ابرقوهی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 10 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266390/ابرقوهی
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اَبَرْقوهی، شمسالدین ابراهیم، از عارفان و نویسندگان سدههای 7- 8 ق/ 13-14 م. اطلاعات ما دربارۀ ابرقوهی اندک، و بیشتر براساس اشاراتی است که وی در اثر مفصل خود، مجمع البحرین دارد. از این اشارات میتوان دریافت که او در اوایل یـا اواسط نیمۀ دوم سدۀ 7 ق/ 13 م در نواحی مرکزی ایران ــ ظاهراً در ابرقوه (ابرکوه) ــ زاده شد، در همانجـا نشوونمـا یـافت و به تحصیل علوم متداول زمان خود پرداخت. همچنین با توجه به ترقیمۀ نسخههای یگانهاثر موجود ابرقوهی، که از او با عنوان «محتسب» یاد شده، و نیز تخلصش به «محتسب»، که آن را پس از رویآوردن به عرفان نیز حفظ کرده بود، میتوان دریافت که او به شغل احتساب اشتغال داشته است (نک : ص 8، 500-501، 505؛ ریشار، I/ 139).
اگر رأی گروهی از عالمان جهان اسلام را مبنی بر اینکه محتسب بـاید در مسائل دینی به مرتبۀ اجتهاد برسد (نک : ابناخوه، 8- 9)، در نظر آوریم، میتوان تصور کرد که ابرقوهی پیش از آنکه به تصوف بگراید، از علوم شرعی آگاهی کافی داشته است. افزونبراین، کاتب مجمع البحرین در پایان کتاب، از او با القابی چون «مولانا الامام» و «افتخار افاضل الحکماء و العلماء فی زمانه» یاد میکند (نک : ص 505). هرچند کاربرد چنین القابی اغراقآمیز مینماید، اما سبک و سیاق کتاب و مباحثی که ابرقوهی بدانها پرداخته، از جایگاه والای او در دانشوری و آشنایی با علوم معقول و منقول، بهویژه تسلط وی بر مبـاحث نظری عرفان، حکـایت دارد. درخواست یکی از دوستان او مبنی بر تلخیص و تبیین معراجیۀ ابنسینا و زدودن ابهامات آن نیز مؤید همین امر است (ابرقوهی، 420).
ظاهراً ابرقوهی از پرداختن به شغل احتساب، که بیگمان درگیریهای اجتماعی را به همراه داشت، ملول بود (همو، 8). ازاینرو، در 711 ق/ 1311 م منصب خود را ترک گفت و به تستر (شوشتر) رفت. او خود در دیباچۀ مجمع البحرین از سفر خویش به تستر و رفتن بر سر مزار برخی از اولیا و خلوتگزینی و چلهنشینی در خانقـاه عارفی به نام صدرالدین سخن میگوید (نک : ص 7- 9) و مینویسد: «به حصن حصین، یعنی مشهد زینالعابدین، متحصن شدم و به رکن وثیق ... برادر مالک اشتر التجا کردم» (ص 7). در اینجا به نظر میرسد که در برخی واژهها تصحیفی رخ داده باشد و ازآنجاکه چاپ کتاب تنها براساس یک نسخه صورت گرفته، امکان مقایسۀ نسخهها نیز وجود نداشته است؛ عبارت «برادر مالک اشتر» ظاهراً باید تصحیف «بَراء مالک النضر» یا درستتر از آن، بَراء بن مالک بن نضر انصاری، از صحابۀ پیامبر (ص) باشد که هنگام فتح شوشتر بهدست هرمزان، حاکم خوزستان، در 17 یا 18 ق/ 638 یا 639 م کشتـه شد (ابنسعد، 7/ 16-17؛ دربارۀ مزار وی، نیز نک : امام شوشتری، 133). منظور از «مشهد زینالعابدین» هم که برخی فهرستنویسان بهخطا آن را مزار امام زینالعابدین (ع) در مدینه دانستهانـد (نک : ریو، II/ 853)، مزار امامزاده عبدالله بن حسن، از نوادگان امام زینالعابدین (ع) در شوشتر بوده است (نک : امام شوشتری، 133-134). افزونبراین، ابرقوهی خود نیز به سفرش به مدینه اشارهای ندارد. درهرحال، اقامت وی در خانقاه صدرالدین و طی مراحل سلوک، سرانجام به آغاز تألیف مجمع البحرین ــ شایـد به اشارۀ صدرالدین ــ در 714 ق و پایان آن در 718 ق انجامید. ابرقوهی در کتاب خویش به زیارت مزار ابنخفیف در شیـراز و بهرۀ معنوی از وی نیـز اشـاره دارد (نک : ص 290)، اما پس از 718 ق هیچ نشانهای از احوال ابرقوهی در دست نیست.
چنانکه پیشتر اشاره شد، مهمترین اثر بازماندۀ ابرقوهی کتابی پرحجم است که بهلحاظ اشتمال آن بر «دو بحر معقول و منقول»، آن را مجمع البحرین نامیده (ص 10) و چنانکه در پایان نسخۀ موجود از این کتـاب در کتـابخانۀ ملی پـاریس (شم 122) آمـده، تألیف آن در 718 ق/ 1318 م پایان یافته است (نک : ریشار، I/ 39). این کتاب در 7 قسم، و هر قسم در 5 باب تألیف شده، و نویسنده در نگارش آن از آثار بسیاری از متصوفه و حکما چون ابنعربی، ابوحامد غزالی، ابنخفیف شیرازی، شهابالدین عمر سهروردی، صدرالدین قونوی، ابنسینا، خواجه نصیرالدین طوسی و فخرالدین عراقی بهره برده است و چنانکه خود میگوید، خوانندۀ روزگار خود را از مطالعۀ کتابهای بسیار بینیاز ساخته است (ص 504؛ مایل هروی، مقدمه بر مجمع ... ، 26- 29). افزونبر این منابع، آثار عزیز نسفی نیز از مآخذ عمدۀ وی در تألیف مجمع البحرین به شمار میرود، چندانکه صبغۀ کلی آثـار نسفی در سرتاسر اثر ابرقوهی مشهود است و گاه نگاشتۀ او هم از نظر مفاهیم، و هم از نظر ساختار زبان و تعابیر، شباهت بسیار به آثار نسفی پیدا میکند (ازجمله، نک : ابرقوهی، 187؛ نیز قس: نسفی، 243). مجمع البحرین به کوشش نجیب مایل هروی در تهران (1364 ش) منتشر شده است.
ابرقوهی با علوم ادبی عصر خود نیز آشنایی داشت و شعر هم میسرود و برخی از سرودههای خویش را بهمناسبت در مجمع البحرین آورده است (برای نمونه، نک : ص 8، 9، 499، 500-501). وی همچنین به درخواست یکی از دوستانش، در 709 ق/ 1309 م تحریر دیگری از معراجنامۀ ابنسینا نوشته است که متن آن همراه با متن معراجنامۀ ابنسینا، به کوشش نجیب مایل هروی به چاپ رسیده است (نک : همو، 420؛ برای ویژگیهای این تحریر، نک : مایل هروی، مقدمه بر معراجنامه، 72-74). بنابر اشارۀ خود ابرقوهی در دیباچۀ مجمع البحرین، وی در آغاز سیروسلوک، کتابی در عروض، قوافی و پارهای از مباحث معانی و بیان نیز تألیف کرده بوده که از میان رفته است (ص 7).
ابرقوهی، ابراهیم، مجمع البحرین، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1364 ش؛ ابناخوه، محمد، معالم القربة، به کوشش روبن لوی، کیمبریج، 1937 م؛ ابنسعد، حمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر؛ امام شوشتری، محمدعلی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران، 1331 ش؛ مایل هروی، نجیب، مقدمه بر مجمع البحرین (نک : هم ، ابرقوهی)؛ همو، مقدمه بـر معراجنامۀ ابنسینـا، به کوشش همـو، مشهـد، 1365 ش؛ نسفی، عزیز، «مقصد اقصى»، اشعة اللمعات جامی، به کوشش حامد ربانی، تهران، کتابخانۀ علمیۀ حامدی؛ نیز:
Richard, F., Catalogue des manuscrits persans, Paris, 1989; Rieu, Ch., Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, London, 1966.
نجیب مایل هروی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید