صفحه اصلی / مقالات / ابن عبدالرفیع /

فهرست مطالب

ابن عبدالرفیع

ابن عبدالرفیع

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 16 بهمن 1400 تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌عَبْدُالرَّفیع، ابواسحاق ابراهیم بن حسن بن علی بن عبدالرفیع ربعی (د ۷۳۳ ق/ ۱۳۳۳ م)، فقیه، قاضی و خطیب جامع تونس در دوران حکومت حفصیان. نویسندگانِ شرح احوال ابن‌عبدالرفیع زمان تولد وی را به‌اختلاف سالهای میان ۶۳۵ تا ۶۳۹ ق یاد کرده‌اند (وادی آشی، ۴۱؛ زرکشی، ۷۰؛ صفدی، ۵/ ۳۴۳؛ ابن‌تغری‌بردی، ۱/ ۶۰؛ مخلوف، ۱/ ۲۰۷)، ولی شاید ۶۳۹ ق که شاگرد وی، وادی آشی یاد کرده است، مقبول‌تر باشد.

ابن‌عبدالرفیع نزد مشایخ مغرب به کسب علم پرداخت و از کسانی همچون قاضی محمد بن عبدالجبار رعینی، ابوعمرو عثمان ابن سفیان بن شُقْر، ابومحمد عبدالله بن محمد بن حجام، ابن‌حوط‌الله، ابن‌غماز و ابوالقاسم بن محمد ربعی دانش اندوخت (وادی آشی، همانجا؛ ابن‌حجر، ۱/ ۲۳) و به چنان پایه‌ای در دانش دست یافت که برخی او را با صفاتی چون علامۀ زمان و یگانۀ دوران ستایش کرده‌اند (ابن‌فرحون، الدیباج ... ، ۱/ ۲۷۰؛ مخلوف، همانجا). وی شاگردانی تربیت کرد که از آن جمله‌اند: محمد بن جابر وادی آشی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن مرزوق (جدّ) و محمد بن عبدالرزاق جزولی (وادی آشی، ۴۱، ۲۳۵؛ ابن‌خلدون، التعریف، ۶۵؛ باباتنبکتی، ۲۴۹؛ مقری، ۷/ ۳۸۸).

ابن‌عبدالرفیع دوران حکومت ۵ فرمانروا را دریافته بود. در زمان حکومت محمد دوم المستنصر باللٰه حفصی، پس از وفات قاضی‌الجماعۀ (قاضی‌القضات) تونس، ابویحیى صفاقسی در ۶۹۹ ق/ ۱۳۰۰ م، جانشین وی گردید، اما او در این سمت بیش از ۲۳ ماه نپایید و سپس معزول گردید (زرکشی، ۵۴-۵۵).

مغرب اسلامی در حوالی سدۀ ۸ ق/ ۱۴ م از درون و برون دچار آشفتگی و جنگ بود. از سویی، حکومتهای مسلمان درگیر کشمکشهای داخلی بودند و از سوی دیگر، صلیبیان به دولتهای اسلامی ضربـه وارد می‌کردند (مثـلاً نک‍ : ابن‌قنفذ، ۱۵۵؛ زرکشی، ۵۶). با حکومت‌یافتن خالد الناصر در ۷۰۹ ق جنگهای داخلی فزونی یافت (نک‍ : همو، ۵۸-۶۰) و در یکی از این کشمکشها، هنگامی‌که ناصر در مقابل دشمن احساس ضعف کرد و تصمیم گرفت تا به قبول شکست تن دردهد، به گفتۀ ابن‌خلدون ( العبر، ۶(۴)/ ۷۴۲) ابن‌عبدالرفیع او را از این تصمیم منصرف کرد. شگفت آنکه درست خلافِ این گزارش را زرکشی (ص ۶۱) به دست می‌دهد، بدین معنی که ابن‌عبدالرفیع نیز تصمیم ناصر را تأیید کرده است. اگرچه گفتۀ این دو کاملاً مغایر یکدیگر است و نمی‌توان از آنها راه به جایی برد، ولی این نکته را می‌توان دریافت که ابن‌عبدالرفیع پس از عزل در دوران حکومت مستنصر، دوباره به قضای جماعت (قاضی‌القضاتی) تونس برگزیده شده بوده، و همچون شخصیتی سیاسی، سلطان با وی به مشاوره می‌پرداخته است.

پس از مرگ ابوالبقـاء، که ابویحیى زکریـا لحیـانی (حک‍ ۷۱۱-۷۱۷ ق) به قدرت رسید، قضای تونس هنوز بر عهدۀ ابن‌عبدالرفیع بود. ابویحیى اهل علم و متمسک به شرع بود، تاآنجاکه وقتی فرزندش، ابوضربه محمد، متهم به قتل شد، وی را در اختیار قاضی ابن‌عبدالرفیع قرار داد تا به‌حق بر او حکم راند. پس از اثبات اتهام، ابن‌عبدالرفیع حکم به زندانی‌شدن ابوضربه داد و بدین ترتیب ابوضربه کینۀ او را در دل گرفت. ابن‌عبدالرفیع بنابر مذاهب مالکی با وجود گذشت اولیای دم، او را به یک سال زندان و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کرد و حکم اجرا شد (زرکشی، ۶۲؛ مخلوف، ۲/ ۱۴۷)؛ ولی در ۷۱۷ ق در سفری که ابویحیى زکریا به قابس داشت، هواداران ابوضربه وی را از زندان رهانیدند و با وی بیعت کردند (حک‍ ۷۱۷- ۷۱۸ ق). ابوضربـه پـس از اخـذ بیعـت عـام، در صـدد انتقام‌جویی از قاضی ابن‌عبدالرفیع برآمد و او را دستگیر کرد و به زندان افکند (زرکشی، ۶۲، ۶۳-۶۴). به‌هرروی، بار دیگر نام وی به‌عنوان قاضی‌الجماعۀ تونس در ۷۲۹ ق در گزارش زرکشی (ص ۶۷) به چشم می‌خورد و از این گفته که پس از مرگ وی نایب او، ابوعلی عمر بن قداح هواری، به قضای جماعت رسید، معلوم می‌گردد که ابن‌عبدالرفیع در اواخر عمر نیز بر مسند قضا بوده است (نک‍ : همو، ۷۰).

ابن‌عبدالرفیع عنوان خطیب و مفتی جامع زیتونۀ تونس را نیز داشته است (نک‍ : وزیر سراج، ۱/ ۵۷۷؛ زرکشی، همانجا). او که مفتی تونس بود، با یکی از فتاوای خود در مورد ثبوت شرافت از سوی مادر، بلوایی در تونس، بجایه و تلمسان بر پا کرد؛ برپایۀ آیاتی از قرآن کریم و نیز تمسک به گفته‌ای از ابن‌قاسم عتقی، معتقد بود فرزند دختر از ذُریّه محسوب نمی‌گردد. این فتوا اعتراض ابوعلی حسین بن عبدالرحمان فقیه را برانگیخت و سپس مجادلات بین فقها و احتجاجات ایشان به شهرهای مختلف و فقیهان گوناگون کشیده شد (نک‍ : ونشریسی، ۱۲/ ۲۲۱-۲۳۱؛ در مورد برخی آراء فقهی وی، نک‍ : همو، ۵/ ۲۸۲، ۶/ ۵۰۵، جم‍‌ ).

 

آثـار

معین الحکام علی القضایا و الاحکام، مهم‌ترین اثر ابن‌عبدالرفیع است که محمد بن قاسم بن عیاد آن را در بیروت (۱۹۸۹ م) منتشر کرده است. مؤلف این اثر را به فصول مختلف فقهی، ازجمله نکاح و بیوع، منقسم گردانیده که هر فصل ابوابی را در بر می‌گیرد. وی به‌عنوان فقیهی مالکی از بزرگان این مذهب و روایات و سخنان و کتب ایشان بهره برده است. او که در غالب موارد مأخذ منقولات خود را ذکر کرده است، در بیان اختلاف‌نظرها الفاظ عامی چون «قال بعض الموثقین» می‌آورد و گوینده را معرفی نمی‌کنـد (مثلاً نک‍ : ۱/ ۲۰۱، ۲۰۴، ۲۰۹، جم‍‌ ). این اثر بسیـار مـورد توجه نویسندگان پس از وی قرار گرفته است و در آثار ایشان نقلیاتی از آن را می‌توان یافت (مثلاً نک‍ : ابن‌فرحون، تبصرة ... ، ۱/ ۱۳۲؛ ونشریسی، ۵/ ۲۸۲، ۶/ ۵۰۵، ۵۰۶، جم‍ ؛ نیز برای موارد دیگر، نک‍ : محمد بـن قـاسم، ۱/ ۱۱۳-۱۱۴، ۱۱۵). اثـر دیگـر وی اختصار مسائل ابن رشد است که نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ قرویین فاس وجود دارد (نک‍ : GAL, S, I/ 971).

 

آثار یافت‌نشده

۱. کتاب اربعین حدیثاً مخرجة عن اربعین صحابیاً، که ذهبی از آن سود برده بوده است (نک‍ : صفدی، ۵/ ۳۴۳). ۲. تجرید المسائل الاجنبیات، که ونشریسی از آن یاد کرده است (محمد بن قاسم، ۱/ ۱۰۴). ۳. الرد على ابن حزم، در رد اعتراضیۀ ابن‌حزم بر مالک در مورد احادیثی که در الموطأ آورده، و خود به آنها عمل نکرده است (ابن‌فرحون، الدیباج، ۱/ ۲۷۰). ۴. السهل البدیع، که اختصار کتاب التفریع ابن‌جلاب است (صفدی، همانجا). ۵. الفهرست، که وادی آشی (ص ۳۲۱) آن را روایت کرده است. ۶. منع شهادة المسلمین علی الذمیین: این اثر ردی است بر نظر ابوعلی بن عبدالسید هاشمی، قاضی معاصر ابن‌عبدالرفیع، و کتاب او با عنوان ادراک الصواب که در مسئلۀ جواز شهادت مسلمین بر اهل‌ذمه است (زرکشی، ۶۹؛ محمد بن قاسم، همانجا).

 

مآخذ

ابن‌تغری‌بردی، المنهل الصافی، به کوشش محمد محمد امین و سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۸۴ م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکـن، ۱۳۹۲ ق/ ۱۹۷۲ م؛ ابن‌خلدون، التعریف، به کوشش محمد بن تاویت طنجـی، قاهره، ۱۳۷۰ ق/ ۱۹۵۱ م؛ همو، العبر؛ ابن‌عبدالرفیع، ابراهیم، معین الحکام، به کوشش محمد بن قاسم بن عیاد، بیروت، ۱۹۸۹ م؛ ابن‌فرحون، ابراهیم، تبصرة الحکام، قاهره، ۱۳۰۱ ق؛ همو، الدیباج المذهب، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ ق/ ۱۹۷۴ م؛ ابن‌قنفذ، احمد، الفارسیة، به کوشش محمد شاذلی نیفر و عبدالمجید ترکی، تونس، ۱۹۶۸ م؛ باباتنبکتی، احمد، «نیل الابتهاج»، در حاشیۀ الدیباج المذهب ابن‌فرحون، قاهره، ۱۳۵۱ ق؛ زرکشی، محمد، تاریخ الدولتین، به کوشش محمد ماضور، تونس، ۱۹۶۶ م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۱۴۰۱ ق/ ۱۹۸۱ م؛ محمد بن قاسم بن عیاد، مقدمه بر معین الحکام (نک‍ : هم‍ ، ابن‌عبدالرفیع)؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، قاهره، ۱۳۵۶ ق؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش یوسف محمد بقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م؛ وادی آشی، محمد، برنامج، به کوشش محمد محفوظ، بیروت، ۱۹۸۲ م؛ وزیر سراج، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، بیروت، ۱۹۸۴ م؛ ونشریسی، احمد، المعیـار المعـرب، بیـروت، ۱۴۰۱ ق/ ۱۹۸۱ م؛ نیـز:

GAL, S.

فرامرز حاج‌منوچهری