ابن طلاع
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 16 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266446/ابن-طلاع
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ نشده
ذیل
اِبْنِطَلّاع، محمد بن فرج، مولى محمد بن یحیى بکری (ذیقعدۀ 404- رجب 497 / مۀ 1014-آوریل 1104)، فقیه مالکی اندلس. نام وی در منابع به این صورتها نیز آمده است: طلّاعی، مولیالطلاع، ابنطلاء و مولیالطلاء (ضبی، 112؛ وادی آشی، 187، 197؛ ذهبی، سیر ... ، 19/ 199؛ ارنؤوط، 199).
ابنطلاع در قرطبه متولد شد و همانجا نزد بزرگانی چون ابوعلی حدّاد، مَکّی بن ابیطالب، ابوعمر ابنقطان، قاضی یونس بن عبدالله، معاویة بن محمد عقیلی، ابوعبدالله ابنعابد و ابوعمرو مرشانی قرآن، حدیث و فقه آموخت (قاضی عیاض، 41، 44؛ ابنخیر، 241-242؛ ابنبشکوال، 2/ 534؛ ذهبی، همانجا) و بهزودی بهعنوان فقیهی عالم به مذهب مالک و اصحاب وی و همچنین آگاه به اخبار و فتاوای بزرگان دیار خویش شناخته شد (نک : ابنبشکوال، همانجا). جایگاه ابنطلاع چنان است که گنثالث پالنثیا (ص 14) دوام مذهب مالکی در اندلسِ سدۀ 5 ق/ 11 م را مرهون وجود افرادی چون او میداند. او که «مُسنِد» زمان خویش بود، کتابهایی چون موطأ مالک، مدونۀ سحنون و الرسالۀ ابنابیزید را روایت میکرد. گفته شده است که روایت وی از موطأ مالک به روایت یحیی بـن یحیى لیثی از سندی عـالی برخوردار بـوده اسـت (نک : ابنسعید، 1/ 165؛ مقریزی، 6/ 515؛ قاضی عیاض، 29، 41).
ابنطلاع شاگردان بسیاری تربیت کرد و بهسبب یافتن عمری طولانی، کوچک و بزرگ، پدران و فرزندان از محضر او بهرهمند شدند (ابنبشکوال، همانجا). از میان شاگردان او کسانی چون ابنرشدِ جدّ، قاضی عیاض، ابوعبدالله محمد بن احمد بن حاج، ابومروان عبدالرحمان ابنقُزمان، ابوعواد، ابوالحسن یونس بن محمد ابنمغیث، ابوالولید محمد بن یونس مغیث و ابوالقاسم احمد بن محمد بن بقی را میتوان نام برد که شخص اخیر کتابهای بسیاری از وی را روایت کرده است (قاضی عیاض، 47، 217؛ ابنبشکوال، 1/ 236، 2/ 560، 649؛ وادی آشی، 187؛ مقری، ازهار ... ، 3/ 61؛ مخلوف، 123). بااینکه قاضی عیاض بارها بهطور مستقیم از ابنطلاع روایت کرده (نک : ص 29، 41، 44، جم )، در مشیخۀ خود، به شرححال وی نپرداخته است.
ابنطلاع که در دوران زندگی خود، حکومت دو سلسلۀ بنیجهور و بنیعباد را شاهد بوده است، با دارابودن منصب تولیت جامع قرطبه، نهتنها از حضور در مجلس امرا و بزرگان ابایی نداشت، در بسیاری موارد طرف مشورت و مرجع استفتای آنان نیز بود (ابنفرحون، 275؛ ابنسعید، همانجا؛ ابنبشکوال، 2/ 534).
در نیمۀ اخیر از زندگی ابنطلاع، اوضاع سیاسی قرطبه دستخوش تغییراتی شد. معتمد بن عباد از سلسلۀ بنیعباد اشبیلیه در 463 ق/ 1071 م، بر سلسلۀ بنیجهور در قرطبه غالب آمد و آنجا را تحت تسلط خود درآورد. از سویی دیگر، معتمد برپایۀ پیمانی قدیم میبایست بابت بخشی از سرزمینهایی که در اختیار بنیعباد بود، به آلفونسو پادشاه قشتاله جزیه میپرداخت (عنان، 282-285). آلفونسو در پی بهدستآوردن فرصتی مناسب بود تا پیمان خود با معتمد را بشکند و به مناطق تحت پوشش وی لشکر کشد. این بهانه با کشتهشدن فرستادۀ یهودی آلفونسو توسط معتمد به دست وی افتاد. گفتنی است معتمد دربارۀ این قتـل از فقها نظر خواست و ابنطلاع بـرای حمایت وی در برابر مسیحیان، برخلاف میل باطنی خود، او را بهعلت قتل فرستادۀ یهودی نکوهش نکرد (مقری، نفح ... ، 4/ 358). تفصیل مطلب آن است که در 475 ق/ 1082 م آلفونسو گروهی را که در رأس آنان مردی یهودی به نام ابنشالب بود، نزد معتمد فرستاد تا باج و خراج بستانند، ولی بهجهت درشتگویی و تهدیدهای ابنشالب، معتمد خشمگین شد و او را کشت و دیگر فرستادگان را زندانی کرد ( الحلل ... ، 41-42). مرگ این فرستادگان و تسلط آلفونسو بر طلیطله در 478 ق و اموری چند باعث شد تا پادشاه قشتاله قصد حمله به اشبیلیه کند. معتمد پس از مشورت با کسان خود برای حفاظت اشبیلیه از یوسف بن تاشفین، امیر مرابطون مغرب، درخواست کرد تا به کمک او آید و در برابر قشتالیان نصرانی از مملکت اسلامی اندلس نگهداری کند. برخی، ازجمله فرزندش رشید و ابنطلاع، با این کمکطلبی معتمد مخالف بودند. گویا دراینباره با ابنطلاع مشورتی هم شده بود، و بنابر گزارشی که از ابنفرحون (همانجا) بر جای مانده، ظاهراً وی به حضور مرابطون در اندلس با خوشبینی نمینگریسته، و حتى پس از آمدن یوسف بن تاشفین به اندلس در 478 ق، از فتوادادن امتناع کرده، و تا آخر عمر هیچ فتوایی نـداده اسـت (مقری، همـان، 4/ 357-360؛ الحلل، 38 بب ). گفتهانـد معتمد از کردههای خود پشیمان شد و با تضرع نزد ابنطلاع رفت و از وی طلب دعا کرد، اما ابنطلاع با جملهای وی را نکوهش نمود (ذهبی، سیر، 19/ 200-201).
ابنطلاع دارای آثاری چند بوده که مهمترین آنها اقضیة رسول الله (ص) است. مؤلف در پایان اثر خود آورده که با دیدن کتاب اقضیۀ ابنابیشیبه، دریافته است که وی بهرغم نیتش در جمعآوری تمامی اقضیۀ حضرت رسول (ص)، نتوانسته است بیش از 100 مورد را در اثر خود بیاورد؛ به همین سبب، ابنطلاع کتابهایی چند به دست آورده، و کار وی را ادامه داده، و به انتها رسانیده است (نک : ص 161). مؤلف در همان بخش پایانی کتاب، برخی از مآخذ خود را معرفی کرده است (ص 162-165). وی در اثنای کتاب نیز در بیان هر قضیه، به مأخذ خود اشاره کرده، و در انتهای کتاب، سلسلۀ سند روایی خود، و در برخی موارد، مهمترین آنها را نقل کرده است. البته ابنطلاع از برخی کتابها نیز سود برده که نه سلسلۀ سند روایت آنها را گفته، و نه ذکری از آنها در انتهای اثر خود آورده است، بلکه فقط هنگام بیان مطالب، به ذکر نام آنها بسنده کرده است؛ از این دست آثـارند: کتـابهـای ابنسحنون، ابنحبیب، بـرقـی و ابنسکـن (نک : ص 52، 56، 83، جم ). این اثر نخستینبـار در حلب (1396 ق/ 1355 ش) به چاپ رسید و دو سال بعد، به کوشش محمد ضیاءالرحمان اعظمی دیگربار در بیروت منتشر شد.
1. التذکار فی افضل الاذکار، در فضل قرائت قرآن که نسخهای از آن با تاریخ کتابت 958 ق/ 1551 م، در ترکیه موجود است (نک : ششن، 1/ 123-124)؛ 2. المقنع، در مذهب مالک. نسخۀ این اثر، که انتهای آن ناقص است، در ضمن مجموعهای در کتابخانۀ اوقاف موصل موجود است (نک : احمد، 1/ 271-272).
از آثار دیگر وی که نسخهای از آنها یافت نشده، زوائد ابن ابی زید است که ابنخیر (ص 246) سند روایی خود از آن را معرفی کرده است. نیز فهرسة (کتانی، 1/ 472) و الوثائق المختصرة (ابنخیر، همانجا) را میتوان برشمرد.
ابنطلاع طبع شاعری نیز داشته، و ابیاتی چند از او را مقری ( ازهار، 3/ 226) نقل کرده است. وی پس از 93 سال زندگی درگذشت (ذهبی، العبر، 2/ 376) و پیکر او را جمعیت بسیاری تشییع کردند و در مقبرةالعباس قرطبه به خاکش سپردند (ابنبشکوال، 2/ 535).
ابنبشکوال، خلف، الصلة، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ ابنخیر، محمد، فهرسة، به کوشش ف. کودرا، بغداد، 1282 ق/ 1963 م؛ ابنسعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1953 م؛ ابنطلاع، محمد، اقضیة رسول الله (ص)، حلب، 1396 ق؛ ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، قاهره، 1351 ق؛ احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، بغداد، 1395 ق/ 1975 م؛ ارنؤوط، شعیب، حاشیه بر ج 19 سیر اعلام النبلاء (نک : هم ، ذهبی)؛ الحلل الموشیة، به کوشش سهیل زکار و عبدالقادر زمامه، تونس، 1974 م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405 ق/ 1984 م؛ همو، العبر، به کوشش محمد سعید زغلول، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ششن، رمضان، نوادر المخطوطات العربیة فی مکتبات ترکیا، بیروت، 1975 م؛ ضبی، احمد، بغیة الملتمس، قاهره، 1403 ق؛ عنان، محمد، دول الطوائف، قاهره، 1380 ق/ 1960 م؛ قاضی عیاض، الغنیة، به کوشش ماهر زهیر جرار، بیروت، 1402 ق/ 1982 م؛ کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1402 ق/ 1982 م؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمۀ حسین مونس، قاهره، 1955 م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، قاهره، 1350 ق؛ مقری، احمد، ازهار الریاض، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 1358 ق/ 1939 م؛ همو، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق/ 1968 م؛ مقریزی، احمد، المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ وادی آشی، محمد، برنامج، به کوشش محمد محفوظ، بیروت، 1982 م.
فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید