طاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272649/طاری
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
طاری / târi/ ، یکی از گویشهای فلات مرکزی ایران، از مجموعهزبانهای ایرانی نو شمال غربی، که در روستای طار (به گویش محلی، «دار») رواج دارد.جمعیت طار، بنابر سرشماری سال 1390 ش، 375 نفر (نک : «درگاه ... »، بش ) بوده است. این روستا در طول جغرافیایی °۵۱ و ´۴۵ و عرض °۳۳ و ´۲۳ و در ارتفاع 250‘2 متر از سطح دریا در 40کیلومتری جنوب غربی شهر نطنز، و در کوهپایۀ جنوبی کوه کرکس قرار دارد. گویش در حال زوال طاری به همراه دو گویش مجاور خود، کِشِهای و طَرقی، زیرگروه شمال شرقی گویشهای فلات مرکزی به شمار میروند (تحقیقات ... ).
رفعتالزمان آهور در پایاننامۀ خود با عنوان تحلیل سیستم فعلی در گویش قریۀ تار از توابع نطنز (نک : مآخذ) و محمدمهدی اسماعیلی در بخشی از کتاب خود با عنوان گنجینۀ گویشهای ایرانی: استان اصفهان 1 (نک : مآخذ) به توصیف بخشهایی از این گویش پرداختهاند.
طاری 23 همخوان / p، b، t، d، k، g، G، ʔ، f، v، s، z، š، ž، x، h، č، IJ، m، n، r، l، / y و 8 واکۀ / i، e، a، â، o، u، ü، / ö دارد.واج / ž/ در جایگاه آغازی، مثالهای محدودی دارد، مانند žɪn «زن»، žanda «زنده»، žey «کتیرا»، žira «زیره»، žang «زنگ»، ž(ɪ)n-/ ži- «زن-/ زد-». این واج در جایگاه پیشهمخوانی بهعنوان واجگونهای از دیگر همخوانها به شمار میرود، مانند giždun «کژدم»، bežvid «بگردید»، nežg «عدس»، pažm «پشم»، göžd «گوشت». همچنین، نقش تمایزدهندگی آن در صیغگان دو فعل «زدن» و «چیدن» دیده میشود، مانند ažna «میزند» و ašna<*ačɪna «میچیند»؛ bemži «زدم» و bemči «چیدم».همخوانهای / k/ و / g/ پیش از واکههای پیشین، تلفظی کامی دارند، مانند aköva [acøva] «میکوبد»، [bečɪ] bekɪ «بکُن».غلتهای [υ]، [w]، [ч] صرفاً بهعنوان جزء دوم واکههای مرکب دیده میشوند، مانند šaʋ «شب»، kawla «پوست سبز بادام و گردو»، beчsɪs(s) «گُسست».دو واکۀ پیشین گردِ / ü/ و / ö/ واجاند. برای تقابل / ü/ اینها را میتوان مثال زد: جفتهای کمینۀ sür «سرخ»، sur «سور»، sir «سیر» (واحد وزن)؛ pür «پسر»، pir «پیر»؛ düm «صورت»، dum «آغل شیردوشی». نقش واجی / ö/ ، در مقایسه با واکههای همارتفاعش، در این مثالها مشهود است: kör «کور»، kor «کیر»، ker «تنور»؛ bö «باشد»، bo «بود»، be «باشی»؛ göl «گول»، gol «گُل»، gel «گِل»؛ tö «سرشیر»، to «تو»؛ möl «مول»، mol «گردن».واکۀ نیمهبستۀ پیشین غیرگردِ [ɪ] نیز در برخی موارد شنیده میشود، مانند žen~žɪn~žin «زن»، bereǰ~berɪǰ~beriǰ «بریز»؛ اما مشخص نیست که آیا واجگونهای از واکۀ افتادهتر یا حتى افراشتهتر خود است، یا واجی جدا. شاید بهسبب همین ابهام، لُکوک (ص 76، 180، 665؛ نیز نک : کَتفرد، 150) برخی واژهها را بدون اشاره به این آوا، با دو تلفظ ثبت کرده است، مانند [žẽn/ žin] «زن» و [kēya/ kiya] «خانه». تنها مثالی که برای واجبودن احتمالی [ɪ] میتوان ارائه کرد، جفت کمینۀ sɪr «سیر» (متضاد گرسنه)، sir «سیر <واحد وزن> و سیر <گیاه>» و ser «سِر» (بیحس) است؛ همچنین جفتهای تقریباً کمینۀ ǰɪr «زیر»، ǰer «جِر»، vir «یاد» و hɪvɪš «بوتۀ صیفیجات»، heviš «بزغالهاش». این مسئله دربارۀ قرینۀ گردِ [ɪ] یعنی [Y] هم صادق است، ولی جفت کمینهای برای آن یافت نشد: ɢöl~ɢʏl «غول»، asöǰa~asʏǰa «میسوزد». خیشومیهای پایان واژه معمولاً خفیف تلفظ، یا حذف میشوند و درنتیجه واکۀ پیش از آنها، خیشومیشده میگردد، مانند zimĩ~zimin «زمین»، hayũ~hayun «حیوان»، ašũ~ašun «میروم». لکوک (همانجاها) در بسیاری از نمونهها، وقوع واکه یا توالی ũ، un، um را با درجهای بازتر، یعنی õ، ōn، ōm نشان داده است، مانند arvun «آسیابان»، ozmun «زبان» و vâyum «بادام» که وی آنها را بهترتیب ärvō، ozmōn و vāyōm ثبت کرده است (اسماعیلی، 41-47، نیز تحقیقات).از دیدگاه تاریخی، بیشتر ویژگیهای آوایی طاری شبیه زبانهای ایرانی شمال غربی است. از جملۀ تناظرات آوایی اینها هستند:1. / IJ/ و / ž/ شمالی در برابر / z/ جنوبی، مانند žɪn «زن»، ǰinǰi «زن» (همسر)، žanda «زنده»، žey «کتیرا، ژد»، žm-/ ži- «زن-/ زد-»، žâr-/ žâ- «جَو-/ جَوید-»، söIJ- «سوز-»، sâIJ- «ساز-»، rɪIJ- «ریز-»، dar-rɪIJ- «درآویز-»، vâIJ- «گوی-» (قس: wāž پارتی)، röǰa «روزه»، tâǰa «تازه»، ǰɪr «زیر».2. / z/ شمالی در برابر / d/ جنوبی، مانند zemây «داماد»، zun-/ zunâ- «دان-/ دانست-»، hezze «دیروز»، ezum «هیزم».3. / s/ شمالی در برابر/ h/ جنوبی، مانند kas «کوچک».4. / b/ شمالی دربرابر / d/ جنوبی، مانند bar «در»، ebi «دیگر».5. / r/ شمالی در برابر / s/ جنوبی، مانند ovir «آبستن»، ar «آسیاب»، pür «پسر»، dâriyow «داس».6. / y/ شمالی در برابر / IJ/ جنوبی، مانند ya «جو»، yâ «جا»، yây «جاری» (زن برادرشوهر)، yâne «هاون».7. / v/ شمالی در برابر / b/ و / g/ جنوبی، مانند vây «باد»، varf «برف»، vera «بره»، hevi «بزغاله» (قس: wahīg فارسی میانه)، varg «گرگ»، vir «یاد»، valg «برگ»، va:ša «گشنه» (تحقیقات).تضعیف همخوانهای گرفته از دیگر تحولات آوایی طاری است، از آن جملهاند:1. / x/ ایرانی میانه و غربی، مانند hešt «خشت»، hürd «خُرد»، harbiza «خربزه»، hargöš «خرگوش»، essuntar «سوسمار» (قس: xrafstar فارسی میانه)، hos-/ hot- «خُفس-/ خُفت-»، hrin/ hiri-- «خر-/ خرید-»، hâla «خاله»، hemir «خمیر»، ormâ «خرما»، dot «دختر»، dot- «دوخت-» (دوشیدن)، sât- «ساخت-»، âr-sat- «وزن کرد-» (قس: بَرسختن فارسی)، sot- «سوخت-»، rɪt- «ریخت-»، het- «هیخت-» (آبیاریکردن)، vât- «گفت-» (قس: wāxt پارتی)، sür «سرخ»، tal «تلخ»، čâr «چرخ نخریسی»، töm «تخم»، mela «ملخ»، össâr «استخر»؛ اما / x/ از *xw- ایرانی میانه تضعیف نشده است، مانند xow «خواب»، xox «خواهر»، xârsü «خُسور» (مادرزن، مادرشوهر)، bâxsüra «باباخسوره (پدرزن، پدرشوهر)»، xun-/ xund- «خوان-/ خواند-»، xâs-/ xâšt- «خواه-/ خواست-» (زنگرفتن)، xos-/ xoss- «زدن»، âxun «خرمن».2. / f/ از fr- ایرانی میانه، مانند heyâ «فردا»، horoš «آغوز» (قس: فُرشۀ فارسی)، hrâš-/ herât- «فروش-/ فروخت-» herasnâ- «فرستاد-».3. / G/ ایرانی نو، مانند dö «دوغ»، tɪ «تیغ»، dörö «دروغ»، čerâ «چراغ»، ɢelâ «کلاغ»، čündar «چغندر».4. / d/ پسواکهای، مانند pey «پدر»، may «مادر»، beray «برادر»، vây «باد»، sây «صد»، köv «کود»، âymin «آدم»، vâyum «بادام»، mâya «ماده»، kâya «بازی» (قس: kādag ایرانی میانه)، kɪya «خانه» (قس: kadag فارسی میانه)، köva «سگ»، röva «روده»، kövi «کدو»، čâvor «چادر»، biyâr «بیدار»، esböy «سفید»، ɢeyam «قدم»، naxow «نخود»، roxuna «رودخانه»، kum «کدام»، düɥ/ düʋ «دود»، zü «زود»، xo «خود»، di- «دید-»، šo- «رفت-»، bo- «بود-»، uma- «آمد-».5. صفیریها: čeym «چشم»، bâleym «بالش»، rö «روز»، nemâ «نماز».6. / b/ یا / f/ پسواکهای به نیمواکه، مانند ɢawɢ «کبک»، kawš «کفش»، derawš «درفش»، awröšam «ابریشم»، awsâr «افسار»، awr «ابر»، šaʋ/ šaw «شب»، laʋ/ law «لب»، taʋ/ taw «تب»، ow «آب»، xow «خواب»، oxdow «آفتاب» (تحقیقات).
1. پیشینشدگی، مانند dö «دوغ»، düv/ düɥ «دود»، rö «روز»، xög «خوک»، sür «سرخ»، döl «دلو»، töra «شغال»، tüla «توله»، pür «پسر»، pül «پول»، mü «مو»، gü «گُه»، zü «زود»، müš «موش»، čöv «چوب»، dür «دور»، göš «گوش»، xün «خون»، zânü «زانو»، ǰâdü «جادو»، sütün «ستون»، engür «انگور»، hasüd «حسود»، tâbüt «تابوت»، nür «نور»، hošniǰa «عطسه» (قس: شنوسۀ فارسی و šnōšag فارسی میانه)، oris «عروس»، čalɢiz «چلغوز».2. گردشدگی، مانند esböy «سفید»، düm «صورت»، vâvü «بافۀ گندم»، pöšöni «پیشانی»، össâra «ستاره»، deɥröš «درویش».3. افراشتهشدگی، مانند merd «مَرد»، enâr «انار»، nemak «نمک»، kebâb «کباب»، teng «تَنگ»، engoli «انگشت»، vezaɢ «وزغ»، kemar «کمر».4. واکۀ مرکبشدگی، مانند biyow «بو»، piyahm «پَهن» (تحقیقات).
اسم در گویش طاری جنس و حالت دستوری ندارد. نشانۀ جمع، -hâ است: merdhâ «مردها»، kɪyahâ «خانهها». نشانۀ نکره، پیبست -e است، مانند yeg rö-e «یک روزی»، vačča-e «بچهای». نشانۀ معرفه، تکواژ ɪ- است، مانند in raz-ɪ «این باغِ»، in vača-ɪ «این بچههه»؛ اما در برخی واژهها، تکواژ معرفه، -a است، مانند in merd-a «این مَرده»، in pür-a «این پسره». لکوک (ص 73) نشانۀ معرفۀ ɪ- را بهصورت <-i> ثبت کرده است. صفت بیانی پس از اسم میآید، مانند engür-e siyâ «انگورِ سیاه». صفت تفضیلی و عالی با تکواژ tar- و -tarin ساخته میشوند، مانند kastar «کوچکتر» (اسماعیلی، 48-50، 52-53، نیز تحقیقات).ضمایر شخصـی ــ کـه در سـومشخص، تمایز انسـان در برابر غیرانسان را نشان میدهند ــ عبارتاند از: mun «من»، to «تو»، e «او <انسان>»، un «آن <غیرانسان>»، hâmâ «ما»، šemâ «شما»، edin «آنها <انسان>»، unhâ «آنها <غیر انسان>».ضمایر اشاره نیز این تمایز را نشان میدهند و عبارتاند از: me «این <انسان>»، in «این <غیر انسان>»، medin «اینها <انسان>»، inhâ «اینها <غیر انسان>»، e «آن <انسان>»، un «آن <غیر انسان>»، edin «آنها <انسان>»، unhâ «آنها <غیر انسان>».ضمایر پیبستی عبارتاند از: -(e)m، -(e)d، -(e)š، -(e)mun، -(e)dun، -(e)šun؛ مانند pey-eš «پدرش»، kɪya-š «خانهاش».ضمیر مشترک xo «خود» با ضمایر پیبستی به کار میرود، مانند xošun «خودشان» (اسماعیلی، 51-52، نیز تحقیقات).پرسشواژهها عبارتاند از: kɪ «که»، če/ čiči «چه»، kex «کی»، kâyâ «کجا»، ko «کو»، kum «کدام»، čand «چند»، čezun «چطور»، čerâ «چرا».قیدهای پرکاربرد عبارتاند از: en(dö) «اینجا»، ö «آنجا»، uhun «آنجا»، bar «بیرون»، yo «تو»، hat(un) «حالا، الان»، ahnun «هنوز»، yek poyi «یک کمی».حروف اضافه عبارتاند از: پیشاضافههای az «از»، be «به»، xo «با»، bos «پهلویِ» (bore bos mun «بیا پیش من»)، tel «کنارِ»، râ «تویِ» (bore râ raz «بیا تویِ باغ»)، var «کنارِ»، ǰɪr «زیرِ»، düm «رویِ»، yo «تویِ»، ǰelav/ ǰelaʋ «جلویِ».3 پیشاضافۀ derâ «برایِ»، di «از» و bi «به»، فقط با ضمایر پیبستی به کار میروند، مانند derâ-šun «برایشان»، di-d vâ natarsun «ازت نمیترسم»، bi-d avâǰun «بهت میگویم».پساضافهها عبارتاند از دو تکواژ râ «برایِ»، مثل to râ «برای تو») و vâ «از»، مانند az garmâ höš vâ bešo «از گرما از هوش رفت».پساضافۀ vâ معمولاً با پیشاضافهها همراه میشود و تشکیل پیرااضافه میدهد، مانند (az) to vâ «از تو»، yo raz vâ «تویِ باغ»، düm derax vâ «رویِ درخت».حروف ربط شامل این موارد است: o «و»، go «که»، ammâ «اما»، yâ «یا»، ǰi «هم، نیز».مفعول مستقیم نشانهای ندارد: ali hasan ayna «علی حسن را میبیند» (اسماعیلی، 53-56، نیز تحقیقات).فعل دو بُن مضارع و ماضی دارد. بُنهای ماضی را براساس واج پایانیشان به این 3 گروه میتوان تقسیم کرد: واکهای باقاعده، همخوانی، واکهای بیقاعده. گروه اول، با افزودن وند â- به مادۀ مضارع ساخته میشوند، مانند rass-/ rassâ- «رس-/ رسید-»، kɪš-/ kɪšâ- «کش-/ کشید-». گروه دوم، بهسبب تحولات تاریخی، اغلب رابطۀ صرفی دقیقی با بُن مضارع خود ندارند، مانند nɪg-/ čašt- «نشین-/ نشست-»، gɪr-/ gat- «گیر-/ گرفت-». گروه سوم، که مثالهای محدودی دارد، به واکهای به جز / â/ ختم میشوند و بیقاعدهاند، مانند uma- «آمد-»، di- «دید-»، či- «چید-»، ži- «زد-»، šo- «رفت-».صفت مفعولی با وند -a ساخته میشود، مانند rassâ[y]a «رسیده»، čašta «نشسته»، unda←*um(a)da «آمده»، šta «رفته».شناسهها عبارتاند از: مفرد، -un (اولشخص)، -e (دومشخص)، -ø، ö- ، -a (سومشخص)؛ جمع، -im (اولشخص)، id- (دومشخص)، -and (سومشخص). شناسۀ سومشخص مفرد 3 تکواژگونه دارد: -ø در زمانهای ماضی افعال لازم؛ -a در مضارع؛ -ö فقط در مضارع دو فعل «شدن» و «رفتن»: abö «میشود»، ašö «میرود».دو پیشوند تصریفی فعل عبارتاند از پیشفعل / be-/ و پیشوند نمود ناقص / a-/ (در دو ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری). در افعالی که بُن آنها با واکه شروع میشود، پیشوند نمود ناقص بهصورت / at-/ ظاهر میگردد، مانند at-âr-a «میآورد»، âr-at-ayn-a «میشنود»، at-uma «میآمد» (اسماعیلی، 57-60، نیز تحقیقات).این گویش دو زمان مضارع و ماضی، 3 وجه اخباری، التزامی، امری و دو نمود ناقص و کامل دارد. در ساختهای مضارع، تفاوتی میان صرف افعال لازم و متعدی نیست، مانند a-š-and/ be-š-and «میروند/ بروند» (لازم) و a-vâǰ-and/ be-vâǰ-and «میگویند/ بگویند» (متعدی). در افعالی که واکۀ مادۀ مضارعشان e/ ɪ است، این واکه حذف، و سبب تغییرات آوایی نیز میشود، مانند akra←*akera «میکُند»، axra←*axera «میخورد»، akša←*akɪša «میکُشد»، awča←*apɪča «میپزد»، ašna←*ačɪna «میچیند». در برخی از افعال، همخوانهای مادۀ مضارعْ مقلوب میشوند، مانند arba←*abera «میبَرد»، arsɪša←*asrɪša «میسریشد، خمیر میکند».صیغۀ دومشخص مفردِ امری فاقد شناسه است، مانند be-döš «بدوش»، behma←be-hmar «بشکن»، bore «بیا».ساخت ماضی افعال لازم و متعدی متفاوت است. در ساخت افعال متعدی، به جای شناسه، از ضمایر پیبستی بهعنوان فاعل استفاده میشود (ساخت کنایی)، مانند be-sot-un «سوختم»، a-sot-un «میسوختم»، besota-[y]un «سوختهام»، besota-boyun «سوخته بودم»، besota-bun «سوخته باشم»؛ قس: be-m-di «دیدم»، a-m-di «میدیدم»، bemdi[y]a «دیدهام»، bemdi[y]a-bo «دیده بودم»، bemdi[y]a-bö «دیده باشم» (اسماعیلی، 66-81، نیز تحقیقات).نشانۀ نفی، n(e)- است، مانند ne-rassâ «نرسید»، n-a-rassâ «نمیرسید»، hâ-ne-čašt «ننشست». نهی با وند ma- ساخته میشود، مانند makɪ «مکُن»، mavâ «مگو»، hâ-ma-nɪg «منشین»، mato «مَیا»؛ قس: mayid «نیایید».پسوند -n سببیساز است، مانند vöšâ- «جوشید-»، vöšnâ- «جوشاند-». در صیغۀ دومشخص مفرد امر، نشانۀ سببی بهصورت -ɪn ظاهر میشود، مانند behosɪn «بخوابان»، قس: behosnid «بخوابانید».مجهول تصریفی با افزودن وند -i به مادۀ مضارع ساخته میشود و مادۀ ماضی مجهول نیز همیشه واکهایِ باقاعده است، مانند arɪšiya←*arɪǰia «ریخته میشود»، berɪšiyâ «ریخته شد».در این گویش، دو نوع مصدر دیده میشود: مصدر مرخم، مانندrassây «رسیدن»، gat «گرفتن» و مصدرکامل که با پسوند -mun ساخته میشود، مانند herâtmun «فروختن»، paxmun «پختن».
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید