عوفی، سدیدالدین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 20 اردیبهشت 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/263185/عوفی،-سدیدالدین
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ نشده
عوفی، سدیدالدین (نورالدین، جمالالدین) محمدبن محمد عوفی بخارایی (دربارۀ برخی اختلافات در مورد لقب عوفی، نک : معین، 1-6)، محقق، نویسنده، واعظ و شاعر نیمۀ دوم سدۀ 6 و نیمۀ اول سدۀ 7ق / 12 و 13م است. سال تولد، وفات و جزئیات زندگی وی دانسته نیست؛ آنچه تذکرهنویسان نیز در باب وی آوردهاند، قابل اعتنا نیست (برای نمونه، نک : حمدالله، 705؛ خواندمیر، 2 / 618)، اما از دو اثر بازمانده از وی یعنی لباب الالباب و جوامع الحکایات چنین مستفاد میشود که ولادت عوفی در دهۀ 60 یا 70 سدۀ 6ق در شهر بخارا رخ داده است (قزوینی، مقدمه...، «یب» حاشیۀ 4، نیز «ید»، «یه»؛ قس: معین، 8، 9).
اشتهار او به «عوفی» از آن جهت است که وی خود را از احفاد عبدالرحمان بن عوف، از مشاهیر صحابۀ پیامبر اسلام(ص) میداند (قزوینی، همان، «یج»، نیز حواشی 3-4).
جد عوفی، قاضی شرفالدین ابوطاهر یحیی بن طاهربن عثمان عوفی از عالمان حدیث و انساب بوده است (عوفی، لباب...،1 / 178؛ نیز نک : قزوینی، همانجا) و داییِ وی، شرفالزمان مجدالدین محمد بن ضیاءالدین عدنان سُرخَکَتی، طبیب مخصوص حاکم سمرقند، و به گفتۀ عوفی، صاحب دو اثر به نامهای تاریخ ملوک ترکستان (خاقانیان) و خواص اشیاء بوده است (عوفی، همان، 1 / 44، 179-181؛ قزوینی، همانجا، نیز حاشیۀ 6).
عوفی در بخارا بعد از تحصیل علم از محضر عالمان و مشایخ بزرگی نظیر امام برهانالاسلام تاجالدین عمر بن مسعود ابن احمد (مق 609ق / 1212م)، از معاریف آل برهان (ه م)، و امام رکنالدین مسعود بن محمد امامزاده (د 617ق / 1220م) (عوفی، همان، 1 / 169-170، 181-182؛ نیز نک : قزوینی، همان، «ید»، «یه»)، در 597ق / 1201م به دربار حاکم سمرقند، سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم (د ح 600ق / 1204م) که از ملوک خانیۀ ماوراءالنهر بوده، میپیوندد و به واسطۀ دایی خود به ولیعهد وی، قلج ارسلان خاقان نصرةالدین عثمان بن ابراهیم (مق 609ق) معرفی میشود و با هوش و ذکاوتی که از خود نشان میدهد، در اندک زمانی نزد این شاهزاده تقرب مییابد و سرپرستی دیوان انشای وی به او واگذار میگردد (عوفی، همان، 1 / 44-45؛ نیز نک : قزوینی، همان، «یه»، «یو»).
او در حدود سال 600ق شغل دیوانی را رها کرده، به سفر در بلاد مختلف خراسان بزرگ، خوارزم و هند میپردازد و از شهرهای نسا، آموی، مرو، نیشابور، هرات، اسفزار، اسفراین، شهر نو، سیستان، فراه، غزنین، لاهور، کَنبایَت، نهرواله و دهلی دیدار میکند. در یکی از همین مسافرتها پیش از رسیدن به شهر نو (مابین استراباد و خوارزم)، راهزنان اسبان و وسایل وی را میربایند (عوفی، همان، 1 / 51، 111، 2 / 345؛ نیز نک : قزوینی، همان، «ید»، «یز»، «یح»). عوفی در این سفرها به دیدار علما و فضلای بسیاری نایل میآید؛ از جمله در خوارزم به خدمت شیخ مجدالدین شرف بن مؤید بغدادی، عارف مشهور و شاگرد شیخ نجمالدین کبرى و برادر بزرگتر بهاءالدین بغدادی (ه م) میرسد و قسمتی از اشعار وی را بیواسطه از او استماع، و در لباب الالباب نقل میکند (عوفی، همان، 1 / 230-231؛ قزوینی، همان، «ید»، «یه»)؛ همچنین از برخی علما اجازۀ روایت حدیث میگیرد (عوفی، 1 / 164-165، 209؛ معین، 28، 29) و خود نیز اغلب به تشکیل جلسات وعظ و تذکیر میپردازد (قزوینی، همان، «ید»).
عوفی احتمالاً با شنیدن خبر حملۀ مغول، به سمت سند و مولتان رهسپار میشود، و در آچه به درگاه ناصرالدین قباچه (د 625ق / 1228م)، از ممالیک سلاطین غوری که در آن هنگام مأمن بسیاری از اهل فضل شده بود، میپیوندد. تاریخ دقیق پیوستن او به دربار ناصرالدین قباچه معلوم نیست، اما چنانکه خود نقل میکند، در 617ق / 1220م، ملازم رکاب وی بوده است (عوفی، همان، 1 / 115؛ نیز نک : قزوینی، همان، «یح»، «یط»). او در درگاه این امیر دانشدوست، فراغ خاطری مییابد و با اتکا بر دانش، تجربه و یادداشتهای بسیاری که ضمن سفرهایش فراهم کرده بود، به تألیف کتاب لباب الالباب میپردازد و آن را در 618ق / 1221م به نام وزیر قباچه، عینالملک فخرالدین حسین بن شرفالملک رضیالدین ابیبکر اشعری به اتمام میرساند (عوفی، همان، 1 / 6؛ قزوینی، همان، «ط»، «ی»، «یط»).
در625ق / 1228م سلطان شمسالدینِ التُتمِش(ه م)، از ممالیک غوریه و مؤسس سلسلۀ سلاطین شمسیۀ دهلی، به آچه لشکر میکشد و آنجا را فتح میکند. به دنبال این ماجرا، ناصرالدین قباچه نیز خودکشی میکند و در نتیجه بسیاری از خدم و حَشَم قباچه از جمله عوفی، به خدمت شمسالدین التتمش در میآیند و به دهلی، مقرّ حکمرانی او میروند. به این ترتیب عوفی که پیش از این از جانب ناصرالدین قباچه به تألیف کتاب جوامع الحکایات مأمور بود، سرانجام کتاب را در دهلی به نام وزیر التتمش، نظامالملک محمد بن ابی سعد جنیدی به پایان میبرد (همان، «یط»، «ک»، «کا»).
با توجه به اینکه آخرین واقعۀ تاریخی که عوفی در جوامع الحکایات بدان اشاره میکند، مربوط به سال 628ق / 1231م است، تألیف جوامع الحکایات باید در حدود سال 630ق پایان یافته باشد و از این تاریخ به بعد است که اطلاعی از زندگی عوفی در دست نیست (همان، «کا»، «کب»)؛ البته وجود بیتی در این اثر به یاد خلفای عباسی بیانگر آن است که به گمان، عوفی در 640ق / 1242م نیز زنده بوده، و در آن سال، بیت مذکور را به متن جوامع الحکایات افزوده است (برای اطلاع بیشتر، نک : معین، 9).
1. لباب الالباب، تألیف در 618ق / 1221م، مشتمل بر 12 باب در نقد و تاریخ شعر و ذکر احوال و اشعار شاعران، پادشاهان، وزیران و فضلای ایران از دورۀ طاهریان تا عصر نویسنده. از این اثر تاکنون فقط 4 نسخۀ خطی به دست آمده است: 3 نسخه در اروپا، یکی در کتابخانۀ جان رایلندْزِ شهر منچستر؛ دیگری در کتابخانۀ سلطنتی برلین (براون، II / 6-10)؛ و نسخۀ سوم را محمد قزوینی در کتابخانۀ موزۀ بریتانیا یافته است که تا آن زمان با عنوان بزمآرای، تألیف سیدعلی بن محمود حسینی انگاشته میشده، و نویسنده ادعا کرده بود که آن را در 1000ق / 1592م در هند نوشته است، ولی به تصریح قزوینی، تقریباً بیکم و کاست استنساخ از متن لباب الالباب است و نویسندۀ مذکور آن را انتحال کرده است (قزوینی، همان، «ه » ـ «و»؛ قس: براون، I / 5-7)؛ و نسخۀ چهارم نیز در کتابخانۀ دانشگاه لکهنو موجود است (نفیسی، 2).
لباب الالباب نخستین بار به کوشش ادوارد براون و همکاری محمد قزوینی از روی 3 نسخۀ موجود در اروپا، توسط انتشارات بریل در 1324ق / 1906م به چاپ رسید و مقدمهای که قزوینی با استناد به دو اثر موجود عوفی ( لباب الالباب و جوامع الحکایات) دربارۀ زندگی وی همراه با تعلیقاتی بر جلد اول لباب الالباب نوشت، تا امروز (1386ش)، دقیقترین مأخذ برای تحقیق در زندگانی عوفی به شمار میآید و بیشتر نویسندگان و محققان متأخر، هر آنچه دربارۀ عوفی نوشتهاند، بازنویسی مقدمۀ قزوینی است. سعید نفیسی نیز در ویرایش بعدی همین چاپ در ایران (1335ش)، تعلیقاتی بر جلد دوم آن افزوده است.
سبک عوفی در لباب الالباب مطابق با سبک رایج در سدههای 6 و 7ق، مصنوع و متکلف است؛ در نتیجه نویسنده در آغاز شرح احوال و اشعار شاعران، چنان به تزیین کلام میپردازد که گاه باعث ملال خواننده میشود و مهمتر آنکه این امر، اغلب از دقت نظرِ عوفی در بیان وقایع زندگی و نقد شعر شاعران کاسته است. البته این کتاب علاوه بر اهمیت تاریخی و ادبی، از 3 جهت شایان توجه است: نخست اینکه اولین تذکرهای است که در شرح احوال شاعران ایرانی به دست ما رسیده است؛ دیگر اینکه حفظ نام و احوال بسیاری از شاعران متقدم بهویژه از دورۀ طاهریان تا غزنویان فقط مرهون وجود این کتاب است (قزوینی، همان، «و»، «ح»، «ط»)؛ سدیگر اینکه عوفی به سبب سفرهای بسیار و دیدار با فضلا و شاعران همعصر خود، بیواسطه اطلاعات و اشعاری از آنان نقل کرده است که در هیچ مأخذ دیگری دیده نمیشود (معین، 26-31).
2. جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تألیف شده در حدود 630 ق / 1233م، در 4 جلد و هر جلد شامل 25 باب (نک : ص 29-38؛ قزوینی، مقدمه، «کب»، «کج»). از این کتاب به واسطۀ شهرت فراوان، نسخههای متعدد خطی در کتابخانههای مشهور جهان موجود است؛ همچنین 3 ترجمه به زبان ترکی در دورۀ عثمانی از آن صورت گرفته، ولی هنوز چاپ منقحی از تمامی این کتاب منتشر نشده است (برای اطلاع از نسخههای جوامع الحکایات، نک : معین، 47- 68).
جوامع الحکایات شامل بیش از دو هزار حکایت، واقعۀ تاریخی و داستانی است و اهمیت آن بدین سبب است که عوفی در تألیف این کتاب از تمام یا نزدیک به تمام آثار مکتوبِ مهمی که وی تا نیمۀ اول سدۀ 7ق / 13م در دست داشته (به فارسی و عربی)، بهره برده است. البته بسیاری از این آثار در حملۀ مغول از بین رفته است. از اینرو، عوفی یکی از وارثان دانش گذشته و ناقل آن به نسلهای بعد از خود محسوب میشود و درواقع جوامع الحکایات او در شمار معدود کتابهایی است که معرّف تاریخ، تمدن، ادبیات و علومِ جهان اسلامی تا سدۀ 7ق است (نظامالدین، 23-24؛ نیز نک : معین، 39، 40).
سبک نگارش جوامع الحکایات برخلاف لباب الالباب بیانگر نثر واقعی عوفی نیست؛ زیرا عوفی در تألیف آن، بیشتر به نقل قول مستقیم از متون مورد استفادهاش پرداخته، و از همینرو، سبک نوشتاری جوامع الحکایات، آمیزهای از نثرهای گوناگون است؛ چنانکه گاه بسیار مصنوع و متکلف و گاه بسیار ساده نوشته شده است (بهار، سبک...، 3 / 38).
3. ترجمۀ الفرج بعد الشدة، تألیف قاضی محسن تنوخی (د 384ق / 994م) که عوفی در باب هفتم از قسم چهارم جوامع الحکایات تصریح میکند که این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده است (قزوینی، همان، «کج»، «کد»). عوفی این ترجمه را حدود سال 620ق / 1223م به درخواست ناصرالدین قباچه فراهم کرده است که متأسفانه امروز بهجز دو نسخه از نیمۀ دوم این کتاب (موجود در کتابخانۀ «ادارۀ هند») اثری از آن به دست نیامده است (نظامالدین، 14-15). ترجمهای هم که حسین بن اسعد دهستانی از کتاب فرج بعد از شدت فراهم کرده، و امروز باقی است، اگرچه تاریخ ترجمه و سدۀ زندگانی مترجم دقیقاً معلوم نیست، ولی ظاهراً باید حدود 30 سال متأخر بر ترجمۀ عوفی باشد (همو، 18-19؛ قزوینی، «تاریخ...»، شم 6، ص 250، شم 7، ص 296-299؛ قس: مینوی، 302؛ نیز نک : معین، 34، 35).
4. منظومۀ مدایح السلطان، بر وزن و سیاق حدیقة الحقیقۀ سنایی (ه م) که عوفی ضمن نقل 4 بیت از این منظومه در باب دوازدهم از قسم اولِ کتاب جوامع الحکایات، بر سرودن چنین منظومهای تصریح میکند؛ اما از این منظومه به جز 4 بیتِ مذکور، اثـری در دست نیست (نک : بهـار، منتخب...، «د» ـ «ه »؛ قس: معین، 33، 34).
از عوفی قصاید و قطعات گوناگونی به فارسی و اشعاری نیز به عربی در جای جای لباب الالباب و جوامع الحکایات دیده میشود که بیانگر طبع متوسط وی در شاعری است (همو، 31-34).
بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، 1335ش؛ همو، منتخب جوامع الحکایات عوفی، تهران، 1324ش؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ خواندمیر، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333ش؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات، به کوشش محمد معین، تهران، 1340ش؛ همو، لباب الالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1324ق / 1906م؛ قزوینی، محمد، «تاریخ تألیف فرج بعد از شدت فارسی»، یغما، تهران، 1333ش، س 7، شم 6 و 7؛ همو، مقدمه بر لباب الالباب عوفی، لیدن، 1906م؛ معین، محمد، مقدمه بر جوامع الحکایات عوفی، تهران، 1340ش؛ مینوی، مجتبى، «ذیل»، یغما، تهران، 1333ش، س 7، شم 7؛ نفیسی، سعید، تعلیقات بر لباب الالباب عوفی، تهران، 1335ش؛ نیز:
Browne, E. G., introd. Lubābu'L-Albāb (vide: PB, Aawfi); Niẓāmud-dīn, M., Introduction to the Jawāmi'ul-Ḥikāyāt wa Lawāmi'ur-riwāyāt of Sadīduʾd-dīn Muḥammad al'Awfī, London, 1929.
حمیدرضا شایگانفر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید