رودسر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/267327/رودسر
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رودْسَر، شهرستانی به مرکزیت شهری به همین نام در استان گیلان.شهرستان رودسر با مساحتی حدود 309‘1 کمـ2 و جمعیتی بیش از 147هزار تن در 1395 ش، شرقیترین شهرستان استان گیلان به شمار میرود. این شهرستان از شرق به شهرستان رامسر در استان مازندران، از شمال به دریای مازندران، از غرب به شهرستان لنگرود و از جنوب به کوههای البرز در شهرستان سیاهکل محدود است ( کتاب ... ، 5/ 1229؛ اطلس ... ، 169، 177؛ «درگاه ... »، بش ). بنابر تقسیمات کشوری سال 1316 ش، رودسر یکی از بخشهای شهرستان شهسوار به شمار میرفت. این بخش در 1320 ش از شهرستان شهسوار جدا، و به شهرستان رشت ملحق شد. با تأسیس شهرستان لاهیجان در 1324 ش، بخش رودسر از رشت منتزع، و ضمیمۀ شهرستان تازهتأسیس لاهیجان گردید و تا 1337 ش در همین وضعیت بود؛ در این تاریخ، رودسر از شهرستان لاهیجان جدا شد و خود به شهرستان ارتقا یافت ( کتاب، 5/ 1234؛ فریدی، 6/ 246، 247، 248، 250). براساس قانون تقسیمات کشوری در 1390 ش، این شهرستان دارای 4 بخش به نامهای چابکسر، رحیمآباد، کلاچای و مرکزی، 10 دهستان و 5 شهر به نامهای رودسر، چابکسر، رحیمآباد، کلاچای و واجارگاه است (نک : «درگاه»، بش ).شهرستان رودسر از نظر جغرافیای طبیعی شامل 3 منطقۀ ساحلی، جلگهای و کوهستانی است؛ آبوهوای آن نیز بر اثر این عوارض جغرافیایی از خیلی مرطوب در ساحل دریا و نیمهمرطوب سرد، به نیمهخشک در مرز جنوبی تغییر میکند ( کتاب، 5/ 1229، 1232). ارتفاع این شهرستان در سواحل دریای مازندران به 26 متر، و در نقاط کوهستانی به 980‘2 متر از سطح دریا میرسد (همان، 5/ 1229؛ جعفری، 168). پلرود، مهمترین رودخانۀ شرق گیلان، در این شهرستان جاری است (افشین، 2/ 90-91، 94؛ فرهنگ ... ، 2/ 115). در سرشماری سال 1395 ش، شهر رودسر، مرکز این شهرستان 998‘ 37 تن جمعیت داشته است («درگاه»، بش ). اقتصاد شهرستان رودسر برپایۀ کشاورزی (شالیکاری، محصولات زراعی و باغی)، دامداری و پرورش طیور و ماهیگیری، تولیدات صنعتی و معدن، صنایع دستی و گردشگری استوار است ( کتاب، 5/ 1255، 1263- 1269؛ عباسی، 225-227). در منابع تاریخی سدۀ 9 ق/16 م، اراضی میان دو رودخانۀ بهنسبت پرآب گوارود و شیرارود، رودسر خوانده شده است (نک : مرعشی، تاریخ گیلان ... ، 143-144؛ کوچکی، 95-96). پیش از آن، و در سدههای نخستین اسلامی، این اراضی هوسم و یا هوشم خوانده میشده، که از مهمترین بخشهای رانکوه به شمار میرفته است (نک : ابناسفندیار، 1/ 56؛ ابوالقاسم، 58؛ کتاب، 5/ 1246). در گذشته، برخی از پژوهشگران بدون تأمل و تدقیق، بهاشتباه نام کوتم را هم برای این منطقه برشمردهاند (نک : رابینو، 391؛ ستوده، 2/ 216؛ قس: قزوینی، 422-423)؛ حتى برخی از این حد هم پا فراتر نهاده، و کوتم را همان کهدم تصور کردهاند (نک : عبدلی، 588-591؛ کوچکی، 98)؛ حالآنکه کوتم، شهری در ساحل بیهپیش (شرق گیلان)، و کهدم، ولایتی کوهپایهای در بیهپس (غرب گیلان) بوده است (عبدلی، کوچکی، همانجاها؛ نیز نک : حدود ... ، 149؛ ابوالقاسم، 58، 60؛ لسترینج، 174). به نظر میرسد وجه اشتراک بندرگاهبودن کوتم و هوسم و واقعشدن هردو در شرق گیلان سبب تشدید این خطا شده است (کوچکی، همانجا). قزوینی نخستین فردی بود که به این خطا پیبرد؛ اما او نیز میان کوتم و کهدم تمایزی قائل نگردید (همانجا). مؤلف حدود العالم هم هوسم را جزو 10 ناحیۀ بر کران دریا در دیلمان، و کوتم را از نواحی گیلان بر شمارده است (ص 148، 149)، درحالیکه یاقوت در سدۀ 7 ق/13 م هوسم را از نواحی بلاد الجبل (الجیل، گیلان) پشت طبرستان و دیلمان به شمار آورده است (4/ 996). پس از آنکه قدرت علویان در طبرستان رو به ضعف نهاد، نواحی شرقی گیلان، ازجمله هوسم بهسبب وجود نیروهایی تازهنفس در آن، مورد توجه علویان قرار گرفت. ازاینرو، ناصر اطروش هوسم را مرکز فعالیت خود قرار داد و آنجا را به یکی از مراکز علویان بدل ساخت (نک : مادلونگ، 219؛ نیز: ابناسفندیار، 1/ 259). مؤسس حکومت علویان در هوسم، ابوالفضل جعفر بن محمد، برادرزادۀ اطروش بود که در 320 ق/932 م آنجا را مقر خویش قرار داد و نام الثائر فی الله بر خود نهاد و 3 دهه در آنجا فرمانروایی کرد. او در 350 ق/961 م درگذشت، و در میانده، در 30کیلومتری شرق هوسم به خاک سپرده شد (صابی، 38-40؛ مرعشی، تاریخ طبرستان ... ، 315؛ مادلونگ، همانجا). به نوشتۀ مرعشی، در سدۀ 9 ق/15 م برخی از بناهای ساختهشده به دستور الثائر در هوسم، مانند مدرسه، مسجد و خانقاه برجای بوده، همچنین آرامگاه وی و وقفی که بر آن مقبره کرده بودند نیز دایر بوده است. مرعشی که به روزگار سلطان محمد کارکیا، داروغۀ آن ناحیه بود، خود آن مقبره را مرمت کرد و کاتب و متولی بر آن گمارد (همانجا). پس از او، دو تن از پسرانش، ابوالحسین مهدی القائم بالحق (باللٰه) و ابوالقاسم حسین الثائر فی الله بهترتیب به فرمانروایی رسیدند. دیری نپایید، ابوالقاسم حسین به اسارت لنگر، پسر وشمگیر درآمد که میکوشید گیلان را از دست علویان بیرون آورد و نفوذ خود را در زادبومشان گسترش دهد. افزونبر آن، آلبویۀ ری نیز تلاش میکرد تا از قدرتش در آن نواحی دفاع کند، ازاینرو، هوسم پیوسته صحنۀ جدال میان قدرتمندان آن دوران بود (صابی، 40؛ مادلونگ، 119-120).در سال 353 ق/964 م، پسر دیگر ابوالفضل الثائر، معروف به امیرکا بر هوسم استیلا یافت. سختگیریهای مالی امیرکا سبب شد تا سرانجام، ابوعبدالله محمد ملقب به مهدی لدین اللٰه، از پسران داعی الحسن بن قاسم، نمایندۀ (نقیب) علویان در بغداد که در کلام و فقه تبحر داشت، بر هوسم چیره شود (صابی، 41-42؛ مادلونگ، 220). امیرکا که در قلعهای نزدیک هوسم پناه جسته بود، پیدرپی به مهدی حمله میکرد. در 358 ق/ 969 م، امیرکا مهدی را اسیر کرد، اما طرفداران وی، امیرکا را مجبور کردند تا مهدی را از بند رها سازد. سال بعد، مهدی درگذشت و در هوسم به خاک سپرده شد. امیرکا بار دیگر بر هوسم دست یافت، اما ابومحمد ناصر، خواهرزادۀ مهدی بر هوسم تاخت، امیرکا را به قتل رساند و هوسم را به تصرف خود درآورد. سکهای که در هوسم ضرب گردیده، نشان میدهد که ابومحمد تابع دولت آلبویه بوده است (نک : همانجا؛ مایلز، 375).زیاریان نیز حسین الثائر را از بند رها، و برای نبرد با ابومحمد به وی مساعدت مالی کردند؛ اما او در این رویارویی شکست خورد و کشته شد. پسازآن، ابوالحسن علی، پسر حسین، به خونخواهی پدر برخاست و به شهادت سکههایی که به نام وی موجود است و تاریخ 364 ق/975 م را نشان میدهد، توانست ابومحمد را از هوسم بیرون راند. از قرار معلوم، ابوالحسن علی از سوی زیاریان یاری میشد، زیرا او نیز از آنها فرمانبرداری داشت (نک : مادلونگ، 220-221؛ مایلز، 373).پس از این رویداد، آگاهیهای چندانی از هوسم در دست نیست. گویا شهر هوسم همچنان موضوع رقابت میان ناصریه و ثائریه، از مدعیان رهبری زیدیه باقی ماند. در 432 ق/1401 م، علمای هوسم، حسین ناصری، یکی از نوادگان اطروش را به حکومت برگزیدند و پس از آموزش وی در علوم دینی، با او به امامت بیعت کردند. حسین ناصری 40 سال در هوسم حکومت کرد و گور وی هنوز در آنجا باقی است (مادلونگ، 222).در اوایل سدۀ 9 ق/15 م، زمانیکه سید رضا کیا (حک 798-829 ق/1396-1426 م) حکومت لاهیجان را داشت، به بازسازی و رونق هوسم پرداخت، او برای آوردن آب به روستاهای کنار ساحل، از رودخانۀ پلرود دو نهر جدا کرد، یکی از این نهرها به گوارود میپیوست. او مردم آنجا را از پرداخت مالیات معاف کرد؛ همچنین، در کنار گوارود محلی را انتخاب، و مسجد جامع در آنجا بنا کرد و در مقابل آن، میدانی بزرگ و در طرف راست آن، بازاری با دکانهای بسیار برپا ساخت. در قسمت جنوب میدان، کاخی با اصطبلها و مهمانسراها بنیاد کرد. از همان زمان، این بندر آباد شد و رونق گرفت و به نام رودسر معروف گردید (مرعشی، تاریخ گیلان، 142-144). قسمت شرقی گیلان و همچنین رودسر در دوران حکومت خاندان سادات کیایی، در درگیریهای حکام آن نواحی، دوباره رونق خود را از دست داد (همان، 235 بب ؛ پرتو، 289 بب )، چنانکه در حدود سال 908 ق/1502 م به دست عباس رکابزن تاراج شد و آسیب فراوان دید (لاهیجی، 142؛ پرتو، 352). در دورۀ حکومت صفویان، در لشکرکشی شاه عباس به گرجستان و کوچاندن مردم آن سرزمین به گیلان، گروهی از این گرجیها در بخش خاوری گیلان، بهویژه در رودسر اسکان داده شدند (پرتو، 461). در اواخر حکومت صفوی، در دورۀ دهسالۀ اشغال گیلان به دست روسها، رودسر نیز عرصۀ تاختوتاز و تهاجم روسها گردید (همو، 489). در سدۀ 13 ق/ 19 م، فریزر، جهانگرد اسکاتلندی که از رودسر گذر کرده، به ازدحام آنجا و نیز پوشش و لباسهای زیبای مردم آن اشاره نموده، و نوشته است: «ما در اینجا منظرهای غیرعادی تماشا کردیم. چند تن از زنان بیحجاب را دیدیم با لباسهای قشنگ و پرزرقوبرق و عجیب و غریب، زیبا هم بودند، اما نتوانستم بدانم که چه کسانی هستند» (ص 568). الکساندر خوجکو، سرکنسول روسیه در گیلان نیز در 1255 ق/ 1839 م رودسر را دومین شهر ولایت لاهیجان معرفی، و خانههای آن را 600 باب برشمرده است که بیشتر بازرگانان و قایقرانان در آنها ساکن بودهاند (ص 15)؛ اما مکنزی، 20 سال پس از آن تاریخ، رودسر را جزو ناحیۀ رانکوه، و متعلق به خان لاهیجان آورده، و شمار خانههای آنجا را 120 باب، و جمعیتش را 400 تن دانسته است. به نوشتۀ او، در آنجا 110 دکان وجود داشته، و روزِ بازار، یکشنبهها بوده است و قایقها (کرجیها) تا نزدیک رودسر میآمدند و ماهی شور از انزلی، شکر و پنبه از مازندران، و نفت را از بادکوبه میآوردند. مکنزی همچنین از وجود یک مسجد، 5 امامزاده و 2 حمام در رودسر گزارش داده است (ص 36). نویسندۀ سفرنامۀ استراباد که در 1276 ق/ 1859 م از رودسر دیدار کرده، به پل چوبیای که بر رودخانۀ آن، به نام کیارود بسته بودند، و نیز به گورستان بزرگ آنجا، مشهور به قبرستان ملا امیر اشاره کرده، و آن را مختص به میرزا محمدعلی خان، حاکم لاهیجان دانسته، که هرساله دوهزار تومان [مالیات] دریافت میکرده است. در این اثر، همچنین از بازار بزرگ رودسر یاد شده که ساخت آن به سبک کاروانسرا بوده، و 4 دروازه و 110 دکان سفالپوش داشته، و یکشنبهبازار در آن برپا میشده و جمعیت زیادی در آن دادوستد میکردهاند. وی همچنین به 120 خانوار و نیز دو مسجد و یک حمام در آنجا اشاره کرده، و بیشترین محصول آنجا را برنج دانسته است (ص 157).مشهد سید حسین ناصر، پل تمیجان و گنبد پیر محله از جملۀ آثار تاریخی شهرستان رودسر است (نک : ستوده، 2/ 304 بب ؛ عباسی، 226-227).
ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ ابوالقاسم کاشانی، عبداللٰه، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، 1348 ش؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383 ش؛ افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، 1373 ش؛ پرتو، افشین، تاریخ گیلان، رشت، 1388 ش؛ جعفری، عباس، گیتاشناسی ایران، کوهها و کوهنامۀ ایران، تهران، 1368 ش؛ حدود العالم، بهکوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ خوجکو، الکساندر، سرزمین گیلان، ترجمۀ سیروس سهامی، تهران، 1354 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ رابینو، ی. ل.، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، رشت، 1366 ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351 ش؛ سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و ... ، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355 ش؛ صابی، ابراهیم، «المنتزع من الکتاب التاجی»، اخبار ائمة الزیدیة، به کوشش ویلفرد مادلونگ، بیروت، 1987 م؛ عباسی، هوشنگ، سرزمین گیلان، رشت، 1397 ش؛ عبدلی، علی، «کوتم ـ هوسم ـ رودسر»، چیستا، تهران، 1366 ش، س 5، شم 7؛ فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1382 ش؛ فریدیمجید، فاطمه و دیگران، سرگذشت تقسیمات کشوری ایران، بهکوشش حسن حبیبی، تهران، 1391 ش؛ فریزر، ج. ب.، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1364 ش؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر ج 3 تاریخ جهانگشای جوینی، لیدن، 1355 ق/1937 م؛ کتاب گیلان، بهکوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1387 ش؛ کوچکی، کریم، «نگاهی گذرا به تاریخ و تسمیۀ رودسر»، فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش، شم 21 و 22؛ لاهیجی، علی، تاریخ خانی، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1352 ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش برنهارد دارن، تهران، 1363 ش؛ همو، تاریخ گیلان و دیلمستان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1364 ش؛ مکنزی، چ. ف.، سفرنامۀ شمال، ترجمۀ منصوره اتحادیه، تهران، 1359 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Amar, www.amar.org.ir (acc. Jan. 6, 2021); Le Strange, G., The Lands of The Eastern Caliphate, London, 1966; Madelung, W., «The Minor Dynasties of Northern Iran», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; Miles, G. C., «Numismatics», ibid.
شیوا جعفری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید