ابان احمر، ابوعبدالله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 4 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266335/ابان-احمر،-ابوعبدالله
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ نشده
ذیل
اَبانِ اَحْمَر (جایگزین مقالۀ دبا)، ابوعبدالله ابـان بن عثمان، راوی حدیث و اخبار تاریخی و ادبی در سدۀ 2 ق/ 8 م و از خواص اصحاب امام جعفر صادق (ع). یاقوت که همۀ اطلاعات خود را دربارۀ ابان احمر از فهرست طوسی برگرفته، نسب پدر او را بهصورت عثمان بن یحیی بن زکریا ضبط کرده، و به وی نسبت لؤلؤی نیز داده است (1/ 108- 109؛ قس: طوسی، الفهرست، 18). دربارۀ جزئیات زندگی ابان آگاهی چندانی در دست نیست و این اندازه دانسته است که اصل وی از کوفه بوده و چندی نیز در بصره زیسته، و درضمن با قبیلۀ بجیله نسبت ولاء داشته است (همانجا؛ نجاشی، 13؛ قس: کشی، 352).
رجالشناسان امامی او را در شمار اصحاب امام صادق (ع) آوردهانـد (نک : «الرجـال»، 39؛ طوسـی، رجـال، 152، الفهـرست، همانجا؛ نجاشی، همانجا) و انبوه روایاتِ ابان از آن حضرت، مؤید این نکته است. البته طوسی در الفهرست (همانجا) و به تبع او نجاشی (همانجا)، ابان را از اصحاب امام موسى کاظم (ع) نیز شمردهاند، ولی برقی در رجال و طوسی نیز در رجال خود نـام او را در میان اصحاب آن حضرت نیاوردهاند و اساتید روایات نیز این «صحبت» را ثابت نمیکنند.
ابان از جمعی از اصحاب امام صادق (ع) و شیوخ کوفه و بصره و حتى حجاز بهره گرفته، و روایت کرده است؛ از آن جمله میتوان کسانی چون ابوبصیر، ابوالجارود، ابوجعفر احول، ابوحمزۀ ثمالی، ابان بن تغلب، بُرَید بن معاویه، بُکَیر بن اَعْیَن، داوود بن کثیر، ذریح محاربی، زارة بن اعین، عبدالله بن ابییعفور، فضیل بن یسار، کثیرالنوى، محمد بن مسلم و عبدالرحمان بن ابیعبدالله بصری را نام برد. روایات ابان تنها از فرد اخیر در کتب اربعۀ شیعه بر حدود 130 حدیث بالغ میشود (برای فهرستی از مشایخ وی، نک : خویی، 1/ 162-164).
ابان ازآنرو که صحبت امام صادق (ع) و بسیاری از اصحاب ائمه (ع) و راویان احادیث آنان را درک کرده بود، مورد اقبال طالبان حدیث اهل بیت (ع) قرار گرفت و جمعی کثیر همچون ابنابیعُمَیر، احمد بن حسن میثمی، احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، جعفر بن سماعه، حسن بن علی بن فضال، حسن بن محبوب، حسین بن سعید، حماد بن عیسى، درست بن ابیمنصور، سندی بن محمد بزاز، ظریف ابن ناصح، محمد بن سنان، هشام بن سالم و یونس بن عبدالرحمان از او روایت کردند (برای فهرستی از راویان او، نک : همو، 1/ 164).
او همچنین توشهای پرمایه از تاریخ پیشینیان، انساب و اخبار ادبی فراهم آورده بود که مورد توجه طالبان اینگونه روایات قرار گرفت و نامداران این رشته چون ابوعبیده معمر بن مثنى و ابوعبدالله محمد بن سلام جمحی را بر آن داشت که در آثـار خود از روایات او بهرۀ فراوان گیرند (نک : طوسی، نجاشی، همانجاها).
از نظر اعتبار روایی، رجالشناسان امامیه ابان را یکی از 6 تن فقهای اصحاب امام صادق (ع) دانستهاند که اصطلاحاً «اصحاب اجماع» خوانده میشوند و روایتی را که استناد آن بدیشان صحیح بوده بـاشد، صحیح و صادق به شمار میآورند (نک : کشی، 375). در روایتی که کشی به نقل از محمد بن مسعود عیاشی آورده، علی بن حسن بن علی بن فضال که خود از رجال فطحیه محسوب میشود، ابان را از «ناووسیه» شمرده است (ص 352؛ ناووسیه فرقهای از امامیهاند که امام صادق (ع) را امام غایب و مهدی موعود میدانند و وفات آن حضرت را انکار میکنند). این روایت در آثـار رجالی میانه چون رجال علامۀ حلی (ص 21) و رجال ابنداوود حلی (ص 11-12، 538) پذیرفته شده است. ابنداوود ترجیح داده که ابان را بهجهت فساد مذهب ضعیف شمارد (همانجا) و نظیر این موضعگیری از علامـۀ حلی نیـز نقـل شده است (نک : اردبیلی،1/ 12)، ولی علامۀ حلی در رجال خود (ص 22) پذیرش روایت وی را مرجح دانسته است. در میان رجالیان متأخر امامی برخـی بـا تکیـه بـر شمـارش ابـان در عـداد «اصحـاب اجمـاع»، ناووسیبودن وی را مورد تردید قرار دادهاند. از جملۀ شواهد آنان بر مدعای خود این است که در برخی نسخ اختیار معرفة الرجال کشی به جای عبارت «کان من الناوسیة»، عبارت « ... من القادسیة» ضبط شـده است (نک : امیـن، 2/ 101؛ خویی، 1/ 160). اینکه علامۀ حلی ابان را در خاتمۀ رجال خود (ص 277) از فرقۀ «فطحیه» شمرده است، میتواند فقط یک سهو قلم تلقی شود.
از رجالشناسان اهل سنت نیز کسانی چون عقیلی و ازدی حدیث او را مورد نقد قرار دادهاند؛ بااینهمه، حدیث وی بهکلی متروک نشده است (نک : عـقیلی، 1/ 37- 38؛ ابـنحبان، 8/ 131؛ ذهبی، 1/ 10؛ ابنحجر، 1/ 24).
مهمترین اثر ابان تاریخی است که اخبار مربوط به پیامبران و پیشینیان، بعثت پیامبر (ص)، سیره و مغازی آن حضرت و وقایع سقیفه و رده را شامل میشده است (طوسی، نجاشی، همانجاها). این تاریخ که بهویژه نزد امامیان تداول داشته، از طرق مختلف روایت شده است و مشروح این طرق را طوسی و نجاشی (همانجاها) درج نمودهاند. بـه گفتۀ طوسی برخی از نسخههـای این کتـاب قـدری کاستی داشته است (همان، 19). در اهمیت این کتاب شایسته است گفته شود که یعقوبی در تاریخ خـود (2/ 6) آن را یکی از مآخذ اصلی خود قرار داده است. این تـاریخ دستکم تـا سدۀ 6 ق رایج بوده، و طبرسی در جایجای اعلام الورى از آن استفاده کرده است (ص 82 بب ). همچنین در کتب روایی گوناگون میتوان روایتهایی به نقـل از ابان یافت که موضوع آن کاملاً با کتاب تاریخ ابان سازگاری دارد و میتوان حدس زد که مستقیماً یا غیرمستقیم برگرفته ازآن کتاب بوده باشد. گاه در سلسلۀ اسناد این روایات نـام مورخـان بزرگی چون ابراهیم ثقفی دیـده میشـود (مثلاً نک : ابنبابویه، الخصال، 1/ 50-51، علل، 1/ 29، 35، 37، جم ؛ مفید، امالی، 53، 212، الاختصاص، 299؛ راوندی، 41-42، 48، 53، جم ).
بهجز تاریخ مزبور، طوسی در الفهرست از اثر دیگری از ابان با عنوان اصل یاد کرده (ص 19)، و طریق خود را به آن نشان داده است. ابنبابویه نیز در «مشیخة الفقیه» (ص 83) طریقی را ارائه کرده که به مجموعهای از احادیث به روایت ابان منتهی میشود و میتواند همان اصل بوده باشد. بههرروی، افزونبر صدها حدیث که به روایت ابان در کتب اربعۀ امامیه وارد شده است (نک : خویی، 1/ 371 بب )، شمار دیگری از احادیث او را میتوان در دیگر کتب حدیث امـامیه چون آثار ابنبابویه، ازجمله التوحید (نک : فهرست، ص 524)، الخصال (نک : فهرست، ص 675) و غیر آن و نیز النوادر احمـد بن محمد بن عیسى (نک : فهرست، ص 179)، تفسیر علی بن ابراهیم قمی (1/ 28، جم ) و دیگر آثار حدیثی بازیافت.
ابنبابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، 1398 ق؛ همو، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1362 ق؛ همو، علل الشرائع، نجف، 1385 ق/ 1966 م؛ همو، «مشیخة الفقیه»، همراه من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1376 ق، ج 4؛ ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، 1402 ق/ 1982 م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1329 ق؛ ابنداوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1342 ش؛ احمد بن محمد بن عیسى اشعری، الـنوادر، قم، 1408 ق؛ اردبیلی، محمد، جامع الرواة، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق/ 1963 م؛ راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، 1409 ق؛ «الرجال»، منسوب به احمد برقی، همراه الرجال (نک : هم ، ابنداوود حلی)؛ طبرسی، فضل، اعلام الورێ، نجف، 1390 ق/ 1970 م؛ طوسی، محمد، رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1381 ق/ 1961م؛ همو، الفهرست، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانۀ مرتضویه؛ عقیلی، محمد، الضعفاء الکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ علامۀ حلی، حسن، رجال، نجف، 1381 ق/ 1961 م؛ قمی، علی، تفسیر، نجف، 1386-1387 ق؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش؛ مفید، محمد، الاختصاص، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، منشورات جماعة المدرسین؛ همو، الامالی، به کوشش حسین استادولی و علیاکبر غفاری، قم، 1403 ق/ 1983 م؛ نجاشی، احمد، رجال، به کوشش موسى شبیری زنجانی، قم، 1407 ق؛ یاقوت، ادبا؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دار صادر.
احمد پاکتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید