بروجردی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 16 مرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/271773/بروجردی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ نشده
بروجردی / borujerdi/ ، از گروه گویشهای ایرانی جنوبغربی، متعلق به شاخۀ گویشهای لُری، زیرشاخۀ لرستانی، که در شهرستان بروجرد رایج است (آنونبی، 184).مان (ص 1175-1177) و ایزدپناه (ص 9) در تقسیمبندی خود از گویشهای لری ــ که بیشتر براساس تقسیمبندی ایلاتی است ــ گویشهای رایج در خرمآباد (فیلی) و مناطق مجاور آن را از گروه گویش لر کوچک (لری شمالی) دانستهاند. کلباسی بروجردی را لهجهای از گویش لری میداند (ص 123). براساس تقسیمبندی اماناللٰهی (ص 55)، زبانهای لری به دو گروه خاوری (شرقی) و باختری (غربی) تقسیم میشوند و گویش بروجردی بههمراه گویشهای نهاوندی، ملایری، تویسرکانی، الیگودرزی و خرمآبادی در گروه باختری قرار میگیرند. آنونبی (ص 179) اصطلاح لرستانی را بهجای اصطلاح باختری اماناللٰهی به کار برده است.شهرستان بروجرد با مساحتی در حدود 641‘2 کمـ2 از شمال به ملایر، از شمال غرب به نهاوند، از جنوب و جنوب غرب به خرمآباد، از جنوب شرق به الیگودرز و از مشرق و شمال شرق به اراک محدود میشود. این شهر در عرض جغرافیایی °33 و ´54 شمالی و طول جغرافیایی °48 و ´40 شرقی نسبت به گرینویچ قرار گرفته، و ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 540‘1 متر است (مقدسجعفری، 25). بنابر تقسیمات کشوری سال1392 ش، بروجرد، مرکز شهرستان بروجرد واقع در استان لرستان، دارای دو بخش اشترینان و مرکزی است (نک : «درگاه ... تقسیمات ... »، بش ). براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1390 ش، جمعیت این شهرستان با 259‘22 خانوار، حدود631‘ 337 تن بوده است (درگاه ... ، بش ).نکتۀ مهم دربارۀ نام شهر بروجرد این است که در دوران اسلامی، نام این شهر به صورتهای گوناگون ثبت و ضبط شده، که این تنوع در نوع خود چشمگیر و کمنظیر است (عزیزی، 33-34). جغرافیدانان و مورخانْ نگارشهای مختلفی از نام بروجرد را در منابع قدیم و جدید به ثبت رساندهاند که از آن جمله است: اُرُدجرد، اُردگرد، اُرُذکرد، اُروگرد، الوکرد، برجود، بَردجرد، برگود، بَروجرد، بروکرد، بَروگرد، بِروگرد، بکاگرد، بوکگرد، پیروزگرد، پیروزهگرد، فروجرد، فُلوگرد، فیروزجرد، فیروزگرد، فیروزهجرد، فیروزهگرد، ورجرد، وردگرد، ورگرد، وَروجرد، وَروگرد، وِروگرد، ولوگرد، ووریِیرد، ویروگرد، یزدجرد و یزدگرد (نک : روحبخشان، 9-10). تنوع گستردۀ نامهای این شهر موجب شده است که نویسندگان داخلی و خارجی گمانهزنیهای مختلفی دربارۀ ریشۀ نام آن مطرح کنند؛ برای نمونه، برخی نام این شهر را برگرفته از وقایع تاریخی دوران اشکانیان و ساسانیان میدانند (نک : عزیزی، 36-37)؛ برخی دیگر نیز نامگذاری آن را بهسبب پرحاصلبودن و میوههای مرغوب این شهر دانستهاند (نک : مقدسجعفری، 10؛ حزین، 19). هرتسفلد نام اصلی این شهر را Oroðkard «اُرُذکرد» دانسته، و علت آن را فرمانراندن اُرُد بر سرزمین ماد گفته است (نک : مینورسکی، 188). معین نیز مانند هرتسفلد، ریشۀ واژۀ Borujerd را برگرفته از Orod-kard، و به معنای «ساختۀ اُرُد» دانسته است (5/ 4047).
از میان پژوهشهایی که بهطور خاص به بررسی گویش بروجردی پرداختهاند، به این آثار میتوان اشاره کرد: پایاننامۀ کارشناسیارشد زهرا عارفنیا در 1387 ش (نک : مآخذ)؛ پایاننامۀ کارشناسیارشد شیوا پیریایی در 1389 ش (نک : همانجا)؛ پایاننامۀ کارشناسی ارشد تبسم سازگار با عنوان بررسی فرایندهای صرفی ـ واجی گویش بروجردی، گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی (تهران، 1389 ش)؛ همچنین، اریک جان آنونبی در 2003 م، در مقالهای به بررسی و طبقهبندی گویشهای لری، ازجمله بروجردی، پرداخته است (نک : همانجا)؛ احمد اسفندیاری در مقالهای با عنوان «گویش بروجردی» (فصلنامۀ صدای زاگرس، تهران، 1381 ش، شم 1) بهطور اجمالی به بررسی گویش بروجردی پرداخته است؛ غلامرضا عزیزی نیز در مقالهای با عنوان «ملاحظاتی پیرامون گویش بروجردی» در همان فصلنامه (1382 ش، شم 3-4) نمونههایی را در گویش بروجردی بررسی کرده است؛ مقالۀ دیگری از مهینناز میردهقان و پروین عبدی با عنوان «نظامها و فرایندهای آوایی در گویش بروجردی، در مقابله با زبان فارسی» در مجموعهمقالات همایش بینالمللی گویشهای مناطق کویری ایران به چاپ رسیده است (سمنان، 1389 ش). کالین مکینون نیز در 2011 م، طی مقالهای گویشهای لری را طبقهبندی کرده، و به توصیف آوایی، ساختواژی و نحوی آنها بهطورکلی پرداخته است (نک : مآخذ)؛ احمد اسفندیاری کتابی با عنوان گویش بروجردی تألیف (تهران، 1380 ش)، و در آن، این گویش را بیشتر از منظر آواشناسی بررسی کرده است؛ کتاب دیگر، پژوهشی از غلامرضا عزیزی است (نک : مآخذ) که در آن به جوانب مختلف فرهنگی، جغرافیایی، آبوهوایی و دیگر جوانب این شهرستان پرداخته، و در بخشی کوچک از آن نیز به گویش بروجردی اشاره کرده است؛ ایران کلباسی نیز در کتاب خود، گونههای زبانی ایران (تهران، 1389 ش)، پیکرهای کوچک از این گویش به دست داده، و به برخی ویژگیهای زبانی آن پرداخته است.
این گویش، مانند زبان فارسی معیار، 23 همخوان دارد که عبارتاند از: / p, t, k, q, ʔ, b, d, g, č, ǰ, f, s, š, χ, h, v, z, ž, l[ł], r, m, n, j/ . گویشهای لری شمالی همخوانی تیز و کناری (ł) دارند که ازجمله در گویش بروجردی و اغلب گویشهای لری شمالی بهصورت واجگونهای از واج / l/ کاربرد دارد: pył «پول» (مکینون، npn.). این گویش 6 واکۀ اصلی / a, e, o, u[y], i, a/ و یک واکۀ مرکب / ew/ دارد. آرایش هجا در گویش بروجردی همچون فارسی معیار، cv(c)(c) است (پیریایی، 8-11).تغییرات آوایی گویش بروجردی بسیار مشابه تغییراتی است که در بیشتر گویشهای جنوب غربی، بهویژه لری، صورت گرفته است. برخی از تغییرات آوایی در این گویش عبارتاند از: توالی همخوانی -nd- بهصورت توالی nn- ، gannem- «گندم»؛ خوشههای همخوانی -nb- بهصورت mm-، pamma- «پنبه» (همو، 90-91)؛ -ts- و -dz- بهترتیب بهصورت خوشههای -ss- و -zz- ظاهر میشوند، pessa «پسته»، sizza «سیزده» (همو، 95)؛ مانند بسیاری دیگر از گویشهای ایرانی، در این گویش نیز / n/ پایانی از واژه حذف، و درصورت رخداد التقای واکه، بین واژه و پسوند آن، این خیشومی بهعنوان همخوان میانجی ظاهر میشود: nu «نان»، nu-n-ɑ «نانها» (همو، 136- 138)؛ همچنین، همخوانهای / d/ و / t/ از پایان واژه، در جایگاه عضو دوم خوشۀ همخوانی، حذف میشوند: doz «دزد»، pus «پوست» (همو، 114-115)؛ خوشۀ آغازین / šk-/ فارسی باستان، با درج / ʔe/ در آغاز واژه شکسته میشود: ʔeškam «شکم» (همو، 131-132)؛ هنگام التقای واکهها، دو همخوان / ʔ/ و / j/ در مرز دو واکه درج میگردند: kannu-ʔɑ «کندوها»، my-jɑ «موها» (همو، 140)؛ حذف همخوانهای چاکنایی / h/ و / ʔ/ از خوشۀ همخوانی رخ میدهد و سبب کشش جبرانی واکۀ هجای اول میشود: sa:mija «سهمیه»، šo:la «شعله»، mo:r «مهر»، so:v «صبح»، ǰa:nnem «جهنم»، ma:ttal «معطل» (همو، 148، 150، 152، 155)؛ همخوانهای / g/ و / d/ بین دو واکه، در بیشتر واژهها بهصورت غلت / j/ ظاهر میشوند: tajarg «تگرگ»، mɑlijan «مالیدن» (همو، 160-162)؛ همچنین، همخوانهای غیرخیشومی / f/ ، / v/ و / b/ بین دو واکه و یا در پایان واژه، بهصورت غلت / w/ به کار میروند: gew «گاو»، suwâv «ثواب»، šew «شب»، ʔewsâr «افسار» (همو، 163-164)؛ همخوان / b/ نیز بهصورت همخوان / v/ ظاهر میشود: sâvin «صابون»، bassa vi «بسته بود» (همو، 166- 168). در گویش بروجردی، نوعی قلب اتفاق میافتد که در پی آن، همخوانهای روان و صفیری جایگزین انسدادیهای / b, t, k, m, q/ و سایشیهای / j/ و / f/ میشوند: Gâlbama «قابلمه» و mardesa «مدرسه» (همو، 189).
نشانۀ جمع در گویش بروجردی، پسوند â- است که به پایان اسامی اضافه میشود. در این گویش، این دو نشانۀ نکره وجود دارد: / i/ که در پایان اسم اضافه میشود، bâGoš-i «جغدی»؛ / je(j)/ که پیش از اسم میآید، je(j) bâGoš یک جغد. درصورتیکه اسم معرفه باشد، در پایان آن، نشانۀ / a/ قرار میگیرد: zan-a «زنه»؛ همچنین، پسوند مرزنمای -eka بهنوعی، به اسمی که به آن متصل میشود وجه بیشتری از معرفهگی میدهد؛ درواقع، آن اسم در تقابل با دیگر اسامی قرار میگیرد: mard-eka «آن مَرده».نشانۀ اضافه، تنها پس از همخوان، بهصورت / e/ ظاهر میشود: dass-e-ma «دست من». مفعول با افزودن پسوند / -e/ به واژۀ مختوم به همخوان، و پسوند / -ne/ به واژۀ مختوم به واکه ساخته میشود: ketâv-e «کتاب را»، golâ-ne «گلها را».در گویش بروجردی، مانند زبان فارسی معیار، از دو گروه ضمیر استفاده میشود: ضمایر شخصی جدا، مفرد، ma «من»، to «تو»، ʔu «او» و جمع، ʔimâ «ما»، šomâ «شما»، ʔonâ «آنها»؛ ضمایر شخصی وابسته (واژهبستهای ضمیری)، مفرد: em, -et,-eš- و جمع، emu(n), -etu(n), -ešu(n)- ( اطلاعات ... ). ضمایر انعکاسی عبارتاند از: مفرد، xoješ، xojet، xojem و جمع، xoješu، xojetu، xojemu. ضمایر اشارۀ ʔi «این» برای اشاره به نزدیک و ʔu «آن» برای اشاره به دور به کار میروند. koǰâ «کجا»، ši «چه»، čo(e)na «چرا»، ki «کی»، kej «کِی»، ضمایر پرسشی، و har «هر»، dija «دیگر»، čan «چند»، hama «همه»، [hyč] «هیچ»، ضمایر مبهماند (عارفنیا، 74-76).واحدهای شمارشی که در این گویش استفاده میشوند، معادلی در فارسی معیار ندارند و عبارتاند از: čeGza، واحد شمارش خوشههای کوچک انگور؛ tyjark، واحد شمارش حبههای انگور؛ sara، واحد شمارش پیاز و سیر؛ bâfa، واحد شمارش دستههای گندم تازهدروشده؛ tâl، واحد شمارش نخ؛ gonal، واحد شمارش گلولههای نخ؛ genni، واحد شمارش تعداد چشمگیری از چیزی؛ beleŋg، واحد شمارش لباس.حروف اضافه عبارتاند از: ʔa «از»، ve «به»، vâ «با»، vera «برای»، de «در» و mine «درون» (همو، 80-81).
در گویش بروجردی، همانند بسیاری دیگر از گویشهای لری، ساخت فعل برپایۀ 3 نوع ستاک حال، گذشته و کامل است. زمان حال در این گویش شامل ستاک حال همراه با پیشوند کمکی بیتکیۀ me / - mo- و پسوندهای شخصی تکیهدار an(u)، -it(un)، -im(un)، -a، -i، -em- است: me-zen-em «میزنم» (مکینون، npn.). تکواژ استمراریساز / mi-/ به دو صورت me / - mo- در اول واژه ظاهر میشود: mo-koft «میکوبید»، me-vas «میبست» (پیریایی، 105-106). حالت امری با افزودن پیشوند ba- به ستاک حال ساخته میشود: ba-ro «برو». زمان حال اسنادی براساس ستاک he- ساخته میشود: he-ss-em، he-ss-i، he-ss، he-ss-im، he-ss-id، he-ss-en «هستم، هستی، هست، هستیم، هستید، هستند».زمان گذشته از ستاک گذشته بهاضافۀ پسوندهای شخصی ساخته میشود: šos-s-im «شستیم». مضارع التزامی با افزودن پیشوند ba- به ستاک حال و پسوندهای شخصی ساخته میشود: ba-r-em «بروم». نوعی وجه التزامی کامل نیز در این گویش وجود دارد که براساس ستاک کامل و وجه التزامی از مصدر bijan «بودن»، ساخته میشود: raf-t-a vâm «رفته باشم». پسوند na-، مانند زبان فارسی معیار، بهعنوان عنصر منفیساز به کار میرود ( اطلاعات ... ). در این گویش و در برخی از گویشهای لری شمالی، نوعی وجه آغازگر وجود دارد که با افزودن ess- (فارسی میانه: Īhist) به پایان ستاک گذشتۀ افعال لازم ساخته میشود و از لحاظ معنایی، آغاز کاری را میرساند: sox-t-ess «سوخت»، sox-t-ess-a «سوخته شده است» (مکینون، npn.). وجه سببی در این گویش با افزودن پسوند on- به برخی افعال لازم و متعدی ساخته میشود: voris-on-an «برخیزاندن» از مصدر لازم vorisijan «برخاستن»، poš-on-an «پوشاندن» از مصدر متعدی pošijan پوشیدن (عارفنیا، 89).
âlat «زردچوبه»، ossoxong «استخوان»، alan gin gew «الاکلنگ»، aŋgel «زیربغل»، bâd kapu «پرستو»، bâlu «بادبادک»، ʔivâra «عصر»، bɑjem «بادام»، boGija «جای نان»، bâmǰu «بادمجان»، biǰak «سند»، pati «خالی»، perexča «جرقه»، pof «ریه»، peška «عطسه»، pofelak «تاول»، paxča «مگس»، penâm «تورم»، pilta «فتیله»، torr «ردیف»، peŋgâl «مشت»، tâl «بند»، tel «شکم»، tofka «تُف»، taGGeǰ «ترشی»، ǰune marg «جوانمرگ»، čar šew «چادر»، čeGela «کثیف»، čaGal «فلج»، xarsyl «مدفوع الاغ و اسب»، čew «شایعه»، čul «تعطیل»، xetel «قلقلک»، čala «ریسمان»، xarra «گل و لای»، xass «غلیظ»، buʔa «بابا»، boG «بخار»، xesyra «پدر یا مادر همسر»، xuwɑar «خواهر»، dâl «عقاب»، dareki «مصنوعی»، deŋge dâl «سروصدا»، gur peškenak «کفتار»، dejrâ «دروازه»، soGoluč «نیشگون»، sabzeluni «سبزهزار»، suwâ «فردا»، syk «کنج»، syl «ناودان»، šy berâr «برادرشوهر»، kârtenak «عنکبوت»، Gazu «دیگ»، kâsa poš «لاکپشت»، kapuni «تقلید»، keržeŋ «خرچنگ»، kerra «کپک»، koxa «سرفه»، kel «آغوش»، kyji «کدو»، gap «بزرگ»، gop «لُپ»، gomelak «جستوخیز»، gyrva «گریه»، gurmin «جوراب»، vir «هوشوحواس»، vezza «لجباز»، mofka «آب بینی»، nâli «تشک»، merk «رنج»، lof «شبیه»، gonel «گرد».
اطلاعات گویشی مؤلف؛ اماناللٰهی، سکندر، قوم لر، تهران، 1371 ش؛ ایزدپناه، حمید، فرهنگ لُری، تهران، 1343 ش؛ پیریایی، شیوا، توصیف واجشناختی گویش بروجردی در چارچوب نظریۀ بهینگی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ علوم انسانی، تهران، 1389 ش؛ حزین، حسین، تذکره، خرمآباد، 1377 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (نک : مل )؛ «درگاه ملی آمار: تقسیمات کشوری»، آمار (نک : مل )؛ روحبخشان، عبدالمحمد، جغرافیای تاریخی بروجرد، تهران، 1373 ش؛ عارفنیا، زهرا، بررسی گویش بروجردی از نظر واجی و ساختواژی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ علوم انسانی، تهران، 1387 ش؛ عزیزی، غلامرضا، بروجرد، تهران، 1383 ش؛ کلباسی، ایران، فرهنگ توصیفی گونههای زبانی ایران، تهران، 1389 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی (اعلام)، تهران، 1382 ش؛ مقدس-جعفری، محمدجواد، جغرافیای شهرستان بروجرد (طبیعی ـ انسانی)، تهران، 1354 ش؛ مینورسکی، و.، «سازمان اداری حکومت صفوی»، ترجمۀ مسعود رجبنیا، همراه تذکرة الملوک میرزا سمیعا، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1334 ش؛ نیز:
Amar, www.amar.org.ir; Anonby, E. J., «Update on Luri: How Many Languages?», JRAS, Cambridge, 2003, vol. XIII, no. 2; MacKinnon, C., «Lori Language: i. Lori Dialects», Iranica, www.iranicaonline.org; Mann, O., Die Mundarten der Lur Stamme im Sudwestlichen Persien, Kurdish-Persische Forschungen, Berlin, 1910.شیوا پیریایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید