رستاق
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 28 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/267389/رستاق
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رُسْتاق، یا رَستاق، اصطلاحی در تقسیمات اداری دورۀ ساسانیان و نخستین سدههای اسلامی در ایران.این واژه معرب «روستاک» (rōtastāk / rōstāk)، به معنی دِه، روستا، بخش و ناحیه در زبان پهلوی است (نک : مکنزی، 72, 139). روستاک برگرفته از شکل مفروض rauta-stāka- در زبان فارسی باستان، و متشکل از دو بخش rauta-، به معنی باز، گشوده، وسیع، و stāka-، گویا برگرفته از ریشۀ stā به معنی ایستادن در آن زبان است و رویهمرفته «مکان باز» معنی میدهد (حسندوست، 3/ 1489-1490). این واژه در زبان عربی، افزونبر شکل رستاق، بهصورتهای الرُسداق و الرُزداق نیز تعریب شده (جوالیقی، 158؛ ابنمنظور، ذیل رسدق)، و جمع مکسر آن رساتیق است ( آنندراج، 3/ 2078). امروزه، در زبان فارسی این واژه بهصورت روستا، به معنی دهکده کاربرد دارد و در تقسیمات کشوری ایران به ناحیهای متشکل از چند روستا، دهستان گفته میشود که برابر با روستاک در زبان پهلوی، در معنی ناحیۀ کشاورزی و روستایی است.با توجه به آنکه تقسیمبندیهای جغرافیایی ـ اداری ایران و اصطلاحاتی که برای آن در زمان ساسانیان کاربرد داشته است، تا نخستین سدههای اسلامی همچنان دستنخورده بر جا بود، میتوان گفت تقسیمبندیهای جغرافیـایی ـ اداری سرزمینهای ایرانی که در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی عنوان شده، تاحدودی بسیار منطبق با تقسیمبندیهایی بوده که در روزگار ساسانیان رواج داشته است. بهنوشتۀ یاقوت، اصطلاح رستاق به ناحیهای که در آن زمینهای کشاورزی، و متشکل از چندین روستا بوده، گفته میشده است. او افزوده است که این اصطلاح در نزد ایرانیان بهمنزلۀ اصطلاح «سواد» (زمینها و روستاهای پیرامون شهر)، در نزد اهل بغداد بوده، و از استان و کوره کوچکتر به شمار میرفته است. یاقوت رستاق را بزرگتر از تسوج/ طسوج دانسته (1/ 41)، حالآنکه برخی از جغرافینویسان که به تقسیمبندیهای حوزههای اداری و مالیاتی نواحی مختلف ایران در نخستین سدههای اسلامی اشاره کردهاند، بزرگترین واحد اداری را بهترتیب، استان و کوره دانستهاند که هر کوره خود به چند تسوج، و هر تسوج به چند رستاق تقسیم میشده، و هر رستاق متشکل از چندین پارچه آبادی بوده است؛ برای نمونه، به نوشتۀ ابنخردادبه (ص 5-14) و ابنرسته (ص 107)، عراق یا سواد به 12 کوره و 60 تسوج تقسیم میشده است. ابنخردادبه در این تقسیمبندی از رستاقهای هریک از این تسوجهای شصتگانۀ عراق نیز نام برده است (ص 8-14). همچنین وی در رستاقهای اصفهان نوشته است: اصفهان 17 رستاق دارد و در هر رستاقی 365 پارچه دهکدۀ کهن، بهجز دهکدههای نوبنیاد، وجود دارد (ص 20). اهمیت هر کوره به شمار و آبادانی رستاقهای آن بوده است؛ زیرا مالیاتها و درآمدهای حاصل از رستاقها در عمران و آبادانی کورهها اهمیتی بسزا داشته است. به نوشتۀ مقدسی، اهمیت یک کوره به بسیاریِ شهرهای آن نبوده، بلکه وابسته به بزرگی و آبادانی رستاقهای آن بوده است. وی در تأیید نوشتۀ خود، کورههای نیشابور و بخارا را مثال آورده است که با وجود کمشماری شهرهای آنها، بهسبب داشتن رستاقهای بزرگ و آباد، از کورههای زبید و هجر که شهرهای بیشتری داشتهاند، از اهمیت افزونتری برخوردار بودهاند (ص 228). اصطلاح رستاق تا سدۀ 7 ق/13 م در ایران کاربرد داشته است و گویا پس از استیلای مغولان بر ایران و برهمخوردن نظم پیشین، رفتهرفته کاربرد خود را از دست داده، و اصطلاح «بلوک» جایگزین آن شده است (برای نمونه، نک : حافظ ابرو، 2/22 بب ، که در سدۀ 8 ق/14 م از اصطلاح «بلوک» در معنی نواحی کشاورزی و روستایی استفاده کرده است).
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابنخردادبه، عبیداللٰه، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق/ 1889 م؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1309 ق /1891 م؛ ابنمنظور، لسان؛ جوالیقی، موهوب، المعرب، به کوشش احمد محمد شاکر، تهران، 1966 م؛ حافظ ابرو، عبدالله، تاریخ (بخش جغرافیای خراسان)، به کوشش درتئا کراوولسکی، ویسبادن، 1982 م؛ حسندوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، تهران، 1392 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ یاقوت، معجم البلدان، تهران، 1965 م؛ نیز:
MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
علی کرمهمدانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید