آسیا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 29 آبان 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/259074/آسیا-یا-آسیاب
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
آسیا \āsiyā\، یا آسیاب، کارافزاری برای آردکردن دانههای گیاهی، همچون گندم و جو، یا خردکردن سنگهای نمک، گچ و چینی. واژۀ آسیا در اصل «آسآب» بوده، که در دگرگونیِ آوایی (فونِتیکی) بهصورت آسیاب درآمده، و سپس، با افتادن صامت «ب» از پایان آن، آسیا شده است. جزء «آس» در این واژه در زبانهای کهن ایرانی بهمعنی «سنگ» بوده است و آسیاب یعنی آسی (سنگی) که با آب بگردد. آسیا سابقۀ درازی در تاریخ حیات انسان دارد. بنابر برخی از روایتهای اسلامی، آدم ابوالبشر نخستین کسی بود که ساختن سنگهای آسیا و آسیاکردن با آنها را آموخت (نیشابوری، 23، 24). بیگمان اختراع سادهترین گونۀ آسیا به دوران پیش از تاریخ و به زمانی بازمیگردد که انسان از راه گردآوری دانههای گیاهی برای خوراک خود زندگی میگذرانده است. بهدستآمدن سنگهای آسیا در کاوشهای باستانشناختی در نقاطی از ایران، مانند تپهحصار دامغان (ویلسن، 29-30)، این نظر را تأیید میکند. احتمالاً نخستین آسیایی که انسان برای خردکردن دانهها به کار میبرده، دو سنگ ناسفته بوده است که یکی را بر روی دیگری میغلتاندند و دانهها را در میان آن دو، خرد و نرم میکردند. این کارافزار ساده و ابتدایی هنوز هم در میان برخی اقوام جهان، ازجمله عشایر ایران، به کار برده میشود.
آسیایی است با دو سنگ یکپارچۀ تراشیدۀ گِرد و ضخیم، که سنگ زبرین با نیروی دست انسان بر روی سنگ ثابتِ زیرین میگردد. در وسط سنگ زیرین، میلهای چوبی یا آهنی بهنام «سُتونۀ آسیا» استوار شده، و در وسط سنگ زبرین، سوراخی بزرگتر از قطر ستونه، بهنام «گَلویِ آسیا»، کنده شده است. بههنگام آسیاکردن، این دو سنگ را بهطور افقی روی هم بر زمین میگذارند، بهگونهای که ستونۀ سنگ زیرین در گلوی سنگ رویی فرورود. سطح زیرینِ سنگِ رویی یا «آسیاسنگ» آجدار است و یک دستۀ چوبی در سطح بیرونی آن کار گذاشته شده است که به نامهای گوناگونِ دَستَک، اَنگُشت آسیا، قَبضه و میل خوانده میشود.
آسیایی است که با نیروی آب میگردد و آن را «آبآسیا» یا «آسآب» نیز مینامند. در برخی از شهرها و روستاهای خراسان، کرمان و اصفهان کلمۀ عربی طاحون و طاحونه را نیز برای آن به کار میبرند.رکن اصلی آسیاب یک چرخ چوبی است که با نیروی آب میگردد. چَرخاب (توربین آبی) که به آن «پَر» هم میگویند، به سنگِ رویی آسیا وصل است و آن را میگرداند. از قدیم، 3 گونه آسیای آبگَرد در ایران معمول بوده است. این آسیابها را آسیاب تنورهای یا پَرّی، آسیاب ناوی یا ناودانه، و آسیاب چرخی یا شیبی مینامیدند.الف ـ آسیاب تنورهای. آسیایی است که چرخاب آن با فشار نیروی آبی میچرخد که در تنوره یا چال انباشته میشود. تنوره را بهشکل قیف در زمینِ کنار آسیاکده میسازند.
ب ـ آسیاب ناوی. آسیایی است که چرخاب آن با فشار نیروی آبی میچرخد که از یک ناودان میگذرد. ناو یا ناودان معمولاً تنۀ درختی است که میان آن را درآوردهاند. یک سر ناودان گشاد، و سر دیگرش تنگ است. سر گشاد ناو را در بالا و درون جوی آب، و سر تنگ آن را در زیر آسیا و در کنار چرخابْ کار میگذارند. آب جوی با سرعت از ناو پایین میآید و به پرههای چرخاب میخورد و با نیروی خود آن را میگرداند.ج ـ آسیاب چرخی. آسیایی است که چرخاب آن با فشار نیروی آبی میچرخد که از آبراهی با شیب بسیار تند میگذرد. آسیابهای چرخی معمولاً در درون مسیر آب رودخانهها و نهرهای بزرگ ساخته میشدند. هر آسیاب آبراهی ویژه در پهلوی خود داشت. چرخاب آسیا بهطور قائم در آبراه کار گذاشته میشد و در آب شناور بود. بخشی از آب رودخانه یا نهر در سر راه خود وارد آبراه میشد و با فشار به چرخاب میخورد و آن را میگرداند. گردشِ محورِ افقیِ چرخاب به محوری قائم، که متصل به سنگ گردان آسیا بود، انتقال مییافت و آن را به گردش درمیآورد.به نظر میرسد که آسیای آبی در ایرانِ دورۀ ساسانی بسیار معمول بوده، و در هر شهر و روستا، که آبی کافی داشته، آسیاب یا آسیابهایی هم بوده است. امروزه نیز آثار آسیابهایی ویرانه در گوشهوکنار ایران وجود دارد که منسوب به دورۀ ساسانی است؛ برای نمونه، آثار خرابۀ دو آسیاب سنگی، معروف به اسیی گوری (آسیا گبری)، تا چندی پیش در پیرامون خرمآبادِ لرستان وجود داشت. آثار آسیابهایی نیز از زمانهای بسیار کهن در شوشتر، دزفول و اهواز برجا مانده است که گفته میشود برخی از آنها به دورۀ ساسانی تعلق دارد. جغرافیدانان و تاریخنویسان اسلامی، جستهوگریخته، در نوشتههای خود به بسیاریِ آسیاهای آبی ایران و نیز تداول عام اینگونه آسیا میان ایرانیان در سدههای آغازین اسلام اشاره کردهاند. حسن بن محمد قمی در تاریخ قم (378 ق / 988 م)، به 51 آسیابِ ساخته بر رود و نهرهای قم، و نام خاص هریک از آنها اشاره میکند و مینویسد: «در زمان او از این آسیابها، 39 آسیاب آبادان و بهکار بوده است» (ص 53-56).
آسیایی است که با نیروی باد میگردد و آن را بادآس و آسیاچرخ نیز نامیدهاند. رکن اصلی آسیای بادی چرخی است که بادْ آن را میگرداند و سنگ آسیا با گردش آن به حرکت درمیآید. آسیاهای بادی ایران از قدیم، چرخبادهایی با محور قائم داشتند. چرخباد بر بام آسخانه، درون حصاری خشتی و گِلی، کار گذاشته میشود. این حصار 3 دیوار بلند بیسقف در شمال، مشرق و مغرب دارد. بلندی هر دیوار در حدود 6 متر است. دیوار شمالی شکافی طولی دارد که باد از آن میگذرد و به چرخباد میخورد و آن را میگرداند. در گویش مردم خواف و روستاهای پیرامون آن، چرخباد «پَر»، حصار «پَرخانه»، و شکاف دیواری که باد از آن میگذرد «دَرگاباد» یا «دَرباد» نامیده میشود.
محور چرخباد یک تیر چوبی بهطول 6 متر است که معمولاً از تنۀ درخت کاج یا چنار ساخته میشود. این محور «تیرپُل» نامیده میشود و 8 بادبان، بهنام پَر یا پَرّه، به آن وصل است. پرّهها از چند دسته نی، شاخههای بههمبستۀ درخت نخل، یا تختهای چوبی بهطول 5 متر و پهنای 75 سانتیمتر ساخته شدهاند. سیستان کهنترین سرزمین بادآسها در ایران بوده است. ظاهراً سیستانیها نخستین قوم ایرانی بودند که از نیروی باد در گرداندن چرخهای آسیا بهره بردهاند. خراسان نیز بهسبب بادخیز بودنش، از قدیم، جایگاه آسیاهای بادی بوده است. برخی از نویسندگان حتى مردم خراسان را در صنعت آسبادسازی و بهرهگیری از این نوع آسیا در خردکردن غلات، با مردم سیستان همراه و شریک دانستهاند (حبیبی، 470).
آسیایی است که با نیروی جانوران میچرخد. این نوع آسیا را در ایران بیشتر خَراس، یعنی بزرگآس، مینامند، چون سنگهای آن بسیار بزرگ و سنگین است. خراس را معمولاً با اسب، شتر و گاو، و گاهی با خر و استر میگردانند. حرکت دایرهوار جانورْ سنگِ رویی را به دور محوری قائم میگرداند که از میان سنگ ثابت زیرین آسیا بیرون آمده است. کار و وظیفۀ آسیابانها گونهگون و بسیار است. آسیابانان باید فشار آب را در آسیای آبی، یا سرعت ورزش باد را در آسیای بادی تنظیم کنند، یا مراقب حرکت چارپا در آسیای ستوری باشند و سرعت گردش سنگ آسیا را میزان کنند. آسیابانها در شهرها وظیفه داشتند که هر روز، افزون بر گندمی که برای مردم محل آرد میکردند، سهم معینی نیز برای نانواییهای شهر آرد کنند. برخی از آسیابانهای شهرهای قدیم، برای اینکه غلۀ مردم در آسیا با هم عوض یا مخلوط نشود، نام صاحبان غله را روی تکههایی از کدوحلوایی یا کدوقلیانی مینوشتند، و اگر سواد نداشتند، نشانههایی ویژه روی آنها میگذاشتند و از کیسههای غله میآویختند.
حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، کابل، 1345 ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، 1313 ش؛ نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، بهکوشش حبیب یغمایی، تهران، 1340 ش؛ ویلسن، ج. ک.، تاریخ صنایع ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1317 ش.
علی بلوکباشی (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید