زازاکی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272400/زازاکی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ نشده
زازاکی / zâzâki/ ، از گویشهای زبان هورامی، که از زبانهای ایرانی نو شاخۀ غربی به شمار میرود و در این مناطق به آن گفتوگو میشود: در شرق ترکیه، در مرزهای شمال غربی مناطق کردنشین و در بخشهایی از مناطق چرمیک، بینگول، درسیم (تونجلی)، خارپوت، معدن، ارزنجان (50٪ ترک و 50٪ زازا)، دیاربکر، اورفا، بتلیس، سیورک (50٪ کرد و 50٪ زازا)، آدیامان، وارتو (50٪ کرد و 50٪ زازا)، موش. چرمیک، تونجلی و بینگول مهمترین شهرهاییاند که جمعیت غالب آنها را زازاها تشکیل میدهند (پاول، «زازاکی»، 545؛ رخزادی، 36؛ صفیزاده، 180؛ طبیبی، 242؛ تابانی، 423؛ سجادی، 49).به گویشور زازاکی، زازا گفته میشود (پاول، «جایگاه ... »، 163). از شمار زازاها آمار دقیق و قابلاعتمادی در دست نیست، اما؛ بهطور تخمینی، جمعیت آنان حدود 3 تا 4 میلیون تن برآورد شده است (نک : پاول، همانجا؛ زازاپرس، بش ).زازاکی 3 شاخۀ اصلی شمالی، جنوب غربی و جنوب شرقی دارد. در طول تاریخ، زبانهای فراوانی با زازاکی در تماس بوده، و بر آن تأثیر گذاشتهاند، ازجمله کردی کرمانجی (مهمترین زبان تأثیرگذار)، عربی، فارسی، ارمنی (بهویژه برای شاخههای شمالی) و ترکی که تأثیر آن بهتازگی شتاب گرفته است. زازاها از نظر مذهبی به دو دستۀ شمالی و جنوبی تقسیم میشوند؛ مذهب زازاهای شمالی شیعۀ علوی، و زازاهای جنوبی سنی شافعی است (پاول، «زازاکی»، 546؛ ورنر، 3, 7, 9).زازا اصطلاحی خارجی و بیگانه است، زیرا همسایههای زازاها، یعنی ترکها و کردهای کرمانج، آنها را به این نام میخوانند که فحوایی تحقیرآمیز دارد و به معنای «لکنت زبان داشتن» است. سبب این نامگذاری شاید وجود آواهای انسایشی و صفیری فراوان در نظام همخوانهای زازاکی است. مردم محلی به گویش خود، «دیمیلی» میگویند؛ هرچند به نظر میرسد که نام زازاکی در نشریات علمی بیشتر کاربرد دارد. اصطلاح دیمیلی شاید قلب واژۀ «دَیلَمی» باشد که نشاندهندۀ ارتباط دیمیلیها با دیلمیها ست. دیلمیها، مردمی اهل منطقۀ «دیلم»، واقع در سواحل جنوبی دریای مازندراناند که از آنجا به آناتولی شرقی مهاجرت کردند (پاول، همان، 545؛ «جایگاه»، همانجا؛ ورنر، 4؛ تاد، v-vi؛ آساتریان، 405).نظام نوشتاری زازاکی مبتنیبر الفبای لاتین، و بسیار شبیه الفبایی است که زبان ترکی در ترکیه به آن نوشته میشود (تاد، 125؛ مرشدی، 13).
دربارۀ زازاکی، پژوهشهایی در ایران و خارج از ایران صورت گرفته که در اینجا به آنها اشاره میشود: تاد در اثر خود، دستورزبان دیمیلی (زازا) را بررسی کرده (نک : مآخذ)، که شامل 3 فصل، بدین شرح است: در فصل اول، تحلیلی نظاممند از واجشناسی دیمیلی به دست داده، در فصل دوم، به ساختار واژه و صرف در این گویش پرداخته، و در فصل سوم، ساختار گروه، بند و جمله را بررسی کرده است. در پایان این اثر، دادههای فعلی، متون دیمیلی همراه با ترجمۀ انگلیسی آنها و واژهنامۀ دیمیلی ـ انگلیسی پیوست شده است. پاول جایگاه زازاکی را در میان زبانها و گویشهای ایرانی بررسی کرده، و بدین منظور، به توصیف مختصری از واجشناسی تاریخی و ویژگیهای ساختواژی زازاکی پرداخته است (نک : همانجا). ویندفوهر (نک : همانجا) واجشناسی و ویژگیهای ساختواژی و نحو زبانهای ایرانی، همچنین گویش زازاکی را بررسی کرده است. ورنر (نک : همانجا) براساس زبانشناسی کاربردی و انسانشناسی شناختی و از دیدگاه انسانشناسی فرهنگی به بررسی دین و مذهب زازاها پرداخته است. مرشدی گویش زازاکی را بررسی و توصیف کرده است. وی در اثر خود (نک : همانجا)، پس از مقدمۀ کوتاهی دربارۀ مردم زازا و زبانشان، به جمعیت، آیین و ریشههای تاریخی آنها پرداخته، و اصطلاحات روزمره، واژگان طبقهبندیشده و ساختار جملههای دیمیلی را شرح داده است. بخش 5 و 6 این اثر بهترتیب به واژهنامه و صرف فعل در این گویش اختصاص دارد.
نظام واجی زازاکی از 30 همخوان و 8 واکۀ ساده تشکیل شده است (نک : جدولهای 1 و 2؛ نیز نک : پاول، «زازاکی»، 547؛ تاد، 2, 13).
تکیه معمولاً روی هجای آخر واژهها قرار میگیرد. پایانهها و پسوندها جز در این موارد تکیه نمیگیرند: پایانههای حالت -'er و -'ɑn، پیشوندهای منفی'ne- و 'mǝ- و پیشوند وجهی'bɨ- (پاول، همانجا؛ تاد، 27, 28)؛ tʃaku'tʃ-an «چکشها» (حالت غیرفاعلی)، o zɑno 'bɨ-ramo «او میداند چگونه براند» (وجه التزامی)، o 'ne-zɑno «او نمیداند» (منفی)، 'mǝ-ramiɨ! «نران!».
شمار کمی از واژهها (اسامی مؤنث دو/ سههجایی مختوم به -i یا -ɨ) تکیۀ پایانی ندارند (پاول، همانجا؛ تاد، 27): 'ɑʃ-mi «ماه»، qǝj'lɑnɨ «پیپ».تفاوت تکیه ممکن است واجی باشد (پاول، همانجا؛ تاد، 26): 'ninɑ «او (مؤنث) نمیآید»، ni'nɑ «از اینها».ساخت هجا بهصورت (C)(C)V(C)(C) است (همو، 24, 25): (CCVCC) psing «گربه»، (CVCC) wɨʃk «خشک»، (CCVC) klit «کلید».
همۀ اسمها مذکر یا مؤنثاند. جنس دستوری در بسیاری از ریشههای اسمی بهطور آشکار نشاندار نمیشود؛ بلکه از راه مطابقت با افعال و صفات، و در تکواژهای اضافه ظاهر میشود. جنس دستوری برخی از اسمها را از روی شکل واجیشان میتوان تشخیص داد. اسمهای مختوم به -i یا -ɨ بدون تکیه همیشه مؤنث، و اسمهای مختوم به ǝ- یا ɨ- تکیهدار همیشه مذکرند؛ اما هنگامیکه اسمی به -i تکیهدار یا همخوان ختم شود، جنس دستوری آن را از روی شکل واجیاش نمیتوان تشخیص داد. جنس دستوری اسامی جاندار با جنس زیستشناختی مصداق آنها مطابقت دارد (تاد، 33, 34؛ پاول، «زازاکی»، 548؛ نیز نک : جدول 3).
اسمهای مفرد بینشان و اسمهای جمع با پسوند بدون تکیۀ -i نشاندار میشوند (تاد، 35؛ پاول، همانجا): roӡ «روز»، 'roӡ-i «روزها»؛ pir'tok «کتاب»، pir'tok-i «کتابها».دو حالت صوری اساسی وجود دارد؛ از نظر ساختواژی، حالت بینشان، فاعلی/ صریح و حالت نشاندار، غیرفاعلی/ غیرصریحاند. صورتهای غیرفاعلی تنها زمانی از صورتهای فاعلی متمایز میشوند که اسم خاص باشند (تاد، 35, 36؛ نیز نک : جدول 4).
اسمهای نکره پسوند بدون تکیۀ / e-/ یا / en-/ میگیرند. گاهی عدد یک (ӡew / ӡu) همراه این پسوند میآید. گاهی هم عدد یک، بهعنوان حرف تعریف نکره، بدون این پسوند میآید (تاد، 42): roӡ-e «روزی»، ӡew 'zɑlɨm-e «یک مردی/ مردی»، ӡew 'tiɾku «یک ترک».تکواژهای اضافه، جنس دستوری و شمار اسمی را که به آن مقید و وابستهاند متمایز میکنند و بر این 3 نوعاند: توصیفی، اضافی، پیرو یا وابسته. توصیفی، اسمی را به صفت بعد از آن متصل میکند؛ اضافی، اسمی را به اسم یا ضمیر بعد از آن وصل میکند؛ پیرو، به صورتهای خاصی اشاره دارد که هم برای اضافۀ توصیفی و هم اضافی به کار میروند، هنگامی که تمام گروه با ساختی بیرونی وابسته باشد (تاد، 42, 43, 44):
از میان اعداد اصلی، عدد «یک» تمایز جنس دستوری دارد (همو، 54): ӡew «یک (مذکر)»، ӡu «یک (مؤنث)».اسم اگر بعد از عدد dɨ'/ dɨ «دو» بیاید، یکی از هجاهایش حذف میشود (همو، 54, 55): dɨ sǝj «دویست».عددهای «صد» و «هزار» اگر بر بیش از یکصد و یکهزار اشاره داشته باشند، جمع بسته میشوند (همانجا): sǝ «صد» ← dɨ sǝj «دویست»؛ ħɑˈzɑɾ «هزار» ← dɨ ћɑ'zɑɾi «دوهزار».اعداد ترتیبی با افزودن پسوند '-ɨn ــ که برای ساختن صفت از اسم به کار میرود ــ به اعداد اصلی، ساخته میشوند، به استثنای sɨ'ftǝ «یکم» (همانجا): ʃǝʃ «شش» ← ʃǝ'ʃɨn «ششم»، nǝw «نه» ← nǝ'wɨn «نهم».مصدر با افزودن (j)ɨʃ (برای مذکر) و (-(j)en(-ɨ (برای مؤنث) به ستاک گذشته ساخته میشود؛ یعنی دو صورت مصدری وجود دارد (پاول، «زازاکی»، 557؛ تاد، 70): wǝɾ'd-ɨʃ «خوردن»، dӡɨkeɾ'd-en(-i) «قطعکردن».برخی از افعال لازم با افزودن پسوند -n به ریشۀ فعل، متعدی یا سببی میشوند. برای ساختن ستاک حال، پسوند -an به ریشۀ فعل افزوده میشود (همو، 72, 78): vǝ'ʃ-ǝn-o «[آن] میسوزد ← vǝʃ-'n-ǝn-o «[او] (مذکر) [آن را] میسوزاند؛ pǝ'r-ǝn-o «[او] (مذکر) میپرد ← pǝr-'n-ǝn-o [او] (مذکر) [آن را] میپراند».افعال متعدی با افزودن تکواژ -j به ریشۀ فعل، مجهول میشوند (همو، 77): vɨɾɑ'z-ǝn-o «[او] (مذکر) میسازد ← vɨɾɑzˈ-j-ǝn-o «[آن] ساخته میشود».
بهطورکلی تصور بر این است که تشدیدکننده در گروه اسمی، صفت را تشدید میکند. در زازاکی، تشدیدکننده، پیش از اسم هسته و صفت، پس از اسم هسته میآیند و این نشان میدهد که تشدیدکننده نه فقط صفت، بلکه کل گروه را توصیف میکند (همو، 96):zor zʊˈwɑn-o bolمشکل [اضافه] ـ زبان خیلی = زبان خیلی مشکلدر گروه اسمی، اعداد اصلی پیش از اسم هسته میآیند؛ در اعدادِ بیشتر از یک، تکواژ جمع به آخر اسم هسته میچسبد (همانجا): ӡew lɑӡ «یک پسر» ← dɨ lɑӡ-i «دو پسر».برای عبارت تفضیلی از پساضافۀ «ɾɑ» و قید «dɑ'hɑ» ــ قرض گرفتهشده از ترکی ــ که اغلب بهصورت «dɑ» میآید، استفاده میشود (همو، 98):
'newǝnɑn ؛،dɑ ؛،ǝzنخوردن بیشتر من = من بیشتر نمیخورم.عبارات تفضیلی بهعنوان توصیفگرهای ساده به کار نمیروند. هیچ روشی غیر از استفاده از بند موصولی «ماشینی که بزرگتر است» برای گفتنِ «ماشینی بزرگتر» وجود ندارد (همانجا).در زازاکی 5 فعل معین وجود دارد: do، wɑʃˈtɨʃ، qɑˈjil، gǝˈɾǝk، lɑˈzɨm (همو، 103, 104, 105):do، واژهبستی است که برای بیان زمان آینده به فاعل میچسبد، غیر از اولشخص مفرد که برای آن واژهبست «-ɑn» به کار میرود:
'ʃiɾ-e' ؛، mɑ -doجمع ـ رفتن (التزامی) آینده ـ ما = ما خواهیم رفت.
'biɾ-ɑn' ؛،ǝz -ɑnمفرد ـ آمدن (التزامی) آینده ـ من = من خواهم آمد.wɑʃ'tɨʃ، برای بیان «خواستن» به کار میرود و گسترۀ کاملی از صورتهای اشتقاقی قابل پیشبینی دارد:
'ʃiɾɑn ؛،zi ؛،ǝz؛، wɑʃt؛، әj رفتن (التزامی) هم من خواست او= او خواست من هم بروم.qɑ'jil، صفتی که کاربرد مستقل ندارد و برای بیان «مایلبودن، دوستداشتن» یا صورت مؤدبانهتر «خواستن» به کار میرود و با فعل ربطی صرف میشود:
'ʃɨɾe ؛ ،zi ؛،tɨ ؛،qɑˈjil-ɑn ؛،ǝzرفتن (التزامی) هم تو هستم ـ مایل من = من دوست دارم تو هم بروی.gǝˈɾǝk، برای بیان «باید/ بهتر است»، پیش از فاعلِ بند میآید و صرف نمیشود:
gǝˈɾǝk ǝz zi ˈʃiɾɑnرفتن (التزامی) هم من باید/ بهتر است = من هم باید/ بهتر است بروم.صورت تأکیدیتر «باید» با صفت lɑˈzɨm «لازم، ضروری» ــ که از عربی قرض گرفته شده است ــ بیان میشود؛ این صفت مانند qɑjil، صرف نمیشود، اما همیشه فعل ربطی سومشخص مفرد مذکر میگیرد و پیش از فاعل بند اصلی میآید:lɑˈzɨm-o mɑ zi ˈʃɨɾeرفتن (التزامی) هم ما است لازم= لازم است ما هم برویم.ترتیب اجزای جمله، «فاعل + مفعول + فعل/ SOV» است (تاد، 106):ɑˈli(S) koˈli(O) ɾoˈʃǝno(V)میفروشد (فعل) چوب (مفعول) علی (فاعل) = علی چوب میفروشد.
تابانی، حبیبالله، وحدت قومی کرد و ماد (منشأ، نژاد و تاریخ تمدن کردستان)، تهران، 1380 ش؛ رخزادی، علی، آواشناسی و دستورزبان کردی، سنندج، 1390 ش؛ سجادی، مهدی، جنس دستوری در زبان هورامی، مریوان، 1394 ش؛ صفیزاده، صدیق، تاریخ کرد و کردستان، تهران، 1378 ش؛ طبیبی، حشمتالله، مبانی جامعهشناسی و مردمشناسی ایلات و عشایر، تهران، 1388 ش؛ مرشدی، سیاوش، زبان زازا (دیمیلی)، تهران، 1393 ش؛ نیز:
Asatrian, G., «Dimli», Iranica, 1995, vol. VI, fasc. 4; Paul, L., «The position of Zazaki among the West Iranian Languages», Proceedings of the Third European Conference of Iranian Studies (11th to 15th September, 1995), Part 1: Old and Middle Iranian Studies, ed. N. Sims-Williams, Wiesbaden, 1998; id., «Zazaki», The Iranian Languages, ed. G. Windfuhr, London/ New York, 2009; Todd, T. L., A Grammar of Dimili (also known as Zaza), Michigan, 1985; Werner, E., «Considerations about the Religions of the Zaza people», International Symposium of the Zaza Language, Bingöl, 2012; ZazaPress, www.zazapress.tripod.com (acc. Nov. 7, 2023).مهدی سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید