آقاخان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 17 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/259403/آقاخان
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
آقاخان \āqā-xān\، عنوان امامان بخش عمدهای از اسماعیلیان نزاری جهان. پس از مرگ شمسالدین محمد (بیستوهشتمین امام از شاخۀ نزاریِ مذهبِ اسماعیلیه) در 710 ق / 1310 م، هر دو پسر او، مؤمنشاه و قاسمشاه، ادعای امامت کردند و بدینسان، نزاریه دو دسته شدند: مؤمنشاهیه و قاسمشاهیه. 5 سده پس از این انشعاب، فتحعلی شاه قاجار (سل 1212-1250 ق / 1798-1834 م) امام وقتِ قاسمشاهی، حسنعلیشاه را «آقاخان» نامید و پس از او این لقب به طور موروثی به جانشینانش منتقل شد. در زمان ما، آقاخانیه یا پیروان آقاخان در آسیا (در کشورهای شبهقارۀ هند، افغانستان، ایران، سوریه و تاجیکستان) و بعضی کشورهای قارۀ آفریقا (مانند کنیا و تانزانیا) زندگی میکنند.
محمدحسن حسینی یا حسنعلیشاه (1219- 1298 ق / 1804-1881 م)، ملقب به آقاخان اول، امام اسماعیلیان نزاری است. فعالیتهای گستردۀ سیاسی و نظامی او باعث شد تا مقر امامت را به خارج از ایران منتقل کند. وی پس از قتل پدرش در غوغایی در یزد (1232 ق / 1817 م)، به امامت اسماعیلیانِ قاسمشاهی رسید و در تهران، در دربار فتحعلی شاه اقامت گزید و در آنجا از احترام و توجه بسیارِ شاه برخوردار شد و لقب «آقاخان» یافت (بامداد، 1 / 486-487؛ زینالعابدین، 521-524؛ هدایت، 9 / 552 -553؛ آقاخان محلاتی، 6-7).پس از مرگ فتحعلی شاه، محمد شاه به صلاحدید میرزا ابوالقاسم فراهانی حکومت کرمان را به وی سپرد (همو، 8). پس از پیروزی وی در نبردهای محلی و انتظامیافتن امور، نمایندهای را برای اعلام خبر پیروزی و تقدیم مالیات سالیانه به دربار فرستاد، اما حاج میرزا آقاسیِ صدراعظم باعث شد که شاه به آقاخان بدگمان گردد (همو، 9-13). پس آقاخان تصمیم گرفت تا برای رفع بدگمانی شاه در ارگ بم متحصن شود (1255 ق / 1839 م) (پیرنیا، 813)، اما محمد شاه که این حرکت را برضد خود پنداشت، سپاهی را برای سرکوب وی به کرمان فرستاد. پس از تلاشهای بسیار، آقاخان موفق شد خود را به پایتخت برساند و در شاه عبدالعظیم (ع) متحصن گردد، تا اینکه سرانجام مورد عفو شاه واقع شد (الگار، 66؛ خورموجی، 28؛ بلاغی، 142). آقاخان پس از آن به املاک خانوادگیاش در محلات بازگشت و دو سال در آن حوالی ماند. در 1256 ق / 1840 م، آقاخان با فرستادن قاصدی از شاه اجازه خواست که همراه خانوادهاش برای سفر مکه ایران را ترک گوید و چون شاه پذیرفت، خانوادۀ خود را از طریق عتبات از ایران خارج کرد (سپهر، 2 / 350)؛ سپس، همراه جمعی از پیروان خود، محلات را به قصد جنوب ایران و کرمان ترک گفت و ظاهراً هدف او نه سفر حج، بلکه مبارزهجویی با دولت مرکزی بود. آقاخان قبل از حرکت از محلات، اقدام به گردآوری نیرو و خرید اسبان تیزرو کرده بود (سپهر، پیرنیا، همانجاها)، اما از تصرف کرمان عاجز ماند و با جنگ و گریز از کالمند به شهر بابک، از مراکز قدیمی پیروان خود، گریخت (آقاخان محلاتی، 26-27). وی پس از شکست دیگری از حاکم کرمان، ناچار شد به فارس بگریزد (همو، 28-30؛ خورموجی، 30- 38؛ وزیری، 319).در محرم 1257 / فوریۀ 1841، آقاخان پس از تجهیز نیرو به کمک انگلیسیها، که سعیدخان بلوچ را با توپخانه و مهمات جنگی به یاری او فرستاده بودند، راه کرمان را در پیش گرفت (آدمیت، 259؛ آقاخان محلاتی، 32؛ نیز نک : عضدالدوله، 196). آقاخان در آغاز، نیروهای حاکم کرمان را شکست داد (هدایت، 10 / 260؛ آقاخان محلاتی، 34-35)، اما سرانجام شکست خورد (همو، 42- 44؛ هدایت، 10 / 261) و مصمم شد از راه بندرعباس به هند بگریزد، اما تصمیم خود را تغییر داد، از راه کویر لوت به خراسان رفت (آقاخان محلاتی، 47-50) و از آنجا عازم افغانستان، و در 17 ذیقعدۀ 1258 ق / 20 دسامبر 1842 م وارد قندهار شد (همو، 49). همسویی آقاخان با سیاستهای انگلستان، پس از خروج از خاک ایران نیز ادامه یافت (آقاخان، 69؛ الگار، 76-78؛ فریشاور، 9). چون قندهار در معرض حملۀ مخالفان انگلستان قرارگرفت، وی همراه نیروهای انگلیسی از آن شهر بیرون آمد (آقاخان محلاتی، 50)، اما کوششهای وی در مقابله با مقاومتهای محلی به انجام نرسید. پس از آن هم، همکاری و ارتباط گستردۀ او با عوامل انگلستان در منطقه حفظ شد. آقاخان در رمضان 1260 / سپتامبر 1844 سفر خود را به نواحی داخلی هند برای سرکشی به وضع پیروان خود در آن سرزمین آغاز کرد (همو، 65-66).در 1263 ق / 1847 م، دولت ایران به موجب مادۀ دهم پیمان 1229 ق / 1814 م دربارۀ استرداد مخالفان، خواستار تسلیم وی شد (آدمیت، 258)، اما دولت انگلستان بهسبب خدمات او از قبول این تقاضا سر باز زد. پس از مرگ محمد شاه در 6 شوال 1264 ق / 5 سپتامبر 1848 م، آقاخان تلاش خود را برای بازگشت به ایران از سر گرفت. نخست، طی نامهای از امیرکبیر خواست که با بازگشت وی موافقت شود (آقاخان محلاتی، 72)، و سپس با فرستادن هدایایی برای ناصرالدین شاه (حاج سیاح، 552) تلاش کرد موافقت دربار قاجار را برای بازگشت به ایران جلب کند؛ همچنین، با پرداخت رشوه به میرزا حسین خان سپهسالار، کوشید حمایت او را به دست آورد (خانملک، 1 / 59، 96، 124؛ معلم، 3 / 670). پس از قتل امیرکبیر، در دوران صدارت میرزا آقاخان نوری، بهسبب برخی برخوردهای شخصی میان وی و آقاخان، موضوع بازگشت او مسکوت ماند (آقاخان محلاتی، 75) و میانجیگری لرد پالمرستون نیز سودی نبخشید (فریشاور، 49).آقاخان دوران اقامت خود را در هند با آرامش و در نوعی انزوای سیاسی (آقاخان، 22)، به رهبری مذهبی پیروان خود و پرداختن به تفریحات مورد علاقهاش مانند شکار، پرورش اسب و شرکت در مسابقات اسبدوانی گذراند (آقاخان محلاتی، 78؛ آقاخان، 23-24). بخش عمدهای از پیروان او را در هند، خوجهها، اسماعیلیان نزاری، که غالباً از اقشار ثروتمند و بازرگان بودند، تشکیل میدادند (EI2، ذیل «خوجه»). این امر قدرت مالی و رونق دستگاه وی را افزون کرد. مهمترین رویداد دوران اقامت او در هند جریان دادگاهی بود که برای اثبات امامت وی بر خوجههای بمبئی تشکیل شد که در آن، آقاخان با ارائۀ مدارک فراوان در باب نسب خود و طرح مباحث الٰهیات اسماعیلی، برای اثبات امامتش تلاش کرد. رأی دادگاه در 3 رجب 1283 ق / 11 نوامبر 1866 م به سود وی صادر شد (آقاخان، 9, 179). مطالب مطرحشده در دادگاه و انبوه شواهد و مدارکِ گردآمده توجه بسیاری از دانشمندان و مورخان را به ادبیات، تاریخ و مباحث کلامی اسماعیلیان جلب کرد و انگیزۀ مطالعات وسیع در این زمینه شد. آقاخان کمی قبل از مرگ، از انگلستان تقاضای پناهندگی کرد و دولت بریتانیا پس از پذیرش درخواست وی، به او لقب والاحضرت بخشید (بریتانیکا). آقاخان اول در بمبئی درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد (بلاغی، 144؛ معصوم علیشاه، 296؛ معلم، 3 / 669). آقاخان دارای ذوق ادبی بود و مجموعۀ یادداشتهای خود را دربارۀ وقایع زندگیاش، بهویژه در روزگار اقامت در ایران، با نثری شیوا و باعنوان عبرتافزا نوشته است. این اثر در 1278 ق / 1861 م در بمبئی چاپ و منتشر شد.
علیشاه (1246-1302 ق / 1830- 1855 م)، ملقب به آقاخان دوم، پسر آقاخان اول است. او در 1298 ق / 1881 م جانشین آقاخان اول شد و گرایشهای صوفیانه داشت. از فعالیتهای سیاسی او، عضویت در مجلس مقننۀ بمبئی در دوران حکومت سر جیمز فرگوسن (آقاخان، 22)، و نیز ریاست جمعیت اتحاد اسلامی در خور توجه است. او سیاست دوستی با انگلستان را پی گرفت و از طرف ملکه ویکتوریا ملقب به شوالیه گردید (دائرةالمعارف ... ، 354). جانشین ویکتوریا، ادوارد هفتم، نیز از دوستان بسیار نزدیک آقاخان دوم محسوب میشد (آقاخان، 72). در دوران او، ثروت خانواده و سپردههای مالی آنان در بانکهای انگلیس افزایش چشمگیری یافت (پیرزاده، 1 / 133).آقاخان دوم، پس از 4 سال اقامت، در 55 سالگی در شهر پونا درگذشت. پیکر او را بر طبق وصیتش در نجف، نزدیک مرقد حضرت علی (ع)، به خاک سپردند (آقاخان، 270).
سِر سلطان محمد شاه (1294-1376 ق / 1877-1957 م)، ملقب به آقاخان سوم، پسر و جانشین آقاخان دوم است که فعالیتهای سیاسی گستردهای داشت. وی در کراچی زاده شد (آقاخان، 8؛ بریتانیکا) و چند ماهی پس از مرگ پدر، در 1303 ق / 1886 م به امامت اسماعیلیان رسید (آقاخان، 21). تحصیلات او در معارف اسلامی، علوم اجتماعی، ادب فارسی و عربی (همو، 15-16؛ لغتنامه ... ، ذیل شمسالعلما)، زبانهای اروپایی و تاریخ این کشورها بود (آقاخان، 30). او چندسالی به سفر به گوشهوکنار دنیا پرداخت که تا 1318 ق / 1900 م ادامه یافت و طی آن، وی از برمه، مصر، برلین و استانبول دیدن کرد (همو، 66-67).فعالیتهای وی در زمینۀ استقلال هند و نهضتهای اسلامی با نزدیکی او به رهبری حرکتهای اسلامی آن روز هند آغاز شد (رضوی، 92). سپس در 1315 ق / 1898 م، در جایگاه امام اسماعیلیان، نمایندۀ مسلمانان غرب هند و نمایندۀ نواحی بمبئی و پونا، برای تبریک شصتمین سالگرد تاجگذاری ویکتوریا در سیملا با لرد الجین دیدار کرد (آقاخان، 39). در 1319 ق / 1902 م، به دعوت لرد کرزن، فرمانروای هند، به عضویت مجلس قانونگذاری نایبالسلطنه درآمد که این امر نفوذ و اعتبار او را در میان مسلمانان هند، بهرغم انتقاداتی که به انگلیسیمآبی او میشد (رضوی، همانجا)، افزایش داد. پس، آقاخان سوم برای تحقق نظریات خود همراه با بعضی از فعالان دیگر و در گردهمایی مسلمانان در داکا، در 1324 ق / 1906 م، بهمنزلۀ رهبر مسلملیگ انتخاب شد و تا 1331 ق / 1912 م در این مقام باقی ماند (آقاخان، 113-114). آقاخان سوم در نهضت خلافت هم از فعالان و سردمداران بود و در مقام نمایندۀ مسلمانان و همۀ مردم هند به ریاست هیئتی به لندن رفت تا در باب این موضوع با انگلیسیها گفتوگو کند (همو، 155). با روی کار آمدن نسل تازۀ رهبران حزب کنگره که شاخصترین چهرههای آن گاندی و نهرو بودند، جدایی آقاخان از روند فعالیتهای استقلالخواهانۀ هند فزونی گرفت و انتخاب جناح به جای او به رهبری مسلملیگ در 1350 ق / 1932 م، موجب تشدید این جدایی گردید. بهگفتۀ خود او، ارتباط و علاقهاش به مسائل هند در این سالها رو به کاستی نهاد (همو، 235)، اما فعالیتهایش در پهنۀ سیاست جهانی، که از مدتها پیش آغاز شده بود، با شرکت در کارهای جامعۀ ملل شدت گرفت. آقاخان در دوران جنگ جهانی اول، به جانبداری مطلق از دولت انگلیس پرداخت و طی پیامی، از پیروان خود در سراسر جهان خواست تا همۀ امکانات خود را در اختیار دولت انگلستان قرار دهند (همو، 131). در 1350 ق / 1932 م نمایندۀ هند در کنفرانس خلع سلاح، و از 1352 تا 1355 ق / 1934 تا 1937 م رئیس هیئت نمایندگی هند در جامعۀ ملل بود و در 1355 ق / 1937 م به ریاست جامعۀ ملل منصوب شد (همو، 238, 244, 261, 268). همزمان با شروع جنگ جهانی دوم به ژنو رفت (همو، 271) و تا پایان عمر در آن شهر و سواحل جنوب فرانسه به سر برد.آقاخان سوم به دلایل بسیار، ازجمله علایق خانوادگی و قومی، در روزگار شاهان قاجار و پهلوی با دربار آنها روابط نزدیک داشت، در طول جنگ دوم با رضا شاه مکاتبه داشت و در 1360 ق / 1941 م، کمی قبل از اشغال ایران توسط متفقین، طی تلگرامی از سویس رضا شاه را تشویق به مداخله در جنگ به سود متفقین کرد (همو، 275-279). در روزگار پادشاهی محمدرضا پهلوی، در 1368 ق / 1949 م، از دولت ایران درخواست تابعیت کرد که شاه درخواست وی را پذیرفت و به وی لقب «حضرت والا» بخشید (بامداد، 2 / 291).
آقاخان سوم از ثروتی سرشار و شهرتی فراوان برخوردار بود و کاخهای مجلل در پونا، بمبئی، ژنو، جنوب فرانسه و شرق آفریقا داشت (آقاخان، 31, 189, 192, 308-309). او بخش بزرگی از ثروت خود و زکات و نذورات پیروانش را در مؤسسات اقتصادی پرسود و تعاونیهای زراعی که متناسب با اقشار بازرگان و خردهمالک بود، به کار انداخت (همو، 287-288). همزمان با آن، به یک رشته از فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی، ازجمله تأسیس مدارس، دانشگاهها و باشگاههای ورزشی و مؤسسات تحقیقاتی، دست زد (همو، 72, 79, 286, 288). یکی از مهمترین یادگارهای او مؤسسۀ تحقیقاتی «انجمن اسماعیلیان» است که در 1365 ق / 1946 م بنیاد نهاده شده و تاکنون بسیاری از متون اسماعیلی را منتشر کرده است (برتلس، 14). آقاخان سوم همچنین به امر سازماندهی و استقرار نهادهای حقوقی و اداری خاص جماعتهای اسماعیلی در اکثر نقاط اسماعیلینشین جهان پرداخت (آقاخان، 185-186).از آقاخان سوم آثار مکتوبی به جای مانده است که عبارتاند از: «هند در حال تحول»، «خاطرات»، و مقالاتی در روزنامۀ تایمز لندن که دربرگیرندۀ نظریات او در باب مسائل مختلف جهانی است (همو، 153, 163).آقاخان در 13 ذیحجۀ 1376 ق / 11 ژوئیۀ 1957 م در 80 سالگی درگذشت (بامداد، 2 / 290؛ فریشاور، 206). طبق وصیتنامۀ وی، پس از او نوهاش، کریم آقاخان، فرزند علی پسر ارشدش (1354 ق / 1936 م)، با لقب آقاخان چهارم به امامت اسماعیلیان رسید (همو، 207).
آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، 1361 ش؛ آقاخان محلاتی، محمدحسن، عبرتافزا، بمبئی، 1278 ق؛ بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، 1347-1353 ش؛ برتلس، ی. ا.، ناصرخسرو و اسماعیلیان، ترجمۀ یحیى آرینپور، تهران، 1346 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نایین، تهران، 1369 ش؛ پیرزاده، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1360 ش؛ پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ ایران، تهران، 1362 ش؛ حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات، به کوشش حمید سیاح و سیفالله گلکار، تهران، 1356 ش؛ خان ملک ساسانی، احمد، سیاستگران دورۀ قاجار، تهران، 1338 ش؛ خورموجی، محمدجعفر، تاریخ قاجار (حقایق الاخبار ناصری)، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، 1363 ش؛ دائرةالمعارف آریانا، کابل، 1328 ش؛ زینالعابدین شیروانی، حدائق السیاحة، تهران، 1348 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1344 ش؛ عضدالدوله، احمدمیرزا، تاریخ عضدی، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1355 ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، سفرنامه، تهران، 1362 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1351 ش؛ وزیری کرمانی، احمدعلی، تاریخ کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1340 ش؛ هدایت، رضاقلی، روضة الصفا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339 ش؛ نیز:
Āgā khān, The Memoirs, London, 1954; Algar, H., «The Revolt of Āghā Khān Maħallātī and the Transference of the Īsmāʿīlī Imamate to India», Studia Islamica, California, 1969; Britannica ; EI2; Frischaur, W., The Āgā Khāns, London, 1970; Rizvi, S. A. A., «The Breakdown of Traditional Society», The Cambridge History of Islam, vol. II(A). بخش تاریخ (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید