ابراز، عنوان ماهویه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 5 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266343/ابراز،-عنوان-ماهویه
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اَبْراز، عنوان ماهویه، ابوبراز، مرزبان مرو. ابنخردادبه ضمن برشمردن القاب ملوک خراسان و مشرق، ابراز را لقب شاه نسا در خراسان میداند (ص 4؛ نیز نک : بلاذری، 575؛ دینوری، 139). ظاهراً چون پسر ماهویه براز نام داشته، از ابراز بهمرور ابوبراز درست شده است (یوستی، 3؛ نیز نک : ابناثیر، 3/ 121). ابـراز در پهلوی به معنی «برافراشتگی و فراز» است (مکنزی، 4). ظاهراً ابراز در زمان ساسانیان، عنوانی تشریفاتی و لقبی برای دلیران بوده است که البته هنوز چگونگی آن روشن نیست ( ایرانیکا، I/ 228).
مـاهویه یا ابراز در کشتهشدن یزدگرد سوم (سل 632-651 م)، آخرین شاه ساسانی، و بهپایانرسانیدن واپسین روزهای شاهنشاهی روبهزوال ساسانیان در 31 ق/ 652 م، و تصرف خراسان بزرگ به وسیلۀ عربها، در تاریخ ایران و اسلام نقشی اساسی داشته است (ابنبلخی، 112؛ کریستنسن، 507-508). شرح این ماجرا در منابع تاریخی نخستین سدههای اسلامی کمی آشفته است. حتى ابناثیر دراینباره 4 روایت گوناگون میآورد. اهم این روایتها کشتهشدن یزدگرد به دست، یا به توطئۀ ماهویه است. انگیزۀ او در پشتکردن به یزدگرد، یا بیم ازدستدادن قدرت، یا شوق بهچنگآوردن ثروت و احیاناً حکومت و ایستادگی در برابر عربها بوده است (ثعالبی، 748). یزدگرد که از جنگ با مسلمانان درمانده شده بود، با ثروتی قابلتوجه و خدموحشم فراوان، شهربهشهر به نواحی شرقی و شمال شرقی کشور گریخت، تا به حوالی مرو رسید؛ ماهویه که در این زمان مرزبان و فرمانروای مرو بود، با همدستی پسر خود براز و همداستانی نیزک طرخان و ترکان، از پناهدادن و یاریرسانیدن به یزدگرد خودداری کرد و او را به فراری دیگر واداشت (ابناثیر، 3/ 119-123).
آنچه ابناثیر دربارۀ ماهویه و یزدگرد آورده، درمجموع همان روایتهایی است که طبری نقل کرده است (نک : 4/ 293-303، 557- 558). در همان سال 31 ق، ابراز با ابنعامر حاتم بن نعمان باهلی صلح کرد. در 36 ق/ 656 م ماهویه به کوفه رفت و سند تسلیم خویش به عربها را به تأیید امام علی (ع) رسانید و آن حضرت نیز نامهای به دهقانان، اسواران و دهسالاران نوشتند که از آن پس، جزیۀ خود را به ماهویه بپردازند (همانجا؛ زرینکوب، IV/ 25).
مؤلف مجمل التواریخ پس از یادآوری روایت معروف ازدواج امام حسین (ع) با شهربانو، دختر یزدگرد سوم، به روایتی دیگر اشاره میکند که براساس آن، دختر سنجان به ازدواج آن حضرت درآمده که مادر امام زینالعابدین (ع) بوده است (نک : ص 456). طبری سنجان را برادرزادۀ ماهویه دانسته است (4/ 299). اگر این روایت مجمل التواریخ درست باشد، ازدواج دختر سنجان را میتوان احتمالاً حاصل سفر ماهویه به کوفه و ابقای او بر حکومت مرو از طرف حضرت علی (ع) دانست.
ماهویه پس از نخستین شورش ایرانیان در نیشابور و تخلیۀ این شهر از طرف عربها، چون مردم مرو نیز سر به شورش برداشتند، ناگزیر از فرار به ابرشهر شد و در همانجا درگذشت. حدود 3 قرن پس از کشتهشدن یزدگرد، هنوز فرزندان ماهویه را در مرو و حوالی آن، خداهدشمن (دشمن شاه) و خداهکشان (کشندۀ شاه) میخواندهاند (حمزه، 49).
ابنبلخی برخورد ماهویه و یزدگرد را به گونهای دیگر آورده است. او میگوید: یزدگرد در مرو، ثروت همراه خود را به ماهویه سپرد و ماهویه به کمک فرمانروای هیاطله شاه را کشت و خود با ثروت او به میان هیاطله رفت و درنتیجه جواهرات و تجملات و تاج کسرى به دست چینیها افتاد و از این زمان، تاج ملوک چین، تاج کسرى شد (ص 111-112). نولدکه ماهویه را از خاندان سورن میداند (ص 681)، اما در مجمل التواریخ لقب ماهویه سوری آمده است (ص 84). فردوسی نیز (9/ 337) میگوید: جهاندار چون کرد آهنگ مرو / به ماهوی سوری کَنارنگِ مرو / / یکی نامه بنوشت با درد و خشم / پر از آرزو دل پر از آبْ چشم.
ابناثیر، الکامل؛ ابنبلخی، فارسنامه، به کوشش لسترینج و نیکلسن، کیمبریج، 1339 ق/ 1921 م؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، تهران، 1342 ش/ 1963 م؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1960 م؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس، مسکو، 1971 م؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب خویی، تهران، 1358 ش؛ نیز:
Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Iranica ; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Zarrīnkūb, A. H., «The Arab Conquest of Iran and Its Aftermath», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975.
پرویز رجبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید