فهلویات
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 1 خرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272903/فهلویات
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
7
فَهْلَویات، اشعاری که به گویشهای محلی مناطق مرکزی و غربی ایران سروده میشده است.فهلویات جمع فهلویه، معرب فارسی پهلوی مأخوذ از پَهلَوْ است که پارتیان یا اشکانیان باشند (تفضلی، 119؛ اسماعیلپور، 28- 29). منظور از پهلوی امروزه زبان فارسی میانه یعنی زبان رسمی ساسانیان است (صادقی، «یک معنی ... »، 2). در دورۀ اسلامی، اشعاری را که به گویشهای مرکزی و غربی ایران، یعنی مناطق موسوم به پهله (برای این اصطلاح و نواحی شامل آن، نک : ابنندیم، 22؛ ابنخردادبه، 57)، سروده میشد، فهلویات مینامیدند. برخی پژوهشگران تأکید کردهاند هرچند نمونههایی که در متون دورۀ اسلامی آمده است، بیشتر شامل مناطق مرکزی و غربی است، از دیدگاه زبانشناختی، سرزمین پهله را میتوان تا گیلان گسترش داد؛ ازاینرو، فهلویات را اشعاری میدانند که به گویشهای غربی، مرکزی و شمالی ایران سروده شدهاند (نک : تفضلی، همانجا). برخی پژوهشگران مفهوم فهلویات را با توسع بیشتری در نظر گرفته، و آن را چنین تعریف کردهاند: فهلویات اشعاری است که به زبان و لهجۀ پهلوی، مقابل زبان دری سروده شده باشد و مقصود از پهلوی لهجههای فارسی محلی است که آن را زبان ولایتی گویند (همایی، 496؛ بهار، 1/ 130؛ خانلری، تاریخ ... ، 76-77). افزونبر فهلوی و فهلویات، این اشعار را راژی/ راجی و نیز شهری نامیدهاند (ابنکربلایی، 2/ 50؛ نیز نک : رضازاده، 11). برخی بر این عقیدهاند که اصطلاح رازی/ راژی/ راجی در ابتدا برای اشعاری به کار میرفت که به لهجۀ مردمی ری سروده میشد و بعدها توسعه یافت و به اشعاری اطلاق گردید که به گویشهای آذربایجانی و شیرازی سروده میشد (تفضلی، 120). در اشاراتی دیگر، بهکاررفتن اصطلاح «رازی» در زبان مردم آذربایجان در سدۀ 10 ق، به این سبب بوده است که پس از تحمیل زبان ترکی بر مردم این منطقـه، آنها گاه که میخواستهاند «راز دل را بر زبـان آورند» به این زبان سخن میگفتهاند (ادیب، «فهلویات ... »، 241). نیز دربارۀ شهری گفتهاند که پس از آنکه زبان روستاییان آذربایجان ترکی شد، چون مردم شهرها به همان زبان سابق پهلوی، سخن میگفتهاند، این زبان به «شهری» موسوم شد (صادقی، «وزن ... »، 147؛ ریاحی، 31-32). گاهی اصطلاح شهری را با پَهلَوْ فارسی به معنی شهر در مقابل دشت و همایون قرار دادهاند (تفضلی، همانجا). فهلویات را در مناطق مختلف به آواز خواندهاند، هم ازاینرو، اصطلاحاتی متفاوت برای شکل آوازی یا ملحون آن در متون به کار رفته که مشهورترین آن اورامَن یا اورامه است (شمس، 132؛ برهان ... ، ذیل اورامن؛ نیز نک : عینالقضات، 2/ 168، 173، 374، که بهصورت اورامه و اوراما به کار برده است). در فرهنگ جهانگیری، دربارۀ اورامن و اورامه آمده است که نوعی از گویندگی (آوازخوانی) ویژۀ پارسیان است که شعر آن به زبان پهلوی است. اورامن دهی از توابع کوشکان است که به اورامه شهرت دارد؛ چون نخستینبار، این شیوۀ آوازخوانی را شخصی از این روستا وضع کرد، به اورامن و اورامه مشهور شد. در بیتی از بندار رازی، که شمس قیس نیز آورده، آمده است: لحن اورامن و بیت پهلوی/ زخمۀ رود و سماع خسروی (ذیل اورامن). برخی پژوهشگران اورامن و اورامنان را منسوب به اورامان کردستان میدانند که اهالی آنجا به آن هورامی میگویند و بسیار شبیه به فهلویات، و به هورانی و گورانی نیز موسـوم است (نک : صادقی، همان، 142). محمدتقی بهار اصطلاحاتی مانند «بیت پهلوی»، «گلبانگ پهلوی» و «پهلوانی سماع» را که در اشعار برخی شاعران ازجمله حافظ آمده است، مربوط به آهنگ ویژهای میداند که فهلویات را با آنها میخواندهاند (1/ 129-130). شیوۀ دیگر آوازی فهلویات را شروینیان میگفتهاند. پژوهشگران بر این باورند که شروه و شروهخوانی که امروزه، در جنوب ایران رایج است، استمرار همین شیوۀ شروینیان است (نک : صادقی، همان، 143-144، «شروینیان ... »، 235- 238). باهار و رامندی نیز از دیگر شیوههای آوازی فهلویات بوده است. رامند محلی در جنوب قزوین است؛ اما دربارۀ باهار آگاهی ویژهای در دست نیست. ظاهراً در هر محل و منطقهای، شکل آوازی فهلویات را به نام همان محل یا به نام خاصی میخواندهاند؛ چنانکه امروزه نیز به همین گونه است برای نمونه، میتوان به اصطلاحات سرکویری، فلکخوانی و سرآسیابی بهترتیب در دامغان، خراسان و کرمان اشاره کرد (جعفری). باتوجهبه ارتبـاط فهلویات بـا شعر پیش از اسلام (نک : بویس، 49-54) و اینکه سرایندگان آنها ادامهدهندۀ سنت شفاهی پارتی و خنیاگران بعدی در اوایل دورۀ اسلامی بودهاند (تفضلی، 121) و نیز با استناد به اینکه در متون گذشته، از اشکال ملحون فهلویات بسیار سخن رفتـه (نک : دنبالۀ مقاله)، و به قرینۀ آنچه امـروزه در روسـتاهای ایران رایج است و دوبیتیها را با آواز میخوانند (نک : ه د، بیتخوانی؛ دوبیتی)، میتوان گفت که فهلویات را برای آوازخوانی میسرودهاند. بر همین اساس، میتوان این سخن تفضلی را تأیید کرد که فهلویات مناطق گوناگون هرچند ازلحاظ زبانی تفاوتهایی داشتند، بهسبب ویژگیهای مشترک صرفی و لغوی در پهنۀ گستردهای از مغرب تا مرکز و شمال ایران، صرفنظر از خاستگاه آنها، نقل و به آواز خوانده میشدند (همانجا).براساس نمونههای باقیمانده از فهلویات، میتوان گفت که این نوع شعر در قالبهای مختلف سروده میشده است (برای نمونه، نک : کیا، صادقی، «یک فهلوی ... »، ادیب، «دو ... »، سراسر مقالهها)؛ اما درعینحال، همین نمونهها مؤید آن است که قالب اصلی این اشعار دوبیتی بوده است؛ بهگونهای که برخی از پژوهشگران فهلویات را گاه بهطور خاص به معنای دوبیتی به کار بردهاند (نک : شمیسا، 276) و نیز برخی با تسامح این کار را کردهاند (طبیبزاده، «بررسی ... »، 60). بر همین اساس، عموم پژوهشگران دوبیتیهای محلی رایج در ایران را بازمانده و شکل تحولیافتۀ فهلویات میدانند (برای نمونه، نک : همان، 61؛ شمیسا، همانجا؛ بهار، 1/ 130؛ نیز نک : ﻫ د، دوبیتی). نکتۀ مهم دیگر دربارۀ فهلویات وزن آنها ست. نخستین کسی که دربارۀ وزن فهلویات ابراز نظر کرده است، شمس قیس رازی است. باتوجهبه اینکه وزن فهلویات ترکیبی از وزن هزج و مشاکل بود، شمس قیس اعتقاد داشت که شاعران فهلویگو اصول و مبانی عروض را نمیدانند و آنها را به نادانی در این امور متهم میکرد (ص 194؛ برای نقد این دیدگاه، نک : همایی، سراسر مقاله؛ صادقی، «وزن»، 143-144). در دورۀ اخیر، پژوهشگران فراوانی دراینباره اظهارنظر کردهاند و هریک به طریقی وزن فهلویات و ازجـمله دوبیتیها را توضیـح دادهانـد (بـرای نـمونه، نک : خانلری، وزن ... ، 67 بب ؛ ادیب، «ترانهها ... »، وحیدیان، تـفضلی، صادقی، همان، سراسر مقالهها؛ برای بررسی این دیدگاهها، نک : طبیبزاده، تحلیل ... ، 27-30).
کهنترین نمونۀ فهلویات شناختهشده تا امروز، یک دوبیتی منسوب به ابوالعباس نهاوندی (د 331 ق) است (نک : فصیح، 2/ 502) و پس از آن در بسیاری از کتابها، جُنگها و تذکرهها، نمونههایی فراوان از انواع فهلویات نقل شده است که ازجمله میتوان به اینها اشاره کرد: البلدان یاقوت؛ راحة الصدور راوندی؛ تاریخ گزیدۀ حمدالله مستوفی؛ دیوان مغربی تبریزی؛ صفوة الصفای ابنبزاز؛ سفینۀ تبریز تبریزی؛ نامههای عینالقضات همدانی، جامع الالحان مراغـی؛ فردوس المرشدیة محمود بن عثمان؛ دیوان اوحدی مراغهای؛ تذکرۀ نصرآبادی؛ تذکرۀ هفتاقلیم رازی (برای آگاهی بیشتر از اینگونه منابع و نیز مقالاتی که در شرح آنها نوشته شده است، نک : دانشنامه ... ، 5/ 126-133).تفضلی بهدرستی یادآور شده است که فهلویات ویژگیهای ادبیات شفاهی را دارد، مانند: سادگی و نشاط و سرزندگی، تکرار مضامین و گمنامی سرایندگان آنها. او دربارۀ ویژگی اخیر تأکید میکند که صحت انتساب آن دسته از فهلویاتی که به سرایندهای منسوب شده است، باید با قید احتیاط تلقی شود (ص 121). بررسیهای تاریخی و متنشناسی دربارۀ فهلویات نقلشده در کتابهای مختلف مؤید این سخنان است؛ برای نمونه دوبیتیهایی وجود دارد که به سرایندگانی متفاوت منسوباند (نک : ﻫ د، دوبیتی). ضمن تأکید بر این نکته، به برخی از فهلویگویان متون گذشته اشاره میشود: بندار زاری (د 401 ق)؛ باباطاهر همدانی (د ح 410 ق)؛ پورفریدون (سدۀ 6 ق)؛ شمس پُس (پسر) ناصر (سدۀ 8 ق)؛ محمد مغربی تبریزی (سدۀ 9 ق)؛ جولاهۀ ابری و ملاسحری تهرانی (سدۀ 10 ق). از فهلویگویان متأخر نیز میتوان به اینها اشاره کرد: امیر پازواری (ﻫ د، امیری)، محیا (ﻫ م)، فایز دشتی (ﻫ م)، مفتون (ﻫ م)، ابنلطیفا، حسینا (ﻫ م)، مهدی و نجما شیرازی (ﻫ م؛ نیز نک : شمیسا، 277-300).
ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق/ 1889 م؛ ابنکربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطانالقرایی، تهران، 1344 ش؛ ابنندیم، الفهرست؛ ادیب طوسی، محمدامین، «ترانههای محلی»، زبان و ادبیات فارسی، تهران، 1333 ش، شم27؛ همو، «دو قصیده به دو لهجۀ نیمهآذری»، همان، 1337 ش، شم 48؛ همو، «فهلویات ماما عصمت و کشفی به زبان آذری؛ اصطلاح راژی یا شهری»، همان، 1335 ش، شم 39؛ اسماعیلپور، ابوالقاسم، «اشعار پارسی به شیوۀ آثار منظوم ایرانی میانه»، مطالعات ایرانی، تهران، 1381 ش، شم 2؛ برهان قاطع؛ بویس، مری و هنری جورج فارمر، دو گفتار دربارۀ خنیاگری و موسیقی ایران، تهران، 1368 ش؛ بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1351 ش؛ تفضلی، احمد، «فهلویات»، ترجمۀ فریبا شکوهی، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1385 ش، شم ۲۹؛ جعفری (قنواتی)، محمد (ویراستار علمی دفما)، مطالعات میدانی؛ خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، تهران، ۱۳۶۵ ش؛ همو، وزن شعر فارسی، تهران، ۱۳۶۷ ش؛ دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، 1393 ش؛ رضازادۀ ملک، رحیم، مقدمه بر گویش آذری، به کوشش همو، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ ریاحی، محمدامین، چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، 1388 ش؛ شمیسا، سیروس، سیر رباعی، تهران، 1387 ش؛ صادقی، علیاشرف، «شروینیان یا عشقنامۀ شروین دشتبی و شروهسرایی»، یادنامۀ دکتر احمد تفضلی، به کوشش همو، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ همو، «وزن فهلویات»، وزن شعر فارسی از دیروز تا امروز، به کوشش امید طبیبزاده، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ همو، «یک فهلوی دیگر از عبید زاکانی(؟)»، زبانشناسی، تهران، ۱۳۷۹ ش، شم 29؛ همو، «یک معنی ناشناختۀ کلمۀ پهلوی در زبان فارسی»، فرهنگنویسی، تهران، 1389 ش، شم 3؛ طبیبزاده، امید، «بررسی تاریخی وزن در فهلویات»، زبانها و گویشهای ایرانی. تهران، 1393 ش، شم 3؛ همو، تحلیل وزن شعر عامیانۀ فارسی، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ عینالقضات همدانی، نامهها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، 1362 ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1386 ش؛ کیا، صادق، «فهلویات و نیریزیات»، ایرانکوده، به کوشش م. مغدم، تهران، ۱۳۱۷ ش، شم 10؛ وحیدیان کامیار، تقی، «وزن فهلویات همانند وزن شعر پیش از اسلام کمی است»، پژوهش علوم انسانی، تهران، 1379 ش، شم 1-2؛ همایی، جلالالدین، «اشتباه صاحب المعجم در اوزان فهلویات و اورامنان»، جشننامۀ استاد مدرس رضوی، به کوشش ضیـاءالدیـن سجـادی، تهـران، 1356 ش.
سعیده سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید