خلاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272396/خلاری
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ نشده
خلّاری / xollâri/ ، از گویشهای جنوب غربی ایران و زیرمجموعۀ گویشهای استان فارس.خلار، روستایی کوهستانی در 50کیلومتری شمال غرب شیراز، و از آبادیهای بخش مرکزی دهستان همایجان از بخش همایجان، از توابع شهرستان سپیدان (اردکان) است. این روستا در °52 و ´10 طول جغرافیایی و °55 و ´29 عرض جغرافیایی قرار دارد (مرادی، 32). براساس آخرین سرشماری در سال 1395 ش، جمعیت روستا 311 تن بوده است («درگاه ... »، بش ). قدیمیترین آثاری که در آنها به نام خلار اشاره شده، به دورۀ اسلامی محدود میشوند که سخنی از گویش خلاری در آنها به میان نیامده است (نک : ابنحوقل، 54-55؛ ابنبلخی، 144؛ فسایی، 193؛ نفیسی، 2/ 1387).این گویش با دیگر گویشهای فارس، ازجمله قلاتی، کازرونی، دوانی، بیضایی و ابنویی شباهتهای چشمگیری دارد (هوشمند، «توصیف»، 347). در میان گویشهای فارس، افزونبر گویشهای بورنجانی، ماسرفی، سمغانی و پاپونی (گویشی در منطقۀ کازرون)، گویشهای دیگری چون اردکانی، کلاتی و خلاری در شمال غربی شیراز رایجاند (لُکوک، 563).اهالی این منطقه به گویش خلاری با یکدیگر گفتوگو میکنند؛ البته این گویش منحصر به ساکنان کنونی این منطقه نیست، بلکه بیشتر خلاریهایی که به شیراز مهاجرت کردهاند، همچنان به این گویش صحبت میکنند. لازم به یادآوری است که در میان نسل معاصر، یعنی افرادی که در شیراز متولد شده، یا از دوران کودکی در شیراز ساکن شدهاند، این گویش کمتر رواج دارد.
میتوان گفت تاکنون تحقیقی زبانشناسانه و نظاممند که بهطور اختصاصی به بررسی و تجزیهوتحلیل این گویش بهصورت علمی پرداخته باشد، صورت نگرفته است. فاطمه مرادی کتابی با عنوان فرهنگ گویش خلاری تألیف و منتشر کرده (نک : مآخذ) که در آن، بیشتر به مسائل فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و تاریخی خلار پرداخته است.
گویش خلاری 24 همخوان، 7 واکۀ ساده و 3 واکۀ مرکب دارد. شمار همخوانهای این گویش با همخوانهای زبان فارسی برابر است؛ اما در مقایسه با زبان فارسی، این گویش دو واکه بیشتر دارد که عبارتاند از: واکۀ پسین، بسته، گرد و کشیدۀ / ū/ ، مثل tūk «چُرت، خواب سبک و کوتاه»؛ واکۀ مرکب / oi/ ، مثل doiman «دائما» (هوشمند، «توصیف»، 360).ساخت هجایی گویش خلاری مانند فارسی معیار CV(C)(C) است، به این معنی که در آن، 3 هجای CV (peɪla «پیاله»)، CVC (laγ «شاخۀ درخت») و CVCC (saxf «سقف») وجود دارد. در ساخت هجایی CV، همۀ واکههای ساده و مرکب امکان ظهور دارند. در ساخت هجایی CVC، بهجز همخوان / ž/ ، همۀ همخوانها در موقعیت اول هجا ظاهر میشوند. همخوانهای / h/ و/ Ɂ/ در موقعیت پایانی هجا واقع نمیشوند (همان، 362-364).فرایندهای واجی متعددی در این گویش وجود دارد (نک : همان، 367-370) که از آن جملهاند:1. ابدال واکۀ پایانی / e/ به / a/ که از ویژگیهای بارز گویش خلاری است و آن را از زبان فارسی معیار متمایز میکند، مثل duna «دانه».2. تضعیف همخوانهای / b/ و / f/ بعد از / â/ و / a/ و تبدیل آنها به / ow/ در پایان هجا، مانند ɂowsâr «افسار»، sowzi «سبزی»، ɂaftow «آفتاب».3. تبدیل / b/ به / v/ : šev «شب»، qavâla «قباله».4. تبدیل / f/ به / p/ : ɂespi «سفید»؛ nesp «نصف».5. تبدیل / p/ به / f/ : suf «سوپ»؛ šeɪfur «شیپور».6. تبدیل / r/ به / l/ : balg «برگ»؛ kolk «کرک»؛ qil «قیر».7. تبدیل / q/ میانی پس از / a/ و پیش از همخوان بیواک به / x/ (همگونی همخوانها): naxša «نقشه»؛ raxs «رقص».8. تبدیل / n/ به / m/ پیش از / b/ (همگونی همخوانها): samba «شنبه»؛ ɂambor «انبر».9. تبدیل / u/ به / i/ که در تلفظ تمام گویشوران مشاهده نمیشود: pil «پول»؛ kiča «کوچه».10. تبدیل خوشههای / an/ و / am/ به / un/ و / um/ : nega:bun «نگهبان»؛ takun «تکان»؛ xum «خام».11. تبدیل / u/ پیش از / x/ به / o/ در مصدرهای doxtan «دوختن»؛ foroxtan «فروختن».12. حذف / t/ در پایان خوشۀ همخوان / st/ و حذف / d/ در پایان خوشۀ همخوان / nd/ : das «دست»؛ ban «بند».13. حذف همخوانهای چاکنایی / h/ و / Ɂ/ در جایگاههای میانی و پایانی، که موجب کشش جبرانی واکۀ ماقبل آنها میشود: mōr «مهر»؛ sārâ «صحرا».14. حذف همخوان / Ɂ/ در آغاز واژه در ترکیب با تکواژ ham «همین»: ham-emru «همین امروز».15. در این گویش، همخوانهای کنار هم ــ همخوانهایی که ممکن است خوشۀ همخوان پایانی هجا را تشکیل دهند یا در مرز بین دو هجا قرار گرفته باشند ــ در برخی از واژهها جابهجا میشوند: qolf «قفل»؛ šaγlam «شلغم»؛ narz «نذر».16. درج واکۀ / e/ و همخوان / Ɂ/ در ابتدای خوشۀ همخوانی آغازی: Ɂešnâxtan «شناختن»؛ Ɂespi «سپید».
از لحاظ ساختمان قاموسی واژه، تفاوت بین وندهای اشتقاقی در گویش خلاری با فارسی معیار، بیشتر محدود به تفاوتهای آوایی است. برای نمونه، پسوند اسمساز «ـ دان» در فارسی، بهصورت / -dun/ در گویش خلاری تلفظ میشود (تحقیقات ... ).در تصریف، فعلهایی که در فارسی معیار، ستاک گذشتهشان مختوم به / d-/ است و پیش از آن، واكه قرار دارد، در گویش خلاری به / đ-/ ختم میشوند: Ɂoft-âđ-an «افتادن»، par-eđ-an «پریدن»، bo-đ-an «بودن». فعلهایی هم که ستاک گذشتهشان به / st-/ ختم میشود، در این گویش، مختوم به / s-/ و/ ss-/ اند: šo-ss-an «شستن»، ša-s-an «نشستن».اسم معرفه در گویش خلاری، برخلاف فارسی معیار، با نشانۀ معرفه مشخص میشود؛ به این صورت كه بنابر ملاحظات آوایی، نشانههای / u/ یا / ow/ برای معرفهكردن اسم به کار میرود. برای نكرهكردن اسم، افزونبر / i/ ، بهعنوان وابستۀ پسین، بیشتر اوقات، / ya/ بهعنوان یكی از وابستههای پیشین هم به اسم افزوده میشود.نشانۀ جمع در گویش خلاری، gal- است كه به آخر اسم (در اسامی معرفه، قبل از نشانۀ معرفه) افزوده میشود: merd-e-gal-u «مردها <معرفه>» (تحقیقات).ضمایر منفصل اولشخص مفرد و سومشخص مفرد و جمع از نظر آوایی با این ضمایر در فارسی معیار تفاوت دارند: mo «من <اولشخص مفرد>»؛ Ɂoyo «او <سومشخص مفرد>»؛ Ɂušu «آنها <سومشخص جمع>» (همان).ضمایر متصل در گویش خلاری به این 3 صورت به كار میروند: یك گونه، با ضمایر متصل در فارسی، فقط تفاوتهای آوایی، اما كاربردی مشابه دارند؛ صورت دیگر، تنها بهعنوان مفعول مستقیم و غیرمستقیم، به انتهای فعل گذشته متصل میشوند، Ɂeš-košt-eđem «مرا کشت»؛ صورت سوم، بهعنوان فاعل منطقی به آغاز فعلهای متعدی در زمانهای گذشته افزوده میشوند، Ɂom-baxšeđ-e «تو را بخشیدم» (هوشمند، تجزیه ... ، 49-52).تمایز دیگر میان فارسی معیار و خلاری آن است که ضمیر اشاره و صفت اشاره در این گویش، برخلاف فارسی معیار، از نظر صوت متفاوتاند: Ɂeno «این» (ضمیر اشاره)؛ Ɂi «این» (صفت اشاره) (همان، 58).یكی از شیوههای ساخت صفت در گویش خلاری، افزودن پیشوند / bo-/ یا / ma-/ و پسوند / -om/ به ستاك حال فعل است: bo-xor-om (کسیکه زیاد میخورد)؛ ma-kon-om (كسیكه تن به كار نمیدهد). این ساخت در فارسی معیار وجود ندارد.صفت در این گویش، گاهی قبل از اسم میآید، در این صورت، / i-/ به پایان اسم افزوده میشود: xu merd-i «مرد خوبی».ساخت صفت برترین در خلاری مانند فارسی معیار است و كاربرد زیادی در این گویش ندارد و این مفهوم بیشتر با افزودن Ɂa hama «از همه» به صفت برتر رسانده میشود: be:-tar a hama «بهترین <از همه بهتر>».اعداد كسری در گویش خلاری برعكس فارسی معیار تلفظ میشوند: čâr yak «یكچهارم». اعداد وصفی ــ كه در فارسی معیار با افزودن پسوند / omin-/ به اعداد اصلی ساخته میشوند ــ در این گویش كاربردی ندارند و به جای آنها از اعداد ترتیبی استفاده میشود: xune-IJ panIJ-omi «پنجمینخانه».یكی از نشانههای صوری قید در گویش خلاری، افزودن پسوند / kuni-/ به آخر اسم مفعول است: xâfta-kuni «در حالت خوابیده». در فارسی معیار این ساخت وجود ندارد.از دیگر تفاوتهای خلاری با فارسی معیار، به کار نبردن حرف اضافۀ «به» در این گویش است. حرف اضافۀ / Ɂa/ برابر با «از» و «به» فارسی به کار میرود. حرف اضافۀ / a/ در برخی از ساختها بهعنوان حرف اضافۀ پسرو کاربرد دارد؛ مثلاً هنگامیکه مفعول غیرمستقیم بهصورت ضمیر متصل به آغاز فعل متعدی میچسبد، این حرف اضافه پس از ضمیر واقع میشود: t-a-m-go «به تو گفتم».در خلاری، افعال مركب كاربرد چشمگیری دارند. بسیاری از افعالی که در فارسی معیار هم بهصورت ساده و هم مرکب به کار میروند، در این گویش، فقط بهصورت مرکب وجود دارند: xana kerd-an «خندهکردن، <خندیدن>».دیگر تفاوت خلاری با فارسی معیار، در كاربرد نشانۀ اضافه است. این نشانه در خلاری / e/ یا / y/ است. در بیشتر موارد، میان اسمی كه به همخوان ختم میشود و وابستۀ پس از آن، نشانۀ اضافه به كار نمیرود؛ همچنین، اگر اسم به واكههای / i/ ، / o/ ، / u/ ، / ow/ و همخوان / y/ ختم شود، بین اسم و وابستههای آن نشانهای قرار نمیگیرد. در این گویش، وابستۀ دستوری پسین «را» هم كاربردی ندارد (همان، 94-96).
از تفاوتهای نحوی بارز در خلاری و فارسی معیار، وجود ساخت ارگتیو در این گویش است. بهسبب وجود این ساخت، بسته به نوع فعل، از لحاظ لازم و متعدی بودن و زمان آن (گذشته یا حال)، صورتهای فعلی و شناسههای فعلی متفاوتی به کار میرود (هوشمند، تجزیه، 187):زمان حال: فعل لازم، mi-š-em «میروم»؛ فعل متعدی، me-xr-em «میخورم».زمان گذشته: فعل لازم، xâft-eđem «خوابیدم»؛ فعل متعدی، om-xa «خوردم».بهسبب وجود ساخت ارگتیو در این گویش، ضمایر متصل در نقش فاعل منطقی، در افعال گذشتۀ متعدی پیش از ستاك فعل میآیند و صورت فعلی برای تمامی صیغهها یكسان است: om-xa «خوردم»، mu-xa «خوردیم».در گویش خلاری، / -a/ بهعنوان پسوند اسم مفعولساز به کار میرود: xard-a «خورده».در این گویش، افزونبر وند التزامی و امری / be-/ و تكواژگونههای آن، از پیشوندهای / -ho-/ , / hu / و / -hâ / نیز برای ساختن فعل التزامی و امری در برخی از افعال استفاده میشود: hu-šin-it «بنشینید»، hu-sun-d «بردارد»، ho-ss-it «بگذارید»، h-âđ-e «بده» (همان، 187- 188).در همۀ زمانهای گذشته، فعل به دو صورت ساخته میشود كه بسته به لازم و متعدی بودن فعل، این ساخت متفاوت است. در فعل لازم، شناسه در پایان ستاک گذشته ظاهر میشود؛ درحالیکه در افعال متعدی، ضمایر متصل، مطابق مفعول، به آغاز ستاک گذشته افزوده میشوند (تحقیقات):گذشتۀ ساده: فعل لازم، Ɂešt-em «رفتم»؛ فعل متعدی، om-xa «خوردم».گذشتۀ استمراری: فعل لازم، mi-xâfteđ-em «میخوابیدم»؛ فعل متعدی، om-mi-xa «میخوردم».گذشتۀ نقلی: فعل لازم، xâft-es-em «خوابیدهام»؛ فعل متعدی، om-goft-an «گفتهام».گذشتۀ نقلی مستمر: فعل لازم، mi-xâft-es-em «میخوابیدهام»؛ فعل متعدی، om-mi-xard-an «میخوردهام».گذشتۀ بعید: فعل لازم، xâft-a vođ-em «خوابیده بودم»؛ فعل متعدی، Ɂom-xard-a vi-ø «خورده بودم».گذشتۀ ابعد: فعل لازم، xâft-a vos-em «خوابیده بودهام»؛ فعل متعدی، om-xard-a vođ-an «خورده بودهام».گذشتۀ التزامی: فعل لازم، xâft-a v-em «خوابیده باشم»؛ فعل متعدی، om-xard-a vu(t) «خورده باشم».نکتۀ مهم: در این گویش، فعل / bođ-an/ دو معنا و کاربرد متفاوت دارد. اگر بهصورت لازم به کار برود، به معنای «بودن»، و اگر بهصورت متعدی به کار برود، به معنای «داشتن» است.در گویش خلاری، فعل كمكی آیندهساز در ساخت افعال آینده كاربردی ندارد و برای رساندن مفهوم آینده، از صورت زمان حال ساده استفاده میشود: (savâ) me-xar-em «<فردا> خواهم خورد» (هوشمند، تجزیه، 121).در ساخت افعال مجهول در این گویش، افزونبر استفاده از فعل كمكی مجهولساز vâ-vođ-an «شدن»، از ساخت دیگری نیز استفاده میشود، بدین ترتیب: آوردن تكواژ / a/ پیش از اسم مفعول، و افزودن گذشتۀ سومشخص مفرد فعل Ɂeštan «رفتن» پس از آن: Ɂa xard-a ra-ø «خورده شد» (همان، 143).در گویش خلاری، هر گاه فعل جمله Ɂeštan «رفتن» یا Ɂandan «آمدن» و بهطورکلی، افعالی باشند که متضمن معنی حرکت از جایی به جای دیگرند، قید مکان بعد از فعل قرار میگیرد: ma-šo bâlâ, me-ft-a duman «بالا نرو، میافتی پایین!» (همان، 63). برخلاف فارسی معیار كه گاهی گروههای وصفی و قیدی در نقش نهاد به كار میروند، در خلاری، این گروهها در این نقش ظاهر نمیشوند (همان، 183).
برخی از واژگان گویش خلاری که با فارسی معیار تفاوت دارند: Ɂa si«برای»، Ɂars «اشک»، Ɂâsak «آسیاب دستی»، Ɂemšu «امشب»، Ɂeyna «آینه»، Ɂowšâ «حیاط»، ?unâno «آنها»، bâlak «طاقچه»، pal «گیس»، porg «خوشۀ <انگور>»، tarka «چوب نازک»، ǰeqeđan «فرارکردن»، čârqad «روسری»، xambak «کپک»، duman «پایین»، rašt «خاکستر»، zel «سرحال، زود»، saraku «سرکوفت»، šever «آویزان»، γoč «سرزنده، سرحال»، fekeđan «دررفتن»، qalâ «کلاغ»، kelčak «انگشت کوچک»، gener «گره»، mera «شوهر»، nut «اسکناس»، vâvođan «شدن»، hima «هیزم»، yamol «یکدنده».چنانکه مشهود است، در این جستار تنها به جنبههایی از گویش خلاری اشاره شد که با فارسی معیار تفاوت دارند.
ابنبلخی، فارسنامه، به کوشش گ. لسترینج و ر. نیکلسن، کمبریج، 1339 ش/ 1931 م؛ ابنحوقل، صورة الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ لُکوک، پیر، «گویشهای جنوب غرب ایران»، راهنمای زبانهای ایرانی، ترجمۀ آرمان بختیاری و دیگران، تهران، 1383 ش، ج 2؛ مرادی، فاطمه، فرهنگ گویش خُلاری، تهران، 1386 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1319 ش؛ هوشمند، مژگان، تجزیه و تحلیل نحوی و ساختواژی در گویش خلاری، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، شیراز، 1388 ش؛ همو، «توصیف دستگاه آوایی گویش خلاری»، مجموعهمقالات همایش بینالمللی میراث زبانی، تهران، 1394 ش؛ نیز:
Amar, www.amar.org.ir.مژگان هوشمند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید