رودبار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/267323/رودبار
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
25
رودْبار، شهرستان و شهری در استان گیلان.
رودبار در فرهنگهای فارسی به جایی گفته شده است که رودهای بسیار دارد (نک : آنندراج، 3/ 2138؛ داعیالاسلام، 3/ 195). این نام متشکل از دو بخش «رود» و «بار» است. بخش دوم این نام در زبان فارسی میانه، کرانه و یا کنار رودخانه معنی میدهد و بررویهم به معنی شهرِ واقع در کنار رودخانه است (نک : فرهوشی، 88، 489؛ مکنزی، 17, 72). این نام اشاره به موقعیت جغرافیایی این شهر دارد که کنار رودخانۀ سپیدرود واقع است.
ازآنجاکه مهمترین فراوردۀ کشاورزی شهرستان رودبار، زیتون است، برای تشخیص آن از رودبار الموت، بدان «رودبار زیتون» نیز گفته میشود. همچنین آن را «پیلدهرودبار» و «پیلهرودبار» نیز گفتهاند (نک : کشاورز، 93؛ ملکی، 72؛ اُلئاریوس، 345؛ رابینو، 209؛ ستوده، 1(1)/461). واژۀ پیله در گویش گیلکی، به معنی بزرگ است و پیلهرودبار، در آن گویش، رودبار بزرگ معنی میدهد (نک : مرعشی، 41).
این شهرستان در جنوب استان گیلان جای دارد. بنابر قانون تقسیمات کشوری، این شهرستان در 1395 ش/2016 م، متشکل از 4 بخش به نامهای مرکزی، رحمتآباد و بلوکات، عمارلو و خورگام، 10 دهستان و 7 شهر به نامهای رودبار، توتکابن، جیرنده، لوشان، منجیل، رستمآباد و برهسر، به مرکزیت شهر رودبار بوده است (نک : «تقسیمات ... »، بش ). این شهرستان از شمال به شهرستان رشت، از باختر به شهرستانهای احمدسرگوراب و طارم در استان زنجان، از خاور به شهرستان سیاهکل، و از جنوب به استان قزوین محدود است (نک : اطلس ... ، 177).
رودبار در ناحیهای کوهستانی جا دارد و بلندترین شهرستان استان گیلان به شمار میرود. کوههای این شهرستان، بخشی از رشتهکوههای البرز غربی است که بلندترین آنها، درفککوه (دلفک یا دالفک، در گویش گیلکی به معنی آشیانۀ کرکس، نک : پاینده، 12-13) است که 705‘2 متر بلندی دارد (جغرافیا ... ، 23).
مهمترین رود این شهرستان، سفیدرود است که مهمترین رود استان گیلان نیز به شمار میرود (رابینو، 41). این رود از جنوب به شمال خاوری، از میان شهرستان رودبار میگذرد و با ریزابههای متعدد خود، آن را آبیاری میکند (جعفری، دایرةالمعارف ... ، 621). در شهرستان رودبار دو رودخانۀ دیگر نیز جاری است که هر دو، سیاهرود خوانده میشوند و از ریزابههای سفیدرود به شمار میروند و هریک از آنها بخشهایی از این شهرستان را آبیاری میکند (همو، رودها ... ، 283-284). نواحی شمالی شهرستان رودبار دارای آبوهوای معتدل و نیمهمرطوب، و نواحی جنوبی آن از آبوهوای معتدل و نیمهخشک برخوردار است (همو، دایرةالمعارف، همانجا).
اقتصاد شهرستان رودبار برپایۀ دامداری، کشاورزی و باغداری استوار است. مهمترین فراوردههای کشاورزی و باغی رودبار اینها ست: زیتون، گندم، جو، برنج، سبزیجات و صیفیجات. این شهرستان دارای کارخانههای چرم در روستای گنجه، و سیمان و روغنکشی در لوشان، همچنین معدن زغالسنگ در سنگرود است که برای ذوب آهن اصفهان، زغال فراهم میکند. معدن سنگ آهک صنعتی علیآباد نیز در پنجکیلومتری غرب رودبار واقع شده است (جغرافیا، 24؛ کتاب ... ، 1/ 298).
محصول زیتون که مهمترین فراوردۀ کشاورزی شهرستان رودبار به شمار میرود، سالیانه حدود 000‘ 7 تن تولید دارد. کشت و برداشت زیتون از دیرزمان در این شهرستان معمول بوده، چنانکه مُرگان که در سالهای 1306- 1308 ق/ 1889-1891 م و 1315-1326 ق/1897- 1908 م، در ایران بوده، از گستردگی درختکاری زیتون و روغن مطبوع آن، و صابونی که مردم از آن درست میکردند، نیز درختان انجیر و انار رودبار یاد کرده است (1/ 266). رابینو نیز که در سالهای 1324-1330 ق/1906-1912 م، کنسولیار بریتانیا در رشت بوده، از فراوانی درختان زیتون در درههای رودبار و رحمتآباد سخن گفته، و افزوده است که در رودبار در حدود 000‘200 اصله درخت زیتون وجود دارد (ص 51, 210). کُرزن شمار درختان زیتون رودبار را در سالهای 1306-1307 ق، میان 000‘80 تا 000‘100 اصله تخمین زده، و آن را مایۀ معیشت مردم 43 ده تابع بلوک رودبار دانسته است (II/ 504).
در رودبار صنایع دستی نیز در میان برخی از مردم رواج دارد، چنانکه در برهسر عمارلو، جنگلنشینان از راه تهیۀ نمد، گلیم و شال درآمدهایی دارند ( کتاب، 2/ 374). شهرستان رودبار در 1395 ش/2016 م، دارای 720‘94 تن جمعیت بوده است («درگاه ... »، بش ).
این شهر در 56کیلومتری جنوب غربی رشت (مرکز استان)، در ارتفاع 250متری از سطح دریا، بر سر راه قزوین به رشت، در کرانۀ غربی سفیدرود، و در °49 و ´24 و ´´30 طول شرقی، و °36 و ´48 و ´´30 عرض شمالی جا دارد (جعفری، دایرةالمعارف، 621). این شهر در 1395 ش، دارای 504‘10 تن جمعیت بوده است («درگاه»، بش ).
کاوشهای باستانشناسیای که در بخشهایی از شهرستان رودبار انجام گرفته، گویای پیشینۀ کهنِ تمدن، فرهنگ و هنر بسیار عالی این سرزمین است. یکی از این جاهای باستانی که در آن کاوش صورت گرفته، تپۀ مارلیک یا چراغعلیتپه در درۀ گوهررود، واقع در بخش رحمتآباد شهرستان رودبار است. آثار بهدستآمده در این کاوشها، پیشینۀ سکونت انسان در این منطقه را به سالهای میانی هزارۀ دوم قم میرساند (نک : نگهبان، حفاریها ... ، 1/ 12-13، 314-315، ظروف ... ، 204-205).
گفته شده، مردمان صاحب تمدن مارلیک، پادشاهیِ نیرومندی پدید آورده بودند و حکومتشان، همۀ دامنههای شمالی البرز و نیز همۀ سرزمینهای جنوبی دریای مازندران و نواحی تالش، آذربایجان، گیلان و مازندران را در بر میگرفته است، آنها در اینجا مرکز صنایع فلزی بزرگی پدید آورده بودند که فراوردههای آن از سویی، به نواحی دوردست در کرانههای شرقی مدیترانه، و از سوی دیگر، تا درۀ رود سند صادر میشده است. هنر و صنعت این اقوام را در تمدنهای دورههای پس از خود، و بهویژه در تمدن سلسلههای ماد و هخامنشی به نحو چشمگیر میتوان دید (همان، 205).
اقوام مارلیک که در سدههای 14-10 قم، در این منطقه ساکن شده بودند، در پایان این دوره آنجا را ترک کردند؛ آنها به علت هجومها ــ احتمالاً از سوی آشوریها ــ و فشارهایی که از سوی غرب وارد میشد، سرزمین خود را رها، و بهسوی کاشان نقل مکان کردند. در سیلک کاشان، اشیائی یافت شده که ازهرنظر، قابل مقایسه با اشیاء مربوط به اقوام مارلیک است (همو، حفاریها، 1/ 170-180).
چنین پیدا ست که مردمان صاحب تمدن مارلیک از اقوام هندوایرانی بودهاند و شاید با قوم باستانی «مَردها» یا «اَمردها» که بیشتر آنها در نیمۀ دوم هزارۀ 2 قم به این منطقه وارد شدهاند، بیارتباط نباشند (همان، 1/ 17).
گذشته از آگاهیهایی که در کاوشهای باستانشناسی، از روزگار کهن سرزمین رودبار به دست آمده، آگاهی دیگری از رویدادهای تاریخی آن تا سدۀ 10 ق/16 م در دست نیست. تنها از روزگار صفوی به بعد است که نام رودبار در رویدادهای تاریخی دیده میشود. در زمان سلطنت شاه طهماسب اول (930-984 ق/1524-1576 م)، پس از آنکه سپاهیان شاه صفوی، خان احمد گیلانی، فرمانروای شورشی گیلان را شکست دادند، رودبار از جملۀ سرزمینهایی بود که دوباره به تصرف نیروهای دولتی درآمد (قاضی احمد، 1/ 472).
در سال 1002 ق/1594 م، رودبار صحنۀ درگیری میان علی خان (علی بیگ سلطان فومنی) از سرداران شاه عباس اول و حسین خان، والی کُهدَم (ناحیهای در شمال رودبار) گردید و در این رویداد، رعایای رحمتآباد و رستمآباد رودبار توسط علی خان غارت شدند (نک : فومنی، 257- 258).
الئاریوس که در نیمۀ دوم سدۀ 11 ق/17 م (روزگار صفویان) به ایران سفر کرده، از پیلهرودبار، بهعنوان دهکدهای بسیار زیبا که خانههای آن در تاکستانها و باغها قرار داشته و پر از درختهای لیمو و نارنج بوده، یاد کرده است (ص 345). چنین پیدا ست که رودبار تا سالهای پایانی سدۀ 13 ق/ 19 م همچنان سرسبز و آباد بوده است.
اعتمادالسلطنه (1259-1313 ق/1843-1896 م) هنگامیکه از رودبار و رحمتآباد در دو سوی سفیدرود سخن گفته، رحمتآباد را با جنگلهای سرو کوهی، و رودبار را با درختان زیتون وصف کرده است. او از فیلدهرودبار (پیلدهرودبار) نیز یاد کرده، که دارای درختهای نارنج، بازار، دکانها و کاروانسراهای خوب بوده است (1/ 287- 288).
رابینو ساختهشدن جادۀ قزوین ـ رودبار را احتمالاً در سالهای آغازین سلطنت صفویان دانسته، و افزوده است که نخستین پل را در منجیل، بدون شک آنها بنا نمودهاند. به نوشتۀ او، فتحعلی شاه (سل 1212-1260 ق/1797-1844 م) و ناصرالدین شاه قاجار (1264-1313 ق/ 1848-1895 م) جادۀ قزوین ـ منجیل را بازسازی کردهاند (ص 56).
رودبار در جریان جنبش مشروطیت ایران، نخستین سنگرِ یپرم خان ارمنی (د 1330 ق/1912 م)، از سران این جنبش در برابر نیروهای دولتی بوده است ( کتاب، 2/ 145). یپرم خان در رودبار، سنگرهای مبارزان مشروطهخواه را معین نمود، و از آنجا به منجیل رفت (کسروی، 91).
برخی از آثار باستانی رودبار عبارتاند از: تپههای باستانی مارلیک، دشتی، جوبن، و حلیمهجان. از مراکز دیدنی آن نیز سد منجیل و توربینهای بادی تولید برق را میتوان نام برد (سیما ... ، 55-56).
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران، 1393 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1363 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، «درفک، دلفک ... یا ... دالفک؟»، گیلهوا، رشت، س 1، شم 6-7؛ «تقسیمات کشوری»، آمار 1 (مل )؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ همو، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1371 ش؛ جغرافیای استان گیلان، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1364 ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1363 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار 2 (مل )؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1349 ش؛ سیمای میراث فرهنگی گیلان، تهران، 1380 ش؛ فرهوشی، بهرام، فرهنگ زبان پهلوی، تهران، 1358 ش؛ فومنی، عبدالفتاح، تاریخ گیلان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1349 ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش؛ کسروی، احمد، چند تاریخچه، تهران، 1329 ش؛ کشاورز، کریم، گیلان، تهران، 1347 ش؛ مرعشی، احمد، فرهنگ لغات و اصطلاحات و ضربالمثلهای گیلکی، تهران، 1355 ش؛ مرگان، ژاک دُ، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ کاظم ودیعی، تبریز، 1338 ش؛ ملکی، حسین، جنگلها و گسترش کویرهای ایران، تهران، 1367 ش؛ نگهبان، عزتالله، حفاریهای مارلیک، تهران، 1378 ش؛ همو، ظروف فلزی مارلیک، تهران، 1368 ش؛ نیز:
Amar 1, www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=666 (acc. Sep. 2017); Amar 2, www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=2741 (acc. Aug. 2017); Curzon, G. N., Persia and the Persian Question, London, 1966; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1911; Rabino, H.- L., Les Provinces Caspiennes de la Perse: Le Guîlân, Paris, 1971.
محسن احمدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید