زاهدان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 26 آبان 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/267348/زاهدان
سه شنبه 26 فروردین 1404
چاپ نشده
26
زاهِدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان و شهرستانی به همین نام در آن استان، واقع در جنوب شرقی ایران.
نام پیشین زاهدان، دُزداب بوده، و دزداب در بیشهزاری پوشیده از درختان گز قرار داشته است. گویا در این بیشهزار، آبی اندک جریان داشته، که گاهی از گوشه و کنار بوتههای گز بیرون میآمده، و دوباره در دل زمین ناپدید میشده است. در بلوچستان، هر جایی که آب در مسیر خود به زمینی شنی فرو رود و دوباره از جایی دیگر سر برآورد، دزداب خوانده میشود (کاظمیه، 35؛ غراب، 79). برای «دزداب» تعابیری دیگر نیز آوردهاند؛ مثلا، مردم بومی زاهدان بر این باورند که در میان آن بیشهزار، چاه آبی وجود داشته، که پناهگاه دزدان بوده است (نک : کاظمیه، همانجا؛ یغمایی، 72) و یا گفته میشود که دزدها معمولاً برای رفتن به دوردستها، از اینجا آب با خود برمیداشتهاند و بدین جهت، «دزدان آب» نام گرفته، و دزداب کوتاهشدۀ آن است (نک : جهانبانی، 11). در منابع دورۀ قاجار هم، این نام بهصورت دزداب آمده است (برای نمونه، نک : مستوفی، 2/ 51)، تا آنکه در 1309 ش، رضا شاه پس از برقراری امنیت در بلوچستان، به آنجا سفر کرد و پس از آن، دزداب «زاهدان» نامیده شد. نام زاهدان را امانالله جهانبانی، فرمانده وقت نیروهای ارتش در بلوچستان به رضا شاه پیشنهاد کرد (افشار سیستانی، بلوچستان ... ، 224؛ هادیانی، 312؛ برای تفصیل دربارۀ این نام، نک : ه د، زاهدان کهنه).
شهرستان زاهدان با 581‘36 کم2 وسعت، در 1399 ش/2020 م، متشکل از 3 بخش به نامهای مرکزی، کورین و نصرتآباد، و 3 شهر به نامهای زاهدان، سرجنگل و نصرتآباد، و 8 دهستان بوده است. شهرستان زاهدان از شمال به شهرستان زابل و کویر لوت، از شرق به شهرستان میرجاوه و کشور پاکستان، از غرب به استان کرمان و از جنوب به شهرستان خاش محدود است («معرفی، ... »، بش ).زاهدان از خشکترین و کمآبترین شهرستانهای ایران به شمار میرود و بدینسبب رودهای آن نیز تنها به هنگام بارندگیهای شدید دارای آب میشوند و زمان آبدهی آنها از 2 تا 3 ماه بیشتر نیست. آبوهوای شهرستان زاهدان معتدل و مایل به گرم و خشک است (جعفری، 635). این شهرستان در سرشماری سال 1395 ش /2016 م، 589‘672 تن جمعیت داشته است («درگاه ... »، بش ). جمعیت شهرستان زاهدان را ترکیبی از بلوچها، سیستانیها، مهاجران بیرجندی، یزدی، کرمانی و مشهدی دانستهاند (سیدسجادی، 65). شهرستان زاهدان زیستگاه چند طایفه است که مهمترین آنها عبارتاند از: شهبخش (اسماعیلزایی)، نارویی، گرگیج، ریگی (افشار سیستانی، عشایر ... ،45). بهسبب مناسبنبودن خاک و نیز کمبود آب در زاهدان، کشاورزی در آنجا رونق چندانی ندارد، ولی نقرهکاری، کندهکاری، طلاسازی و قالیبافی از هنرهای دستی مردم به شمار میرود (همو، بلوچستان، 266؛ یغمایی، 73).
شهر زاهدان مرکز شهرستان زاهدان و نیز مرکز استان سیستان و بلوچستان است. شهر زاهدان در ارتفاع 373‘1متری از سطح دریا، و در موقعیت جغرافیایی˚60 و ´52 طول شرقی و ˚29 و ´29 عرض شمالی قرار گرفته است (جعفری، همانجا). زاهدان در سرشماری رسمی سال 1395 ش، 730‘ 587 تن جمعیت داشته است («درگاه»، بش ). از دیدگاه ارتباطی، زاهدان بر سر راه اروپا به آسیا واقع شده، و بهعنوان تنها شهری که ایران را به سرزمینهای آسیای جنوب شرقی پیوند میدهد، از اهمیت سیاسی و اقتصادی برخوردار است (بندریان، 5). این شهر از راه بیرجند و قاینات به مشهد، از راه نصرتآباد و بم به کرمان، و نیز از راههایی دیگر به میرجاوه و خاش میپیوندد (مخبر، 43). زاهدان دارای آبوهوای معتدل، خشک و نیمهکوهستانی است و در تابستانها، روزهایی بسیار گرم همراه با بادهای سوزان، و شبهایی با آسمانی صاف و هوایی لطیف دارد (جعفری، مخبر، همانجاها). زاهدان شهر تازهساز و نوآباد، و بدون هرگونه آثار باستانی است. شهر در میان کویری خشک و بیآبوعلف پدید آمده، و بازار آن تنها جایی است که مسافران را به خود جلب میکند. افزونبر مهاجران یزدی، بیرجندی، کرمانی و زابلی، گروهی از پاکستانیها و هندیها نیز در این شهر مقیماند و به بازرگانی میپردازند. سیکهای هندی که شمار آنها را حدود 500 تن دانستهاند، در زاهدان پرستشگاهی ویژه دارند (برهانی، 69-71؛ یغمایی، همانجا). زاهدان در دهۀ 1350 ش/1970 م شهری گسترده و پهن با خیابانهایی درهمتنیده وصف شده است (نک : دولتآبادی، 5). ساختمانهای این شهر در گذشته بهصورت سنتی، و خانههای آن طاقی و گنبدی، همراه با بادگیر و حیاطهای گود و حوضدار بوده؛ ولی امروزه متأثر از معماری غربی، اصالت پیشین خود را از دست داده است (بندریان، همانجا). زاهدان بهسبب داشتن مراکز آموزش عالی گوناگون، امروزه به یکی از شهرهای مهم دانشگاهی کشور بدل شده است (همانجا). مردم این شهر مسلمان، و بیشتر آنها سنیمذهباند، اما اقلیتی قابل توجه از شیعیان نیز در آنجا به سر میبرند (فتحی، 18- 19). مردم زاهدان به زبان فارسی و بلوچی گفتوگو میکنند و با زبان اردو نیز آشنا هستند (افشار سیستانی، نگاهی ... ، 388).
زاهدان پیشینهای بسیار کوتاه دارد. کهنترین منبعی که در آن به دزداب و وضعیت آن اشاره شده، فرمانی به تاریخ شوال 1265/ اوت 1849 است که در دورۀ صدراعظمی امیرکبیر از سوی ناصرالدین شاه قاجار صادر گردیده است. از مضمون این سند، چنین بر میآید که فرمان یادشده در پاسخ به نامۀ سردار محمدرضا خان سرابندی، حاکم سیستان، به دولت مرکزی بوده است. در این نامه، به ناامنی و پراکندهشدن مردم و ویرانی قناتهای برخی از روستاها مانند شاهیدره، حُرماکه و دزداب، براثر تاختوتازها و چپاول دزدان اشاره گردیده است. در فرمان شاه، سردار محمدرضا خان مأموریت یافته است تا به هر وسیلۀ ممکن و پس از برقراری امنیت، مردم را به روستاها بازگرداند و قناتهای تخریبشده را احیا کند (نک : سیاسر، 26- 28). توجه دولت مرکزی به نواحی سرحدی، سبب گسترش روزافزون کانون جمعیتی کوچکی شد که تا آن زمان، در دزداب پا گرفته بود؛ بهطوریکه عبدالحسین میرزا فرمانفرما که در 1311 ق/1893 م، در سفر به بلوچستان از دزداب دیدار داشته، در سفرنامهاش، آنجا را روستایی متشکل از دو مزرعه با جمعیتی حدود 100 خانوار وصف کرده است. به نوشتۀ او، این مزرعهها هریک دارای رشتهای قنات بودهاند که یکی از آنها آب شیرین، و دیگری آب شور داشته، و اندک محصول غلهای نیز در کشتزارهای آنجا به عمل میآمده است. به نوشتۀ او، دزداب در مالکیت نورمحمد و دینار محمدانی بوده است (ص 22).در سالهای پایانی سدۀ 19 م/13 ق، بریتانیاییها در صدد برآمدند تا بخشهایی از نواحی جنوب شرقی ایران را به قلمرو دولت هند ـ بریتانیا بیفزایند؛ به همین سبب، در 1319 ق/1901 م، آنها با برپایی پستی نظامی در میرجاوه، کوشیدند تا مرز ایران را بهصورتی تغییر دهند که میرجاوه و دزداب در محدودۀ آن دولت جای گیرد. اما این اقدام با اعتراض دولت ایران روبهرو شد و به انجام نرسید (رئیسطوسی، 96). دولت ایران برای رویارویی با سیاستهای استعماری و توسعهطلبانۀ بریتانیا، بر آن شد تا موقعیت خود را در نواحی جنوب شرقی کشور، بهویژه در دزداب استحکام بیشتری بخشد؛ ازاینرو، در حدود همان سال، در دورۀ پادشاهی مظفرالدین شاه و صدارت امینالدوله، گمرک دزداب را مستشاران بلژیکی برپا کردند که نقطۀ عطفی در تاریخ این شهر به شمار میرود. از آن پس، بیش از پیش بر اهمیت راهبردی دزداب افزوده شد (سیاسر، 37). چندی بعد، در 1299 ش/1920 م، وزارت داخله ارفعالممالک را بهعنوان نخستین حاکم دزداب منصوب کرد. با این انتصاب، دزداب مرکزیت بیشتری یافت. ارفعالممالک موافقت وزارت داخله را در واگذاری زمین به شهروندان جلب، و مقدمات لازم را برای احداث شهر فراهم کرد. گرچه وی در فروردین 1301/ آوریل 1922، بهسبب پارهای تخلفات برکنار گردید، در زمان حکومت کوتاه خود به یاری مهندسی هندی توانست نقشۀ شهر را فراهم کند. افزونبر آن، ارفعالممالک گامهایی در جهت کاهش نفوذ و اقتدار بریتانیا در منطقۀ سرحد، یعنی خاش و دزداب برداشت و کوشید از مداخلۀ مأموران بریتانیایی در منطقه جلوگیری کند. کامیابی نسبی وی بیشتر مرهون شرایط جهانی آن روزگار بود که انقلاب بلشویکی روسیه، این کشور را از گردونۀ رقابت استعماری با بریتانیا در منطقه خارج کرد و دولت بریتانیا ضرورتی نمیدید که برای ایجاد منطقۀ حائل اطراف هند در جاهایی مانند بلوچستان نیرو داشته باشد (همو، 38- 39).پس از برکناری ارفعالممالک، امیر معصوم خان خُزیمه، ملقب به حسامالدوله به حکومت دزداب گمارده شد؛ اما پس از چندی، بلوچستان ضمیمۀ قلمرو حکومتی محمدابراهیم علم، ملقب به شوکتالملک، امیر قائنات و والی سیستان گردید و وی میرزا محمد خان هادی را به جای امیر معصوم خان به حکومت دزداب گمارد (همو، 48- 49).در سال 1299 ش/ 1920 م، بهرام خان بارکزایی، از سران طایفههای بلوچ، که بر بیشتر مناطق مرکزی و جنوبی بلوچستان چیرگی داشت و از فرمانبرداری حکومت مرکزی، سرباز زده بود، درگذشت و برادرزادهاش دوستمحمد خان جانشین وی گردید. او نیز رفتار عموی خویش را در پیش گرفت و همچنان با دولت مرکزی به مخالفت برخاست؛ تا آنکه در 1307 ش، رضا شاه پهلوی، سپاهی به فرماندهی امانالله جهانبانی به بلوچستان گسیل داشت که به یاری دیگر سران طایفههای بلوچ، دوستمحمد خان را سرکوب، و دستگیر کرد و وی را به تهران فرستاد (همو، 50-51) و بدین ترتیب، شورش در بلوچستان پایان یافت. پس از این رویداد، شهر کوچک دزداب بهعنوان حاکمنشین و مرکز بلوچستان ایران شناخته شد و شهرهایی مانند خاش، ایرانشهر، سراوان و گَه (نیکشهر) تابع آن به شمار آمدند (همو، 73). در سال 1310 ش/1931 م، پس از تصویب قانون جدید تقسیمات کشوری و تقسیم کشور به 10 استان، سیستان از خراسان، و بلوچستان از کرمان جدا شد و استانی جدید به نام سیستان و بلوچستان پدید آمد و زاهدان (دزداب پیشین) به مرکزیت آن برگزیده شد (سیاسر، 105). در سالهای پایانی سلطنت رضا شاه، زاهدان شهری کوچک با حدود 000‘ 3 تن جمعیت وصف شده است که نیمی از باشندگان آن را سیکها و هندوها تشکیل میدادهاند (نک : رزمآرا، 121). در سالهای پایانی دهۀ 1320 ش/ اوایل دهۀ 1940 م، شهر زاهدان در حدود 000‘10 تن جمعیت داشته، و دارای 3 دبیرستان پسرانه، 3 دبیرستان دخترانه و 8 دبستان و 600 باب دکان بوده است (فرهنگ ... ، 8/ 219).
این راهآهن نخستین عامل مهم در بنیانگذاری زاهدان، و اصلیترین انگیزه برای هجوم جمعیت بدانجا بود (هادیانی، 268؛ فراهانی، 25)؛ همچنین، سبب گردید که زاهدان از دیدگاه بازرگانی، از موقعیتی مناسب برخوردار شود (سیاسر، همانجا). راهآهن زاهدان را بریتانیاییها در سالهای پایانی نخستین جنگ جهانی (1336- 1337 ق/ 1918- 1919 م)، در سرزمین هند آن روزگار ساختند و آن را از کویته، مرکز استان بلوچستان پاکستان کنونی، و نوشکی به میرجاوه و دزداب در ایران پیوند دادند و میخواستند آن را تا مشهد ادامه دهند. این راهآهن تا 1310 ش/1931 م برقرار بود و پس از آن، تعطیل شد (مکملی، 2/ 393-394؛ هادیانی، «پ»). بریتانیاییها پیشتر در 1905 م / 1323 ق کویته را به نوشکی متصل کرده بودند و آن را تا دزداب ادامه دادند (تاریخ ... ، 242). هدف انگلیسیها از ساختن این راهآهن، حفظ منافع خود، یعنی تسلط بر افغانستان، رواج بازرگانی با هند و حمل کالای انگلیسی به بازارهای خراسان بود (محمود، 5/ 1237). از دیگر هدفهای مهم آنها، تأمین نیازمندیهای نظامی بود، چنانکه به وسیلۀ این راهآهن تا 11 سال کالای ایرانی و هندی حمل میکردند و با قطاری که هفتهای یک بار به دزداب میرسید، غذای ارتش انگلیس را میبردند و شکر، چای، قماش، گازوئیل و ماشینآلات میآوردند (مکملی، همانجا؛ هادیانی، 293). در جنگ جهانی دوم، انگلیسیها دوباره از راهآهن زاهدان بهرهبرداری کردند و از آن طریق مقدار چشمگیری کالاهای بازرگانی میان انگلیس و هند جابهجا شد. در 1947 م /1326 ش، پس از آنکه شبهقارۀ هند به دو کشور پاکستان و هند تقسیم گردید، از حجم مبادلات بازرگانی بسیار کاسته شد (مکملی، 2/ 395). بازرگانی زاهدان تا هنگامیکه با کشور بزرگ و یکپارچۀ هند همسایه بود، رونق داشت، ولی تجزیۀ سرزمین هند برای زاهدان و بازرگانی آن دشواریها و پیامدهایی زیانبار پدید آورد (سیاسر، 107). با تشکیل کشور پاکستان، راهآهن کویته - زاهدان نیز به مدیریت آن دولت درآمد، تا اینکه در 1337 ش/ 1958 م، بنابر موافقتنامۀ ایران و پاکستان، مدیریت این راهآهن از مرز ایران تا زاهدان به دولت ایران واگذار شد. طول راهآهن زاهدان در خاک ایران، 92 کمـ ، و از میرجاوه تا زاهدان، 84 کمـ است (مکملی، 2/ 393-394، 407- 408). این راهآهن در 1388 ش/ 2009 م به شبکۀ سراسری راهآهن ایران پیوست.
افشار سیستانی، ایرج، بلوچستان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، 1371 ش؛ همو، عشایر و طوایف سیستان و بلوچستان، تهران، 1370 ش؛ همو، نگاهی به سیستان و بلوچستان، تهران، 1363 ش؛ برهانی، مهدی، «زاهدان، غربتی در میان کویر»، زمان، تهران، 1374 ش، دورۀ 2، شم 2؛ بندریان، «سیمای کنونی شهر زاهدان»، همبستگی، تهران، 1382 ش، شم 740 ؛ تاریخ اقتصادی ایران، به کوشش چارلز عیسوی، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1362 ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ جهانبانی، امانالله، عملیات قشون در بلوچستان، تهران، 1366 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (نک : مل )؛ دولتآبادی، محمود، دیدار بلوچ، تهران، 1357 ش؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (مکران)، تهران، 1320 ش؛ رئیسطوسی، رضا، سرزمین سوخته، دیپلماسی بریتانیا در سیستان، تهران، 1385 ش؛ سیاسر، قاسم، تاریخ پیدایش زاهدان، زاهدان، 1382 ش؛ سیدسجادی، منصور، باستانشناسی و تاریخ بلوچستان، تهران، 1374 ش؛ غراب، کمالالدین، بلوچستان یادگار مطرود قرون، تهران، 1364 ش؛ فتحی، محمد، سیر در قلمرو گمرک ایران از سیستان تا خوزستان، بیجا، 1354 ش؛ فراهانی، فتحعلی، فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان، به کوشش خسرو کریمی، زاهدان، 1355 ش؛ فرمانفرما، عبدالحسین، مسافرتنامۀ کرمان و بلوچستان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1383 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان هشتم (کرمان و مکران)، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1332 ش؛ کاظمیه، اسلام، جای پای اسکندر، تهران، 1357 ش؛ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، تهران، 1331 ش؛ مخبر، محمدعلی، «بلوچستان»، یادگار، تهران، 1325 ش، س 3، شم 6 - 7؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371 ش؛ «معرفی شهرستان زاهدان»، زاهدان (مل )؛ مکملی، محمدکاظم، تاریخ جامع راهآهن، تهران، 1379 ش؛ هادیانی، زهره، تعامل فضا، فرهنگ و قدرت در سازمانیابی فضایی شهر زاهدان، پایاننامۀ دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1384-1385 ش؛ یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، تهران، 1355ش؛ نیز:
Amar, www.Amar.org.ir/Default.aspx?tabid=2741 (acc. Aug. 2017); Zahedan, www.zahedan.sbportal.ir/fa/moarefi (acc. 22/8/1400).
محسن احمدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید