها فراتر از ادبیات است؛ به‌گونه‌ای که برخی آن را «نمایان‎ترین ویژگی روح ایرانی» می‌دانند (عاکوب، 35). بیش از 25 پند‎نامه به زبان پهلوی معرفی شده است (تفضلی، 181-196). محتوای بسیاری از پند‎نامه‎‎های پهلوی، که اصل آنها از میان رفته، در دورۀ اسلامی به کتابهای عربی و فارسی راه یافته است‎. ابن‎ندیم شماری از آنها را، که از پهلوی به عربی ترجمه شده بودند، نام برده است (ص 559-560)؛ نیز بسیاری از بزرگان، به‌ویژه پادشاهان، پیش از مرگ، آنچه را از گذشت زمان آموخته بودند، به فرزندان خود منتقل می‎کردند. در ادبیات عرب، این‌گونه مطالب به «وصایا» معروف شده‎اند (محمدی، 270). 
مـؤلف قابوس‎نامه هم فصل 8 کتـاب خود را به نقل این‌گـونه مطالب اختصاص داده است. به نظر می‎رسد کیکاووس هنگام تدوین کتاب، به شماری از اندرزنامه‎ها نظر داشته است؛ زیرا اندیشه‎های او «عمیقـاً انبـاشتـه از اخـلاق مبنـی بر انـدرزهای کهـن است» (فوشه‎کور، 224). او همچنین، براساس چـاپ یوسفـی، 12 بار بـه قرآن استنـاد کرده است و از احادیث و برخی سروده‌های شاعران عرب و ایرانی، مانند فرخی، عسجدی و ابوشکور بهره برده است. مـؤلف با زبـان پهلوی نیـز آشنا بوده، و براساس تصریح خود، از کتابهای پهلوی استفاده کرده است (ص 101). دیدگاه عمیق مؤلف در کنار تجارب فراوان و دقت نظر او و نیز استفاده از منابع مختلف سبب شـده است کـه قابوس‎نـامه به «دایرة‎المعـارفی از دانشهـای تجربی» تبدیل شود (فوشه‌کور، 215)؛ درواقع، می‌توان این کتاب را «مجموعۀ تمدن اسلامی پیش از مغول نامید» (بهار، 2/ 113). 
بسیاری از پدیده‎های اجتماعی رایج در عصر مؤلف در بابهای مختلف قابوس‌نامه بازتاب یافته است؛ او «عادات و رسوم زمانه را که در جای مختلف دیگر نتـوان یـافت در [کتاب] خـود جاویدان گذاشته و از دستبرد فراموشی باز رهانیده است» (نفیسی، «ب»). در این کتاب، دربارۀ پادشاه، وزیر، قاضی، خطیب، واعظ، کاتب، طبیب، تاجر، شاعر، سنگ‎تراش، خنیاگر، دهقان و جز آنها سخن گفته شده است؛ همچنین، دربارۀ بازیها و سرگرمیهایی مانند شطرنج، نرد، چوگان، اسب‎سواری، شکار، قمار و موضوعاتی مانند زن‌خواستن، خانه‌خریدن، دوست‎گزیدن، کارزارکردن، جمع‎کردن مال، تربیت فرزندان، خوابیدن، غذاخوردن، گرمابه‌رفتن و استراحت‌کردن نکاتی مهم و دقیق مطرح شده است. افزون‌بر این، کتاب از نظر ادبی هم ارزش و اهمیتی خاص دارد و نثر سادۀ آن طرف توجه بیشتر پژوهشگران قرار گرفته است. محمدتقی بهار از این کتاب با تعبیر «بهترین انشاء و زیباترین نثر فارسی» یاد کرده، و آن را در «صف نخستین از طراز اول نثر سلیس و کامل و زیبا و مطبوع فارسی» قرار داده است (همانجا)؛ نیز ادوارد براون آن را «مَثَل اعلای نثر ساده و سرراست فارسی» می‎داند که «عبارت زبر و زمخت و ناهموار و صیقلی‌نشدۀ آن کمتر از سیاست‎نامه است» (2/ 479). 
در مقایسه با دیگر کتابهای آن دوره، واژه‎های عربی کمی در قابوس‌نامه یافت می‎‎شود؛ گویی مؤلف آگاهانه، بسیاری از واژه‎ها و ترکیبات کهنۀ فارسی را به کار برده است (بهار، 2/ 114-116). آوردن شعـر در میـان نثـر یکـی دیگـر از ویژگیهای کار مـؤلف قابوس‎نامه بوده است (همو، 2/ 119). بنا‌بر ویژگیهای ذکرشده، این کتاب از همان ابتدا طرف توجه خاص و عام قرار گرفته، و منبع الهام بسیاری از ادیبان بوده است (فوشه‌کور، 221)؛ برای نمونه، سنایی در 524 ق/ 1130 م، یعنی کمتر از 50 سال پس از تألیف قابوس‌نامه، حکایتی از آن را به نظم درآورده است (نفیسی، «یط»)؛ همچنین، شاعران و نویسندگانی مانند امیرخسرو دهلوی، عوفی، نظامی گنجوی، عطار، قاضی احمد غفاری، فزونی استرابادی، ابن‌اسفندیار، جامی، مجدی، هبله‎رودی، محقق سبزواری و بسیاری دیگر، داستانهایی از قابوس‌نامه را در آثار خود نقل کرده‎اند (همانجا؛ یوسفی، مقدمه بر، 19-20). 
اقبال گسترده از قابوس‌نامه سبب شد که نسخه‎برداریهای فراوانی از آن صورت گیـرد. همین موضوع تصرفات و تحریفات بسیاری را در کتاب سبب شده است (بهار، 2/ 114). این تحریفات به حدی بود که برخی به این نتیجۀ اشتباه ‎رسیده‌اند که «نسخۀ اصلـی قابوس‎نامـه بـه لهجـۀ طبـری بـوده، و نسخـه‎های کنونـی «ترجمه‎های مختلفی» از آن به زبان فارسی است (بدوی، 5-6).
کتاب مشتمل بر 44 باب است و هریک از این بابها به موضوعی معیـن اختصاص دارد. به‌طورکلی، می‎توان این بابها را به 3 گروه تقسیم کرد؛ گروه نخست به اخلاق فردی می‌پردازد و شامل بابهای 1 تا 8 است. در این فصلها، نخست، از آفریدگار، سپس از والدین و وظایف فرد در مقابل خداوند و پدر و مادر صحبت شده است. گروه دوم، که باب 9 تا 30 را دربرمی‎گیرد، به شیوه‎های رفتار انسانی در جامعه مربوط می‎شود. در این بابها، به موضوعاتی از‌جمله نحوۀ برخورد فرد با دوستان و دشمنانش و نیز نحوۀ میهمانی‌رفتن، خوردن، خوابیدن، شوخی‌کردن و جز اینها پرداخته شده است. 
برخی از بابهای این کتاب به بررسی جداگانه نیاز دارند؛ برای مثال در باب 25، بسیاری از اعتقادات عامه دربارۀ اسب بیان شده است؛ به‌گونه‎ای که می‎توان آن را فَرَس‎نامه (اسب‎نامه)‌ای مستقل محسوب کرد (نک‍ : ﻫ د، فرس‎نامه). گروه سوم شامل بابهای 31 تا 43 به مشاغل گوناگون دورۀ مؤلف اختصاص دارد. فوشه‎کور این مشاغل را به 3 دسته تقسیم کرده است: مشاغل مربوط به علوم دینی مثل فقاهت، وعظ و خطابت؛ مشاغلی که حاصل علوم عینی و عملی‌اند، مانند طبابت، تجارت و خنیاگری؛ و سرانجام، مشاغلی که به شاه، دربار و حکومت مربوط می‎شوند، مانند دبیری، وزارت و سپهسالاری (ص 225)؛ درنهایت، باب 44 دربارۀ جوانمردی است. مؤلف در این باب، مفهوم جوانمرد و جوانمردی را در ارتباط با گروههای مختلف اجتماع توضیح می‎دهد.
در سرتاسر اثـر، مواردی فراوان از اجزاء فرهنگ مردم ایـران، اعم از آداب و باورها و ادبیات شفاهی، وجود دارد که برخی از آنها تا به امروز هم استمرار داشته‌اند. سبب اصلی این موضوع، بیش از هر چیز، به دیدگاه مؤلف بازمی‌گردد؛ او در شرح هر موضوع، به زندگی روزانۀ مردم توجه داشته است (یوسفی، «امیر ... »، 15)؛ زیرا معتقد است که «علم و عمل چون جسم و روح‌اند و جسم بی‎روح و روح بی‎جسم تمام نبود» (چ یوسفی، 180).

ادبیات شفاهی

در مجموعِ بابهای مختلف کتاب، 51 «حکایت» نقل شده است. با استناد به کیفیت روایات و انتخاب دقیق حکایتها، که به‌خوبی در ضمن اندرزهای مؤلف جای گرفته‎اند، «باید [عنصرالمعالی] کیکاووس را یکی از نخستین داستان‎سرایان بزرگ ادبیات فارسی» دانست (فوشه‎کور، 224). حکایتها عمدتاً به‎صورت خاطره نقل می‎شوند؛ بنابراین، می‎توان حدس زد که مؤلف بسیاری از آنها را از میان مردم گرفته است، اما دلیل مهم‌تر ‎بر شفاهی‌بودن این حکایتها، ثبت روایاتی شفاهیِ برخی از آنها در گوشه‌وکنار ایران است، مانند حکایت فردی که براساس مَثَل «تو نیکی می‎کن و ... » هر روز 20 قرص نان را در طبقی می‎گذاشت و در دجله می‎انداخت (چ یوسفی، 30-32). روایتی کاملاً شبیه به این افسانه در آذربایجان ثبت شده است (انجوی، 1/ 115-117). 
در این کتاب، بیش از 260 مثل و حکمت به زبان فارسی و عربی وجود دارد که حدود 240 نمونۀ آن به زبان فارسی است. بسیاری از این امثال‌و‌حکم برگرفتـه از پند‎های نامداران ایران پیش از اسلام است. بـه ایـن شمـار بایـد پنـدهایـی را کـه در فصل 8 از زبـان انوشیروان (ﻫ م) نقل شده‎ است هم اضافه کرد. گاهی یک مفهوم معین با چند مثل بیان شده است؛ برای نمونه، در شرح و توجیه اینکه انجام یک کار را نباید به چند تن محول کرد، این مثلها آمده است: «دیگ به دو تن به جوش نیاید، خانه به دو کدبانو نارُفته بماند» (همان چ، 150-151). درحقیقت، شمار امثالی که مؤلف به کار برده، به قدری زیاد است که می‎توان آن را جزئی از سبک وی به شمار آورد. بخش در‌خور ‌توجهی از این امثال جزو امثال سایر بوده که به همان صورت یا با تغییراتی، امروزه هم میان فارسی‌زبانان رایج است؛ مانند: «آزموده را هر دم میازمای» (همان چ، 170) که امروزه، به‎صورت آزموده را آزمودن خطا ست رایج است؛ «شرم بسیار از روزی بکاهد» (همان چ، 168) که امروزه می‌گویند آدم کم‌رو کم‌رزق است؛ پیه به گربه نتوان سپرد (همان چ، 229) که امروزه بیشتر به‎صورت گوشت را به گربه دادن رایج است؛ گندم نتوان درود چون جو کاری (همان چ، 38) که امروزه به‌صورت گندم از گندم بروید جو ز جو به کار می‎رود. 

آداب‌‌ورسوم و باورها

در بخشی از کتاب، مؤلف در شرح پذیرایی گیلانیان از میهمان به رسمی اشاره می‎کند، مبنی‌بر اینکه «چون میهمانی را بر خوان برند، میهمان خدای و پیوستگان از آنجا بروند مگر یک کس ... از بر کاسه نهادن» (همان چ، 72) تا میهمانْ بی‎‎شرمِ حضور غذا بخورد. این رسم هنوز هم کم‌و‌بیش در برخی از مناطق ایران، مانند خوزستان (جعفری) و گیلان (پوراحمد) رایج است؛ همچنین، ایرانی‌تباران استان سین‌کیانگ چین به این رسم پایبندند و آن را اجرا می‌کنند (اسلامی‎‎، 143). 
مؤلف قابوس‌نامه به فرزندش توصیه می‎کند که با میهمان تعارف زیاد نکند و مدام نگوید «ای فلان نیک بخور، هیچ نمی‎‎خوری» یا اینکه «من خود سزای تو چیزی نتوانستم کردن» (همانجا). درحقیقت، او مسائلی را مذمت می‎کند که امروزه هم ایرانیان با آن روبه‌روند. او فرزندش را از «تنها خفتن» منع می‎کند (همان چ، 93). امروزه هم، مردم تنها خوابیدن را مذموم می‎دانند (همان، چ هدایت، 82). او همچنین، نگاه‌کردن به لقمۀ میهمان را بد می‎داند و در توجیه آن داستانی نقل می‎کند (چ یوسفی، 65، قس: چ هدایت، 63- 68).
آنچه مؤلف دربارۀ اخلاق بازرگانی و تجارت می‎گوید، هنوز هم میان بازاریان سنتی کم‌وبیش رایج است (چ یوسفی، 166-174). او هنگام بحث دربارۀ اهل معرکه، آنها را از «نشستن بسیار در شهرها» منع کرده، و نوشته است: «مذکّران و فال‎گویان را روزی ‎اندر پای بود». او همچنین، بر «چر‌ب‌زبانی» و نگهداری «ادب کرسی» تأکید می‎کند (همان چ، 161). امروز هم میان اهل معرکه چنین اعتقاداتی وجود دارد (نک‍ : ه‍‍ د، پرده‎خوانی). 
او دربارۀ ویـژگی ندیم پادشاه تـأکید می‎کند که چنین فـردی باید «محاکی» (حکایت‎گـو) بـاشد و «بسیـار حکایتهای مضاحک و سخن مُسکته و نوادرهای بدیع» بداند؛ زیرا «ندیمیِ بی‎حکایات و نوادر ناتمام» است (همان چ، 204). 

چاپهای قابوس‎نامه

این کتاب نخستین‌بار در 1285 ق/ 1868 م، به کوشش رضاقلی‎ خان هدایت منتشر، و پس از آن تا 1331 ق/ 1913 م، 5 بار دیگر تجدید چاپ شد. در 1341 ق/ 1923 م، فتح‎اللٰه والی بختیاری آن را با حروف سربی د‎ر اصفهان به چاپ رساند. سپس، سعید نفیسی در 1312 ش، آن را براساس نسخۀ خطی نوشته‌شده در 750 ق/ 1349 م، به همراه مقدمه و تعلیقاتی مفصل به چاپ رساند و در 1320 ش، منتخبی از همین چاپ را برای تدریس در دبیرستانها منتشر کرد. در 1342 و 1347 ش، قابوس‌نامه به تصحیح سعید نفیسی تجدید چاپ شد؛ نیز در 1335 ش، امین عبدالمجید بدوی، ایران‎شناس مصری، تصحیحی از آن را منتشر کرد. غلامحسین یـوسفی هـم در 1345 ش، بـراساس قدیم‎تریـن نسخۀ‎ خطی موجود از این کتـاب، کـه در 624-625 ق/ 1228 م نوشتـه شده بـود، آن را تصحیح و با تعلیقـات و فهرستهای مختلف چاپ کرد. این تصحیـح، بارهـا در تهـران تجدید چـاپ شده است (نک‍‌ : یوسفی، مقدمه بر، 23-25). قابوس‎نامه در سده‌های 9 و 12 ق، 3 بار به زبان ترکی (اِته، 266؛ ریو، 117-116) و در سده‌های 19 و20 م، بـه زبانهای آلمانی، فرانسه، انگلیسی و عربـی ترجمه شد (یوسفی، همان، 22).

مآخذ

ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ ابن‎ندیم، الفهرست؛ اتـه، هرمـان، تـاریخ ادبیـات فارسی، ترجمـۀ صادق رضا‎زادۀ شفـق، تهـران، 1351 ش؛ اسلامی ‎نـدوشن، محمدعلی، «بـار دیگر چین»، هستی، تهران، 1373 ش، س 2، شم‍ 3؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1357 ش؛ بدوی، امین عبدالمجید، بحث دربارۀ قابوس‎نامه، تهران، 1335 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمۀ علی‎پاشا صالح، تهران، 1358 ش؛ بهار، محمدتقی، سبک‎شناسی، تهران، 1331 ش؛ پوراحمد جکتاجی، محمدتقی (روزنامه‌نگار و پژوهشگر فرهنگ گیلک)، گفت‌وگو با مؤلف؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376‌ ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، تحقیقات میدانی؛ عاکوب، عیسى، تأثیر پند فارسی بر ادب عرب، ترجمۀ عبداللٰه شریفی خجسته، تهران، 1374 ش؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوس‎نامه، به کوشش رضاقلـی هدایـت، تهـران، 1285 ق؛ همو، همـان، به کـوشش سعید نفیسی، تهـران، 1366 ش؛ همو، همـان، به کـوشش غلامحسین یوسفی، تهـران، 1352 ش؛ غـروی، علی، «تعلیم و تربیت در قابوس‌نامه»، آموزش‌وپرورش، تهران، 1343 ش، س 34، شم‍‌ ‍‍8؛ فـوشه‌کـور، ش. ه‍ .، اخلاقیات، ترجمـۀ محمدعلـی امیرمعـزی و عبدالمحمد روح‌بخشان، تهران، 1377 ش؛ محمدی، محمد، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران، 1374 ش؛ مرعشی، ظهیر‌الدین، تاریخ گیلان و دیلمستان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1347 ش؛ نف‍یسـی، سـعـید، مقدمه بر قابوس‎نامه (نک‍ : هم‍‌ ، عنصرالمعالی)؛ یوسفی، غلامحسین، «امیر روشن‌ضمیر»، یادنامۀ ایرانی مینورسکی، تهران، 1348 ش؛ همو، مقدمه‎ بر قابوس‎نامه (نک‍ : هم‍‌ ، عنصرالمعالی)؛ نیز:

Rieu, Ch., Catalogue of the Turkish Manuscripts in the British Museum, London, 1888.
محمد جعفری (قنواتی)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: