اسماعیل بزاز، دلقک
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 29 دی 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/272335/اسماعیل-بزاز،-دلقک
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
3
اسماعیل بزاز \esmāʾīl bazzāz\، از معروفترین دلقکهای دربار ناصرالدین شاه قاجار.ناصرالدین شـاه (سل 1264-1313 ق/ 1848-1895 م) از طبعی شادیپسند و خوشگذران برخوردار بود. این ویژگی او، فرصتی پیش آورده بود تا گروهی از هنرمندان باذوق و لطیفهگوی، بهعنوان «دلقک» و «مسخره» به دربار راه یابند. در میان آنان، کسانی بودند که با داشتن روحیهای شوخ، نقاد و لطیفهگوی، مجالی هم برای ریشخند شاه و درباریان به دست آورده بودند و ضعفها و نادرستیهای آنها را، هدف طنزپردازی و لطیفهپرانی خود قرار میدادند. این دلقکان از خط امان برخوردار بودند و هیچکس نمیتوانست آنها را به سبب گفتههایشان مورد آزار و تنبیه قرار دهد. در میان آنان، اسماعیل بزاز از معروفترین دلقکهای دربار ناصرالدین شاه به شمار میآمد (احمدپناهی، 208-210).از زندگی اسماعیل بزاز آگاهی چندانی در دست نیست؛ اما از اندک منابع دورۀ قاجار که اشارهای به او داشتهاند، اینگونه پیدا ست که شغل اصلی او بزازی، و طبیعتاً مرد بامزهای بوده است. او ابتدا در مجالس دوستان خود، لودگی میکرد و آنها را میخندانید؛ کمکم کارش بالا گرفت و به مجالس اعیان راه یافت؛ سپس با حفظ حرفۀ بزازی، یکی از سردستههای عملۀ طرب دربار ناصرالدین شاه گردید (مستوفی، 1/ 361).افراد دستۀ اسماعیل، که شمار آنها را 200 تن نوشتهاند، جامههای گوناگون فرنگی، ایرانی و رومی داشتند و در نمایشهای خود از آنها استفاده میکردند (اعتمادالسلطنه، 676). این دسته را از جملۀ مهمترین مقلدان دورۀ ناصرالدین شاه به شمار آوردهاند (نصری، 1/ 494). اسماعیل بزاز در کار خویش استاد، و شخصیتی مردمدوست و محبوب بود (احمدپناهی، 212). وی نسبت به کسانی که از آنها بهرهمند میشد، حقشناسی شایانی مینمود و با مدح و ثنای خود، آنها را خشنود میکرد (مستوفی، همانجا). در 1307 ق/ 1890 م، یک شب که شاه به تماشاخانه رفته بود، اسماعیل بزاز نمایشی اجرا کرد؛ گفته شده که درآمد آن شب او 400 تومان بوده است (اعتمادالسلطنه، 783). به نوشتۀ اعتمادالسلطنه (ص 957)، اسمـاعیل بزاز در مراسـم آشپزان (نک : ه م، «شمیرانات»، ج 1) از کار دلقکی توبه کرد و مردی به نام اکبرغوره جانشین او شد، که بسیار تلخ و بیمزه بود.اسماعیل بزاز در سالهای پایانی زندگی خود به زیارت خانۀ خدا رفت و در بازگشت، مسجدی ساخت و از اموالش موقوفهای برای آن مقرر داشت. خیابان اسماعیل بزاز که این مسجد در آن واقع بود، بعدها، خیابان «مولوی» نامیده شد. بر پایۀ نام کنونی خیابانهای تهران، خیابان اسماعیل بزاز، از چهارراه مولوی آغاز، و به میدان قیام (میدان شاه سابق) ختم میشد.اسماعیل بزاز که از کار دلقکی توبه کرده بود، به پرورش گل نرگس میپرداخت و در شب عید از آنها برای اعیان میفرستاد و آنان نیز عیدی او را بیش از پیش میدادند (مستوفی، 1/ 361).
«تقلید» عنوان نمایش شاد و خندهآور ایرانی است که پیشینۀ آن به دورۀ صفویه میرسد و شکل آن در دورۀ قاجاریه، بهویژه در نیمۀ دوم سدۀ 13 و اوایل سدۀ 14 ق، تکامل یافته است. اسماعیل بزاز از شاخصترین چهرههای تقلید و نمایش شاد ایرانی به شمار میرود و در یک مرحله از تحول انتقالی تقلید، نقش مهمی داشته است (بکتاش، 43، 45). همزمان با پدیدارشدن فترت در هنر تعزیه، در هنر تقلید پیشرفت حاصل شد. مقلدان هنرمندی مانند اسماعیل بزاز در ترمیم و اصلاح هنر تقلید، بسیار مؤثر بودند و با دستههای خود در کنار اجرای قطعاتی که فقط جنبۀ تقلید داشت و صرفاً برای خندانیدن شاه و درباریان ترتیب داده میشد، نمایشهایی کوتاه و انتقادی نیز به معرض نمایش میگذاشتند (جنتی، 59).
به دستور ناصرالدین شاه، در مدرسۀ دارالفنون تماشاخانهای به سبک تماشاخانههای فرنگی، و با گنجایش 100 تن توسط علیاکبرخان مزینالدولۀ نقاشباشی ساخته شده بود که به تماشاخانۀ دارالفنون معروف شد (لایق، 13-14). یکی از تفریحات ناصرالدین شاه، رفتن به این تماشاخانه بود و در آنجا اسماعیل بزاز تقلید درمیآورد که در اندرون به «بقالبازی» معروف بود (راوندی، 6/ 654). اسماعیل بزاز افزون بر نمایشهای ایرانی، در آنجا آثار مولیر (1622-1673 م)، نمایشنامهنویس معروف فرانسوی، را نیز اجرا میکرد (لایق، همانجا).اعتمادالسلطنه در رویدادهای مربوط به سال 1300 ق/ 1883 م، نوشته است: اسماعیل بزاز چند شب پیش در حضور شاه، تقلید کنت (کنت دو منت فرت، رئیس پلیس تهران) را درآورده بود. هنگامیکه کنت آگاه گردید، متغیر شد و به داروغۀ شهر دستور داد که اسماعیل را گرفته و اذیت کند؛ او را گرفتند و کتک زیادی زدند. اسماعیل به شاه شکایت کرد و شاه فرمان داد داروغه را تنبیه کنند (ص 256).اسماعیل بزاز، گاه در تکیۀ دولت به اجرای نمایش تقلیدی میپرداخت (مؤمنی، 21)؛ درحالیکه، در این مکان از سالهای آغازین سلطنت ناصرالدین شاه همهساله تعزیهخوانی و روضهخوانی برگزار میگردید (شهری، 1/ 111). نوشتهاند که در 1306 ق/ 1889 م، شبی در تکیۀ دولت تعزیه برپا بود. پس از پایان تعزیه، اسماعیل بزاز با 200 تن از مقلدین و عملۀ طرب، با ریشهای سفید و عاریه و جامههای گوناگون وارد تکیه شدند و حرکاتی انجام دادند که مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شد (اعتمادالسلطنه، 676). در دوران سلطنت ناصرالدین شاه هر سال در روز سوم عید نوروز، در عمارتِ سردر که روبهروی سردر نقارخانه از جنوب ارگ سلطنتی قرار داشت، سلام سردر برگزار میگردید. در این روز خرسبازها و میمونبازها که در طول سال، حیوانهای خود را برای این روز، و گرفتن انعام و خلعت پرورش میدادند، با بندبازان زبردست و کشتیگیران نامی در میدان حاضر میشدند. شاه نیز با گروهی از خلوتیان و خواص به آنجا میرفتند. اسماعیل بزاز و کریمشیرهای هم حضور مییافتند؛ آنها هرچه شگرد داشتند، به کار میبردند تا شاه را بخندانند (معیرالممالک، 58- 59).
احمدپناهی سمنانی، محمد، ناصرالدین شاه، تهران، 1377 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ بکتاش، مایل، «تحول انتقالی تقلید»، فصلنامۀ تئاتر (ویژۀ پژوهشهای تئاتری)، تهران، 1377 ش، دورۀ جدید، شم 1؛ جنتی عطایی، ابوالقاسم، بنیاد نمایش در ایران، تهران، 1333 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1371 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1381 ش؛ شهریاری، خسرو، کتاب نمایش، تهران، 1365 ش؛ لایق، جمشید و دیگران، شاهین سرکیسیان، بنیانگذار تئاتر نوین ایران، تهران، 1384 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1348 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1362 ش؛ مؤمنی، محمدباقر، تیاتر کریم ـ شیرهای، تهران، 1357 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر و عباس شیرزادی آهودشتی، از آیین تا نمایش، تهران، 1391 ش.
محسن احمدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید