رضی الدین علی لالا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 28 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268245/رضی-الدین-علی-لالا
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رَضْیُالدّینْ عَلیِ لالا، علی بن سعید لالای غزنوی (د 642 ق/ 1244 م)، از عرفای نامدار طریقۀ کبرویه در سدههای 6 و 7 ق/ 12 و 13 م.دربارۀ سال و محل تولد رضیالدین اطلاعاتی دقیق در دست نیست؛ چنانکه در برخی از منابع آمده است، شاید در 563 یا 566 ق/ 1168 یا 1171 م، در خسرو شیرگیر (خسروشیر امروزی، واقع در دهستان میانجوین، شهرستان جغتای، استان خراسان رضوی)، و در خاندانی به دنیا آمد که دراصل به غزنه تعلق داشتند (نک : دولتشاه، 222 که تاریخ درگذشت او را 642 ق، و عمر وی را 76 یا 79 سال آورده است؛ قس: زرینکوب، 103). پدرش، سعید بن عبدالجلیل، پسرعموی حکیم سنایی غزنوی (د 529 ق/ 1135 م) بود و در مسیر سفر حج در خراسان، صحبت خواجه ابویعقوب یوسف همدانی (د 535 ق) را دریافت، و نزد او مقامی بلند پیدا کرد (جامی، 437، 593؛ علاءالدوله، «تذکرة ... »، 321؛ نوربخش، 26). «لالا» در لغت به معنی درخشان، بنده، غلام و یا کسی است که به سرپرستی و تربیت کودکان خردسال گماشته میشود و ظاهراً، در اصطلاح اهل مرو، به معنای بزرگ، مهتر و نگاهبان بوده است (برهان ... ، لغتنامه ... ، ذیل واژه؛ علاءالدوله، نوربخش، همانجاها). به نوشتۀ علاءالدولۀ سمنانی، خواجه یوسف همدانی لقب لالا را هنگامی به پدر رضیالدین داد که وی را در مرو به سرپرستی مریدان و شاگردان خود برگزید و پس از او، پسرش نیز با همین لقب خوانده شد (همانجا). ظاهراً پدر رضیالدین پس از آن، به جوین آمد و در همانجا ساکن شد.چنانکه در منابع آمده است، رضیالدین در نوجوانی، در رؤیایی دریافت که دستگیری و سلوک او به دست شیخ نجمالدین کبرى محقق میشود؛ ازاینرو، او پس از مشورت با پدرش، در پی یافتن شیخ نجمالدین به راه افتاد و سالها در جستوجوی او به شهرها و ولایتهای مختلف سفر کرد. ظاهراً رضیالدین در جریان این سفرها، در شیراز به حضور روزبهان بقلی رسید، اما روزبهان او را به نجمالدین کبرى حواله داد و تأکید کرد که گشایش کار وی در سلوک به دست مریدی از مریدان نجمالدین خواهد بـود (نک : عبداللطیف، 199-200؛ روزبهـان، 24-25؛ جامی، 347- 348؛ علاءالدوله، چهل ... ، 227؛ ابنکربلایی، 2/ 305-306). گفتهاند که رضیالدین سرانجام، هنگامیکه در ترکستان در خانقاه شیخ احمد یسوی (د 562 ق/ 1167 م) اقامت داشت، دریافت که نجمالدین کبرى در خوارزم به سر میبرد. ازاینرو، بیدرنگ به آنجا رفت و به او دست ارادت داد و نزد وی به سلوک پرداخت. بنابر برخی از منابع، نجمالدین پس از چندی، تربیت معنوی او را به مرید دیگر خود، مجدالدین بغدادی سپرد و رضیالدین به دست وی خرقه پوشید. برخی نیز بر این باورند که او از دست نجمالدین کبرى خرقه گرفت (نک : عبداللطیف، همانجا؛ جامی، 348؛ نوربخش، 53؛ علاءالدوله، «تذکرة»، 314، 315، چهل، 230؛ ابنکربلایی، 2/ 306؛ نثاری، 81-82). رضیالدین در خوارزم با دیگر مریدان نامدار نجمالدین کبرى، چون سعدالدین حمویه (د 650 ق/ 1252 م)، سیفالدین باخرزی (د 659 ق)، جمالالدین گیلی و نجمالدین رازی (د 654 ق) مصاحبت داشت (علیشیر، 319؛ حمدالله، 669). دربارۀ سیر و سلوک رضیالدین روایتهای غلوآمیز دیگری نیز نقل شده است؛ ازجمله آنکه او صحبت مشایخ بسیار را دریافت و از 124 شیخ کامل خرقۀ تبرک گرفت که در هنگام مرگش 113 تا از آنها باقی بود (نک : جامی، همانجا؛ خواندمیر، 2/ 336؛ معصومعلیشاه، 2/ 339؛ نوربخش، همانجا؛ دولتشاه، 222؛ دویس، 315). دیگر آنکه او در سفر به هند، به دیدار بابا رتن هندی، از مشایخ بزرگ آن روزگار رفت و بابا رتن شانۀ پیامبر (ص) را که نزد او امانت بود، به وی داد. بنابر روایت جامی، این شانه سرانجام به دست علاءالدولۀ سمنانی رسید و وی از آن نگاهداری میکرد (جامی، 438- 439؛ بدخشی، 197- 198؛ لعلی، 68- 69؛ ابنکربلایی، 2/ 310-311؛ دولتشاه، همانجا؛ دویس، 315-316؛ نیز نک : ه د، رتن).بههرروی، براساس نامه و نیز اجازهنامهای که از مجدالدین بغدادی در دست است، وی پس از چندی، رضیالدین را به سرپرستی خانقاه خود در روستایی در اطراف نیشابور، یا به اسفراین فرستاد و به وی اجازۀ ارشاد و دستگیری داد («متن ... »، 88؛ علاءالدوله، 172؛ ابنکربلایی، 2/ 308-310؛ زرینکوب، 103-104؛ نیز نک : دویس، همانجا). از سویی، از همین نامه چنین برمیآید که رضیالدین چندی بهسبب بروز اختلاف میان مریدان مجدالدین، ناگزیر شد خانقاه را ترک کند (نک : «متن»، 88- 89). از سوی دیگر، به نظر میرسد که میان پسران، خویشاوندان و مریدان سعدالدین حمویه، و رضیالدین اختلافاتی وجود داشت که ریشۀ آن شاید به کدورتهای پیشین میان سعدالدین و رضیالدین باز میگشت؛ کدورتهایی که خواجه عبیدالله احرار (د 895/ 1490 م) هم در جایی از سخنان خود به آنها اشاره میکند. بنابه روایت وی، نجمالدین کبرى برای پایاندادن به این اختلافها، به هردو مرید خود نامههایی نوشت و در آنها ضمن توصیه به آشتی، رضیالدین علی را به بهرهمندی از احوال عرفانی والا، و سعدالدین را به برتری در علوم و معارف ستود (نک : احوال ... ، 183؛ نیز نک : «متن»، 90-93؛ زرینکوب، 105). بههرروی، فعالیتهای رضیالدین علی لالا در نشر و رواج طریقۀ کبرویه در نیشابور و نواحی اطراف آن، بهویژه جوین و اسفراین نقشی مهم داشت، چنانکه مهمترین مریدان او نیز از همین ناحیه برخاستند و این طریقه را ادامه دادند. در سدههای بعد نیز مشایخ هر دو شاخۀ کبرویه، یعنی ذهبیه و نوربخشیه، وی را یکی از ارکان طریقۀ خود میشمردند. ازاینرو، او را میتوان یکی از تأثیرگذارترین مشایخ سلسلۀ کبرویه دانست (اسیری، 698؛ پرویزی، 187- 188؛ بلاغی، 145-146؛ خاوری، 1/ 166-167).از برجستهترین شاگردان رضیالدین علی لالا میتوان به جمالالدین احمد ذاکر گورپانی (جورپانی یا جورفانی، برآمده از روستای گورپان در اسفراین) (د 669 ق/ 1271 م) اشاره کرد که نزد رضیالدین جایگاهی بلند داشت و پس از او بر مسند ارشاد نشست (علاءالدوله، چهل، 256؛ جامی، 439؛ ابنکربلایی، 2/ 303؛ نیز نک : معصومعلیشاه، 2/ 339). یکی دیگر از مریدان او، صوفیای به نام شیخ عبدالله بود که نورالدین عبدالرحمان اسفراینی (د 717 ق/ 1317 م)، پیر شیخ علاءالدوله، که خود از مریدان احمد گورپانی بود، نزد او رفته، و از او تلقین ذکر یافته بود (اسفراینی، 21-22). رضیالدین علی لالا در 642 ق در اسفراین درگذشت و در روستایی به نام ادکان (از توابع شهرستان اسفراین، در نزدیکی جوین) به خاک سپرده شد (علاءالدوله، 172، «تذکرة»، 317؛ جامی، همانجا؛ نوربخش، 53؛ هدایت، فهرس ... ، 151؛ فصیح، 2/ 313-314؛ نیز نک : اسفزاری، 1/ 287، که از مدفن او در بحرآباد یاد میکند و شاید منظور او حوزۀ بزرگتر جوین باشد). مزار او که امروز نیز همچنان باقی است، در 1381 ش با شمارۀ 948‘5 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، و در سالهای اخیر نیز مرمت شده است ( آثار ... ، 139؛ «آرامگاه ... »، بش ). بهاینترتیب، روایتهـای مربوط به مـزار رضیالدین در غزنه یا گنبد لالای اصفهـان (نک : هدایت، ریاض ... ، 80؛ واله، 1/ 549؛ آقابزرگ، 9(2)/ 374؛ نفیسی، 2/ 746) درست نمینماید، بهویژه آنکه در منابع، گزارشی از سفر او به این شهرها در سالهای آخر عمرش یافت نمیشود. بنابر اشارۀ اسفراینی (ص 125) و علاءالدولۀ سمنانی («تذکرة»، 278)، رضیالدین آثاری داشته است، اما تنها رسالهای کوتاه، در کیفیت سلوک، منسوب به او باقی مانده، که محمد خواجوی در 1392 ش آن را ذیل کتابی در شرح احوال رضیالدین به چاپ رسانده است (نک : خواجوی، 56-67). افزونبراین، چند رباعی نیز به رضیالدین منسوب است که در منابع مختلف نقل شدهاند (نک : جامی، همانجا؛ ابنکربلایی، 2/ 312؛ خواندمیر، 2/ 336؛ رازی، 1/ 317- 318؛ علی حسن خان، 148؛ هدایت، ریاض، واله، همانجاها).
آثار ثبتشدۀ ایران در فهرست آثار ملی، به کوشش ناصر پازوکی طرودی و عبدالکریم شادمهر، تهران، 1385 ش؛ «آرامگاه شیخ رضیالدین علی لالای ادکانی»، خبر خراسـان شمـالی (نک : مل ، بجنورد)؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابنکربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطانالقرایی، تهران، 1349 ش؛ احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار (ملفوظات و ... )، تحریر عبدالاول نیشابوری، به کوشش عارف نوشاهی، تهران، 1380 ش؛ اسفراینی، عبدالرحمان، کاشف الاسرار، به کوشش هرمان لندلت، پاریس، 1986 م؛ اسفزاری، محمد، روضات الجنات، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1338 ش؛ اسیری لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، 1337 ش؛ بدخشی، جعفر، خلاصة المناقب، به کوشش اشرف ظفر، اسلامآباد، 1374 ش/ 1995 م؛ برهان قاطع؛ بلاغی، عبدالحجت، مقالات الحنفاء، تهران، 1327 ش؛ پرویزی، شمسالدین، تذکرة الاولیاء، تبریز، 1332 ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ حمدالله، مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339 ش؛ خاوری، اسدالله، ذهبیه، تهران، 1362 ش؛ خواجوی، محمد، تذکرۀ شیخ رضیالدین علی لالا غزنوی، تهران، 1392 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353 ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1901 م؛ رازی، امیناحمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، علمی؛ روزبهان ثانی، ابراهیم، «تحفة اهل العرفان»، روزبهاننامه، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1347 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، 1362 ش؛ عبداللطیف شمس، «روح الجنان»، روزبهاننامه (نک : هم ، روزبهان ثانی)؛ علاءالدولۀ سمنـانی، احمد، «تذکرة المشایخ»، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1369 ش؛ همو، چهل مجلس، به کوشش همو، تهران، 1366 ش؛ علی حسن خان، صبح گلشن، به کوشش محمد عبدالمجید، بهوپال، 1295 ق؛ علیشیر نوایی، مجالس النفائس، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1363 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ لعلی بدخشی، لعل بیگ، ثمرات القدس، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، 1376 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ «متن نامۀ مجدالدین بغدادی»، به کوشش محمدامین ریاحی، یغما، تهران، 1338 ش، س 12، شم 2؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1331 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344 ش؛ نثاری بخاری، حسن، مذکر احباب، به کوشش محمد فضلالله، حیدرآباد دکن، 1969 م؛ نوربخش، محمد، «سلسلة الاولیاء»، جشننامۀ هانری کربن، به کوشش سید حسین نصر، تهران، 1356 ش؛ واله داغستانی، علیقلی، ریاض الشعراء، به کوشش ابوالقاسم رادفر و گیتا اشیدری، تهران، 1391 ش؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، تهران، وصال؛ همو، فهرس التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران، 1373 ش؛ نیز:
ʿAlā al-dawlah Simnānī, “Hadiyyat al-Mustarshidîn wa waṣīyat al-murshidīn”, ʿAlāʾuddawla Simnānī Opera Minora, ed. W. M. Thackston, Cambridge, 1988; Bojnourd, www.bojnourd.irib.ir; De Weese, D., “Two Narratives on Najm al-Dīn Kubrā and Raḍi al-Dīn ʿAlī Lālā from a Thirteenth Century Source: Notes on a Manuscript in the Raza Library, Rampur”, Reason and Inspiration in Islam: Theology ... Essays in Honour of Hermann Landolt, ed. T. Lawson, London, 2005. میترا آقا محمد حسنی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید