رضیه سلطان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 28 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268266/رضیه-سلطان
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رَضیّه سُۘلْطان (سل 634- ربیـعالاول 638 ق/ 1236- اکتبـر 1240 م)، دختر بزرگ شمسالدین اِلتُتْمِش (سل 607-633 ق/ 1210- 1236 م)، از سلاطین مملوک دهلی. رضیه سلطان چندان به تحصیل پرداخت که قرآن «به آداب میخواند و از بعضی علوم، فیالجمله نصیبی داشت» و شاید به همین سبب، در زمان حکومت التتمش، گاه از مداخله «در مهمات ملک» خودداری نمیکرد و پدر نیز مانع وی نمیشد (هندوشاه، 1/ 242). هم ازاینرو، گفتهاند که چون نسبت به برادرانش، رکنالدین و معزالدین، به «حلیۀ فهم و ذکا آراسته» بود و در «جرئت و شجاعت همت مردانه» داشت (نک : سندیلوی، 35؛ منهاج، 1/ 458)، شمسالدین التتمش پس از فتح گوالیار/ کالیور و بازگشت به دهلی (629 ق/ 1232 م)، او را به ولایتعهدی برگزید (احمد، 1/ 65؛ میرخواند، 7/ 3667) و به وزیر خویش، تاجالملک محمود، دستور داد تا منشور ولایتعهدی وی را تدارک کند (منهاج، همانجا؛ سرهندی، 24؛ رحمانی، 16؛ اوچاوک، 112). اما چون التتمش درگذشت، در باب جانشینی او میان امرا اختلاف افتاد. گروهی به سلطنت رضیه تمایل یافتند و برخی طرفدار سلطنت رکنالدین فیروز شاه شدند. سرانجام، رکنالدین فیروز شاه به یاری مادرش، ترکان خاتون و به دنبال قتل قطبالدین، برادرش (ابنبطوطه، 3/ 122؛ میرخواند، 7/ 3666؛ نیز دربارۀ مرگ التتمش و سلطنت فیـروز شـاه، ذیل حوادث 635 ق، نک : ذهبی، تـاریخ ... ، 14/ 16-17، المختار ... ، 166-167؛ الحوادث ... ، 56-57)، در شعبان 633/ آوریل 1236 بر تخت سلطنت جلوس کرد (هندوشاه، 1/ 240)؛ بااینهمه، چون به لهوولعب پرداخت، مادرش عنان فرمانروایی در دست گرفت. افزونبر این، ملک عزالدین محمد سالاری، والی بدائون، ملک علاءالدین جانی/ خانی، والی لاهور، ملک عزالدین کبیرخانی ایاز، والی ملتان و ملک سیفالدین کوچی، والی هانسی بر سلطان رکنالدین فیروز شاه سر به شورش برداشتند (منهاج، 1/ 455-456). پس سلطان رکنالدین فیروز شاه برای دفع آنان از دهلی بیرون رفت و در کیلوکهری/ گیلوگهری (از مناطق شهر دهلی) اقامت گزید، آنگاه برای سرکوب شورشیان رهسپار پنجاب شد. در دورۀ غیبت رکنالدین فیروز شاه، نزاع میان ترکان خاتون و رضیه چندان بالا گرفت که ترکان خاتون در صدد قتل او برآمد، اما رضیه بر بام قصر دولتخانه، مردم را از قصد او باخبر ساخت. ازاینرو، مردم علیه ترکان خاتون شوریدند و امرای مخالف با رضیه دست بیعت دادند (هندوشاه، 1/ 241-242؛ منهاج، 1/ 456؛ میرخواند، همانجا). سلطان رکنالدین فیروز شاه با دریافت این خبر، رو به سوی دهلی نهاد، اما چون به کیلوکهری رسید، به فرمان رضیه در 18 ربیعالاول 634 ق/ 19 نوامبر 1236 م، دستگیر شد و اندکی بعد، در زندان درگذشت (هندوشاه، 1/ 242؛ منهاج، 1/ 456-457؛ میرخواند، 7/ 3666-3667؛ نیز نک : ابنبطوطه، همانجا). بدینترتیب، رضیه در دهلی، در قصر دولتخانه بر تخت سلطنت نشست (سرهندی، ابنبطوطه، همانجاها؛ لعلی، 325؛ هندوشاه، 1/ 243). رضیه اوضاع نابسامان را سروسامان داد و گفتهاند که روش «کرم و عدالت» در پیش گرفت (نک : هندوشاه، همانجا؛ سندیلوی، 35؛ حبیبی، 24-25). اصلاحات رضيه جنبههای سياسی، اجتماعی و اقتصادی داشت؛ مانند كاهش قدرت نظاميان و ديوانيان، تعديل حقوق آنان و كاهش سيطرۀ آنها از زندگی مردم، برقراری عدالت با توزيع عادلانۀ ثروت، ايجاد امنيت در راهها و دستور ساخت كاروانسراها و مدارس. ازاینرو، ديوانيان، نظاميان و شاهزادگان سخت مخالفت کردند. رضیه مـانند پدرش، نـام المستنصر عباسی (حک ۶۲۳-640 ق/ 1226-1242 م) را بر سکههای خود ضرب کرد. به احتمال بسیار، این اقدام پس از آن صورت گرفت که او فرستادهای به بغداد گسیل داشت (نک : ذهبی، همـانجا) تا همچون پدرش، مشروعیت حکومت خود را از طریق تأیید خلافت عباسی تأمین کند (برای تفصیل، نک : منهاج، 1/ 447)؛ گرچه در باب پاسخ خلافت، اطلاعی در مآخذ موجود نیامده است و در منابع تاریخی هند نیز بهطورکلی دراینباره نکتهای دیده نمیشود. بههرحال، حکومت رضیه با توجه به ملاحظات شرعی، از اشکال برکنار نبود و شاید ازاینرو، قاضی سعد و قاضی عماد را هم بنابر تهمتی به قتل رساند (لعلی، 302-303). رضیه در دوران سلطنت خود با شورشها و سرکشیهایی روبهرو شد؛ ازآنجمله، شورش جمعی از اهالی دهلی به رهبری «نور ترک» بود که گفتهاند اسماعیلیان را ضد علمای مذاهب حنفی و شافعی برمیانگیخت؛ چندانکه شمار چشمگیری از آنها در رجب 634/ مارس 1237 در مسجد جامع دهلی، بسیاری از مسلمانان را در حال نماز به قتل رسـاندند (برای تفصیل، نک : منهاج، همانجا؛ سرهندی، 24؛ اوچاوک، 118). دیگر، شورش وزیرش، نظامالملک محمد جنیدی در 637 ق/ 1239 م بود که با همدستی امرای مخالف، دهلی را در محاصره گرفتند (طباطبایی، 1/ 107- 108)؛ گرچه نخست ملک نصیرالدین تایسی معزی، حاکم اوده، به یاری رضیه سلطان به سوی دهلی شتافت و اندکی بعد، درگذشت (هندوشاه، همانجا؛ منهاج، 1/ 458). پس رضیه سلطان خود از دهلی بیرون آمد، در کنار رود جمنا اردو زد و با امرای مخالف جنگید تا سرانجام، شورشیان روی به گریز نهادند (سرهندی، 25-26؛ نیز نک : هندوشـاه، 1/ 243-244؛ منهاج، 1/ 458- 459). رضیهْ خواجه مهذب غزنوی را که نایب نظامالملک محمد جنیدی بود، به وزارت برگزید و لقب «نظامالملک» بدو داد. همچنین، ملک سیفالدین آیبک را با لقب «قتلغ خان» به فرماندهی سپاه گماشت (منهاج، 1/ 459؛ هندوشاه، همانجا؛ احمد، 1/ 66) و کسانی را نیز بر لاهور، اُچه، لکهنو، قنوج، اوده، ملتان و بدائون منصوب کرد. چون ملک سیفالدین آیبک درگذشت، رضیهْ قطبالدین حسن غوری را به جای او گمارد و به وی مأموریت داد تا در رنتهبور مسلمانانی را که از زمان سلطان التتمش به چنگ هندوان افتاده بودند، رها کند (منهاج، 1/ 459-460؛ هندوشاه، همانجا؛ احمد، 1/ 67). همچنین در آغاز سال 635 ق/ 1238 م، لشکری برای محاصرۀ گوالیار فرستاد؛ اما منهاج سراج (589- 698 ق/ 1193- 1299 م)، مؤلف طبقات ناصری، با مجدالامرا ضیاءالدین جنیدی، قاضیالقضات شهر و چند تن از بزرگان دیگر که تاب ایستادگی نداشتند، از قلعه بیرون آمدند و به اطاعت رضیه گردن نهادند. رضیه سلطان نیز سرپرستی مدرسۀ ناصریۀ دهلی و قضای گوالیار را به قاضی منهاج سراج داد (منهاج، 1/ 460). آنگاه، چون رضیه سلطان منصب امیرالامرایی را به ملک جمالالدین یاقوت حبشی که امیر آخور بود سپرد، امرای ترک (سرهندی، 26؛ احمد، هندوشاه، همانجاها) در دسیسهای کوشیدند او را از سلطنت عزل کنند (عصامی، 134-135). او نیز برای مقابله، جامۀ مردانه بر تن کرد و سوار بر فیل، بر مردم ظاهر شد (سرهندی، همانجا؛ میرخواند، 7/ 3667؛ سندیلوی، 35). در این اثنا، ملک عزالدین کبیر خان ایاز، حاکم لاهور سر به شورش نهاد. پس رضیه سپاه بدان سوی برد و در جنگی او را شکست داد؛ اما چون ملک عزالدین از در پشیمانی درآمد، رضیه او را بر حکومت ملتان گماشت و خود به دهلی باز گشت (شعبان 637). اندکی بعد، در رمضان همان سال، ملک اختیارالدین التونیه، رضیه را در نبردی سخت شکست داد و جمالالدین یاقوت حبشی به قتل رسید (سرهندی، 26- 27؛ میرخواند، 7/ 3668؛ عصامی، 135-136؛ منهاج، 1/ 460-461) و رضیه نیز دستگیر، و در قلعۀ تبرهنده زندانی شد. بدینترتیب، برادر رضیه، معزالدین بهرام شـاه به سلطنت رسید (عصامی، 136؛ هندوشاه، 1/ 244-245؛ احمد، سندیلوی، همانجاها). به نوشتۀ عصامی، یک سال و 6 ماه بعد، ملک اختیارالدین التونیه با رضیه پیمان ازدواج بست (ص 137- 138) و رضیه سلطان در سپاهی، به همراه شوهرش به قصد تصرف دهلی روی بدان سوی نهاد (ربیعالاول 638/ اکتبر 1240) (نک : سرهندی، 29). از آن سوی، سلطان معزالدین بهرام شاه (سل 637- 639 ق/ 1240-1241 م) برای دفع آنان از دهلی بیرون آمد. در نبردهایی که درگرفت، سپاه رضیه و ملک اختیارالدین سرانجام در کیتهل شکست خورد و هر دو به دست هندوان اسیر شدند. گفتهاند که آن دو در حال فرار به قتل رسیدند (نک : منهاج، 1/ 464؛ عصامی، 142؛ هندوشاه، 1/ 245- 246؛ رقیه ابوبکر، 32)؛ اما به نوشتۀ احمد نظامالدین هروی، آن دو را نزد معزالدین بهرام شاه فرستادند و سرانجام، به دستور وی به قتل رسیدند (1/ 68). پیکر رضیه سلطان در دهلی به خاک سپرده شد و بر مزارش گنبدی ساختند. به نوشتۀ ابنبطوطه، در دورۀ اقامت او در هندوستان، مزار رضیه زیارتگاه بوده است (3/ 123). ظاهراً فيروز شاه تغلقی (سل 752-790 ق/ 1351- 1388 م) مقبرۀ او را مرمت كرده است (شمس سراج، 134). رضیه در اسبسواری و شمشیرزنی مهارت داشت (رحمانی، 16) و به نوشتۀ ابنبطوطه، روی خود را نمیپوشاند (3/ 122). او از طبع شعر برخوردار بود و شیرین دهلوی و شیرین غوری تخلص میکرد و اشعار دلنشینی از او نقل شده است (نک : سندیلوی، 34- 36؛ رحمانی، 17؛ نیز نک : مشیرسلیمی، 3/ 154-156؛ انوری، 201- 202؛ برای قصیدۀ تاجالدین ریزه در مدح وی، پیش از جلوس بر تخت سلطنت، نک : رقیـه ابوبکر، 34-36). شمـاری از علمـا، چون نورالدین محمد عوفی و نصیرالدین بلارامی و خواجه ابونصر ناصریِ شاعر در دربار و در مجالس علمی او حضور داشتند (همو، 34). در دورۀ رضیه سلطان چندین مدرسه ساخته شد (برای بنای مقبرۀ سلطان التتمش در مهرولی در دورۀ رضیه سلطان، نک : دیویس، 311).
ابنبطوطه، رحلة، به کوشش عبدالهادی تازی، رباط، 1417 ق/ 1997 م؛ احمد، نظامالدین، طبقات اکبری، کلکته، 1927 م؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 7 133 ش؛ اوچاوک [ض: اوچوک]، بحریه، زنان فرمانروا، ترجمۀ محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۴ ش؛ حبیبی غوری، نثاراحمد، سلطان رضیۀ غوری، کابل، 1390 ش؛ الحوادث الجامعة، منسوب به ابنفوطی، به کوشش بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رئوف، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ دیویس، س. ک.، «رضیه سلطانه»، اردو دائرۀ معارف اسلامیه، لاهور، 1973 م، ج10؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1424 ق؛ همو، المختار من تاریخ ابنجزری، به کوشش خضیر عباس و محمد خلیفه منشداوی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ رحمانی، ماگه، پردهنشینان سخنگوی، کابل، 1331 ش؛ رقیه ابوبکر، «سلطـان رضیـه»، آریانـا، کابل، 1341 ش، شم 241؛ سرهندی، یحیى، تاریخ مبارکشـاهی، به کوشش محمد هدایت حسین، تهران، 1382 ش؛ سندیلوی، دُرگاپرشاد، حدیقۀ عشرت، لکهنو، 1311 ق/ 1893 م؛ شمس سراج، عفیفالدین، تاریخ فیروزشاهی، به کوشش ولایت حسن، تهران، 1385 ش؛ طباطبایی، غلامحسین، سیر المتأخرین، لکهنو، چ سنگی؛ عصامی، عبدالملک، فتوح السلاطین، به کوشش ابوهاشم یوشع مدرس، 1948 م؛ لعلی بدخشی، لعل بیک، ثمرات القدس، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، 1376 ش؛ مشیرسلیمی، علیاکبر، زنان سخنور، تهران، 1337 ش؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، 1385 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1385 ش؛ هندوشاه استرابادی، محمدقاسم، تاریخ فرشته، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1378 ش.
نادره جلالی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید