آق سنقر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/259449/آق-سنقر
سه شنبه 26 فروردین 1404
چاپ شده
4
آقسنقر \āq-sonqor\، قسیمالدوله، جد خاندان زنگی و اتابکان موصل و از امرای بزرگ جلالالدین ملکشاه سلجوقی و والی حلب در زمان او از 479 ق / 1086 م به بعد. آقسنقر از اصل ترک و «مملوک» بود. گویند که نام پدر او «ال ترغان»، از قبیلۀ «سابیو» بوده است (ابنعدیم، بغیة ... ، 2 / 103). نخستین خبر از قسیمالدوله از 477 ق / 1084 م است که ملکشاهْ عمیدالدوله، پسر فخرالدولة بن جُهَیْرْ، وزیر خلیفه، را برای گرفتن موصل از دست شرفالدوله مسلم بن قریش عُقَیْلی فرستاد و قسیمالدوله را فرمانده سپاه او ساخت (ابناثیر، التاریخ ... ، 5). ملکشاه در 479 ق / 1086 م، حلب را به تصرف خود درآورد و قسیمالدوله را والی آنجا کرد و 000‘4 سوار در اختیار او گذاشت (ابنعدیم، همانجا). آقسنقر حلب را به خوبی اداره، و در آنجا امنیت کامل برپا کرد و پیرامون شهر را از دزدان و راهزنان پاک کرد، تا آنجا که شهر حلب در زمان او مرکز تجارت شد و بازرگانان از هر سو روی به آن شهر نهادند (همان، 2 / 104). آقسنقر در 482 ق / 1089 م دژ بُرْزُویَه را از دست ارمنیان گرفت. پس از آن ملکشاه برادر خود، تاجالدوله تُتُش را با آقسنقر و «یاغیسیان» و «بوزان» مأمور کرد تا حِمْصْ و اَفامیه را از خَلَف بن مُلاعب که راهزنی پیشه کرده بود، بگیرند. این سردارانْ حمص را گرفتند و ملکشاه آن را به برادرش تاجالدوله تتش داد و پس از آنکه آقسنقر افامیه را به تصرف درآورد، آن را به نصربن منقذ واگذاشت (ابناثیر، الکامل، 10 / 202، 203).در 485ق / 1092م که ملکشاه مُرد، تاجالدوله تتش در دمشق مدعی سلطنت شد و برای تصرف حلب عازم آن شهر گردید. چون هنوز میان جانشینان و اولاد ملکشاه کشمکش بود و آقسنقر نمیتوانست با تتش بجنگد، صلاح را در اطاعت از او دید و «بوزان» و «یاغیسیان» را نیز به اطاعت از تتش واداشت (همان، 10 / 219-220). پس از آنکه تتش نصیبین و موصل را به تصرف درآورد و به دیاربکر و آذربایجان رفت، با پسر ملکشاه، بَرْکِیارُق روبهرو گردید. آقسنقر در سفر موصل و آذربایجان همراه تتش بود. البته پس از چندی آقسنقر و بوزان به برکیارق پیوستند. بعداً برکیارق، آقسنقر و بوزان را به شام فرستاد تا مانع تهاجم مجدد تاجالدوله شود. ولیکن در نهایت، تاجالدوله به حلب که در دست آقسنقر بود، تاخت و وی را به قتل رساند (همو، التاریخ، 15). آقسنقر امیری عادل و نیکوسیرت و باسیاست بود. در ایام حکومت او، عدل و امنیت و ارزانی در زمینهای متصرفی او حاکم بود. از آثار زمان حکومت او منارۀ مسجدجامع حلب است.
ابناثیر، علی، التاریخ الباهر، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره / بغداد، 1382 ق / 1963 م؛ همو، الکامل؛ ابندواداری، ابوبکر، کنز الدرر و جامع الغرر، به کوشش هانس روبرت رومر، بیروت، 1960 م؛ ابنشداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش یحیى زکریا عباره، دمشق، 1978 م؛ ابنعدیم، عمر، زبدة الحلب من تاریخ حلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، 1954 م؛ همو، بغیة الطلب، به کوشش علی سویم، آنکارا، 1976 م؛ ابنقلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به کوشش آمدرز، بیروت، 1908 م؛ حسینی، علی، اخبار الدولة السلجوقیة (زبدة التواریخ)، به کوشش محمد اقبال، بیروت، 1933 م.
عباس زریاب (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید