ابن اشته
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266404/ابن-اشته
جمعه 22 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اِبْنِاَشْته، ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد بن اشتۀ اصفهانی، مقری، محدث و نحوی سدۀ 4 ق/ 10 م. وی از برجستگان آن گروه از محدثان و دانشمندان اصفهانی است که با عنوان «ابناشته» (برگرفته از نام نیای بزرگشان) معروف شدهاند (برای اسامی و انساب دیگران، نک : ابنماکولا، 1/ 91؛ سمعانی، 1/ 161؛ ابننقطه، 1/ 21-22؛ ذهبی، المشتبه، 1/ 28).
از زندگانی ابناشته گزارش مبسوطی در دست نیست و تنها میتوان گفت که نیمی از عمر خود را در زادگاهش اصفهان و سپس در بصره و بغداد، بیشتر به تحصیل علم، و نیمی دیگر را در مصر، بیشتر به تدریس و تـألیف سپری کرده است (نک : همو، معرفة ... ، 1/ 259؛ ابنجزری، 2/ 184).
ابناشته در اصفهان نزد مقریان آن سامان، ازجمله ابومحمد عبدالله بن باذان، ابوبکر محمد بن احمد بن عبدالوهاب سلمی اصفهانی (د 355 ق)، ابواسحاق ابراهیم بن جعفر باطرقانی و ابوبکر محمد بن احمد ثقفی اصفهانی (د 347 ق) دانش آموخت. از شیوخ بصره، محضر ابوالعباس محمد بن یعقوب معدّل تیمی (زنده در 320 ق) و در بغداد، حوزۀ درس ابوایوب سلیمان بن یحیى تمیمی معروف به ضبّی (د 291 ق) را درک کرد. در آنجا نیز، نزد ابنمجاهد (د 324 ق) علم قرائات را فراگرفت. او همچنین از مجلس درس استادان بزرگ قرائت، همچون ابوبکر احمد بن محمد بن اسماعیل اَدَمی (د 327 ق) که در قرائت حمزه مرجع قاریان بود، و نیز ابوبکر محمد بن حسن نقاش (د 351 ق) که در قرائت ابنکثیر و ابنعامر عالیترین اِسناد را داشت و در تفسیرْ صاحبنظر و دارای تألیف بود، و همچنین ابوحفص عمر بن علان بغدادی بهرهمند گردید. ازاینرو، به محض ورود به مصر، بر مسند اِقراء نشست و در زمرۀ مقریـان بزرگ عصر جـای گـرفت (نک : ابونعیم، 2/ 83، 282، 289؛ ذهبی، همان، 1/ 220، 221، 236-240، 259؛ ابنجزری، 1/ 10، 106، 317، 410-411، 2/ 61، 69-70، 119-121، 184؛ صفدی، 3/ 347).
حوزۀ درس ابناشته در مصر شهرتی بسزا یافت و دانشپژوهان از دور و نزدیک به آن روی آوردند. مشهورترین شاگردان وی که در طبقۀ بعدی قاریان و مقریان مصر و دیگر بلاد اسلامی نامدار شدند، عبارتاند از: ابنغلبون (د 389 ق)، مقری بزرگ مصر؛ ابوالقاسم خلف بن ابراهیم بن خاقان (د 402 ق)، استاد بزرگ مصری در قرائت؛ عثمان بن سعید، ملقب به وَرش (نک : ذهبی، همان، 1/ 292؛ ابنجزری، 1/ 271)؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله مؤدب بروجردی بغدادی (نک : همو، 2/ 190)؛ ابوالقاسم خلف بن قـاسم بن دبـاغ اندلسـی (نک : همو، 1/ 272)؛ و عبدالله بـن محمـد بـن اسـد اندلسی (نک : ذهبی، همـان، 1/ 259؛ ابنجزری، 2/ 184) که احتمالاً کتاب ابناشته به دست همین شاگردانش به اندلس برده شد و در شمار کتابهای متداول علم قرائات قرار گرفت (نک : ابنخیر، 24).
ابناشته همزمان با تدریس، دو کتاب جامع نیز در فنون قرائات تألیف کرد که نخستین را به نام المحبّر، به قرائات مشهور، و دیگری را با نام المقیّـد، به قرائات شاذ اختصاص داد. ابنجزری بهویژه المحبر را گواه مقام والای ابناشته در علم قرائات دانسته است (ذهبی، ابنجزری، همانجاها؛ قس: رودانی، 426؛ حَمَد، 172-173؛ نیز نک : ابوشـامه، 105-106، که به دیدگـاه وی در توضیـح «سبعة احرف» استناد میکند). ابناشته افزونبر قرائات، در حدیث، نحو، معانی قرآن و تفسیر نیز دست داشت (ذهبی، ابنجزری، صفدی، همانجاها؛ ابنقاضی شهبه، 139؛ سیوطی، بغیة ... ، 1/ 142).
در علم رسمالمصاحف نیز روایات متعددی از ابناشته نقل است (نک : ابوعمرو دانی، 19، 21، 41، جم ). در منابع متأخر علوم قرآنی، کتاب المصاحف او در کنار المصاحف ابنابیداوود سجستانی، از منابع دستاول برای تحقیق در تاریخ تدوین و رسمالخط قرآن کریم به شمـار میرود (نک : سیوطی، الاتقان، 1/ 32، بغیة، همانجا). شهرت ابناشته در سدههای اخیر بیشتر بهسبب همین اثر او ست؛ هرچند، گفتنی است که پیش از سیوطی نامی از این کتاب در میان نبوده، و همین امر انتساب چنین کتابی را به ابناشته مورد تردید قرار میدهد. ازاینگذشته، لقب «لوذری» نیز که سیوطی به دنبال نام و نشان ابناشته افزوده است، در منابع پیشین سابقه ندارد و منـابع بعـدی از او نقل کردهانـد (نک : همـانجـا؛ داوودی، 2/ 161؛ حاجیخلیفه، 2/ 1459). ابنندیم (ص 37) اثر دیگری را با عنوان ریاضة الالسنة فی اعراب القرآن و معانیه بدو منتسب کرده است (نیز نک : داوودی، 2/ 162) و در برخی دیگر از منابع کهن، کتـابی به نام الوقف و الابتداء به وی نسبت داده شده است (نک : ابننقطه، 1/ 21؛ ابنقاضی شهبه، همانجا).
امروزه از آثار ابناشته نسخۀ شناختهشدهای در دسترس نیست و بدون مراجعه به آثار او به اطلاعاتی بیش از آنچه آمد، نمیتوان دست یافت. تاریخ وفات ابناشته را 360 ق/ 971 م (نک : ذهبی، معرفة، نیز ابنجزری، همانجاها) یاد کردهاند، اما از مقایسۀ این تاریخ با سال وفات برخی از استادانش، و نیز با توجه به اینکه دانشآموختن وی نزد ابنمجاهد ظاهراً پیش از تدوین السبعة بوده است، چنین میتوان نتیجه گرفت که مهاجرت ابناشته از اصفهان نه در جوانی، بلکه در نوجوانی، و عزیمت وی به مصر، نه در کهولت، بلکه در جوانی صورت پذیرفته است، اما چون این نتیجه پذیرفتنی نیست، درگذشت ابناشته را شاید بتوان مدتی پیش از 360 ق دانست (قس: صفدی، همانجا).
ابنجزری، محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، 1351 ق/ 1932 م؛ ابنخیر، محمد، فهرسة، به کوشش ف. کودرا، بغداد، 1382 ق/ 1963 م؛ ابنقاضی شهبه، ابوبکر، طبقات النحاة و اللغویین، به کوشش محسن عیاض، نجف، 1383 ق/ 1973 م؛ ابنماکولا، علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی، حیدرآباد دکن، 1382 ق/ 1963 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابننقطه، محمد، الاستدراک، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ ابوشامه، عبدالرحمان، المرشد الوجیز، به کوشش د. طیـار آلتی قولاج، آنکـارا، 1406 ق/ 1986 م؛ ابوعمرو دانی، عثمـان، المقنع فی معرفة مرسوم مصاحف الامصار، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، 1403 ق/ 1983 م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش س. ددرینگ، لیدن، 1931-1934 م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حَمَد، غانم قدوری، رسم المصحف، بغداد، 1402 ق/ 1982 م؛ داوودی، محمد، طبقات المفسرین، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ذهبی، محمد، المشتبه، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1962 م؛ همو، معرفة القراء الکبار، به کوشش محمد سید جاد الحق، قاهره، 1387 ق/ 1967 م؛ رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ سیوطی، الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387 ق/ 1967 م؛ همو، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س. ددرینگ، دمشق، 1953 م.
محمدعلی لسانی فشارکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید