رودسری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/272247/رودسری
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
رودسری / rudsarī/ ، از گویشهای گیلکی، که در جنوب غربی دریای کاسپی رواج دارد و از گویشهای ایرانی دستۀ غربی، گروه گویشهای کنارۀ دریای کاسپی به شمار میرود (حسندوست، 1/ 29). این گویش متعلق به گویشهای رایج در شرق استان گیلان، یعنی از دستۀ بیهپیش است. در شهرستان رودسر به این گویش سخن میگویند. رودسری برای گویشورانِ 4 بخش از شهرستان رودسر، یعنی مرکزی، چابکسر، رحیمآباد و کلاچای و بخشهای ییلاقات و حتى شهرهای کناری قابل فهم است و تفاوت کلی آن در اندك اختلافات آوایی و تکیه است (امانی، 16).شهرستان رودسر در شرق استان گیلان قرار دارد و با وسعتی حدود 340‘1 کمـ2، سومین شهر استان گیلان به شمار میرود. رودسر در °37 و ´7 و ´´30 عرض شمالی و °50 و ´17 و ´´30 طول شرقی از نصفالنهار گرينويچ قرار دارد و از شمال و شمال شرق با دریای خزر، از جنوب با کوههای البرز، از شرق با شهرستان شهسوار و از غرب با لنگرود و دیلمان همسایه است. این شهرستان 4 بخش و 10 دهستان دارد. بخشهای رودسر عبارتاند از: مرکزی، چابکسر، رحیمآباد، کلاچای. مرکز شهرستان، شهر رودسر است. در سرشماری سال 1383 ش، جمعیت این شهرستان حدود 044‘152 تن برآورد شده است (امانی، 22).جغرافیانویسان سدههای نخست اسلامی مانند مقدسی (د 375 ق) و حمداللٰه مستوفی (د 740 ق) از رودسر با نامهای هوسم و کوتم (kawtam) یاد کردهاند. همچنین، لسترینج مینویسد: «سفیدرود پس از عبور از سد کوهستانی در کوتم واقع در ایالت گیلان، به دریای خزر میریزد» (ص 182). بر این بنیان که میدانیم این سد، آغاز خروج رودی بوده که به دریای خزر میریخته است، میتوان گمان کرد رودسر ــ که در گویش محلی نیز با کسرۀ اضافۀ رود همراه است ــ به معنی همان سر رود یا آغاز رود باشد (تحقیقات ... ).
دربارۀ گویش گیلکی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است، ولی دربارۀ گویش گیلکی رودسر بهگونۀ ویژه، به این پژوهشها میتوان اشاره کرد: عفت امانی، توصیف گویش گیلکی رودسر (نک : مآخذ)؛ محبوبه سمائی صحنهسرایی، توصیف برخی ویژگیهای واجی، ساختواژی و نحوی گویش رودسری صحنهسرا (نک : مآخذ)؛ عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا و منصور شعبانی، « برخی از فرآیندهای واجی در گویش گیلکی رودسر» (نک : مآخذ)؛ احمد کریمی و امالبنین خلیلی، «دستگاه فعل در گویش گیلکی رودسر» (نک : مآخذ)؛ منصور شعبانی، فرآیندهای واجی در گویش گیلکی رودسر (پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1386 ش)؛ نصرالله جعفری، زمان و نمود در (عبارت فعل) گویش گیلکی رودسر (پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1379 ش).
در گویش گیلکی رودسر 7 واج واکهای / a، ā، o، u، i، ǝ / مشاهده میشود./ a/ ، واکهای پیشین، باز و گسترده است، مانند aškal «ساقۀ برنج»؛ / ā/ ، واکهای پسین، باز و گرد است، مانند āluq «نوعی عقاب»؛ / o/ ، واکهای پسین، نیمبسته و گرد است، مانند xonǝ «خانه»؛ /u/، واکهای پسین، بسته و گرد است، مانند kurkurǝ «نوعی پرنده»؛ /e/ ، واکهای پیشین، نیمبسته، باز و بازتر از / e/ در فارسی معیار است، مانند gāǰemǝ «گاوآهن»؛ /i/ ، واکهای پیشین، بسته، گسترده و گستردهتر از /i/ در فارسی معیار است بهطوریکه لب تمایل به گردشدن دارد، مانند ǰir «زیر»؛ /ǝ/ که schwa نامیده میشود، واکهای نیمباز، مرکزی و گسترده است، این واکه در زبان فارسی وجود ندارد و تلفظی بین /e/ و /a/ دارد که بیشتر به /a/ نزدیک است، مانند tǝlǝ «تله».
این گویش 7 واکۀ مرکب دارد که عبارتاند از: / ow ، tow/ «تاب»؛ / ay ، kaškay/ «گوشه، کنار»؛ / oy ، lākoy/ «دختر»؛ / ey ، key/ «چهوقت»؛ / āy، vāy/ «وای»؛ / āw ، āwǰi/ «آبجی»؛ / aw ، awkǝš/ «آبکش».در گویش رودسری این 3 واجگونه دیده شده است: / i: ، mi:raχ/ «نوعی زالزالک»؛ / a: ، qa:r/ «قهر»؛ / o: ، šo:le/ «شعله».
گویش گیلکی رودسر 22 همخوان و یک نیمواکه دارد که عبارتاند از: همخوانهای / b/ ، / p/ ، / t/ ، / d/ ، / s/ ، / z/ ، / f/ ،/ v/ ، / š/ ، / ž/ ، / č/ ، / ǰ/ ، / k/ ، / g/ ، / χ/ ، / q/ ، / h/ ، / ʼ/ ، / m/ ، / n/ ، / l/ ، / r/ و نیمواکۀ / y ، yǝlang/ «غولبیابانی» (امانی، 34-36).
قواعد همگونی، حذف و تضعیف از پربسامدترین فرآیندها، و تبدیل خوشههای [-nn] به [-nd-] از کمبسامدترین آنها در این گویش به شمار میروند. تقابل همخوانها در محیط و آغاز هجا حفظ میشود ولی در محیط بعد از واکه یا پایان برخی تقابلها از میان میرود؛ برای نمونه به اینها میتوان اشاره کرد:همگونی پیشرو میان / s/ و / t ، dǝssur/ «دستور»، و میان / n/ و همخوانهای لبی / b/ و / p ، pǝmbǝ/ «پنبه»؛ نیز همگونی واکهای در χondǝn ← bo-χon.حذف همخوان پایانی dǝst ← dǝs «دست»؛ حذف همخوان در واژههای تکهجایی که ساختمان هجای پایانی آنها CVC است، doroG ← doro «دروغ»؛ حذف همخوان میانی از میان خوشۀ همخوانی در واژههای مرکب، duz «دزد»، duzgir «دزدگیر» (کرد زعفرانلو، 22، 29).تضعیف، مانند تناوب میان / b/ و / v/ در موضع میانی، zaban ← zovon «زبان»، در موضع پایانی، Galb ← Gǝlv «قلب» و تناوب میان همخوان / χ/ و /G / ؛ lǝG ← lǝχ «لق» (همو، 30-33).تبدیل خوشۀ [-nn-] به [-nd-]، fan ← fǝnd «فن» (همو، 30).
در ساخت تصریفی اسم در گویش گیلکی رودسر، مقولههایی چون شمار (مفرد و جمع)، حالت و شناختگی (معرفه و نکره) مطرح است. اسم مفرد در جمله نقشهای گوناگونی چون اسنادی، فاعلی، مفعولی و اضافه میپذیرد. اسم دارای دو حالت صریح و غیرصریح است، مثل marǝ sǝdā bǝgud «مرا صدا کرد» (امانی، 79).
اسمهای (جاندار و بیجان) مختوم به یک همخوان با / -on/ جمع بسته میشوند: da:r «درخت» ← da:r-on «درختها». اسمهایی که به یک واکه (جز از / u/ و / i/ ) ختم میشوند، در جمع، پس از حذف واکۀ پایانی، نشان جمع / -an/ به آنها افزوده میشود: rikǝ «پسر» ← rik-an «پسرها». در اسمهای مختوم به واکۀ / -u/ ، در حالت جمع، / -u/ حذف، و نشان جمع / -on/ اضافه میشود: laku «دختر» ← lak-on «دخترها». در اسمهای مختوم به واکۀ / -i/ ، در حالت جمع، / i/ حذف میشود و نشانۀ جمع / e:n-/ اضافه میشود: bəd-baxt-i «بدبختی» ← bəd baxt-ēn «بدبختیها». اسمهایی که به / y/ ختم میشوند، در حالت جمع، / y/ تبدیل به / k/ ، و نشان جمع / -on/ افزوده میشود: zən-ay «زن» ← zən-ak-on «زنها» (سمائی، 40-41).
در این گویش، نشانۀ تعریف در پی اسم یا ضمیر میآید و آن را معرفه میکند. همچنین، زمانیکه اسم نشانۀ نکره نداشته باشد، معمولاً معرفه است. / -e/ ، / -ə/ ، / -kə/ و / ān-/ در اسمهای مختوم به / -k/ ، حروف تعریف در گویش رودسریاند. صفتهای اشارۀ / -i/ «این» و / -u/ «آن» نیز اسم را معرفه میکنند: ʔi bāg «این باغ»، kuštə «آن کوچیکه»، ko:le «آن گوساله»، zanəkə «آن زن».
مانند زبان فارسی، اگر واژۀ yə به معنای «یک»، پیش از اسم بیاید، آن را نکره میکند: yəgoluš «یک چارق».
/ ə/ نشانهای است که میان دو اسم در حالت اضافه میآید و گاهی بهسبب محیط آوایی به / o/ تبدیل میشود. همچنین، گاه اسم بدون نشانه، مضاف قرار میگیرد: nālə bun «آستانۀ در»، pilo dil «دل بزرگ»، lalim ow «آب ولرم».
نشانههای / ey/ ، / āy/ ، / ohoy/ ، / oy/ پیش از اسم و / e/ پس از اسم، آن را منادا میکند. همچنین، واژههای ʼaqā «آقا» و χanum «خانم» پس از اسم میتوانند نشانۀ ندا باشند: āy mare! «ای مادر!»، oy lāku! «آی دختر!»، dotər χanum! «دخترخانم!». افزونبراین، تکیه نشانۀ ندا میشود و تکیۀ منادای بدون حرف ندا در هجای نخست واژه میآید: χale dəter «دخترخاله». نشانۀ تهی و تکیه در مناداشدن ترکیب اضافی میآید. نشانههای / ey/ و / āy/ بر احترام، / e/ بر تحبیب و / ohoy/ و / oy/ بر تصغیر دلالت دارند (امانی، 81-82).
/ ə/ نشانۀ مفعول مستقیم و غیرمستقیم است و به صورتهای / rə/ و / ra/ نیز آشکار میشود: mu ta-rə bow-t-əm «من به تو گفتم». اگر اسم به واکۀ مرکب یا واکهای بهجز از / ə/ ختم شود، نشان مفعولی نمیگیرد و در حالت نخست، واکۀ مرکب، و در حالت دوم، واکۀ پایانی اسم، ویژگی کشیدگی واکهای مییابند: ʔali: bə-də-m «علی را دیدم». در اسمهایی که پسوند / -ay/ یا / -oy/ دارند، در حالت مفعولی، / y/ به / k/ تبدیل میشود و نشان مفعولی / ə/ پس از آن میآید: lak-oy «دختر» ← lak-ok-ə «دختر را» (سمائی، 44-45).
ضمایر شخصی، ملکی، مشترک، اشارۀ تأکیدی، پرسشی، مبهم، ربطی ـ موصولی و موصولی در این گویش دیده میشوند.
mu «من»، tu «تو»، ʔun/ u «او»، muʔ «ما»، šumu «شما»، ʔušān / ʔišān «ایشان»؛ ضمایر فاعلیْ همراه rare ــ که درواقع تکرار / ra/ است و در محیط آوایی شکل آن دگرگون میشود ــ نوعی «مفعول برایی» میسازند که البته برای همۀ اشخاص کاربرد ندارد: mərarə «برای من». این ضمیر همراه حرف اضافۀ (ji) «از» ــ که در محیط آوایی شکل آن دگرگون میشود ــ در حالت مفعول «ازی» به کار میرود: miji «از من».
mərə «مرا»، tərə «تو را»، ’unə «او را»، ʔamərə «ما را»، šamərə «شما را»، ušonərə «آنها را».
این ضمایر به دو شکل ساخته میشوند: الف ـ همراه واژۀ (ši) به معنی «مال آنها، از آنها»، miši «مال من»، tiši «مال تو»، ʔunəši «مال او»، ’amiši «مال ما»، šimiši «مال شما»، ʔušonəši «مال آنها»؛ ب ـ در حالت اضافه، ضمیر فاعلی به دنبال اسم یا هسته میآید و نقش ضمیر ملکی دارد: šimi «مال شما»
ضمیر مشترک، «خود» است که مانند فارسی امروز، برای تأکید همراه ضمایر شخصی پیوسته در 6 صیغه میآید، مثل χudašun «خودشان». افزونبراین، واژۀ χore به معنی «برای خودش» یا «با خودش» در حالت مفعول برایی و مفعول بایی کاربرد دارد: ʔun libāsə χore bihe «او لباس را برای خودش خریده است».
این ضمایر مانند فارسی، شامل دو واژۀ «این» و «آن» و ترکیبهای آنها ست که در دو صیغۀ مفرد و جمع و دو شکل اشاره به دور و اشاره به نزدیک به کار میروند: ʔin «این»، ʔun «آن»، ʔišon «اینها»، ʔušon «آنها».ضمایر اشارۀ تأکیدی: hun «همان»، hušon «همانها»، hin «همین»، hišon «همینها».ضمایر پرسشی: či/ če «چه»، kunə «کدام»، čantə «چندتا»، čiči «چهچیز»، korə «کجا»، čandi «چهقدر».ضمایر مبهم: مثل yemine «مقداری»، is kaləʔ «کمی، ذرهای»، de «دیگر».ضمیر موصولی: در این گویش، نشانۀ ضمیر موصولی / kə/ است که بیشتر با / u/ «او» و «آن» یا / yə/ «یک» همراه است (امانی، 82-85).
شامل صفت سماعی، مانند χojir «خوشگل»، tal «تلخ» و صفت قیاسی است که خود، این صفات را در بر دارد: فاعلی مثل dačik «چسبنده»؛ مفعولی، boput-ə «پخته»؛ نسبی، giloni «گیلانی»؛ ترکیبی، piludil «دلبزرگ»؛ صفت برتر مثل pilotar «بزرگتر»؛ صفت برترین، pilotərin «بزرگترین»؛ صفت اشاره، ’i dār «این درخت»، ʔu vačə «آن بچه»؛ صفت پرسشی؛ صفت ابهام؛ صفت شمارشی (امانی، 86- 88).
در گویش گیلکی رودسر، همۀ صورتهای فعلی برپایۀ دو بن مضارع و ماضی و 3 وجه اخباری، امری و التزامی ساخته، و بهصورت استمرار و غیراستمرار یا ساده ظاهر میشوند.بن مضارع، تکواژی یکهجایی است که در بیشتر موارد با بن مضارع در فارسی یکسان است و تفاوت آن با فارسی در وقوع فرآیند واجی است (نک : جدول 1).
بن ماضی در این گویش با افزودن وند ستاک گذشته به ریشۀ فعل ساخته میشود. این وندها عبارتاند از: / -t-/ ، / -d-/ ، / -əst-/ ، / -ss-/ ، / -št/ ešt-/ و / -ø-/ (نک : جدول 2).
وند سببیساز، میانوند / -en-/ با گونۀ / -an-/ است که پس از ریشۀ فعل و پیش از پسوند مصدری میآید، مانند xos-an-en «خواباندن».مصدر: ساخت مصدر مانند فارسی است، فقط پسوند مصدری در محیط آوایی گاهی به شکل / -ǝn/ دگرگون میشود، مانند biyat-ǝn «پیداکردن».فعل از نظر زمان، وجه و نمود، به این شرح است:1. حال ساده (اخباری، استمراری)، که از بن مضارع فعل امر به همراه شناسههای شخصی ساخته میشود: šun-әm «میروم»، šun-i «میروی»، šun-e «میرود»، šun-im «میرویم»، šun-in «میروید»، šun-әn «میروند».2. حال التزامی، که از پیشوند / ba-/ و گونههای آن به اضافۀ بن مضارع و شناسههای حا ل التزامی ساخته میشود. در فعلهایی که پیشوند اشتقاقی دارند، پیشوند / ba-/ نمیآید و به جای آن، همان پیشوند اشتقاقی میآید، شناسههای این زمان نیز در محیط آوایی دگرگون میشوند: baškan-әm «بشکنم»، baškan-i «بشکنی»، baškan-ә «بشکند»، baškan-im «بشکنیم»، baškan-in «بشکنید»، baškan-әn «بشکنند».3. فعل امر، که از شناسههای فعل امر یعنی / bu-/ و / ba-/ به اضافۀ بن مضارع ساخته میشود و مانند زبان فارسی، در دو صیغۀ دومشخص مفرد و جمع صرف میشود. در صرف فعل امر، اگر فعل همراه با وندهای اشتقاقی باشد، این وندها حذف نمیشوند. برای نفی فعل امر نیز از وند نفی و گونههایش در محیط آوایی و بن فعل استفاده میشود. در فعلهای دارای وند اشتقاقی، وند نفی پس از وند اشتقاقی، و پیش از بن مضارع فعل میآید: bəni «بگذار» ← nani «نگذار»، dәškәn «<تخممرغ را> بشکن» ← dәnškәn «<تخم مرغ را> نشکن».4. گذشتۀ ساده، که از ترکیب وند وجه / ba-/ و گونههای آن با بن ماضی و شناسههای فعلی ساخته میشود؛ اگر وند اشتقاقی در واژه باشد، به جای وند وجه مینشیند: ba-ništ-әm «نشستم»، ba-ništ-i «نشستی»، ba-ništ-(ә) «نشست»، ba-ništ-im «نشستیم»، ba-ništ-in «نشستید»، ba-ništ-әn «نشستند».5. گذشتۀ نقلی، که در گویش گیلکی رودسر، گویشوران برای بیان آن بیشتر از شکل گذشتۀ ساده استفاده میکنند. بهطورکلی، در حوزۀ گیلان، بهویژه از منطقۀ بیهپیش (شرق گیلان) تا بخشهای ابتدایی غرب مازندران و نواحیای که گویش گالشی رواج دارد، از شکل گذشتۀ ساده به جای گذشتۀ نقلی استفاده میشود.6. گذشتۀ بعید، که از صفت مفعولی فعل مورد نظر همراه با گذشتۀ سادۀ فعل معینِ / bo:n/ «بودن» ساخته میشود: bu-xordә-bum «خورده بودم»، bu-xordә-bi «خورده بودی»، bu-xordә-bu «خورده بود»، bu-xordә-bim «خورده بودیم»، bu-xordә-bin «خورده بودید»، bu-xordә-bun «خورده بودند».7. گذشتۀ استمراری، که از ترکیب مصدر با / әn/ «شدن» و گذشتۀ سادۀ فعل / ābun/ ساخته میشود: furuxt-әn-ābum «میفروختم»، furuxt-әn-ābi «میفروختی»، furuxt-әn-ābu «میفروخت»؛ furuxt-әn-ābim «میفروختیم»، furuxt-әn-ābin «میفروختید»، furuxt-әn-ābun «میفروختند».8. گذشتۀ التزامی در این گویش، ساخت ویژهای دارد که عبارت است از: شاید + صفت مفعولی + فعل معین bun «باشد»، šayad buxordә bum «شاید خورده باشم».9. گذشتۀ در حال انجام، که از ترکیب بن ماضی یا مصدر مرخم فعل مورد نظر با صرف گذشتۀ سادۀ فعل bәbun «داشتن» ساخته میشود، de-da-bum «داشتم میدیدم»، de-da-bi «داشتی میدیدی».10. حالِ در حال انجام، که از ترکیب بن ماضی یا مصدر مرخم فعل مورد نظر با زمان حال فعل dəran «دارند» ساخته میشود: kətә-dərәm «دارم میافتم».11. زمان آینده یا مستقبل در گویش گیلکی رودسر، شکل خاصی برای بیان وقوع فعل ندارد. در چنین مواردی، از صیغههای زمان حال بهاضافۀ قیدی که بر آینده دلالت میکند استفاده میشود، fərda hənәm «فردا میآیم».12. فعل مجهول در این گویش وجود ندارد و گویشوران به استفاده از فعل معلوم گرایش دارند؛ یعنی فعل جمله به مفعول یا فاعل اسناد داده میشود: inә šanә hagitәn/ he:n «این را میتوان خرید». البته نوع دیگری از ساخت مجهول، به پیروی از زبان فارسی، مرکب از صفت مفعولی فعل اصلی به همراه فعل «شدن» نیز کاربرد دارد، مثل qazān xordә bobon «غذاها خورده شدند».13. فعل گذرا (لازم) و ناگذر (متعدی) در این گویش از نظر صوری تفاوتی ندارند و در همۀ زمانها به یک صورت صرف میشوند (کریمی، 57).
امانی، عفت، توصیف گویش گیلکی رودسر، پایاننامۀ دکتری، دانشگاه گیلان، پژوهشکدۀ گیلانشناسی، رشت، 1391 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، 1389 ش؛ سمائی، محبوبه، توصیف برخی ویژگیهای واجی، ساختواژی و نحوی گویش رودسری صحنهسرا، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران، دانشکدۀ علوم انسانی، تهران، 1385 ش؛ کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه و منصور شعبانی، «برخی از فرآیندهای واجی در گویش گیلکی رودسر»، زبان و زبانشناسی، تهران، 1386 ش، دورۀ 3، شم 5؛ کریمی، احمد و امالبنین خلیلی، «دستگاه فعل در گویش گیلکی رودسر»، مجموعهمقالات نخستین همایش بینالمللی زبانها و گویشهای ایرانی کرانۀ جنوبی دریای خزر، رشت، 1395 ش؛ لسترینج، گ.، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، 1337 ش.
نادره نفیسی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید