رودس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/267325/رودس
سه شنبه 26 فروردین 1404
چاپ شده
25
رودِس، یا رودوس، جزیرهای در قلمرو یونان واقع در جنوبشرقی دریای اژه، و شهری به همین نام که مرکز جزیره است. کرانههای شرقی این جزیره به آبهای دریای مدیترانه، و کرانههای غربی آن به دریای اژه محدود است. جزیرۀ رودس با حدود 400‘1 کمـ2 مساحت، میان °35 و ´50 تا °36 و ´30 عرض شمالی و °27 و ´40 تا °28 و ´20 طول شرقی جای دارد. درازای آن از شمال شرقی به جنوب غربی، حدود 80 کمـ ، و پهنای آن در پهنترین ناحیه، 38 کمـ است. این جزیره در نزدیکترین نقطه، با کرانههای جنوبغربی آناتولی 18 کمـ ، تا جزیرۀ مارماریس ــ که راه عبور ترکیه به جزیره است ــ 45 کمـ ، و تا آتن 400 کمـ فاصله دارد. زمینهای جزیرۀ رودس ازلحاظ ناهمواریها به دو بخش کوهستانی و هموار تقسیم میشود. کوه آتایرو که به نامهای آتایروس و تایروس نیز خوانده میشود، با 215‘1 متر بلندی از سطح دریا، مرتفعترین نقطۀ جزیره به شمار میرود. این جزیره خاک حاصلخیز، و آبوهوای مدیترانهای با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای ملایم و بارانی دارد. در گذشته، بیشتر زمینهای جزیره پوشیده از جنگلهای مدیترانهای بود؛ این جنگلها رفتهرفته تخریب، و بهجای آنها، تاکستانها و باغهای زیتون و دیگر میوهها احداث شده است (نک : IA, IX/753؛ سامی، 3/2272 بب ). جزیره و شهر رودس بهسبب قرارگرفتن بر سر راههای دریایی میان دریای مدیترانه، اژه و سیاه، از دیرباز مورد توجه دولتها، بازرگانان و سیاحان و جغرافینگاران بوده است. استرابن (ح 63 قم- ح 20 م) جغرافینگار یونانی در اثر خود، جغرافیا، آگاهیهای ارزشمندی از وضعیت جزیرۀ رودس و شهر مرکزی آن ــ که در آن زمان رودیان خوانده میشد ــ به دست داده است. او از استحکامات دفاعی جزیره، راههای ارتباطی، و شیوۀ ادارۀ امور آنجا و روابط نزدیک رودسیها با رومیان و دیگر فرمانروایان سرزمینهای پیرامون مدیترانه و همچنین از تندیس هلیوس (نک : دنبالۀ مقاله) در این جزیره سخن گفته است (I/ 93, 323, 407, 483).
مردم ترکیه این جزیره را رودوس و در گویش عامیانه، رادوس، و یونانیها آنجا را رودووس مینامند و در زبان لاتین و ایتالیایی رودی خوانده میشود (IA، همانجا؛ نیز EI2, VIII/ 563). یافتههای باستانشناختی در جزیرۀ رودس، پیشینۀ سکونت انسان در آنجا را به دوران نوسنگی میرساند. آثار بهدستآمده در روستای آرخانگلوس در شرق جزیره نشان میدهد که مینوسیها در میانههای هزارۀ دوم قم بر این جزیره حاکمیت داشتهاند. مینوسیها که فن دریانوردی را از فنیقیها آموخته بودند، از کرانههای آناتولی تا کرانههای اسپانیا را درمینوردیدند و به بازرگانی میپرداختند (سامی، همانجا). پس از مینوسیها، مدتی تلچینها بر جزیره حاکمیت یافتند؛ تاآنکه با آمدن دوریانها به جزیره در سدۀ 11 قم، دوران شکوفایی آنجا آغاز شد. آنها 3 شهر به نامهای لیندوس، ایالیائوس و کامروس را بنا نهادند (همانجا؛ IA, IX/ 754). در سدۀ 7 قم، هخامنشیان بسیاری از جزیرههای دریای اژه، ازجمله رودس را به تصرف درآوردند (پیگولوسکایا، 1/ 37)، تاآنکه در 479 قم، پس از شکست نیروی دریایی خشیارشا در جنگ سالامیس، رودس به تصرف یونانیان درآمد (همو، 1/ 37- 38). به هنگام جنگهای پلوپونزی (431-404 قم) میان آتن و اسپارت ــ که بیشتر سرزمینهای یونانینشین را درگیر جنگ کرده بود ــ مردم رودس با حفظ استقلال خود، از این درگیریها دوری جستند. در این زمان، مردم شهرهای سهگانۀ جزیرۀ رودس با یکدیگر متحد شدند و در گوشۀ شمال شرقی جزیره، شهر رودس را بنا نهادند. طراح این شهر، هیپوداموس، معمار مشهور میلتی بود (IA، همانجا؛ «دائرةالمعارف ... »، XIII/ 155؛ هرودت، I/ 493؛ برای آگاهی بیشتر از جنگهای پلوپونزی، نک : دیاکونف، 2/ 132 بب ). در سال 340 قم، هخامنشیان بار دیگر برای مدتی کوتاه آنجا را بر قلمرو خود افزودند، اما دیری نپایید که در 332 قم، اسکندر مقدونی آنجا را به تصرف خود درآورد (IA، همانجا). پس از درگذشت اسکندر، متصرفات وی میان سردارانش تقسیم شد (پیرنیا، 138- 139؛ دیاکونف، 2/ 184)؛ دراینمیان، رودس به بطلمیوس رسید که مصر را در تصرف داشت. رودس و شهر بندری اسکندریه در مصر همپیمان شدند و تجارت دریای اژه را در اختیار گرفتند. از این زمان، شهر رودس از نظر بازرگانی و فرهنگی آنچنان توسعه یافت که به یکی از مراکز مهم فرهنگی ـ تجاری سرتاسر مدیترانه بدل شد. مدارس فلسفی و ادبی و نیز دانشمندان آن در فلسفه، ادبیات و فن خطابه در سرتاسر حوزۀ مدیترانه صاحبنام بودند (سامی، 3/ 2273). همچنین، سکههای آنجا در سرتاسر مدیترانه از ارزشی بالا برخوردار بود و در مبادلات اقتصادی مورد استفاده قرار میگرفت. در سال 305 قم، دمتریوس پولیورکتس، پسر آنتیوخوس ــ سردار دیگر اسکندر که به ویرانگر شهرت داشت ــ رودس را به محاصره درآورد، اما با مقاومت مردم روبهرو شد و در تصرف آنجا ناکام ماند. مردم شهر به شکرانۀ این پیروزی، تندیسی بزرگ از هلیوس ــ خدای خورشید ــ به بلندای 30 متر در مدخل شهر برپا ساختند، چنانکه کشتیها از وسط دو پای آن عبور میکردند. این تندیس که از عجایب هفتگانۀ جهان باستان به شمار میرفت (IA، سامی، همانجاها؛ هاکس، 435)، در 226 قم، بر اثر زمینلرزه ویران شد و بقایای آن را بر 900 شتر بار کردند (همانجا) و به بازرگانی یهودی فروختند (EI2, VIII/ 569). در سال 164 قم، رودس با دولت روم همپیمان شد و به موجب آن، فرزندان اشراف و سردمداران روم در مدارس آنجا تحصیل میکردند. سرانجام، در 395 م/1005 ق، با تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی، رودس در قلمرو بیزانس (روم شرقی) قرار گرفت که نزدیک به هزار سال ادامه داشت (IA، همانجا). با ظهور دین اسلام، تحولی جدید در تاریخ این جزیره به وقوع پیوست و دوران تازهای آغاز شد. این جزیره بهسبب موقعیت ویژه و نزدیکیاش با مصر، سوریه و آناتولی، مورد توجه مسلمانان بود. معاویة بن ابیسفیان در 53 ق/673 م، ناوگانی را به فرماندهی جُنادة بن ابیاُمیه به آنجا گسیل داشت؛ جُناده آنجا را گشود و مسلمانان 7 سال در آنجا ماندند و به پرورش دام و کشتوزرع پرداختند (بلاذری، 1/ 278- 279؛ طبری، 5/ 288؛ ابوعبید، 2/ 683-684؛ ابناثیر، 3/ 493). پس از درگذشت معاویه، یزید فرمان داد که جناده قلعۀ جزیره را ویران کند و از آنجا بازگردد (همانجاها). در سال 99 ق/ 718 م، در زمان خلافت سلیمان بن عبدالملک، مسلمانها بار دیگر رودس را تصرف کردند. با ناکامی مسلمانان در نخستین اقدام برای فتح قسطنطنیه، مسلمانها این جزیره را تخلیه کردند و بار دیگر آنجا ضمیمۀ بیزانس شد. در 191 ق/807 م، هارونالرشید، خلیفۀ عباسی، قصد تصرف جزیرۀ رودس را داشت؛ ازاینرو، ناوگانی را به آنجا فرستاد، اما این ناوگان در فتح رودس کامیاب نبود (ربیع، 281). جزیرۀ رودس همچون جزیرۀ قبرس، در جریان جنگهای صلیبی (489-671 ق/1096-1272 م) میان مسیحیان و مسلمانان، نقشی مهم داشت (همانجا). در اواخر سدۀ 7 ق/13 م، مملوکهای مصر و سوریه با تصرف کرانههای سوریه و بیرونراندن امیرنشینهای مسیحی از آنجا، اهمیت و اعتبار بسیاری به دست آوردند. با فتح عکا در 690 ق/1291 م از جانب سلطان خلیل بن قلاوون، و پایانیافتن جنگهای صلیبی، دورهای جدید در تاریخ منطقه آغاز شد (همانجا). در سال 700 ق/1301 م، مسعودبیک، حاکم امیرنشین منتشا، واقع در گوشۀ غربی آناتولی (سامی، 6/4441 بب )، بخش بزرگی از جزیرۀ رودس را تصرف کرد (اوزون چارشیلی، «پیلیکها ... »، 71). در سال 710 ق/1310 م، شوالیههای ژان مقدس معروف به شهسواران مهماننواز که مملوکها آنها را از عکا بیرون رانده بودند (همان، 70-71؛ ربیع، 282)، با یاری پاپ و فیلیپ، پادشاه فرانسه، نخست قبرس، و سپس رودس را به تصرف درآوردند و امیر منتشا را از آنجا بیرون راندند (همانجاها؛ یوجل، II/ 11). این فرقه که نام خود را از یوحنای مقدس گرفته بودند، با هدف کمک به بیماران و تهیدستان مسیحی بیتالمقدس تأسیس یافته بود. آنان پس از تصرف رودس، نام خود را به شوالیههای رودس تغییر دادند (دورانت، 16، 50) و نزدیک به 210 سال یعنی تا 928 ق/1522 م، زمان فتح جزیره توسط عثمانیها، بر آنجا فرمان راندند. در زمان آنها، جزیره و شهر رودس از ثروت و شهرتی بسیار برخوردار بود (گیبن، III/ 624). شوالیههای رودس پس از تثبیت حاکمیت خود بر جزیره، در شهر رودس و بخشهای دیگر، مؤسسات مذهبی و بازرگانی تأسیس کردند و استحکامات جدیدی بنا نهادند (EI2، همانجا). این گروه در حملات گوناگونی که هر از گاه از جانب مسیحیان به سرزمینهای مسلماننشین انجام میگرفت، با عنوان پاسداران مسیحیت نقش مهمی ایفا میکردند که شرکت در حملات به ازمیر در 745 ق/1344 م، حمله و غارت اسکندریه در 766 ق/ 1365 م از آن جملهاند (IA, IX/ 754؛ ربیع، 282). در سال 825 ق/1422 م، سلطان بیبَرس، از سلاطین مملوکی مصر، بر تخت نشست. وی در 3 لشکرکشی از 828 تا 830 ق/ 1425 تا 1427 م، قبرس را که یکی از پایگاههای شوالیهها بود، تصرف، و یانوس، پادشاه آنجا را در قاهره زندانی کرد. یانوس پس از تعهد به پرداخت غرامت و مالیات سالانه به مملوکها، آزاد شد و به قبرس بازگشت (همانجا). رودسیها که از احتمال حملۀ دوبارۀ مملوکها در اندیشه بودند، نمایندهای برای عقد پیمان با بیبرس به قاهره فرستادند (همانجا). در دورۀ پادشاهی ملک ظاهر چَقْمَق، مملوکها از 844 تا 848 ق/1440 تا 1444 م، چندین بار رودس را مورد حمله قرار دادند، ولی موفقیت چندانی به دست نیاوردند و سرانجام با شوالیهها قرارداد صلح امضا کردند (همو، 283-286؛ کراچکوفسکی، 550؛ IA, IX/ 755). پس از بهسلطنترسیدن محمد دوم (فاتح) در عثمانی، شوالیهها نمایندهای را برای تبریک جلوس نزد سلطان اعزام داشتند. حتى پس از فتح استانبول در 858 ق/1454 م با فرستادن هدایایی خواستار ایجاد مناسبات و قراردادهای بازرگانی شدند، اما پاپ با تشکیل اتحادی مسیحی در صدد تعرض به سواحل عثمانی برآمد و شوالیهها نیز به این اتحاد پیوستند؛ ازاینروی، سلطان محمد در 859 ق/1455 م ناوگانی مرکب از 200 کشتی به فرماندهی حمزه بیک به رودس گسیل داشت. پاپ نیز به پشتیبانی از رودس برخاست و جزیرۀ لمنی/ لمنوس را تصرف کرد؛ ناوگان عثمانی برخی از استحکامات را تخریب کردند، اما موفقیت چندانی به دست نیاوردند و حمزه بیک از مقام خود برکنار، و اقدامات جنگی علیه رودس متوقف شد (یوجل، II/ 154-155, 189-191؛ هامرپورگشتال، 1/ 667- 669؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ ... »، II/ 133-140). در دورۀ اول جنگهای میان عثمانیان و جمهوری ونیز (867-884 ق/1463- 1479 م) بر سر برخی از جزایر و کرانههای دریای مدیترانه (همان، II/ 111-125)، اوزون حسن آققویونلو برای تضعیف عثمانیان از فرصت سود جست و نمایندگانی به جزیرۀ رودس ــ که حاکم آنجا متحد ونیزیان بود ــ فرستاد و درخواست جنگافزار و همکاری در جنگ با عثمانیان نمود. دولت ونیز این درخواست را پذیرفت، اما جنگافزارها به دست سلطان آققویونلو نرسید (یوجل، II/ 174-175؛ زنو، 211-213؛ کونت، 90-91). پس از درگذشت سلطان محمد دوم (886 ق/1481 م)، رقابت بر سر جانشینی میان پسران او، بایزید و جم سلطان، بالا گرفت. جم سلطان به جزیرۀ رودس گریخت و به شوالیهها پناهنده شد (برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، بایزید؛ دانشمند، I/ 266-269؛ یوجل، II/ 199-200؛ کونت، 97). شوالیههای رودس از وجود جم در جزیره برای فشار بر دولت عثمانی استفاده کردند. حتى پاپ را به اتحاد ضد عثمانی و بیرونراندن عثمانیان از اروپا فراخواندند، اما از بیم حملات بایزید دوم، سلطان عثمانی، جم سلطان را از رودس به فرانسه فرستادند (یوجل، II/ 201؛ سعدالدین، 2/24). با لشکرکشی سلطان سلیم اول، ملقب به یاووز، به مصر در 922 ق/ 1516 م و جنگهای مرج دابق و ردانیه (یوجل، II/ 247-249؛ شاو، 1/ 154-156) و فتح مصر، بر اهمیت جزیرۀ رودس افزوده شد. موقعیت ویژۀ این جزیره و قرارداشتن آن بر سر راه مصر و قلمرو عثمانی از سویی، و مزاحمتهای حاکمان جزیره در مبادلات بازرگانی مسلمانان، پشتیبانی شوالیههای رودس از دزدان دریایی در حمله به سواحل عثمانی، و اقداماتی نظیر آن از سویی دیگر، سلیم را به سرکوب فرمانروایان رودس مصمم ساخت (همو، 1/ 163)؛ اما با درگذشت او در 926 ق/1520 م، این هدف انجام نیافت و تحقق آن بر عهدۀ سلطان سلیمان افتاد که جانشین او شد. سلطان سلیمان قانونی (سل 926-974 ق/1520-1566 م) بهرغم مخالفت اکثریت اعضای دیوان، که بهسبب وجود استحکامات جزیره و یاریرساندن اروپاییان عملیات را موفقیتآمیز نمیدانستند، در 21 رجب 928 ق/16 ژوئن 1522 م با سپاهی مرکب از 700 فروند کشتی و 50-60 هزار سرباز به سوی جزیره حرکت، و به مدت 4 ماه آنجا را محاصره کرد. سرانجام، شوالیۀ بزرگ یکی از شوالیهها را همراه دو تن از اهالی جزیره با پیشنهادهایی برای تسلیمشدن، نزد سلطان سلیمان فرستاد؛ آزادی مذهبی ساکنان جزیره، معافیت از پرداخت مالیات به مدت 5 سال و آزادی داوطلبان به ترک جزیره ازجمله شرایط او بود. سلطان سلیمان تمام شرایط را پذیرفت و سرانجام، فرمانروایان جزیره در اول صفر 929 ق/20 دسامبر 1522 م تسلیم شدند. بهاینترتیب، غیر از رودس، دیگر جزیرهها مانند لیندوس، استانکوی، استحکامات بودروم و جزیرههای کوچک به تصرف دولت عثمانی درآمد (ارخنلو، 1؛ هامرپورگشتال، 2/963-966؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ»، II/ 313-315؛ یوجل، II/ 262-263). حاکمیت دولت عثمانی بر رودس حدود 390 سال (928-1330 ق/1522-1912 م) ادامه داشت (نک : دنبالۀ مقاله). در پی ترک گروهی از مسیحیان جزیرۀ رودس و مهاجرت آنان، دولت عثمانی شمار بسیاری از مسلمانهای دیگر نواحی قلمرو خود را به آنجا کوچاند و امکانات لازم را برای بازسازی رونق رودس در اختیار آنها قرار داد (اورخنلو، 29). همچنین، دولت برای محافظت از قلعۀ رودس نیرویی مرکب از 500 تن از ینیچریها را در آنجا باقی گذاشت. فرمانروایان و دولتمردان عثمانی هریک در عمران و آبادی آنجا کوشیدند و خرابیها را بازسازی کردند. هزینۀ برخی از این بازسازیها از درآمدهای خاص سلطنتی تأمین میشد (همانجا). در دورۀ تسلط عثمانیان، جزیرۀ رودس تبعیدگاه برخی از مشاهیر، ازجمله دولتمردان، شاعران و اندیشمندان خودی و بیگانه بوده است که گروهی از آنان در همانجا بدرود زندگی گفتند و در تکیۀ مُراد رئیس مدفون شدند که از آن جملهاند، چند تن از خانان کریمه، همچون شاهینگرای، سعادتگرای، و شاعر طنزپرداز، حکمت (د 1182 ق/ 1768 م) (IA, IX/ 757). چند تن از شاهزادگان صفوی که پس از فروپاشی این سلسله، به کشور عثمانی رفته بودند نیز ضمن دریافت مقرری از باب عالی، در شهر رودس و جزیرۀ لمنی میزیستند که بهغلط یمن خوانده شده است (کلانتری، 767- 768). چنانکه پیشتر اشاره شد، حاکمیت دولت عثمانی بر جزیرۀ رودس تا 1330 ق/1912 م مصادف با جنگهای بالکان (نک : ه د، بالکان، جنگها؛ شاو، 2/ 495-503؛ آقشین، 40, 50-52) ادامه داشت. در 15 جمادیالاول 1331 ق/23 آوریل 1913 م، جزیرۀ رودس به تصرف نیروهای ایتالیایی درآمد (کارال، IX/ 284؛ ارخنلو، 2-4؛ IA، همانجا) و در مفاد معاهدۀ لوازان میان ترکیه و اروپا در ذیقعدۀ 1341/ ژوئیۀ 1923، حاکمیت ایتالیا بر جزایر به رسمیت شناخته شد. در 1367 ق/ 1948 م، تمام جزایر تحت حاکمیت ایتالیا به دولت یونان واگذار شد (ارخنلو، همانجا).
اولیا چلبی، سیاح سدۀ 11 ق/17 م که بر سر راه خود به مکه، از رودس و جزایر دیگر بازدید کرده است، از 24 محله، شامل 18 محلۀ مسلماننشین، 4 محلۀ مسیحینشین و دو محلۀ یهودینشین، نام میبرد که دارای 200‘4 باب خانه، 36 عبادتگاه شامل جامع و مسجد محل (IX/ 242-243)، 3 مدرسه، 17 مکتب صبیان، 4 تکیه و 4 حمام بودند (IX/ 248-249). از دیگر آثار رودس، میتوان از اینها نام برد: مجسمۀ هلیوس که امروزه اثری از آن نمانده است، آکروپولیس، جزیرههای لیندوس و رودس، معبد آپولو، کاخ حکومتی، شهر کهن رودس، دیوارهای قرون وسطایی، کاخ رئیس شوالیههای رودس، معبد یهودیها و موزۀ باستانشناسی. شهر رودس از طریق جادهها به دیگر نواحی و روستاهای جزیره مرتبط است. فرودگاه شهر رودس بزرگترین فرودگاه یونان است. همچنین، جزیره دارای 5 لنگرگاه و بارانداز شامل 3 لنگرگاه در شهر رودس، و دو لنگرگاه در کرانههای شرقی و غربی جزیره است.
ابناثیر، الکامل؛ ابوعبید بکری، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1403 ق/1983 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش صلاحالدین منجد، قاهره، 1956 م؛ پیرنیا، حسن، تاریخ ایران (از آغاز تا انقراض ساسانیان)، تهران، خیام؛ پیگولوسکایا، ن. و. و دیگران، تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سدۀ هجدهم، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1346 ش؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن (ج 13، عصر ایمان)، ترجمۀ ابوالقاسم طاهری، تهران، 1343 ش؛ دیاکونف، م.، تاریخ جهان باستان، ترجمۀ صادق انصاری و دیگران، تهران، 1353 ش؛ زنو، کاترینو، «سفرنامه»، سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1349 ش؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1316 ق/ 1898 م؛ سعدالدین، محمد، تاج التواریخ، استانبول، 1280 ق؛ شاو، ا. ج. و ا. ک. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370 ش؛ طبری، تاریخ؛ کراچکوفسکی، ا. ی.، تاریخ الادب الجغرافی العربی، ترجمۀ صلاحالدین عثمان هاشم، بیروت، 1408 ق/1987 م؛ کلانتری، یحیى، «شاهزادگان مدعی سلطنت صفوی در قلمرو عثمانی پس از سقوط اصفهان»، مجموعهمقالات همایش صفویه در گسترۀ تاریخ ایرانزمین، به کوشش مقصودعلی صادقی، تبریز، 1383 ش؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، 1377 ش؛ هامر پورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ زکی علیآبادی، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1367 ش؛ نیز:
Akşin, S., «Siyasal tarih», Türkiye tarihi, Istanbul, 2008, vol. IV; Danişmend, İ. H., İzahlı Osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, 1972; EI2; Evliya Çelebi, Seyahatnâme, Istanbul, 1935; Gibbon, E., The Decline and Fall of the Roman Empire, New York, 1962; Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London/ Harvard, 1946; IA; Karal, E. Z., Osmanlı tarihi, Ankara, 1999; Kunt, M., «Siyasat tarihi», Türkiye tarihi, Osmanlı devleti, 1300-1600, Istanbul, 2008, vol. II; Orhonlu, Ç., «On iki ada meselesi», Türk kültürü, Istanbul, 1964, no. XXIII-XXIV; Rabie, H., «Mamlūk Campaigns Against Rhodes (A. D. 1440-1444)», The Islamic World, eds. C. E. Bosworth et al., Princeton/ New Jersey; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1949-1970; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 2008; Uzunçarşılı, İ. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1984; id., Osmanlı tarihi, Ankara, 1983; Yücel, Y., and A. Sevim, Türkiye tarihi, Ankara, 1995.
علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید