ابن بنا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266407/ابن-بنا
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اِبْنِبَنّا، ابوالعباس احمد بن محمد بن عثمان اَزدی مراکشی (د 721 ق/ 1321 م)، ریاضیدان، ستارهشناس و ادیب صوفیمشرب، از مردم مغرب اقصا که در علوم دینی، تفسیر، ادب عرب و پزشکی نیز دست داشت. او بهسبب شغل پدر بدین نام خوانده میشد (ابنقاضی، جذوة ... ، 148؛ باباتنبکتی، 65). بنابه گزارش ابنقاضی (همان، 152؛ نیز نک : باباتنبکتی، 67؛ سراج، 1(3)/ 639)، ابنبنا در 9 ذیحجۀ 654 ق/ 28 دسامبر 1256 م در شهر مراکش زاده شد، اما همو، در درة الحجال (1/ 16) دراینباره تاریخ 646 ق، و باباتنبکتی و سراج (همانجاها) به نقل از دیگران تاریخ 649 ق را آوردهاند.
ابنبنا قرآن را نزد علی صالح الاحدب، عروض و برخی از مسائل ارث را نزد ابوبکر قلّوسی، الکتاب سیبویه را در محضر ابواسحاق بن عبدالسلام صنهاجی، حدیث را از ابندهاق، فقه را از ابوعمران زناتی، ادب عرب را نزد قاضی محمد بن علی بن یحیی الشریف، هیئت و نجوم را از عبدالله بن مخلوف سجلماسی، و ریاضیات را نزد عبدالله بن حجله آموخت؛ گویا اندکی نیز به آموزش پزشکی پرداخت (ابنقاضی، همانجا، جذوة، 149، 150؛ نیز نک : ورنت، 437؛ سـویسی، 492). پرآوازهترین استـاد ابنبنـا شیخ عبدالرحمان هزمیری، صوفی و رهبر دینی معروف مغرب اقصى بود که ابنبنا در طریقۀ او وارد شد و سالی عزلت گزید و چنانکه خود گفته است، در این سیروسلوک شگفتیها دید (ابنحجر، 1/ 330، 331). از میان شاگردان وی نیز میتوان از عبدالعزیز بن علی بن داوود هواری (سارتن، «مقدمه ... »، II/ 999)، ابوزید عبدالرحمان لجایی، منجم مشهور (ابنقنفذ، انس الفقیر، 68) و ابوعبدالله اُبُلّی ــ که خود استاد ابنخلدون بود ــ یاد کرد (ابنقاضی، درة ... ، نیز سارتن، همانجاها؛ سویسی، 493).
ابنبنا برپایۀ آموزشهای شیخ هزمیری به پیشگویی نیز میپرداخت (ابنقاضی، جذوة، 149)، اما شهرت او بهعنوان دانشمند مرهون آثاری است که در زمینۀ ریاضیات و نجوم نوشته است. گویند وی هر روز پس از نماز صبح تا نزدیک غروب به کار میپرداخت (ابنحجر، 1/ 330)؛ بسیار اندک سخن میگفت و چون آغاز سخن میکرد، جز به مسائل علمی نمیپرداخت و همه از مجلس وی سود میبردند (ابنقاضی، همان، 148). دراینباره ابیاتی از خود ابنبنا نیز نقل شده است (همو، درة، همانجا).
ابنبنا در شهر مراکش درگذشت (ابنقنفذ، الوفیات، 343؛ ابنقاضی، همانجا). برخی تاریخ درگذشت او را 724 ق آوردهاند که به نظر میرسد مربوط به ابوالعباس احمد بن محمد مالقی، قاضی اغمات باشد (باباتنبکتی، همانجا).
در بخشی از مقدمۀ ابنخلدون که تنها در چاپ پاریس دیده میشود و ووپکه متن و ترجمۀ فرانسوی آن را آورده، مطالبی دربارۀ رفع الحجاب ابنبنا آمده است که نشان از بهرهگیری وی از نمادها برای بیان روابط ریاضی دارد. ووپکه سپس نتیجه گرفته که نمادگذاری در کتابهای ریاضیات دورۀ اسلامی در سدۀ 7 ق/ 13 م و حتى پیش از آن رواج داشته است («بررسی ... »، 370-372). از سوی دیگر، ازآنجاکه چند تن از شارحان تلخیص ابنبنا به فاصلۀ اندکی پس از وی پیوسته نمادهای ریاضی را به کار بردهاند، میتوان احتمال داد که ابنبنا در این کار مؤثر بوده است؛ گرچه روشنشدن این ارتباطها منوط به بررسی نسخههای خطی آثـار وی، بهویژه رفع الحجـاب ــ که در این بررسی بدان دسترسی نداشتهایم ــ است؛ البته او در کتاب الجبر و المقابلة این شیوه را به کار نبسته است. ابنبنا همچنین نخستین کسی است که برای جداکردن صورت کسر از مخرج آن از خط کسری بهره گرفته است، بهعنوان مثال، به جای شکل قدیمی شکل امروزی را نوشته است (سعیدان، مقدمه ... ، 2/ 16؛ قس: «فرهنگ ... »، XIII/ 539).
ابنبنا در تسهیل شیوههای انجام 4 عمل اصلی سهم داشته و نخستین کسی است که جمع را به شیوۀ متداول امروز انجام میداده و برای جداکردن حاصلجمع یا حاصلتفریق از دو عدد نخست، از خطی افقی میان آنها استفاده میکرده است. کتاب مقالات الاربع فی الحساب وی از نخستین کتابهایی است که در آن به جای استفاده از تخت و تراب (یا رَمْل)، از کاغذ و قلم استفاده شده است. گفتنی است که استفاده از کاغذ و قلم برای انجام 4 عمل اصلی براساس شیوههای قدیم (شیوههای هندی) دشوار است. ابنبنا با بهکارگرفتن شیوههای جدید جمع و تفریق و بهرهگیری از شبکۀ ضرب این دشواری را برطرف کرد (سعیدان، همان، 2/ 19، 461، 470). در کتاب تلخیص اعمال الحساب ابنبنا نیز برخی از روابط ریاضی قابلتوجه هستند که با نمادهای ریاضی چنین بیان میشوند:
(نک : ورنت، 437؛ قربانی، زندگینامه ... ، 18؛ مصاحب، 715؛ نیز ووپکه، «عبارات سه رساله ... »، 167-168). بهدستآوردن 3 رابطۀ بالا با توجه به مسائلی که ابوزکریا حَصّار در کتاب خود، که اساس تلخیص ابنبنا ست، آورده (نک : زوتر، «کتاب حساب ... »، 33-34)، چندان دشوار نیست. ابنبنا دربارۀ بخشپذیری اعداد بر 7 به روابطی اشاره میکند که میتوان آنها را چنین نشان داد:
و از اینجا به بعد باقیماندههای تقسیم توانهای 10 بر 7 تکرار میشود، یعنی:
بهطور مثال، اگر:
آنگاه میتوان باقیماندۀ تقسیم N بر 7 را از دو راه زیر به دست آورد:
وی در مورد رابطۀ (7) این قاعده را به کار بسته است:
روابطی که وی بیان کرده است، در حالت کلی میتواند بهصورت زیر بیان شود:
(نک : جعفری، 32-35؛ سویسی، 497- 498). ابنبنـا همچنین بـرای محاسبۀ جذر اعداد بهصورت
بسته به آنکه b از a کوچکتر باشد یا نباشد، 3 تقریب (X1, X2, X3) ارائه داده است:
(نک : زوتر، همان، 37-38، حاشیه؛ قس: سارتن، «مقدمه»، II/ 999؛ قربانی، زندگینامه، 18؛ EI2). تقریب X1 مدتها پیش از ابنبنا برای هر دو حالت b نسبت به a و تقریب X2 توسط نسوی (د پس از 373 ق) برای a > b (b=221، a=239) به کار رفته است (نسوی، 9؛ قربانی، نسوینامه، 65- 69). تقریب X3 نیز شکل دیگری از تقریب زیر است که از سوی ابوزکریا حصار پیشنهاد شده است:
(زوتر، همانجا). دو تقریب X3 و X4 (که درواقع یکی هستند) جز برای مواردی که b بسیار نزدیک به a است، از دقت بیشتری نسبت به تقریب X2 برخوردارند.
ابنبنا در کتاب مسائل فی العدد التام ... به بحث دربارۀ اعداد تام و متحابّ (دوستدار یکدیگر) پرداخته است. قاعدهای که وی برای بهدستآوردن اعداد متحاب بیان کرده، همان قاعدۀ ثابت بن قرّه است، با این تفاوت که بیان ثابت بن قره روشنتر از گفتار ابنبنـا سـت (نک : جعفـری، 55-56؛ ووپکـه، «یـادداشـت دربـارۀ تئوری ... »، 428-429؛ قربانی، فارسینامه، 41، 56-59)؛ اما ابنبنا در این کتاب بیش از 3 سده زودتر از فِرما (1601-1665 م) و تقریباً همزمان با کمالالدین فارسی به زوج متحاب 18416 و 17296 دست یافت (جعفری، 55-56, 75؛ قربانی، همان، 40-41).
ابنبنا بیش از 80 کتاب و رساله در ریاضیات، ستارهشناسی، احکام نجوم، علوم دینی، تفسیر، ادب، اسرار حروف و طلسمات نوشته است. ابنقاضی (جذوة، 150-152) و باباتنبکتی (ص 66، 67) نام بسیاری از آثار وی را آوردهاند. جامعترین منبع دربارۀ آثار ابنبنا مقالهای است از رنو با عنوان «ابنبنای مراکشی، صوفی و ریاضیدان» که در 1938 م در مجلۀ هسپریس به چاپ رسیده است. در اینجا تنها به آثار مهم یا چاپشدۀ ابنبنا اشاره میشود:
1. الانواء، این کتاب در 1948 م توسط رنو به فرانسه ترجمه و شرح شده، و با عنوان «تقویم ابنبنای مراکشی» به چاپ رسیده است (ورنت، 438؛ EI2).
2-3. تلخیص اعمال الحساب و شرح آن رفع الحجاب عن وجوه علم الحساب، از مهمترین آثار ابنبنا هستند. کتاب نخست به گفتۀ ابنخلدون (1/ 383) تلخیصی از کتاب الحصار الصغیر است. در اواخر سدۀ 19 م، آریستید مار ترجمۀ فرانسۀ تلخیص را نخست در نشریۀ «انجمن لینچهیی» و سپس مستقلاً با نام تلخیص ابن بنا به چاپ رساند (زوتر، «ریاضیدانان ... »، 162، حاشیه؛ کانتور، I/ 806؛ سارتن، «مقدمه»، II/ 1000؛ ورنت، همانجا). در 1969 م محمد سویسی دیگر بار این کتاب را به زبان فرانسه ترجمه کرد و هر دو متن را به همراه تعلیقاتی در تونس به چاپ رسـاند (نک : سویسی، 497، حاشیه). رشدی راشد بخشی از کتاب رفع الحجاب را در مجلة تاریخ علوم العربیة به چاپ رسانده است (ص 60-63).
اهمیت کتاب تلخیص موجب شد که گذشته از رفع الحجاب شرحهای بسیار دیگری بر آن نوشته شود. مهمترین این شرحها عبارتاند از: الف ـ شرحی که توسط شاگرد ابنبنـا، عبدالعزیز بن علی بن داوود هواری (حاجیخلیفه، 1/ 472) با عنوان غایة الکتاب (یـا غـایة اللباب) در اواخر سدۀ 7 ق/ 13 م نوشته شده است (نک : رنو، 173؛ سارتن، همان، II/ 999؛ قربانی، زندگینامه، 19، 302). ب ـ شرحی توسط ابنقنفذ (دبا) با نام حَطّ النقاب عن (در مـأخذ: على) وجوه اعمال الحساب. این شرح در تاریخ ریاضیات از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چه از نخستین کتابهایی است که در آن برای بیـان روابط ریـاضی از نمادگذاری استفاده شده است (نک : رنو، 174؛ سارتن، همان، III/ 1765؛ قربانی، همان، 19، 42، «ابنقنفوذ»، 57- 58، «کاوشها ... »، 6-7). ج ـ شرحی توسط یعقوب ابنایوب بن عبدالواحد مواحدی که در سدۀ 8 ق/ 14 م در جنوب مراکش (مغرب اقصى) میزیسته است. وی نیز در شرح خود مانند ابنقنفذ و تقریباً همزمان با وی از نمادهایی کموبیش یکسان برای بیان روابط ریاضی بهره برده است (سارتن، همانجا، حاشیه؛ قربـانی، «ابنقنفوذ»، 58-59). د ـ شـرحی توسط ابوزکریـا محمد اشبیلی (زوتر، همانجا: ابوبکر بن زکریا) که در اواخر سدۀ 8 ق یا آغاز سدۀ 9 ق نوشته شده است (سارتن، همان، II/ 999). ه ـ شرحی توسط موسی بن عبدالله بن هیدور تادلی (د 816 ق) دانشمند فاسی (حاجیخلیفه، همانجا: ابنحیدره) با نام التمحیص ( فی شرح تلخیص) یا تحفة الطلاب (رنو، 179؛ راشد، 6، 14؛ قربانی، زندگینامه، 19، 318). رشدی راشد فصل چهارم این کتاب را که دربارۀ اعداد متحاب است، در مجلة تاریخ علوم العربیة به چـاپ رسانیده است (6/ 64- 68). و ـ شرحی از شهابالدین احمد ابنمجدی (دبا) که ووپکه بخشهایی از این شرح را به فرانسه ترجمه و چاپ کرده است («عبارات دو دستنویس ... »، 225-244). ز ـ دو شرح توسط قلصادی با نامهای الشرح الکبیر و الشرح الصغیر. نسخهای از شرح نخست در پاریس موجود است (دوسلان، شم 2464) و ممکن است رسالۀ تقریب الاقصى من مسائل ابن بنا که با رسالۀ مذکور در یک مجموعه است (همانجا)، نسخهای از شرح الصغیر باشد؛ چه در آغاز آن گفته شده که مؤلف (که ناشناخته است) شرحی مفصلتر بر تلخیص نوشته است (ووپکه، «یادداشت دربارۀ نسخهها ... »، 105-107؛ قربانی، همان، 359-360). ووپکه بخشهایی از الشرح الکبیر را به فرانسه ترجمه، و در دو اثر خود نقل کرده است («عبارات سه رساله»، 147-155, 170-175، «رساله ... »، 58-62؛ نیز نک : سارتن، همان، III/ 1765-1766، حاشیه). افزونبراینها، شرحهایی بدون نام مؤلف نیز از تلخیص وجود دارد که ووپکه یکی از آنها را نیز ترجمه کرده است («یادداشت دربارۀ نسخهها»، 108-109، «عبارات سه رساله»، 156-164؛ نیـز نک : سـارتن، همـان، II/ 999). همچنیـن ابنهیـدور شرحی بر رفع الحجاب با عنوان تقیید على رفع الحجاب نوشته است (نک : رنو، همانجا؛ قربانی، همان، 318).
کتاب الحصار الصغیر که ابنبنا به تلخیص آن پرداخته، خود تلخیصی از کتاب الحصار فی الحساب اثر ابوزکریا محمد بن عبدالله بن عیّاص معروف به الحصار است و احتمالاً توسط خود وی تلخیص شده است (زوتر، «کتاب حساب»، 39). زوتر در مقالهای متن عربی اثر اخیر را با ترجمههای فرانسۀ تلخیص و الشرح الکبیر مقایسه کرده است (همان، 12-40). به گفتۀ وی موضوعات کتاب الحصار، تلخیص و شرح قلصادی تقریباً یکسان است؛ جز آنکه بخشهای پایانی تلخیص که مربوط به انجام 4 عمل اصلی با جذرها ست، و نیز بخش مربوط به جبر (به معنی مصطلح بین قدما) در اثر ابوزکریا حصار دیده نمیشود و ظاهراً توسط ابنبنا اضافه شده است (همان، 40). گفتار ابنبنا در تلخیص عالمانه، مختصر، مفید و بدون ارائۀ مثالهای عددی است و برای استفاده از آن در مقاصد عملی به شرح نیاز است. قلصادی ظاهراً با توجه به همین نیاز به این کار پرداخته است. از گفتار ابنقنفذ در مقدمۀ حط النقاب نیز برمیآید که کتاب محمد بن عبدالله الحصار را بسیار ابتدایی و تلخیص ابنبنا را بسیار برتر یافته است (سارتن، همان، III/ 1765). ابنبنا خود نیز به دشواریِ فهم مطالب تلخیص اشاره کرده و به گفتۀ خودش، برای رفع این دشواری، رفع الحجـاب را نوشته است (نک : راشـد، 6)؛ گرچـه ابنخلـدون کتاب اخیر را نیز برای مبتدیان دشوار خوانده و علت دشواری را شیوۀ استدلال آن دانسته است. وی همچنین به اعتبار و اهمیت ویژۀ رفع الحجاب در میان دانشمندان معاصر خود اشاره کرده است (1/ 383). ووپکه به نقل از مقدمۀ ابنخلدونِ چاپ پاریس آورده است که ابنبنا در نگارش کتاب رفع الحجاب اساس کار را بر کتابهای فقه الحساب ابنمنعم و الکاملِ احدب (= علی صالح الاحدب؟) نهاده است («بررسی»، 370-372).
4. الجبر و المقابلة: این کتاب در 1986 م در مجموعهای با عنوان تاریخ علم الجبر فی العالم العربی با تعلیقاتی به کوشش احمد سلیم سعیدان در کویت به چاپ رسیده است. در این اثر نکتۀ تازهای به چشم نمیخورد، اما سعیدان قسم ثانی جزء اول این کتاب را قابلتوجه دانسته است (نک : تاریخ ... ، 601).
5. علم المساحة: رسالهای است در وصف اشکال گوناگون هندسی و محاسبۀ مساحت یا حجم آنها. در این رساله هیچ مطلب درخور توجهی بیان نشده است. نسخهای از این رساله در برلن موجود اسـت ( آلوارت، شم 5945). محمد سویسی این رسـاله را در 1404 ق/ 1984 م با عنوان «الاشکال المساحیة»، در مجلة معهد المخطوطات العربیة به چاپ رسانده است. وی بهاشتباه این دو نام را مربوط به دو رساله دانسته (ص 496)، حالآنکه این نام مأخوذ از آغاز رساله (نک : همو، 500، تصویر نسخۀ خطی)، و بـا مقایسۀ آغاز رسالۀ برلن و متن چاپی، یکسانبودن آنها بهسادگی معلوم است.
6. مسائل فی العدد التام و الناقص و الزائد: این رساله دربارۀ اعداد تام و متحاب است. سویسی در 1975 م مقالهای دراینباره در کنگرۀ بینالمللی علوم ریاضی کراچی با عنوان «متنی از ابنبنا دربارۀ ... » ارائه داده است. در این رساله نکتۀ تازهای از نظر روابط ریاضی به چشم نمیخورد (قربانی، فارسینامه، 41، حاشیه؛ نیز نک : جعفری، 197). سویسی در 1976 م متن این رساله را همراه با تعلیقاتی در مجلۀ دانشگاه تونس به چاپ رسانده است (همانجا). رشدی راشد بر آن است که این رساله از آن ابنهیدور است. به گفتۀ وی، ابنهیدور به هنگام شرح تلخیص ابنبنا در مبحث اعداد تام و متحاب مطالب بسیاری افزوده است. به نظر وی این افزودهها شباهت بسیاری با مطالب مسائل فی العدد التام ... دارد. ظاهراً این اثر همان رسالهای است که ابنهیدور وعدۀ تألیف آن را داده بوده است (راشد، 14). از سوی دیگر ممکن است ابنهیدور در شرح این بخش از تلخیص از دیگر آثار ابنبنا ازجمله رسالۀ مسائل فی العدد التام ... نیز سود برده باشد.
7. المقالات الاربع فی الحساب: این کتاب در 1984 م توسط احمد سلیم سعیدان در عمان به چاپ رسیده است.
8- 9. المناخ فی ترکیب الازیاج و المناخ فی رؤیة الاهلة (ابنقاضی، جذوة، 151). واژۀ المناخ در عنوان این دو کتاب ریشۀ همان کلمۀ المناک و به معنی تقویم است. سارتن احتمال داده است که این کلمه نخستینبار از سوی ابنبنا به معنی تقویم به کار رفته باشد («مقدمه»، II/ 999). گرچه اشتاین اشنایدر نام 16 نوشتۀ لاتین را که کلمۀ المناک در عنوان آنها به کار رفته، ذکر کرده که کهنترین آنها ــ در صورت درستی تاریخ تألیف ــ مربوط به 1231 م است (همو، «تقویم ... »، 492-493).
10. منهاج الطالب لتعدیل الکواکب، زیجی است که به گفتۀ ابنخلدون (1/ 387) برپـایۀ زیج ابناسحـاق ــ که در مغرب اقصى بسیـار مورد اعتماد بوده ــ نوشته شده است. ازآنجـاکه استخراج احکام نجومی به کمک جدولهای منهاج بسیار ساده و تنها نیازمند شناختن موضع سیارات در آسمان بود، این کتاب مورد توجه بسیار مردم مغرب قرار گرفت (همانجا). کندی منهاج را زیجی مفصل خوانده و به ارتباط آن با دیگر زیجها اشاره کرده است (ص 6, 9). ابوالحسن علی بن ابوعلی قسنطینی زیج مختصری تألیف کرده که در آن از جدولهای منهاج استفادۀ فراوان برده است (همو، 7, 10، جم ). ابنقنفذ نیز بـا بهرهگیری از جدولهـای منهـاج زیج مختصری تألیف کرده است (همو، 7). از زیج ابنبنا نسخههای متعددی در دست است، اما جدولهای آن هنوز بررسی دقیق نشده است (همانجا). مقدمۀ این زیج توسط ورنت به اسپانیایی ترجمه شده و در 1951 م در تطوان به چاپ رسیده است (ورنت، 438؛ کندی، همانجا، حاشیه، نیز 45).
11. السیارة فی تعدیل الکواکب السیارة: ابنقنفذ شرحی به نام تسهیل المطالب فی تعدیل الکواکب بر این کتاب نوشته است (رنو، 174؛ سارتن، «مقدمه»، II/ 999, III/ 1765؛ قربانی، «ابنقنفوذ»، 57).
ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، 1392 ق؛ ابنخلدون، مقدمة؛ ابنقاضی، احمد، جذوة الاقتباس، به کوشش عبدالوهاب بن منصور، رباط، 1973 م؛ همو، درة الحجال، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره / تونس، 1390 ق/ 1970 م؛ ابنقنفذ، احمد، انس الفقیر و عز الحقیر، به کوشش محمد فاسی و ادلف فور، رباط، 1965 م؛ همو، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ باباتنبکتی، احمد، «نیل الابتهاج»، همراه الدیباج المذهب ابنفرحون، قاهره، 1351 ق؛ حاجیخلیفه، کشف؛ دبا؛ راشد، رشدی، «نصوص لتاریخ الاعداد المتحابة و حساب التوافقات»، مجلة تاریخ العلوم العربیة، حلب، 1982 م، ج 6؛ سراج اندلسی، محمد، الحلل السندسیة فی اخبار التونسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، تونس، 1970 م؛ سعیدان، احمد سلیم، تاریخ علم الجبر فی العالم العربی، کویت، 1986 م؛ همو، مقدمه و تعلیقات بر الفصول فی الحساب الهندی، اثر احمد بن ابراهیم اقلیدسی، عمان، 1984 م؛ سویسی، محمد، «الاشکال المساحیة لابی العباس احمد بن البناء المراکشی»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، کویت، 1404 ق/ 1984 م، ج 28(2)؛ قربانی، ابوالقـاسم، «ابنقنفوذ»، سخن (نشریۀ علمی و فنی)، تهران، 1346 ش، س 6، شم 2؛ همو، زندگینامۀ ریاضیدانان دورۀ اسلامی، تهران، 1365 ش؛ همو، فارسینامه، تهران، 1363 ش؛ همو، «کاوشهایی در تاریخ ریاضیات اسلامی»، سخن (نشریۀ علمی و فنی)، تهران، 1346 ش، س 6، شم 1؛ همو، نسوینـامه، تهـران، 1351 ش؛ مصاحب، غلامحسین، تئوری مقدماتی اعداد، تهران، 1355 ش؛ نسوی، علی، المقنع فی الحساب الهندی، تصویر نسخۀ خطی ضمیمۀ نسوینامه (نک : هم ، قربانی)؛ نیز:
Ahlwardt ; Cantor, M., Vorlesungen über Geschichte der Mathematik, Leipzig, 1907; De Slane ; Dictionary of Scientific Biography, New York, 1976; Djafari Naini, A., Geschichte der Zahlentheorie im Orient, Braunschweig, 1982; EI2; Kennedy, E. S. and D. A. King, «Indian Astronomy in Fourteenth Century Fez: The Versified zīj of al-Qusunṭīnī», Journal for the History of Arabic Science, Aleppo, 1982, vol. VI; Renaud, H. P. J., «Additions et corrections à Suter», Isis, Philadelphia, 1932, vol. XVIII; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Baltimore, vol. II, 1931, vol. III, 1948; id., «Tacuinum, Taqwim, with a Digression on the Word Almanac», Isis, Philadelphia, 1928, vol. X; Suter, H., Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900; id., «Das Rechenbuch des Abu Zakarijâ el-Ḥaṣṣâr», Bibliotheca mathematica, 1901, vol. II; Vernet, J., «Ibn al-Bannāʾ», Dictionary of Scientific Biography, New York, 1970, vol. I; Woepcke, F., «Mémoire sur la propagation des chiffres indiens», JA, 1863, vol. I; id., «Notice sur quelques manuscrits arabs relatifs aux mathématiques», ibid., 1862, vol. XIX; id., «Notice sur une théorie ajoutée par Thābit ben Korrah à l’arithmétique spéculative des grecs», ibid., 1852, vol, XX; id., «Passages relatifs à des sommations de séries de cubes: Extraits de deux manuscrits arabes inédits du British Museum de Londres», Annali di Scienze matematiche e fisiche compilati da Barnaba Tortolini, Rome, 1864, vol. VI; id., «Passages relatifs à des sommations de séries de cubes, extraits de trois manuscrits arabes inédits de la Bibliothèque Impériale de Paris», ibid., 1863, vol. V; id., «Recherches sur l’histoire des sciences mathématiques chez les orientaux, d’après des traités inédits arabes et persans ... », JA, 1854, vol. IV.
یونس کرامتی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید