آصف بن برخیا، شخصیتی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 29 دی 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266305/آصف-بن-برخیا،-شخصیتی
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ نشده
ذیل
آصَفِ بْنِ بَرْخیا (جایگزین مقالۀ دبا)، شخصیتی که برپایۀ روایات و تفاسیر، وزیر و کاتب حضرت سلیمان (ع) بوده است.
پردازش شخصیت آصف در داستانهای اسلامی، بیشتر از روایتهایی سرچشمه گرفته است که مفسران قرآن در تفسیر آیات 39 و 40 از سورۀ نمل (27) آوردهاند. برپایۀ آیات، سلیمان از کسان خویش خواست که پیش از واردشدن ملکۀ سبا به بارگاه، تخت او را در پیشگاه وی حاضر کنند و دراینمیان یکی از ملازمان او گفت که در یک چشمبرهمزدن، این مهم را انجام خواهد داد (نمل/ 27/ 39-40). مفسران دربارۀ اینکه چه کسی چنین پیشنهادی را داده است، بر یک قول نیستند، ولی رأی اغلب آن است که این شخص کسی جز آصف بن برخیا نبـوده است (برای آصف و نامهای دیگر، نک : طبری، 19/ 103-104؛ فخرالدین، 23/ 197؛ طبرسی، 5/ 225-226؛ ابوالفتوح، 4/ 163-164؛ سیوطی، 4/ 104؛ میبدی، 7/ 222). دراینمیان، فخرالدین رازی (19/ 197- 198) با ذکر این مطلب که سلیمان نسبت به آصف برتری داشته، و اینکه وی بیش از آصف به کتاب الٰهی آشنا بوده است، آورندۀ تخت ملکۀ سبا را شخص سلیمان معرفی میکند.
در اینجا ذکر سخن امام هادی (ع) قابلتوجه است که ضمن تصریح به اینکه اشارۀ حق تعالى در آن آیه (نمل/ 27/ 40)، به آصف بن برخیا ست، در پاسخ پرسشی چنین اظهار میکند که نهتنها سلیمان به علم و معرفت آصف نیاز نداشته، بلکه آنچه آصف میدانست، از علم سلیمان بود و این علم را سلیمان به امر خداوند به آصف آموخته بود که مردم بدانند آصف حجت و خلیفۀ او ست و پس از وی اختلافی میان آنان رخ ندهد (طبرسی، 5/ 225-226، 229-230؛ نیز نک : ابنطاووس، 311-312).
یکی دیگر از موارد نامبری آصف در داستانهای اسلامی، در داستان ازدواج سلیمان با دختر فرعون (و به روایتی دختر پادشاه صیدون) است. برپایۀ گزارشهای رسیده، پس از کشتهشدن پدر دختر، سلیمان وی را به زنی گرفت و پس از چندی برای تسلای وی، پیکرهای از پدر او را در قصر نهاد. آن دختر نیز پیکره را به شکلی خاص که یادآور پدر بود، بیاراست و هنگام غیبت سلیمان به سجده و پرستش آن مجسمه میپرداخت. این کار 40 روز ادامه داشت تا آنکه آصف آگاه گردید و مجلس خطابهای تشکیل داد و در ضمن خطابه، انبیای پیشین را ستود تا آنکه نوبت به ذکری از سلیمان رسید. آصف هنگام یادکرد از سلیمان تنها دوران کودکی او را مورد ستایش قرار داد. این امر بر سلیمان گران آمد و دراینحال آصف نیز زمان را مناسب دانسته، به سلیمان هشدار داد که 40 روز است در خانۀ وی غیر از خدا پرستش میشود؛ بدینترتیب سلیمـان به حقیقت پـی برد و آن زن را کیفر داد (نک : ثعلبی، 322-323؛ ابناثیر، 1/ 238-240).
به دنبال شرح ماجرای یادشده، یا برپایۀ برخی افسانههای دیگر که متضمن قصۀ گمشدن انگشتری سلیمان است، باز یادی از آصف به میان آوردهاند، بدین شرح که دیوی به نام صَخْر، خاتم سلیمانی را ربود و در هیئت سلیمان بر تخت پادشاهی نشست و پایۀ کار خود را بر ستم و تبهکاری نهاد. آصف که رفتار پیامبر خدا را غیرعادی دید، در کار او شک کرد و سرانجام به کمک بزرگان بنیاسرائیل، با کوشش بسیار خاتم را از چنگ او به در آورده، به سلیمان بازگرداند (یعقوبی، 1/ 59-60؛ ابناثیر، 1/ 240-241؛ برای روایات مختلف، نک : ثعلبی، 323-326).
گفتنی است که در عهد عتیق (اول تواریخ، 6: 39-43) به اسم شخصی به نام آساف بن برخیا (= برکیا) برمیخوریم که از سبط لاوی بوده است. او یکی از نوازندگان داود نبی (ع) بوده که نامش در سرفصل 12 مزمور از «مزامیر» عهد عتیق ذکر گردیده اسـت (نک : مزامیر 50، 73-83). افزونبر شبـاهت بسیـار میان نـام این شخص با آصفِ داستان سلیمان، در موارد مختلفی میان این دو تشابهاتی به چشم میخورد، ازجمله نسب وی که در عهد عتیق (اول تواریـخ، همانجا) بهصورت آساف بن برکیا بن شمعی بن میکائیل آمده است.
جالب توجه است که ثعلبی (ص 319) نیز نسبت آصف را از پدر به شمعیا بن ملکیا رسانده است. همچنین دومین مزمور، که در مزامیر داود به مزمور آساف نامور گردیده است، درست پس از مزمور سلیمـان قرار دارد (نک : مزامیـر 72، 73). از سوی دیگر در عهد عتیق، آساف نوازندۀ داود نبی، از خاندان لاوی شمرده شده است (اول تواریخ، همانجا) و دراینمیان، همسو با داستانهای یهودیِ آساف، آصفِ داستان سلیمان نیز از نسل لاوی معرفی گردیده است (نک : ترجمه ... ، 5/ 1252). این همگونیهـا در نـام و نسب و ریشۀ خاندان هرچند بسیار حائز اهمیت است و میتوان آن را نشانی از آشنایی مسلمانان با داستانهای بنیاسرائیل دانست، ولی وجهی فراهم نمیسازد تا این دو شخصیت باهم درآمیخته شوند.
وجود نام آصف در کتب تفسیر و تاریخ، همراهی نام او با سلیمان و همچنین شهرت وی بهسان وزیری خردمند و سیاستمداری مدبر، سبب گردیده است تا شخصیت آصف در ادب فارسی نیز مطرح گردد. در سیاستنامۀ نظامالملک (ص 217- 218) نام آصف بهعنوان وزیری کاردان و آگاه در ردیف نام پیران ویسه، بوذرجمهر، صاحب بن عباد، آل برمک و بلعمیان آمده است. برخی از شـاعران همچـون قطران تبریـزی (ص 167، 345، جم )، سنایی (ص 44)، سوزنی سمرقندی (ص 64، 144)، ابنیمین (ص 67، 130، جـم )، وحشـی بـافقی (ص 213، 216، جم ) و جـز ایشان، ممدوحان خود را در حکمت و درایت به آصف مانند کردهاند و آنان را با تعبیراتی چون «آصف جماقتدار»، «آصف جمشیدرُتبت» و جز آن ستودهاند. حافظ شیرازی از شخصیت آصف بسیـار یـاد کرده، و افزونبر یکی ـ دو مضمون لطیف که برپـایۀ داستان آصف و سلیمان پرداخته، این نام یا ترکیباتی چون آصف ثانی، آصف عهد، آصف ملک سلیمان و آصف دوران را بهصورت عناوین و القابی احترامآمیز در وصف وزیران همزمان خود به کار برده است (نک : غزلهای 25، 28، جم ).
ابناثیر، الکامل؛ ابنطاووس، علی، مهج الدعوات و منهج العبادات، به کوشش محمدحسن کرمانی، تهران، 1323 ق؛ ابنیمین، محمود، دیوان اشعار، به کوشش حسینعلی باستانی راد، تهران، 1344 ش؛ ابوالفتوح رازی، حسین، تفسیر، قم، 1404 ق؛ ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1356 ش؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، 1375 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1341 ش؛ سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاهحسینی، تهران، 1338 ش؛ سیوطی، الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387 ق/ 1967 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1980 م؛ طبری، تفسیر؛ عهد عتیق؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، 1312 ق؛ قرآن کریم؛ قطران تبریزی، دیوان، به کوشش محمد نخجوانی، تهران، 1362 ش؛ میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1361 ش؛ نظامالملک، حسن، سیاستنامه، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ وحشی بافقی، دیوان، به کوشش حسین نخعی، تهران، 1339 ش؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379 ق.
بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید