رمزی، ابراهیم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268321/رمزی،-ابراهیم
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
25
رَمْزی، ابراهیم (1301- 1368 ق/ 1884- 1949 م)، نمایشنامهنویس، مترجم و نویسندۀ مصری.
ابراهیم دردیری کوشیده است براساس مجموعهگفتوگوهای خود با خانواده، خویشاوندان و دوستان رمزی، شرححالی مفصل از او ارائه، و زوایای گوناگون زندگی وی را تحلیل و واکاوی کند و کتابی دربارۀ رمزی با عنوان ادب ابراهیم رمزی فراهم آورد و بهصورت موفقیتآمیز همۀ کاستیها در پرداختن به زندگینامۀ او را جبران کند. به گزارش دردیری (ص 104-106، 168)، پژوهشگران و حتى برخی ناشران، میان وی و شخصیت ادبی دیگری با همین نام، یعنی ابراهیم بن محمد رمزی ــ که در 1284 ق/ 1867 م در فیوم زاده شده، و در 1343 ق/ 1924 م در قاهره درگذشته است ــ خلط کردهاند. این خلط سبب شده برخی از آثـار، ازجمله نمایشنامۀ المعتمد بن عباد، در فهرست تلاشهای هر دو آنان قرار گیرد (مثلاً نک : زرکلی، 1/ 39)؛ حالآنکه این اثر بهراستی به ابراهیم رمزی فیومی تعلق دارد که آن را در 1893 م نگاشته است. بدوی (ص 145) توجه خوانندگان خود را به اشتباهی جلب میکند که در انتساب نمایشنامۀ یادشده به مؤلف اصلی پیش آمده است و اینکه چگونه ناقدان و پژوهشگران ناموری چون محمد یوسف نجم و محمد مندور این اثر را بهخطا، بهعنوان نخستین اثر نمایشنامهای ابراهیم رمزی مورد نظر ما در این مقاله، مورد نقد قرار دادهاند (مثلاً نک : مندور، 35- 39). خلط آثار این دو شخصیت ادبی، امروز در فضای سایبری کاملاً مشهود است و برخی ذیل نام ابراهیم رمزی، آمیختهای از آثار دو مؤلف را آوردهاند؛ بهگونهایکه در جستوجوی منابع و بهرهگیری از آنها، نیز نسبت برخی آثار بدان دو، پیوسته باید تردید داشت. رمزی در شهر منصوره در شمال شرقی قاهره متولد شد. آموزشهای ابتدایی را در روستای غزاله گذراند، سپس همراه مادرش راهی قاهره شد و در آنجا، تحصیلات مقدماتی خود را ادامه داد. در 1903 م، پدرش، عثمان رمزی، درگذشت و او بهناچار تحصیل را رها کرد و برای گذران زندگی به سودان رفت. وی پس از مدتی به مصر بازگشت، ازدواج کرد و بار دیگر به سودان مراجعت نمود و بهعنوان نخستین کار دولتی، در دادگاه شهر خرطوم مشغول به کار شد. در همین زمان، در سفر محمد عبده (1266-1323 ق/ 1849-1905 م) به سودان، با او ملاقات کرد و مورد توجه وی قرار گرفت (دردیری، 107- 109). رمزی برای ادامۀ تحصیل، به مصر بازگشت و در 1324 ق، مدرک لیسانس گرفت و آنگاه به شام رفت و وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد تا پزشکی بخواند. او دو سال و اندی در آنجا ماند و در این اثنا، به مطالعۀ فلسفه و زیستشناسی نیز پرداخت. پس از اندکی برخورداری مالی، به لندن رفت تا رشتۀ پزشکی را ادامه دهد؛ اما مشکلات مانع او شد و ناگزیر، بدون نتیجه به مصر بازگشت. البته در این میان، او که به علوم انسانی علاقهمند بود، موفق شد در لندن روانشناسی و علوم اجتماعی بخواند (داغر، 2/ 388؛ نیز نک : بدوی، همانجا). برخی سبب بازگشت او به مصر را عوامل سیاسی دانستهاند (نک : دردیری، 109- 110). رمزی در مصر بـه حزب ملی (الحزب الوطنی) ــ که توسـط مصطفى کامل (1291-1326 ق)، از چهرههای ملیگرای مصر، تأسیس شده بود (1325 ق/ 1907 م) ــ پیوست. میان سالهای 1327- 1328 ق، بهعنوان مترجم روزنامۀ اللواء به کار پرداخت که سرپرستی آن را عبدالعزیز جاویش برعهده داشت؛ سپس، سردبیر بخش عربی روزنامۀ البلاغ المصری شد. در 1328 ق، رمزی روزنامهنگاری را رها کرد و روزها بهعنوان کارمند تماموقت خزانهداری/ دارایی مشغول به کار شد و شبها در دانشسرای مقدماتی تدریس، و در تربیتمعلم تحصیل کرد و توانست در 1339 ق/ 1921 م، در رشتۀ ادبیات فارغالتحصیل شود. ناگفته نماند که در این میان، مدتی هم در وزارت کشاورزی مترجم بود و البته پیوندش را بهکلی از روزنامهنگاری و سیاست نگسست. رمزی در رشتۀ «تاریخ تعاون و اصول آن» در دانشگاه منچستر بهصورت مکاتبهای تحصیل کرد و در 1924 م فارغالتحصیل شد (همو، 113، 114). شغل مترجمی در وزارت تعاون، فرصت همکاری او را با ادیب و مترجم معروف، محمد سِباعی (1881-1931 م) فراهم کرد (همو، 113). در سال 1925 م، رمزی در وزارت معارف، بار دیگر زیر نظر استاد و دوست دیرین خود، عبدالعزیز جاویش، بهعنوان بازرس مراکز تربیتمعلم به کار پرداخت و سرانجام، به سمت ناظر «ادارۀ اعزام دانشجو به خارج» منصوب شد. او در این جایگاه، توانست نقش مؤثر و تعیینکنندهای ایفا کند (نک : همو، 114). رمزی در سال 1944 م از کار دولتی بازنشسته شد و در 1949 م، در سن 65سالگی درگذشت. او تنها یک فرزند دختر به نام امیمه داشت (همانجا). رمزی در دوران جوانی به زبان فصیح و نیز عامیانه شعر میسروده، و از این توانمندی خود در ترجمۀ آثارش بهرهمند شده، اما چیزی از سرودههای او نشر نیافته است (نک : همو، 135 بب ).
رمزی بهعنوان یکی از 3 شخصیت برجسته و بنیانگذار نمایشنامهنویسی مدرن عربی (دو شخص دیگر: فرح انطون و محمد تیمور)، آثار فراوانی از خود بر جای گذاشته است. او انسانی سختکوش بود و درحالیکه بهعنوان کارمند دولتی تماموقت روزگار میگذرانید، چندین نمایشنامه و رمان نوشت و آثاری از شکسپیر، شاو، شریدان و ایبسن و نیز آثاری را در موضوعات مختلف تاریخ، جامعهشناسی، اخلاق و حتى علم ترجمه کرد که سبب شد در خلق برخی آثار خود شتاب به خرج دهد و هم ازاینرو، از سوی برخی همعصران خود چون محمد تیمور (1892-1921 م) که در نمایشنامهنویسی از مقلّین بود، در قالب نمایشنامهای با عنوان محاکمة ابراهیم افندی رمزی، در بند سوم بیانیۀ پایانی جلسۀ محاکمه، در دادگاهی که قاضی آن شکسپیر است، مورد نقد و نکوهش قرار گرفت (نک : تیمور، 92). از میان تمام فعالیتهای او، نمایشنامهنویسی جلوهای دیگر دارد. بدوی معتقد است وی با نگارش نمایشنامۀ دخول الحمّام مشْ زیّ خروجه (واردشدن به حمام مانند خارجشدن از آن نیست؛ مراد آن است، وقتی کاری را میپذیری، باید مسئولیت نتایج و پیامدهای آن را هم پذیرا باشی)، توانست خود را در جایگاه نخستین نمایشنامهنویس کمدی ـ اجتماعی مصری بنشاند. همچنین، با تألیف ابطال المنصورة، او را میتوان نخستین درامنویس ادبیات نوین عربی دانست. این دو نمایشنامه سهمی تاریخی در توسعۀ نمایشنامۀ عربی دارند؛ سهمی که به گفتۀ بدوی، هنوز بهطور کامل و شایسته از سوی مورخان ادبیات عرب مورد قدردانی قرار نگرفته است («نمایشنامۀ عربی ... »، 344-345, 347، «نمایشنامۀ مدرن ... »، 8, 6؛ استارکی، 171؛ «دایرةالمعارف ... »، II/ 770؛ راعی، 72). به نظر میرسد شیفتگی رمزی به تئاتر، البته تاحدودی، در طول دورۀ تحصیل او در انگلستان ــ جایی که در آن به تحصیل در رشتۀ علوم اجتماعی پرداخت ــ شکل گرفته است. او در آنجا بهصورت مستقیم با نمایشنامهنویسی غرب آشنا شد و اطلاعات گستردهای کسب کرد. آثار نمایشی رمزی شامل 4 کمدی اجتماعی، 3 درام جدی، و 6 نمایشنامۀ تاریخی است که همۀ آنها جز یکی، حول محور مصر فاطمی، اخشیدی یا ممالیک میچرخد؛ البته بهاستثنای اسماعیل الفاتح که به فتح سودان توسط خدیو مصری اسماعیل در سدۀ 19 م میپردازد (بدوی، «نمایشنامۀ عربی»، 344؛ استارکی، همانجا؛ راعی، 71، 76؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). رمـزی در نوشتههـای کمدی ـ اجتمـاعی و انتقـادی خـود در بهکارگیری زبان عامیانه، هیچگونه کوتاهی نکرد و زبان گفتار را به شکل کامل در سراسر درامهای تاریخی و جدی خود به کار بست؛ به عبارت دیگر، هرگاه طبقۀ روشنفکر مخاطب او بود، از زبان فصیح عربی بهره میگرفت و هرگاه با عموم مردم سخن میگفت، زبان عامیانۀ محض را به کار میبست (بدوی، همانجا، نیز 165-166؛ راعی، 73). بستر تمامی نمایشنامههای او، اعم از درام تاریخی یا کمدی اجتماعی، دربارۀ مصر و موضوعات مربوط به گذشته یا حال این کشور است. به گفتۀ دردیری، بسیاری از آثار او مفقود شدهاند؛ ازجمله، فرهنگ عربی ـ انگلیسی عبارتهای عامیانۀ مصری، با عنوان العبارات العامیة و ما یرادفها بالانجلیزیة و یا ترجمۀ نمایشنامۀ دکامرون، اثر جووانی بوکاچیو و نیز نمایشنامههای ریشیلیو، سجین الباستیل، القائد المصری، الامیر سلیم، ورقة الیانصیب و التاج (ص 123، 125، حاشیۀ 1، 126، 130، 216؛ بدوی، 146)؛ برخی نیز بهصورت دستنویس یافت شدهاند (نیز نک : دنبالۀ مقاله). البته باید گفت آشنایی و همکاری رمزی با جرج ابیض (1880- 1959 م) و گروه نمایشیاش، در خلق آثار متعدد نمایشی او عاملی برانگیزاننده بود.
1. الحاکم بامرالله (قاهره، 1915 و 1916 م)، که ظاهراً نخستین تجربۀ رمزی در نمایشنـامهنویسی اسـت (نک : بدوی، 145). ایـن نمایشنامه دربارۀ الحاکم بامرالله (حک 386-411 ق)، ششمین خلیفۀ فاطمی مصر است. 2. ابطال المنصورة (قهرمانان منصورة، 1915 م). این نمایشنامه 4 فصل دارد و به حملۀ فرانسویان به دمیاط به رهبری لویی نهم میپردازد (نک : بدوی، «نمایشنامۀ عربی»، 347-349، نیز 164 بب ؛ دردیری، 127). 3. بنت الاخشید (قاهره، 1916 م)، نمایشنامهای است مشتملبر 3 فصل، که در آن داستان عشق نجلا، دختر اخشید پادشاه مصر، و امیر مزاحم، فرزند امیر دمشق، بیان شده است. 4. البدویة، داستان دلباختگی الآمر باحکامالله فاطمی (حک 495- 524 ق) به دختری از صعید مصر است. این اثر در 1922 م منتشر شد (لندو، 248؛ داغر، 2/ 388). 5. اسماعیل الفاتح. این نمایشنامه تنها یک فصل دارد و دربرگیرندۀ تاریخ مصر در سدۀ 19 م و بهویژه، فتح سودان توسط امیر اسمـاعیل، فرزند محمد علی، در 1820 م است (نک : دردیری، 128؛ لندو، همانجا). 6. شاور بن مجیر. در این نمایشنامه که منتشر نشده، و بهصورت دستنویس است، مؤلف داستان، شاور (د 564 ق)، از رجال دولت فاطمی، را با عاضد لدین الله، آخرین خلیفۀ فاطمیان، و با استناد به منابع تاریخی چون تاریخ السودان، اثر نعوم بک شقیر تصویر کرده است (دردیری، همانجا).
1. دخول الحمام مش زی خروجه (قاهره، 1924 م). این اثر به زبان عامیانه نوشته شده، و همانطور که اشاره شد، نخستین کمدی اجتماعی کاملاً مصری است. دخول الحمام نمایشنامهای است که رویدادهای آن در یکی از حمامهای عمومی قاهره، در محلۀ فقیرنشین بولاق، و ظاهراً در اواخر سدۀ 19 م به وقوع میپیوندد و بهخوبی مصر معاصر، و بهویژه، تأثیر جنگ جهانی اول بر اقتصاد و سختیهایی را که تهیدستان و روستاییان سادهدل در نتیجۀ آن متحمل شدند، وصف میکند. این نمایشنامه از سوی محمد ستایش شده، و بدوی آن را بهتفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است (بدوی، «نمایشنامۀ عربی»، 345-347؛ نیز 147، 148 بب ؛ استارکی، 171؛ GAL, S, III/ 276). 2. صرخة الطفل، داستانی نمایشنامهای است در دو فصل که به مشکلات ازدواج و زندگی خانوادگی در مصر میپردازد (دردیری، 129، 271-283؛ بدوی، 147؛ لندو، همانجا؛ داغر، 2/ 389). 3. عُقبال الحبایب (در لهجۀ مصری، این تعبیر برای آرزوهای خوب و پاسخ شادباشها مورد استفاده قرار میگیرد) که نمایشنامهای است به زبان عامیانه، در یک فصل، و در 1931 م منتشر شد (لندو، داغر، همانجاها؛ دردیری، 129). 4. بنت الیوم (قاهره، مطبعةالمعارف)، که مشتمل بر 3 فصل است و به وضعیت زن در جامعۀ جدید مصر و پارادوکس تمایلات او به آزادی و سنتهای جامعۀ اسلامی میپردازد (بدوی، 147- 148؛ لندو، دردیری، داغر، همانجاها). 5. ابو خَوْنَده (خَوَنْدَه/ خوانده)، که به زبان عامیانه است و در 1932 م منتشر شد (دردیری، لندو، داغر، همانجاها). 6. الدُرَّة الیتیمة (1915 م)، نمایشنامهای که بهصورت موزیکال اجرا شد (همانجا). 7. الهوّاری (الهُواری)، نمایشنامهای موزیکال است که با موسیقی سید درویش، و توسط گروه نمایشی جرج البیض در 1918 م اجرا شد و در 1922 م در قاهره توسط انتشارات سُفور به طبع رسید. الهواری لقب شخصیت اصلی نمایشنامه، ابوالفوارس، است (همانجا). 8. الفجر الصادق، که در 1937 م منتشر شد (دردیری، 181، 281؛ بدوی، 145)؛ موضوع این نمایشنامه، مسئلۀ ازدواج است و بهجز یکی از پردههای آن، به زبان فصیح نگاشته شده است. 9. حَنجَل بوبو، که نمایشنامهای فکاهی است (نک : دردیری، 237؛ نیز GAL, S، همانجا).
1. قیصر و کلیوباترا (قاهره، 1914 م)، اثر جرج برنارد شاو. 2. بیزارو (1927 م)، اثر ریچارد برینزلی شریدان، نمایشنامهنویس ایرلندی. 3. المَلِک لیر (قاهره، 1932 م)، اثر ویلیام شکسپیر. 4. عَدُوُّ الشَّعْب (1932 م)، اثر هنریک ایبسن، نمایشنامهنویس نروژی. رمزی این نمایشنامه را از نسخۀ ترجمۀ انگلیسی فارکوئرسن شارپ به عربی ترجمه کرد (دردیری، 194). 5. ترویض النَّمرة (1932-1933 م)، نمایشنامهای کمدی، اثر ویلیام شکسپیر است (دربارۀ ترجمۀ عنوان این نمایشنامه به عربی، نک : همانجا، نیز 206 بب ). 6. سیاحة حمروش بک. این نمایشنامه که به زبان عربی عامیانه نوشته شده، در 1917 م، روی صحنه رفت و داستان یک روز تعطیل حمروش بک همراه با خانواده است. عنوان اصلی آن، «تعطیلات آقای پیکاک» است (همو، 219، 229). 7. اسیر کرومویل، در یک فصل، اثر ادوارد همرد (همو، 125، 194). 8. عزّة بنت الخلیفة (قاهره، 1916 م). گفته میشود این نمایشنامه، نسخۀ عربی نمایشنامۀ شاعر دانمارکی، هنریک هرتز، با عنوان «دختر شاه رنه» است که رمزی آن را از روی نسخۀ انگلیسیْ ترجمۀ ادمند فیبس، به عربی برگردانده است (همو، 125- 126).
دردیری از 3 داستان نـام میبرد: نخست، (روایة) باب القمر که در قاهره در 1936 م به طبع رسید و داستان تاریخی مصور از دوران اولیۀ اسلام، و نخستین مجموعه از سری قصص التاریخ الاسلامی است. نویسنده در مقدمۀ آن مینویسد: این اثر را برای محققساختن آرزوی محمد عبده و درخواست عبدالعزیز شاویش نگاشته است؛ دوم، ضیف الرسول (1937 م) که دردیری بهصورت کامل، اما دستنویس بدان دست یافته است؛ سوم، ذِئاب الکوفة که آن را بهصورت ناقص در میان نوشتههای رمزی به دست آورده است. همچنین، او با اشاره به اینکه رمزی داستانهای کوتاه بسیاری نگاشته، تنها از یکی از آنها با عنوان شهران و ثانیة فی بـاریس (1935 م) نـام میبرد (نک : ص 130، 309 بب ؛ فُلتن، 358؛ داغر، 2/ 389).
1. الجمهور فی التعاون الزراعی که انتشارات سلفیه (1925 م) آن را منتشر کرد (دلیل ... ، 154؛ دردیری، 388). 2. کلمات نابلیون (قاهره، 1922 م)، حاوی شرححال ناپلئون و گفتههای پندآمیز او ست که از منابع مختلف گردآوری، و به عربی ترجمه شده است (نک : سرکیس، 1/ 949؛ دردیری، 170-173). 3. المجتمع و مشاکله، مقدمة لمبادئ علم الاجتماع، ترجمهای از اثر گروو ساموئل داو، استاد دانشگاه دنور آمریکا؛ این ترجمه در قاهره (1938 م) منتشر شد. 4. اصول الاخلاق، ترجمهای از اثر دِنی است و در قاهره در 1925 م منتشر شد (همو، 124، 182؛ الثبت ... ، 1/ 62). 5. الآراء العلمیة الحدیثة، ترجمهای از اثر چارلز رابرت گیبسن، نویسندۀ محبوب اسکاتلندی، که با هدف آموزش کودکان، مباحث علمی مینگاشت. این ترجمه در قاهره در 1928 م، در 303 صفحه منتشر شد. 6. ایّاک (قاهره، 1912 م)، کتابی است بسیار کمحجم و مشتملبر عبارتهای اخلاقی که با لفظ ایّاک (بپرهیز از ... ) آغاز شده است. رمزی در مقدمۀ کتاب (ص 2) چنین مینویسد: من این اثر را به زبان انگلیسی یافتم و شایسته دیدم که مصریان از آن آگاه شوند؛ ازاینرو، به ترجمۀ آن پرداختم. وی در مقدمۀ چاپ دوم (1913 م)، میافزاید که به خواست نویسندۀ اصلی، نام او را در نسخۀ ترجمه نیاورده است. 7. حَذار (قاهره، 1913 م)، اثر چند نویسندۀ انگلیسی (براون، گرینفلد، فارکوهارسن و دیگران)؛ مانند ایاک، کتابی اخلاقی و کمحجم است که عبارتهای پندآمیز آن با واژۀ حذار (زنهار) آغاز میشود و بیشتر، پدران و مادران مخاطب آناند. 8. علیک (1914 م)، مانند دو اثر پیشین، در زمینۀ اخلاق است (دردیری، 125، 176- 178). 9. الهلال و الصلیب، ترجمهای از نوشتۀ دانشمند ترک و استاد دانشگاه کیمبریج، خلیل خالد افندی (1869-1931 م) که در بخشهای مختلف مجلۀ الهدایة (1910 م) منتشر شده است. مؤلف در این اثر کوشیده در زمانی که اندیشۀ شرقی و سنتهای آن با تمدن غرب درگیر است، به بیان و توضیح مبانی اسلام بپردازد (نک : همو، 178- 179، 341). 10. مبادئ التعاون (1925 م)، کتابی است ویژۀ دانشآموزان مدارس (همو، 131). 11. تحقیق کتاب البیان و الاعراب عمّا بِاَرض مصر من الاعراب (قاهره، 1334 ق/ 1916 م)، اثر مقریزی (د 845 ق)، تاریخنگار مصری. به گزارش دردیری (همانجا)، رمزی در اواخر عمر به تألیفات سینمایی روی آورد و آثاری را تألیف کرد، ازجمله: خفایا الدّنیا، من الجانی؟، المجنونة، دموع اللقاء و موسیقار. نجوی عانوس کتابی مستقل با عنوان مسرح ابراهیم رمزی دراسة تحلیلیة و تحقیق لنصوصه المسرحیة، دربارۀ نمایشنامۀ رمزی نگاشته، و متون نمایشنامههای وی را بررسی و تحلیل کرده است (قاهره، 2019 م).
بدوی، محمد مصطفى، الدراما العربیة المبکرة، ترجمۀ جمال عبدالمقصود، قاهره، 2013 م؛ تیمور، محمد، حیاتنا التمثیلیة، به کوشش زکی طلیمات، قاهره، 1340 ق/ 1922 م؛ الثبت الببلیوجرافی للکتب المترجمة للغة العربیة فی مصر، قاهره، 1422 ق/ 2002 م؛ داغر، یوسف اسعد، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، 1983 م؛ دردیری، ابراهیم، ادب ابراهیم رمزی، قاهره، 1391 ق/ 1971 م؛ دلیل الکتاب المصری، قاهره، 1976 م؛ راعی، علی، المسرح فی الوطن العربی، کویت، 1979 م؛ رمزی، ابراهیم، ایاک، قاهره، 1912 م؛ زرکلی، الاعلام؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1928 م؛ مندور، محمد، المسرح النثری، مؤسسة هنداوی، 2019 م؛ نیز:
Badawi, M. M., «Arabic Drama: Early Developments», The Cambridge History of Arabic Literature: Modern Arabic Literature, Cambridge, 1992; id., Modern Arabic Drama in Egypt, Cambridge, 1987; Encyclopedia of Arabic Literature, eds. J. S. Meisami and P. Starkey, London/ New York, 1998; Fulton, A. S. and M. Lings, Second Supplementary Catalogue of Arabic Printed Books in the British Museum, London, 1959; GAL, S; Landau, J. M., Studies in the Arab Theater and Cinema, London, 2016; Starkey, P., Modern Arabic Literature, Edinburgh, 2006. بابک فرزانه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید