بیوتات، اهل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258792/بیوتات،-اهل
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
بُیوتات، اَهْل، عنوانی برای بازماندگان خاندانهای كهن ایرانی در دورۀ اسلامی و نیز اشراف و نجبای برخی طوایف عرب و غیرعرب. اهل بیوتات كه در منابع به صورتهای اهل البیوت، اهل البیتات و اصحاب البیوتات نیز آمده (برای صورتهای دیگر آن، نک : دوزی، I / 131)، ظاهراً ترجمۀ عربی واژۀ ویسپوهْران در فارسی میانه است. این واژه در خط پهلوی با هُزوارش (واژگان آرامی الاصل كه به خط پهلوی نوشته میشد، ولی معادل پهلوی آنها به تلفظ در میآمد) بربیتان نشان داده شده است. در سنگ نوشتۀ حاجیآباد (به زبان پهلوی كتیبهای)، آنجا كه شاپور اول (سل 240-270م) طبقات اعیان را نام میبرد، ویسپوهران پس از شهریاران (شاهان تابع شاهنشاه) و پیش از بزرگان (وزرگان)، یعنی در مرتبۀ دوم قرار گرفته است (نک : مكنزی، 500). این طبقه، شامل نجبای عالی رتبه و شاید همان 7 خاندان كهن ایرانی بودند (نک : نولدكه، 141؛ كریستن سن، ایران ... ، 131، وضع ... ، 41-42؛ بهار، 187) كه به گفتۀ بیرونی در روز دوم عید نوروز همراه دهقانان به حضور پادشاه بار مییافتند، در حالی كه روز اول مخصوص عموم مردم بود (ص 218). اینان همچنین از پرداخت خراج سرانه نیز معاف بودند (دینوری، 71؛ طبری، 2 / 151). به روایت طبری اهل بیوتات در قتل شاپور سوم (سل 383- 388 م) مشاركت داشتند (2 / 62). پس از فتح ایران به دست عربهای مسلمان، اهل بیوتات در حفظ و انتقال فرهنگ و سنتهای ایرانی و نیز نظام دیوانی ساسانی نقش بسزایی ایفا كردند. نقش اخیر اینان به ویژه از آنجا پیداست كه در بعضی منابع از اهل بیوتات عمدتاً به عنوان رؤسا و مدیران امور دیوانی یاد شده است (اصطخری، 147؛ ابن حوقل، 2 / 292-294). مسعودی میگوید كه در 303ق / 915م نزدِ یكی از اهل بیوتات، كتاب بزرگی مشتمل بر اخبار پادشاهان، و سیاستهای پارسیان دیدم كه در سایر كتابهای ایشان مانند خداینامه، آییننامه و گاهنامه، دیده نمیشود (ص 106). به گفتۀ ابن حوقل (همانجا)، در میان اهالی فارس، سنتی پسندیده وجود داشت كه به اهل بیوتات قدیم نكویی میكردند و ایشان را مقدم میشمردند و گروهی از آنان (مانند مدرك، احمد و فضل)، كارهای دیوانی را از روزگاران قدیم تا آن ایام (سدۀ 4ق / 10م) به میراث داشتند (نیز نک : اصطخری، همانجا). اصطلاح اهل بیوتات نهتنها به طبقۀ ویسپوهران و یا بازماندگان آنان در دورۀ اسلامی، بلكه به خاندانهایی از عربها و دیگر ایرانیان و غیره نیز اطلاق میشد (نک : قزوینی، 164). بهگفتۀ ابوالفرج اصفهانی اهل بیوتات، طوایفی از اعراب بهشمار میرفتند كه بعد از بنیهاشم به شرافت و بزرگی نامبردار بودند و به 3 یا به قولی دیگر 4 بیت تقسیم میشدند (17 / 105؛ قس: زیدان، 12 / 554). امام علی(ع) به مالك اشتر سفارش میكند كه عاملان خود را از میان صالحان از جمله اهل بیوتاتِ صالح برگزیند ( نهجالبلاغه، 330، 332). خلفای اموی، همواره اهل بیوتات عرب را محترم میداشتند و امتیازات و حقوق ویژهای برای آنان برقرار میكردند؛ اما در زمان خلافت عباسیان به ویژه پس از كشته شدن امین (198ق / 814م) و ضعف عربگرایی، جایگاه اهل بیوتات عرب نیز متزلزل شد و سرانجام در خلافت معتصم (218-227ق / 833-842 م) از امتیازات پیشین محروم شدند (زیدان، همانجا). با این همه، اخبار پارهای منابع حاكی از آن است كه از آن پس نیز برخی امرا، وزرا و دولتمردان خلافت و حكومتهای تابع آن، اهل بیوتات عرب را بزرگ میداشتند و به زیردستان خود نیز سفارش میكردند كه به ایشان نكویی و بخشش كنند (نک : رودراوری، 3 / 287؛ تنوخی، 1 / 379، 461-462).
ابن حوقل، محمد، صورة الارض، بهكوشش دخویه، لیدن، 1939م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، 1390ق / 1970م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، بهكوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ بهار، محمدتقی، تعلیقات بر تاریخ سیستان، تهران، 1314ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به كوشش زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛ تنوخی، محسن، فرج بعد از شدت، ترجمۀ كهن حسین بن اسعد دهستانی، به كوشش اسماعیل حاكمی، تهران، 1363ش؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، بهكوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قاهره، 1960م؛ رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، بهكوشش، آمد رز، قاهره، 1334ق / 1916م؛ زیدان، جرجی، المؤلفات الكاملة، بیروت، 1402ق / 1982م؛ طبری، تاریخ؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، بهكوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1358ش؛ كریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران، 1351ش؛ همو، وضع ملت و دولت و دربار در دورۀ شاهنشاهی ساسانیان، ترجمۀ مجتبی مینوی، تهران، 1314ش؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، بهكوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ نولدكه، تئودُر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358ش؛ نهجالبلاغه، ترجمۀ جعفر شهیدی، تهران، 1368ش؛ نیز:
Dozy, R., Supplément aux dictionnaires arabes, Beirut, 1968; MacKenzie, D. N., «Shapur's Shooting», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, 1979, vol. XLI.ابوالفضل خطیبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید